وصیتنامه یکی از شهدای حمله به پادگان لویزان در عاشورای سال 1357

امام خميني (ره): گوارا باد بر اين شهيدان لذت انس و همجواري شان با انبياء عظام و اولياي گرام و شهداي صدر اسلام و گواراتر بر‌آنان باد نعمت رضايت حق مقدمه من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوتبديلا اينك دفتر پررمز و راز حيات رادمرداني را در برابر چشمان خويش گشوده‌ايم كه دفاتر بيشماري از تاريخ ، به اخلاص و حماسه آفريني‌هاشان زيور گرفته است . هم آنانكه بر فراز اين پشته خاك اسرار ملكوت و افلاك را به نظاره ايستادند و با دريدن حجاب خودي ، پاي در عرصه بندگي دوست نهادند تا آنگاه كه نداي ارجعي الي ربك را به گوش جان نوشيدند و با صداي وادخلي جنتي در حلقه زندان عاشق حق و عباد صالحين قرار يافتند. هر چه در درياي مواج معرفت و صفاي اينان بيشتر غوطه خورديم گنجينه‌هاي تأثيري از مرواريد درخشان پاسداري از اسلام و عشق ورزي به امام راحل (قدس‌ سره)را در سينه صدف‌نشان كتاب زندگيشان كشف كرديم و از اين رهگذر راه صعب و پر خطر آينده را آسانتر يافتيم .در اين يادنامه ياد عزيزاني را گرامي مي‌داريم كه درظهر عاشورا سال 57 غسل شهادت كردند و چونان ياران امام حسين با اختيار شهادت در مسلخ دوست را پذيرفتند و اسماعيل وار به شهد شيرين قرباني رسيدند و در راه دوست قرباني شدند. يادشان گرامي و راهشان پررهرو ماجراي حمله شجاعانه به پادگان لويزان در عاشوراي سال 57 در روز عاشوراي حسيني يك درجه دار به نام اسماعيل سلامت بخش و سرباز وظيفه اميدي عابد كه قبلاً طرح حمله به پادگان لويزان را ريخته‌بودندو منتظر فرصت مناسبي جهت اين اقدام قهرمانانه خود بودند در ساعت 12 ظهر طرح از پيش ساخته خود را به مورد اجرا گذاشتند. آنها با سلاحهاي خود كه ازقبل آماده كرده و فشنگ گذاري نموده بودند از درب غربي سالن ناها رخوري پادگان لويزان وارد شدند و به همه برپادادند. در اين موقع كليه افراد نظامي كه از امراي ارتش و درجه داران پادگان لويزان بودند يكباره به حالت خبردار ايستادند در همين لحظه اسماعيل سلامت بخش و اميدي عابد با يك عمل شجاعانه افراد حاضر در سلف سرويس را به رگبار گلوله بستند و خود با يك عمل ماهرانه خواستند از پادگان فرار نمايند ولي مأمورين ديگر پادگان با صداي شليك گلوله به آن محل شتافتند و آن دو را هدف گلوله‌هاي خود قرار دادند. بدين ترتيب عده‌زيادي از افسران و درجه‌داران حاضر در ناهارخوري كشته و يا زخمي شدند. با اين اقدام شجاعانه يكبار ديگر سربازان و درجه‌داران وفاداري خود را به نهضت مبارزه ملت ايران در راه ريشه كن كردن رژيم شاه مخلوع نشان دادند. در روزهاي دهم (عاشورا) و يازدهم پس از آن تظاهرات عظيم خبري به مردم رسيد . خبري تكان دهنده ، چون رعد ودر عين حال كه با ناباوري مردم همراه بود . اهميت فوق العاده داشت و آن خبر حمله چند مبارز مسلمان واز جان گذشته به افسران مجتمع در سالن ناهارخوري درجه داران بود . اين خبر اميدي در دل همه مردم ايجاد كرد به طوري كه دريافتند در داخل ارتش هم افراد آگاه و جانباز در راه اهداف اسلامي وجود دارد . اينك گزارش آن روز را از نظرتان مي‌گذرانيم . اين گزارش حاصل تحقيقاتي است پيرامون همين حماسه دليرانه در روز عاشورا در هفته گذشته طي تماس‌هايي كه با دو تن از مبارزان گروه هفت نفري و بعضي از پرسنل پادگان لويزان برقرار كرديم اسرار تازه‌اي پيرامون اين حماسه همراه با اسناد و مدارك به دست آورديم . مجاهدان شهيد گروهبان سلامت بخش و سرباز وظيفه اميدي عابد . طراحان و عاملين اين حماسه بوده‌اند. شهيد گروهبان سلامت بخش پس از گذراندن دوره آموزشگاه گروهباني به گردان توپخانه منتقل مي‌شود وي در طول مراحل انقلاب با داشتن آگاهي سياسي و اجتماعي اقدام به تبليغ مخفيانه مذهبي در داخل پادگان مي‌نمايد . به طوري كه با شش تن ديگر كه دو نفر آنها سرباز و بقيه درجه ‌دار بوده‌اند ارتباط برقرار مي‌كند و گروه تشكيل مي‌دهد و به دنبال آن فعاليت گروهي آغاز مي‌شود . نحوه حمله بنا به اظهارات يكي از افسران پادگان كه خود مسئول جمع ‌آوري اطلاعات در اين حادثه مي‌باشد چنين است : روز تاسوعا و عاشورا ارتش در آماده‌باش كامل بود . واحدي از گارد جاويدان پاسداري كاخ شاه را به عهده داشت و عده‌اي ديگر از‌آرامگاه مراقبت مي‌كردند. در محوطه پادگان لويزان در حدود 27 تا 30 هليكوپتر مستقر شده بود.زمان حمله فرا مي‌رسد . سرباز اميدي از ناحيه شمال و از پله‌هاي شرقي و گروهبان سلامت بخش نيز از سمت جنوب ساختمان مركزي ستاد گارد جاويدان به افسران مجتمع در سالن نهارخوري حمله مي‌نمايند . اما سلامت بخش و سرباز اميدي در طي درگيري شان با طاغوتيان شربت شهادت مي‌نوشند. وصيتنامه شهيد سيد ايوب حسن زاده پدر عزيزم سلام. من در حالي اين وصيت‌نامه را مي‌نويسم كه چند روزي به آخر زندگي من نمانده‌اين نامه را بعد از عمليات لويزان و بعد از دادگاه و تحمل شكنجه‌هاي فراوان مي‌نويسم. پدر گرامي ماجراي لويزان عملياتي بود كه به اتفاق گروهبان اسماعيل سلامت بخش كه يكي از بهترين دوستانم بود و همراه با چند تن ديگر از دوستانم كه همگي آنها در دم شهيد شدند. انجام داديم. اين عمليات كه حمله به ناهارخوري افسران بود انجام شد . پدر عزيزم بعد از اينكه در دادگاه رفتم و بعد از آن شكنجه شدم و در زير شكنجه چشمهايم را درآوردند و ناخنهايم را كشيدند و زانوانم را با مته سوراخ كردند. حتي مي‌گفتند ما زبانت را درمي‌آوريم تا خميني تو را شفا بدهد . با اين حال من 27 نفر از كساني كه در اين عمليات شركت داشتند لو ندادم حالا كه حكم اعدام من در‌آمده براي آخرين بار مي‌خواستم صحبتهايي با شما بكنم. پدر عزيزم من تمام اين كارها را در راه آزاديخواهي و اسلام و رهبر انقلاب و مردم عزيزم انجام دادم. پدر جان حتي در دادگاه خواستند از من كه عفو شاهانه بگيرم ولي گفتم عفو سگانه نمي‌خواهم : پدر عزيزم همسرم و فرزندانم را به شما مي‌سپارم و اميدوارم بتواني از آنها مواظبت كني.پدر عزيزم توسط يكي از دوستانم اين را نوشتم البته پدرجان من ديگر توانايي نوشتن را ندارم و تمام اين وصيت نامه را گفته‌ام و دوستم نوشته است و اميدوارم به دست شما برسد . در پايان سلام و درودهايم را نثار انقلاب و امام خميني و خانواده‌ام مي‌كنم . پدرجان به امام خميني كه الان در پاريس است سلام برسان . قربان شما سيد ايوب حسن زاده 8/10/1357 شعرياد ايوب اي ايوب اي سرباز اسلام رفتي و گشتي فدايي قرآن الله واحد خميني قائد راه تو الله طريق تو قرآن حجله گاه تو شد جنت رضوان الله واحد خميني قائد ايوب اي ايوب اي سرباز اسلام آنانكه در ظهر عاشورا حما سه آفريدند مشخصات بعضي شهدا بسم رب الشهدا و الصديقين شهيد :اسماعيل سلامت بخش تولد :1335 نحوه شهادت :درگيري مسلحانه با عوامل رژيم طاغوت شهادت :1357 مكان شهادت :پادگان لويزان بسم رب الشهدا و الصديقين شهيد : ناصرالدين اميدي عابد تولد :1366 نحوه شهادت :درگيري مسلحانه با عوامل رژيم طاغوت شهادت :1357 مكان شهادت : پادگان لويزان بسم رب الشهدا و الصديقين شهيد :سيد ايوب حسن زاده تولد :1331 نحوه شهادت : شكنجه تا سر حد مرگ و بعد اعدام شهادت :1357 مكان شهادت : تهران آرامگاه شهيدان در بهشت زهرا تهران قطعه 39 رديف 79 شماره 8 از شهيد اسماعيل سلامت بخش : بسم الله الرحمن الرحيم سلام بر پدر و مادرم و خواهرم و برادرم و همسرم وبچه عزيزم. همگي را به خداي قادر و توانا مي‌سپارم . انشاءالله هر چه زودتر به ياري خداوند متعال من به درجه شهادت واقعي مي‌رسم و روحم به روح 72 تن اصحاب امام حسين مي‌پيوندد. از نظر روزي هيچ كدامتان نگران نباشيد چون خداوند فرموده كه من روزي را به بنده‌ام از جائي مي‌رسانم كه خودش نداند . سكينه جان مواظب بچه‌ام باش و آن چيزي را كه از تو خواسته بودم بايد بچه‌ام به آن مقام برسد. انشاءالله و من انشاءالله در بهشت منتظر شما هستم كه به ياري خداوند متعال هر چه زودتر بيائي و در دنيا جاودانه جدائي ديگر نيست براي هميشه باهم باشيم. سكينه جان من از اينكه گريه جلو چشمم را گرفته نمي‌توانم نامه بنويسم چون طاقت نوشتن را ندارم . ولي اين يك وظيفه بزرگ هر انساني است براي حفظ دين و آئين و قرآن بايد قيام كند. جان بدهد تا دينش را از دست اجانب نجات دهد ديگر عرض قابلي ندارم. اسماعيل سلامت بخش 19/9/57 وصيت نامه سرباز وظيفه شهيد ناصرالدين اميدي عابد كه در روز عاشوراي سال 1357 در پادگان لويزان (گارد جاويدان سابق ژ9 به افتخار شهادت نائل‌آمد حضور محترم پدر گرامي آقاي اميد علي عابد بر سد ملاحظه فرمايند. پدرجان من جان خودم را در راه اسلام و قرآن داده وبيش از اين نتوانستم خود را كنترل كنم. ما چند نفر قصد كشتن چند نفر از افسر گارد هست. ما پيروز مي‌شويم. ولي ممكن است كشته شويم و خواهش مي‌كنم ناراحت نباشيد چون بايد خيلي خوشحال باشيد ، پسرتان در اين راه كشته شد البته اين نامه را وقت نداشتم بنويسم اصل مطلب را به هادي گفته‌ام باري پدرجان اول خودتان و بعد مادرم و خويشان يك به يك حلالي بنده را بخواهيد . من در روز عاشورا بعداز ظهر ساعت يك جنگ مي‌كنم . ناصرالدين اميدي عابد بابا نظري ساعت 1-20 /9/1357 وصيت نامه گروهباندوم شهيد اسماعيل سلامت بخش كه در روز عاشورا سال 1357 در پادگان لويزان (گارد جاويدان سابق ) به افتخار شهادت نائل آمد بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوندي كه در دنيا به مومن و كافر رحم مي‌كند و در آخرت فقط برمومن رحم مي‌كند. فقط با پدرم انشاءالله براي آخرين بار در اين نامه صحبت مي‌كنم و هر كار كردم كه بتوانم در اين مدت كوتاه آخر عمرم با شما پدرجانم مستقيم صحبت كنم نتوانستم موفق بشوم و اين نامه را با چه آرزوهائي براي پدر بزرگوارم مي‌نويسم و چون يقين دارم كه در آخرت انشاءالله در بهشت غرق در نعمت خدا به هم مي‌رسيم و من پدرجان اگر اين بزرگترين توفيق شهادت در راه دين را خدا به من بدهد و كشته بشوم به بهشت وارد نمي‌شوم تا شما هم پدرجان من به مدت يكسال نماز قضا دارم خواهش مي‌كنم به برادرم عليرضا يا خواهرم فاطمه بگوئيد نمازهاي قضاي مرا بخوانند و ديگر چند نذري دارم آنهارا هم انشاءالله به دستتان پول آمد ادا كنيد مرا فرداي قيامت اذيت نكنند. حجابتان را حفظ كنيد. نمازرا سبك نشماريد. روزه‌هايتان را بگيريد . خمستان را بدهيد .زكوه بدهيد حج برويد . جهاد كنيد . امر به معروف و نهي از منكر كنيد . تولا و تبرا كنيد . من 6000 تومان پول دست صاحب خانه‌ام آقاي ... دارم و با وسائل خانه به .... مي‌رسد .پدرم و مادرم من سكينه و بچه‌ام را به شماها مي‌سپارم و همگي را به خدا مي‌سپارم از آنها خوب نگهداري كنيد اگر سكينه ناراحت بشود مثل اينكه من را ناراحت كرده‌ايد .

وصیتنامه یکی از شهدای حمله به پادگان لویزان در عاشورای سال 1357

مطالب مشابه :

آب و روغن در پادگان لویزان

لویزان من

شهید ناصرالدین امیدی عابد

وصیتنامه یکی از شهدای حمله به پادگان لویزان در عاشورای سال 1357

شهید ناصرالدین امیدی عابد

عملیات لویزان یادآور حماسه شهید سلامت بخش دلاوری از خطه خوی

پارک جنگلی های اطراف تهران