من در بیمارستان روایتی از یک هم وطن از سوئیس2
امروز میخوام عکس های پست قبلی رو بزارم و براتون توضیح بدم از چه قراره!
کارتی که به ما دادن اینجوریه:
این کارتا دو تا مشخصه دارن که برای اینکه بدونیم با چه کسی طرفیم به درد میخوره :
اول رنگ باند پایین هست که نشون میده چه کاره ایی :
صورتی = کارآموزان / آبی = پرستاران / قرمز = پزشکان / سبز = گفتار درمان ها، فیزیوتراپوت ها، ارگوتراپوت ها، دکترهای تغذیه و امثال اینا / زرد = کمک پرستاران / نارنجی = دستیار پرستاران / قهوه ایی = آشپزان و نظافتچی ها، حمل بیماران / سیاه = قسمت اداری / سفید = تدارکات
دوم هم عکس کلاهکی که بالا در قسمت چپ قرار داره است که اکثرا برای کارآموز ها استفاده میشه : رنگ این کلاهک نشون میده کار آموزی که در حال کاره، بعدن چه تیتری دریافت خواهد کرد... مثلا باند صورتی و کلاهک قرمز، نشون دهنده ی یک کار آموز پزشکی هست... یا باند صورتی و کلاهک آبی، نشون دهنده ی یک کار آموز پرستاری هست و الی آخر!
این کارت ها دو خاصیت دیگه هم دارن، اینکه میتونیم توشون پول ذخیره کنیم و در محیط بیمارستان خرید کنیم و دیگر اینکه برای گرفتن لباس های جدید بهشون نیاز داریم.
کارتها رو باید به لباس کارمون وصل کنیم و باید قابل دید باشه...
گرفتن لباس از طریق دستگاه های اوتوماتیکی انجام میشه که تنها لازمش شناسایی ِ فرد درخواست کننده به وسیله ی کارتش هست!
کارت رو جلوی این میگیریم :
لباس انتخاب میکنیم :
بعد هم دریافت میکنیم :
در آخر روز هم باید لباسا رو بندازیم توی چنین دستگاهایی... هیچ وقت اجازهٔ بردن به خونه نداریم...
همه بخش ها از زیر بخش تشکیل شدن، یعنی اتاق ها رو به دو قسمت تقسیم میکنن، و معمولا در هر زیر بخش دو تا پرستار و حداقل یک کمک پرستار مسئول میشه... این رو از روی برنامه ای که رئیس بخش تهیه کرده و روی برد زده، هر صبح میشه فهمید... روز ها ساعت 7 که میرسیم، پرستارانی که در کشیک شب بودن، گزارش و شرح حالی از بیماران هر زیر بخش به پرستاران و کمکی ها در روز میدن... همه یک برگه داریم که توش یه جدول کشیده شده و مشخصات بیماران توش هست... اینکه آیا اون مریض اون روز آزمایش خواصی داره یا نه... اینکه چند روزه عمل شده یا کی عمل خواهد شد... اینکه چه کسانی میتونن غذا بخورن و چی میخورن (نرمال، میکس شده، مایع)... و گاهی باید براشون بیلان نوشت... اینکه چه بیماری قراره بیاد و چه بیماری قراره بره... و غیره...
عکس از بیرون دفتر :
عکس از درون دفتر :
بعد از این گزارش پرستاران روز میرن دارو های نوبت اول صبح رو آماده میکنن:
عکس از کمد محرک پرستاران :
عکس از داروخانه ی بخش :
و کمکی ها هم میرن این کارا رو انجام میدن به ترتیب :
1) صبحانه ها رو پخش میکنیم (با توجه به عملی ها و بیلان ها و غیره).
2) پوشش تخت ها رو عوض میکنیم و جدید میزاریم.
توجه توجه:در تصویر زیر بخشICU.A رو می بینیم از بیمارستان خودمون
3) سینی های صبحانه رو جمع میکنیم، همچنین ظرف های شب قبل.
4) مواد تازه ای (نون، شیر و etc) رو که برای بخش آوردن در آشپزخونه جابه جا میکنیم.
5) از بیماران میپرسیم میخوان برن دوش بگیرن یا کنار دستشویی میمونن و در هر دو حالت اگر نیاز به کمک داشته باشن، کمکشون میکنیم.
6) به مدت 30 تا 45 دقیقه میتونیم استراحت کنیم و صبحانه بخوریم.
7) بعد از اون باید ساک هایی که پر از پوشش تخت ها و لباس های کثیف شده رو عوض کنیم و بفرسیتم برای لباس شویی ِ پایین.
8) باید اتاق ها رو بررسی کنیم و اگر چیزی کم ِ جاشون رو پر کنیم. چیزی یعنی: آب/ لیوان یک بار مصرف/ نی/ شکر و نمک/ دستمال کاغذی/ دستکش یک بار مصرف S, M, L / مایع های ضد عفونی کننده/ آب مقطع برای بخار سرد آب که بالای سر بیمارانی میزاریم که نیاز به هوای مرطوب دارن...
این عکس ها هم از محوطه بخش هست:
راهرو ها:
توجه توجه:در تصویر زیر نمایی از راهروی یکی از بخش های بیمارستان خودمون رو مشاهده میکنید.چقدر فاصله داریم به نظر شما؟ دلیلش چی میتونه باشه؟
اتاق هایی که بیماران ِ دارای باکتری مقاوم MRSA یا AGRA هستند رو باید با پوشش مخصوص لباس ایمنی، دستکش و ماسک وارد شد :
اتاق رزرو وسایل مورد نیاز :
بالکن ِ بخش : ( 95 درصد پرستارا و پزشک ها موقع استراحت، گروهی میان بیرون سیگار میکشن!!!)
بعد از اون کارا که گفتم تقریبا ساعت 11:30 میشه، راس ساعت 12:00 ناهار میارن بالا ... بعد از پخش کردن ناهار، یه سری ها استن که ساعت 12:30 میرن برای غذا و بقیه میمونن و کارا رو انجام میدن، مثلا غذاها رو جمع میکنن، بیلان ها رو تو پرونده ها جایگزین میکنن، بعد هم برای بیمارانی که اجازه دارن کافه یا چای میبرن... انجام دادن اینا تا ساعت 13:30 طول میکشه که بعدش اونا که رفتن میان و اینا میرن برای غذا...
وقتی هم اومدیم، ظرف ها و وسایل استفاده شده برای بیماران رو در مایع ضد عفونی کننده بوده، میشوریم و خشک و جا به جا میکنیم:
وقتی بیماری میره خونشون، ما باید تخت رو بیاریم بیرون و بزاریم جلوی آسانسورها و دوروبر تخت و میز بیمار و چیزاسس که باهاش در تماس بوده رو ضد عفونی کنیم تا برای بیمار بعدی آماده باشه :
بعضی روز ها خیلی از بیمارا میرن و ما خیلی سرمون شلوغ میشه ... و تا ساعت 18:00 که شام میارن، یک بند سرپاییم و از این ور به اون ور میکنیم... ولی بعضی روزها هم هیچ کس نمیره و ما تقربا کارامون ساعت 15:30 - 16:00 تموم میشه و تا بعدش بیکاریم... یعنی باید دم دست پرستارا باشیم تا اهیانا اگه کاری بود کمکشون کنیم...
مثلا اگه از کسی خون گرفتن ما میبریمش لابراتوار بیمارستان تا جواب آزمایش زودتر بیاد... یا اگه بیماری زنگ اتاق رو میزنه میریم جواب میدیم ... اونا مثلا میگن به کمک احتیاج دارم برای فلان کار یا میگن آنتیبیوتیک تموم شد... یا مثلا افراد زیادی هستن که گلوشون رو سوراخ کردن طی عمل جراحی و نمیتونن غذا از طریق دهان بخورن و به همین خاطر لوله به معدشون وصل کردن و مثل سرم مواد غذایی ِ مایع و از قبل تهیه شده رو بهشون تزریق میکنن... اونا مثلا میگن این شیشه تموم شده و باید یه شیشه دیگه بگذارین...
شب هم بعد از غذا پخش کردن و جمع کردن، پلاستیک های زباله رو ما عوض میکنیم چون خدمت کارها تا ساعت 16:00 بیشتر کار نمیکنن!
بعدش هم پرستارها و کمکی های شب از راه میرسن و ما براشون گزارش میدیم... بعدشم زحمت رو کم میکنیم و برکیگردیم خونه!!! خب خداییش باید حق بدید که مثل **** مرده بیفتم رو تخت و دیگه بلند نشم!
احساس نوشت :
تو این مدت با یه چیزی خیلی درگیر بودم و حالا هم که به روزای پایانی نزدیک میشم، هنوزم درگیرم! اونم اینکه آیا اینا خیلی بهداشت رو در محیط بیمارستان رعایت میکنن یا این که دیگه خیلی شوریشو از کوریش درمیارن یا اسراف میکنن!!
آقا در کل روز اگه بگم ما کمکی ها حداقل 50 جفت دستکش مصرف میکنیم کم گفتم... یا اینکه وقتی بیماری میره، هر چیزی که در تماس ماهاش بوده رو میزن میره... گاهی واقعا دلم نمیاد... میزارم روی میز یا ظرف شویی اتاق کار، اگه یکی دیگه خواست اون بندازه بره... شاید مسخره باشه ولی گاهی عذاب وجدان میگیرم از دو طرف... نه دلم میاد بریزم بره نه اینکه نگه دارم، چون به خودم میگم اگه یه میکروبی داشته باشه و من نگهش دارم و بقیه استفاده کنن و یه موقع مریض بشن، همه میافته گردن من... بعد میگم آخه اینا که بسته ان چجوری میخواد میکروب بگیره و etc
خلاصه اینکه همش با مسائل اینجوری درگیرم!
امیدورام خوشتون اومده باشه از این پُست عزیزان!
بــه پــایــان آمــد ایــن دفــتــر / حــکــایــت هــمــچــنــان بــاقــیــســت
در هر 3 ثانیه یکی تو دنیا می میره ...
1،2،3 الان یکی مرد!!!
یادت باشه یکی از این سه ثانیه ها سهم ماست !!!
پس قبل از اینکه به 3 برسیم قدر نعمت زندگی رو بدونیم
و برای زندگی ابدی توشه بیندوزیم ...
یک ... دو ... سه ...
مطالب مشابه :
استخدام بهیار
بازار کار - استخدام بهیار - بازار کار پایگاه اطلاع رسانی استخدام و اشتغال ایرانیان
شکایت سازمان نظام پرستاری از فروشندگان مدارک جعلی «کمک بهیاری»
کمک بهیاران بیمارستان قلب شهید رجایی - شکایت سازمان نظام پرستاری از فروشندگان مدارک جعلی
شرح وظایف کمک بهیار
شرح وظایف کمک بهیار 1) کسب دستور و برنامه کار از سرپرست مربوطه. 2) تأمین نیازهای
تربیت 23 هزار کمک بهیار و ورود آنها به بازار کار
پرستاران مشهد - تربیت 23 هزار کمک بهیار و ورود آنها به بازار کار - - پرستاران مشهد
مجموعه جزوات کمک بهیاری
کمک بهیاران بیمارستان قلب شهید رجایی - مجموعه جزوات کمک بهیاری, این وبلاگ برای مطرح کردن
خورهه
نیروی کمک بهیار , خانم و آقا - باتجربه , جهت بیمار در منزل نیازمندیم 2 - 44271971 به یک بهیار
شرح وظایف کمک بهیاران
کمک بهیاران بیمارستان قلب شهید رجایی - شرح وظایف کمک بهیاران, این وبلاگ برای مطرح کردن
دوره کمک بهیاری یا کمک پرستاری
كشفي گفت: دوره آموزش کمک پرستاری سازمان نظام پرستاری یک دوره به مدت سه ماه و نیم شامل 100ساعت
بخشهای جدید بیمارستانی برای راه اندازی به پرستار احتیاجدارند
کمک بهیاران این وبلاگ برای مطرح کردن مشکلات و نقد های همکاران کمک بهیار طراحی شده.برای
من در بیمارستان روایتی از یک هم وطن از سوئیس2
کمک بهیاران بیمارستان قلب شهید رجایی - من در بیمارستان روایتی از یک هم وطن از سوئیس2, این
برچسب :
کمک بهیار