کوکر زيباترين پرنده ايران و وضعیت اسفناک آن

و در این میان وجود پرنده ای بسیار زیبا و کمیاب بنام کوکر بعنوان نماد حیات وحش در ماهشهر، در فرهنگ و باور منطقه خودنمایی میکند که حکایت آن، خود روایت از نامهربانیهای بسیار روزگار و مردمانش میکند.جفایی بس بزرگ که در حق این پرنده زیبا و آزاد میگردد را نمیتوان با زبان قاصر گفت و اینک ادامه حکایت...
anva%20kokar.jpg

کوکر(بر وزن کوثر) پرنده ای است دانه خوار از راستۀ پرندگان Near passerine . کوکر به زبان انگلیسی sandgrouse و به زبان عربی قطا نامیده می شود. پرندگانی کبوتر مانند ، پر جثه و خشک‌زی هستند ، با بالها و دم دراز و نوک‌تیز و پاه‌های کوتاه پردار ،پرواز آنها سریع و مستقیم است ، مانند کبوتر‌ها راه می روند . زیستگاه آنها معمولا بیابان و زمین‌های لم یزرع است ، رنگ پر و بالشان بیشتر خاکی و با زیستگاه آنان مطابقت دارد ، نر و ماده آنها همشکل نیست ، پرندگانی اجتماعی هستند و گاهی گله‌های بسیار بزرگ را تشکیل می دهند ، معمولا روزها در ساعت معینی گله‌های آنها جهت نوشیدن آب مسافت زیادی را طی می کنند ، روی زمین آشیانه می سازند و از دانه‌ها ، میوه‌های سته ، جوانه گیاهان و حشرات کوچک تغذیه می کنند .در برخی از نقاط ایران باقره و باقرقره نیز گفته می شود.


kokar_joft.jpg

(طبق نظرات پرنده‌شناسان و نیز دوستداران طبیعت در رای گیری مجله پرنده‌شناسی خاورمیانه «کوکر طلایی نر» زیباترین پرنده موجود در خاورمیانه شناخته شده‌است)

این پرنده در نگاه اول به کبک و بلدرچین شبیه است و در پرواز نیز به کبوتر می ماند اما از نظر پرنده شناسی دارای خانواده ای مستقل از آنهاست که Pteroclidiformes نامیده می شوند و ویژه گی های خاص خودشان را دارند. چهارده (وبه تعریفی دیگر شانزده) نوع کوکر در جهان وجود دارند. کوکر عموما پرنده ای مهاجر است که در بیابانها و دشتهای نیمه بیابانی و خشک زندگی می کند و در دو فصل بهار و پاییزبه سرزمینهایی بسیار دور دست مهاجرت میکند.

kokar7.jpg

در فصل بهار برای جفتگیری و تخم گذاری به به بوته زار های نیمه بیابانی و سرزمینهای گرمی که پوشیده از گیاهان بوته ای و دانه دار است پروازمی کند و با آغاز پاییز گریزان از باران و برف به مناطق سرد اما خشک بیابانی باز می گردد. مغولستانازبکستان – قرقیزستان - بخشهایی از شرق روسیه و سراسر ترکیه زیستگاههای پاییزی و زمستانی کوکر و ایران – کویت- عراق- هند – پاکستان- اسرائیل(فلسطین) – سوریه – تونس – مراکش و اسپانیا مهمترین زیستگاه بهاری و تابستانی آن هستند. اما استثناء هایی هم وجود دارند. نوعی از کوکرها در قطب شمال و نوعی دیگر در جزیره مادگاسکار( جنوب شرق آفریقا) نیز زندگی می کنند. استثناء اول با جثه ای نسبتا بزرگتر از دیگر کوکرها پرهایش کاملا سفید بوده و با آب و هوای قطبی خو گرفته است و مهاجرت نمی کند .استثناء دوم هم که در جایش سکونتی دائم دارد -جثه ای نسبتا کوچکتر از سایر کوکرها ست و آب و هوای مرطوب و اقیانوسی را می پسندد.از آنجا که عمدتا کوکرهای جهان از پنج نوع کوکری هستند که در خاورمیانه جفت گیری و تخم گذاری می کننددانشمندان پرنده شناس کوکر را به عنوان پرنده ای خاورمیانه ای می شناسند بطوریکه حتی مجله تخصصی پرنده شناسی منطقۀ خاورمیانه ( کوکر sandgrouse ) نام دارد. کوکر در ایران پرنده ای گمنام باقی مانده است و به جز دو کوکر خشک شده در موزه تاریخ طبیعی دانشگاه شیراز ( با این توضیح کوتاه در کنارشان که : کوکر- محل صید هندیجان! ) و نیز درج چند عکس از کوکرهای غرب آسیا و قطب شمال در مجله دانستنیها ( بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۸) دیگر هیچ اثری یا نوشته ای درباره کوکر در مراکز علمی و مطبوعات ایران منتشر نشده است و صدالبته از رسانۀملی هم که هیچگاه توقع شنیدن یا دیدن برنامه ای مثبت و کامل و مستند در این باره نمیرود!

kokar_parvaz1.jpg

همانگونه که گفته شد حدود شانزده نوع کوکر شناخته شده در جهان وجود دارند که اندازه آنها معمولا بین 25 تا 35 سانتی متر و وزنشان نیز بین 250 تا ۴۰۰ گرم است. رنگ بین انواع کوکرها نیز از نوعی به نوع دیگر متفاوت است و در شش نوع آن رنگ پرها ( وتا حدودی وزن) کوکر نر با ماده بسیار تفاوت دارد اما دردیگر کوکرها نر و ماده آن بسیار شبیه به هم هستند. کوکر ماده در هر بهار دو تا سه تخم می گذارد و هر دو کوکر نر و ماده به نوبت روی تخها و در لانه ای که به روی زمین و در میان بوته های دانه دار ساخته اند می خوابند. اندازۀ تخمها حدود یک سوم تا نصف اندازه تخم یک مرغ محلی است و زمینه ای به رنگ شیری پررنگ با خالهایی قهوه ای دارد.

tokhme_kokar1.jpg

Kokar_jooje_2rooze.jpg

جوجۀ دوروزۀ کوکر

جوجه ها بعد 18 تا 21 روز از تخم بیرون می آیند و بعد از پنج ماه قادر به پرواز هستند.جوجه های نر و مادۀ نابالغ تا زمانی که به سن پرواز نرسیده اند رنگ پرهایشان شبیه به هم است و از یکدیگر قابل تشخیص نیستند.(شکل زیر)

kokar_jooje.jpg

چطور پیدایش کنیم؟

اندازه کوکر شکم سفید 37 سانتی‌متر ( با احتساب پرهای بلند دم ) است. در حالت نشسته حالت کبک کمرنگی را دارد که چمباتمه زده است ولی به وسیله پرهای میانی دمش که نوک تیز و دراز هستند به آسانی تشخیص داده می شود . کوکر شکم سفید در پرواز ظاهرا بی گردن به نظر می آید و نشانه های دیگر تشخیص آن در این حالت عبارتست از بالهای دراز و نوک تیز و سفیدی شکم و سطح زیرین بالها ، پرنده نر در پروبال زادوولد سطح پشتی قهوه ای مایل به خاکستری دارد که پر از خال های مشخص زرد لیمویی ست، پوشش پرهای بال بلوطی ، تارک خاکستری ، صورت زرد نارنجی ، گلو و چانه سیاه و بالاخره نوار سینه ای پهن بلوطی رنگ دارد . کوکر شکم سفید ماده ؛ سطح پشتی زردرنگ با راهراه عرضی ظریف به رنگ های سیاه ارغوانی دارد .گلو و سطح شکمی آن سفید است با دو یا سه نوار باریک سیاه در ناحیه سینه . کوکر شکم سفید نر ؛ در زمستان به ماده شباهت پیدا می کند ولی راهراه ارغوانی سطح پشتی را ندارد ، پرواز این پرنده سریع و شبیه پرواز سلیم طلایی ست ، اغلب به صورت گله های بزرگ دیده می شود که ضمن پرواز دسته های کوچکی از آنها جدا می شود.

kokar_parvaz.jpg

کوکرها به هنگام مهاجرت ( بخصوص در فصل بهار) معمولا در گله هایی سه  تا هشت هزارتایی پرواز می کنند اما پس از ورود به مناطق گرمسیری و بیابانی به گروههای متعدد و کوچکتری تقسیم می گردند. کوکرهایی که وارد ایران می شوند در همه جای کشور ( به استثناء مناطق جنگلی شمال – استان هرمزگان – جنوب فارس و بخشهایی از کرمانشاه و کردستان و آذربایجان)  به زمین نشسته و لانه سازی می کنند. محبوبترین نقطه ایران برای کوکرهای مهاجر دشت خوزستان است،جایی که دست بيرحم سرنوشت بدترین نوع میزبانی را برایشان فراهم می آورد! جلگه خوزستان در فصل بهار که از اسفند ماه هر سال آغاز می شود فرشی از بوته ها و گیاهان دانه داریست که غذای اصلی و مورد علاقه کوکرها را تشکیل میدهند. به دلیل باتلاقی بودن ساحل رودخانه ها - کوکرها ترجیح می دهند از برکه هایی که در بیابانها و دشتها ایجاد شده اند  آب بنوشند و این کار را بصورت دسته جمعی انجام می دهند. کوکرها برای رسیدن به برکه های آب شیرین گاه تا 125 کیلومتر در روز پرواز می کنند. 

kokra_gorooh_2.jpg

تا پیش از انقلاب دشتهای ایران میزبان دو نوع کوکر بودند:
یکی کوکر طلایی (
Pin-tailed Sandgrouse ) و دیگری کوکر سبخی ( سبخ : شوره زار) یا ( Chestnut-bellied Sandgrouse ) .
در سالهای بعد از انقلاب و با بی توجهی و بی اهمیتی مسئواين نسبت به حیات وحش و باز بودن دست مردم برای نابودی محیط زیست ایران و عدم آگاهی عمومی و نيز مسائل خاص آن دوران و بویژه دوران دفاع مقدس و تغییر اولویتهای کشور- به تدریج از شمار کوکرهای سبخی کاسته شد بطوریکه بعد از سال 1361 تاکنون هیچ کوکر سبخی در جنوب ایران دیده نشده است. کوکر طلایی در حال حاضر تنها میهمانی است که هر بهار به ایران سر میزند اما همین کوکر نیز که تا پیش از انقلاب در گله هایی هشت هزارتایی به جنوب ایران مهاجرت می کرد اکنون در دسته هایی صد تا دویست عددی دیده می شود. طبق نظرات پرنده شناسان و نیز دوستداران طبیعت در رای گیری مجله پرنده شناسی خاورمیانه  - کوکرطلایی نر زیباترین پرنده موجود در خاورمیانه (و طبیعتا ایران) شناخته شده است.

kokar_joft_avaz.jpg

تصویر بالا : کوکرهای نر و ماده در حال آواز خوانی

در واقع کوکر نر ( که در تصویر زیر) مجموعه ای هنرمندانه از درهم آمیختن رنگین کمانی از رنگهای سرخ زعفرانی- سرخ جگری – سبز یشمی – زرد طلایی – زرد آجری- قهوه ای روشن – سفید برفی و سیاه زاغی – خاکستری روشن و نیز نارنجی پررنگ است .

kokar_nar_balegh.jpg

ماده آن نیز با سینه ای سفید و پشتی زرد رنگ همراه با خطوط راه راه سیاه و سفید و زرد آجری زیبایی خاص و چشمگیر خودش را دارد. چشمان کوکر بقدری زیبا هستند که انسان از تماشای آن سیر نمی شود(شکل زیر)

kokar_made_balegh.jpg


کوکر همچنین جزو پرندگان پر صداست و چه به هنگام پرواز و چه در وقت دانه چینی و جفت گیری با صدایی شبیه به غو غو کردن به نحو دلنشینی آواز می خواند  و روح دشت و آسمان را زنده نگه می دارد.

kokar_parvaz2.jpg

در سالهای اخیر بدلایل گفته شده، دیگر جای امنی برای زیست پرندگان حلال گوشتی مانند کوکر باقی نماند. سهولت شکار این پرنده بی پناه  نیز مزید بر علت شد. در سالهای پیش از انقلاب عمده ترین شیوه  شکار کوکر زنده گیری از طریق تور گذاشتن بر روی لانه های آنها و سپس ترساندن و پردادن کوکرها بود که در تور گیر می کردند . تور گذاری شیوه ای بود  که در آن هر شکارچی بطور متوسط روزانه تا ده کوکر را شکار می کرد و البته این کار را معمولا یک روز در هفته انجام می داد. اما اکنون فراوانی تفنگهای ساچمه زن که با هر شلیک تا سی کوکر را به زمین می افکنند و پیداشدن ابزار و روشهای جدید شکار و ازدیاد خودروهای شاسی بلند و مخصوص شکار و نیز حرص و طمع و احساس بی مسئولیتی شکارچیان بی رحم و سنگدل  نسبت به انقراض نسل این پرنده زیبا و نیز فقر فرهنگی عوام و عدم اطلاع رسانی مناسب از طرف رسانه های همگانی و عدم حمایت مراجع قانونی از این پرنده، از تعداد کوکرها بشدت کاسته است. آنچنان که این روزها شنیدن صدای چند کوکر درآسمان خوزستان ( که زمانی با هیاهویشان خواب نیمروزی  مردم را بر هم میزدند) باعث تعجب می شود و شکی نیست که تا چند ساله آینده، باقيماندۀ نسل کوکر طلایی نیز در ایران بطور کامل منقرض خواهد شد و از آن همه انبوه پرنده زیبا فقط نام و خاطره ای برای ما جنوبیها باقی خواهدماند.

تنها جایی که محیطی نسبتا امن برای تخم گذاری و لانه سازی کوکرهاباقی مانده بود منطقه ای بود به وسعت تقریبی چهارصد کیلومتر مربع و میان دشت ماهشهر و هندیجان تا سواحل شمال غربی خلیج فارس که  هیچ کس در آن زندگی نمی کرد.  اما آنجا هم در سالیان اخیر، جولانگاه شکارچیان افسارگسیختۀ تفنگ بدستی شده است  که در فصل بهار هر روز گونی های همراه خود را از کوکرهای کشته شده پر می کنند. به این ترتیب ایران دیگر خانه ای امن و مردم ایران میزبانی مهربان برای کوکرهای مهاجر نیستند . پرندگان مهاجر چنانچه در منطقه ای احساس خطر و ناامنی کنند سال بعدش به آنجا نخواهند آمد و اکثریتشان با تغییر مسیر کوچ به جای مطمئن تری مهاجرت می کنند.  اما از آنجا که کوکرها فقط خطرات طبیعی مانند بی آبی و خشکسالی را درک می کنند،  معنی شکارچی پست فطرت  و روانی و جنایت کثیف شکار را نمی فهمند و آنقدر به کوچ بی بازگشتشان به خوزستان  ادامه می دهند تا آنکه به طور کامل نابود شوند. درطول سالهای اخیر که شکارچیان سنگدل کوکرهای بی پناه را آماج گلوله های خود قرار دادند ( و می دهند ) نه تنها در استان  خوزستان کوچکترین اقدامی برای نجات کوکرها صورت نگرفت، بلکه قباحت و زشتی شکار بی رحمانه آنها با تفنگهای ساچمه زنی هم از بین رفت و در حال حاضر یافتن و کشتن و قتل عام کوکرها یکی از تفریحات و سرگرمی مورد علاقه جوانان و حتی میانسالان خوزستانی ( بخصوص در ماهشهر و هندیجان) شده است!

%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%86%DB%8C.jpg

غم انگیزترین نکته ای که درباره کوکرها باید گفت کشتار بی رحمانۀ آنها در فصل زایش است. یعنی شکار و کشتار کوکرها در خوزستان درست از زمان جفت گیری و تخم گذار ی آنها ( یعنی اسفند ماه) آغاز  می شود و تا لحظه ای که یک کوکر زنده در خوزستان باقی مانده باشد ادامه پیدا می کند. چه در شیوه  تورگذاری (زنده گیری ) و چه  در شیوه قتل عام کوکرها با تفنگهای ساچمه زنی - صیادان و شکارچیان پست فطرت با هر شکار بی رحمانه ای  که انجام می دهند صدها جوجه کوکر کوچک را تنها و گرسنه  و تشنه در بیابان رها می کنند. این جوجه های کوچک از لانه های خود دور نمی شوند و منتظر بازگشت پدر و مادرشان  می مانند. انتظاری که در پایانش بجای  مادر، کسی جز مرگ به سراغشان نمی آید. خود بنده در ماهشهر کسانی را میشناسم که تا همین چند سال پیش و قبل از نابودی آنها، برای تفریح و نشان دادن شجاعت و مهارت خویش(!!) وانت وانت کوکر و تخم و جوجه های این پرندۀ بخت برگشته را با افتخار به شهر میآوردند و نابود میکردند...!!سنگدلی و قساوت تا چقدر؟؟؟؟اگر به این افراد لقب بیمار روانی ندهیم پس چه صفتی شایستۀ آنها میباشد؟وگرنه هر آدمي که کمی از انسانیت بویی برده باشد چگونه میتواند دست به انجام اینگونه فجایع و جنایتها بزند؟؟؟!!!
صیادان و شکارچیان  پلید و درنده خو در روزهای بعد که برای ادامه جنایاتشان  به همان منطقه باز می گردند با چشمان  خود می بینند که در هر لانه ای دو یا سه جوجه کوکر مرده افتاده اند که انتظار بازگشت پدر و مادرشان را می کشیده اند. صحنه ای که دل سنگ را هم به درد می آورد اما هیچ تاثیری بر روح پست صیادان پست فطرت و شکارچیان منفور ندارد. از این گذشته  بسیاری از شکارچی های درنده خو و گرگ صفت (البته با عرض معذرت از گرگها ولی واژۀ دیگری پیدا نکردم) برای ارضای حس درنده خویی خود، جوجه کوکرها را با لگد هایشان له می کنند.یکی از دوستانم تعریف میکرد که با چشم خود افرادی را دیده که یک وانت پر از تخم کوکر جمع کرده و به شهر آورده، حالا چرا و به چه کارش می آمده؟؟ باید از همان فرد پرسید!
خود بنده حقیر بخوبی یادم هست که در زمان کودکی در ماهشهر هرسال از اواخر بهار تا پایان مهرماه در خانۀ بیشتر در و همسایه و آشنایان و دیگر ماهشهریها یک قفس پر از کوکر از جوجه گرفته تا کوکرهای بالغ داشتند و گویا نگهداری این زبان بسته های معصوم و مقطوع النسل نمودن آنها جزِء رسوم این دیار بوده است!

kokar_va_joojeh.jpg

در همه شهرهای استان خوزستان از جمله ماهشهر، ادارات محیط زیست و شکاربانی و ادارۀمنابع طبيعی نیز وجود دارند اما امیدی به آنها نیست و به نظر خیلی از آگاهان، مهمترین کارشان همکاری با شکارچیان  و سایر مردمی است که در  پی قتل عام کوکرها هستند. چهار هزارتومان می گیرند تا مجوز قتل شش کوکر را صادر کنند و چون هیچ نظارتی هم بر دشتهای خوزستان و جنایت شکارچیان وجود ندارد - قاتلان با فراغ بال و خیال راحت  و مجوز به دست، به هر میزان که بخواهند یا بتوانند کوکر می کشند. به نیروی انتظامی هم امیدی نیست؛ و گویا آفتابه اندازی به گردن انسانها وقتی برای کمک به پرندگان برایشان باقی نگذاشته است.(ضمنا وضعیت امنیت درون شهر و شهروندان اینست چه برسد به بیابانهای اطراف و پرندگان!!!)

Kokar9.jpg

شگفت انگیز اینکه کوکر درهمۀ کشورهایی که در آن زندگی میکند(البته بجز ایران خودمان!!) تحت حمایت شدید دولت و مردم است. در همین کشورهای عربی که ادعا میکنیم از لحاظ فرهنگی از ما پایینتر میباشند، اوضاع این پرنده بسیار بهتر از ایران است.برای نمونه درکشور پادشاهی عمان این پرنده حفاظت شده است، مسئولین حفاظت محیط زیست در این کشور برای جلوگیری از شکار چوکر(کوکر) یا همان قطا بطور جدی می کوشند.در سال 1989 میلادی بفرمان فرمانروای عمان سلطان قابوس بی سعید، هرگونه شکار پرندگان بطور قطعی ممنوع شده است و هرکس خلاف آن عمل کند بشدت مجازات و جریمه میشود.ضمنا خیلی از دولتها عکس کوکر را برروی تمبرهای پستی چاپ کرده اند.حتی رژیم وقت هم در سال 1351 بمناسبت نوروز فرخنده تمبری را با تصویر کوکر منتشر نمود(عکس زیر)

tambre_kokar.jpg

چند سال پیش  در جشن بسیار باشکوه فرهنگ و هنر اسپانیا ( که ظاهرا هر ساله) در شهر( تالاورا ) برگزار می شود، در یکی از غرفه های صنایع دستی که متعلق به شهری در شمال شرق اسپانیا بود با کمال تعجب   روی همه تولیداتشان و محصولات هنری و فرهنگی آن شهر تصاویر کوکر طلایی ( همان نوعی که در ایران است) نقش بسته بود: از روسری زنانه گرفته  تا بادبزن های دستی . صاحب غرفه علت را چنین گفت : دشتهای اطراف شهر ما( در نزدیکی بارسلونا) در فصل بهار میزبان کوکرهای طلایی هستند و مردم ما این پرنده را نشانه زیبایی و حاصلخیزی می دانند و به عنوان هویت و نشانه شهر کوچکمان پذیرفته اند و بسیار دوستشان می دارند.کاش مابا اينهمه ادعايمان اینگونه فرهنگی میداشتیم!

تا یادم نرفته است این نکته را هم اضافه کنم که از قول یکی از علاقمندان محیط زیست، چند ماه پیش وقتی داشته عکس کوکرهای طلایی اسپانیا را نگاه می کرد متوجه شد که چشم کوکرهای اسپانیایی اندکی از چشم کوکرهای طلایی ایرانی درشت تر است- در صورتی که طبق تعاریف موجود علمی باید دقیقا یکی باشند. ایشان موضوع را با دو تن از اساتید متخصص تکامل انواع پرندگان و صاحب نظر در نظریات اصل منشا انواع داروین در دانشگاههای منچستر و متروپولیتن انگلستان در میان گذاشت. موضوع برایشان بسیار شگفت انگیز ودر عین حال هیجان انگیز بود. قرار شد برای بررسی های اولیه چندین عکس از کوکرهای ماهشهر گرفته و به اساتید مذکور بدهد.

گفتنيست كه دپارتمان هوافضای تیم تحقیقاتی گروه توسعه ارتباطات سامان یکی از شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری مازندران، نخستين پهباد عمودپرواز خود را كوكر1(Koker1) بنام اين پرندۀ زيبای ايرانی، نامگذاری نمود.

pterocles_alchata_6852.jpg

در افسانه های مردم لر و عرب هندیجان و روستاهای ماهشهر و خود ماهشهر حکایتهای بسیار زیبا و دلنشینی از کوکرها وجود دارد که دوست دارم بعضی از آنها را بگویم ( از آن جمله این اعتقاد محکم که کوکرها شاه دارند! يا اينكه كوكرهای نر بادمشان به چمشان خود سرمه میزنند...) و بدلیل اینکه کوکر پرنده ایست کندرا، یعنی هنگام را ه رفتن به کندی حرکت میکند، هنگامیکه مجموعه ای از این پرندگان در نزدیکی آبگیرها می نشینند و آهسته آهسته و با زیبایی خاص به سمت آب میروند تا اینکه به آب برسند، بدین سبب گروهی از عربهای پیشین، راه رفتن برخی زنان نازدار و کرشمه جو را به راه رفتن کوکر(قطا) تشبیه نموده اند. ضمنا اما چون مطلبم به درازا کشیده است و نیز امکان دارد از بحث اصلی ام خارج شوم به آنها نمی پردازم.

کوکر پرنده ای بسیار کم جرات است و با دیدن انسان به شدت وحشت می کند. به علاوه مثل گنجشک به هیچ عنوان با قفس خو نمی گیرد و خانگی نمی شود. به همین دلیل اگر آنرا در قفس کنید با دیدن اولین انسان آنچنان پر می زند و خود را به در و دیوار می کوبد تا خونین و مالین شود و بیفتد و بمیرد. تنها اندک کسانی که با آنها به مهربانی رفتار میکنند و طرز غذای آنها را میدانند می توانند کمی آنها را خانگی کنند.ولی هیچ جایی محیط باز زندگی برای آنها نمیشود.چنانکه با پرواز کوکرهای مهاجر، آنانی که در قفسند صدایی هم آهنگ با آنها مثل(قطا قطا) یا صدای (کرکر) سر میدهند و این نشان از دلبستگی آنها به آزادی و پرواز دارد.

[بنقل از نويسنده]در بهار سال 1364 برای دیدن یکی از آشنایانمان به هندیجان رفتم. همسایه ای داشتند که مثل همۀ شکارچیان دیگر،  نه از سر نیاز بلکه برای لذت بردن از کشتن (که حتی در حیواناتی مانند گرگ و کفتار هم وجود ندارد) به شکار کوکر می رفت و چند جوجه کوکر را ( بعد از کشتار فجيع پدر و مادرشان) برای بازی بچه هایش با خود به منزل آورده بود. چون نحوۀ تغذیه جوجه ها را نمی دانستند بیچاره ها یکی یکی از گرسنگی می مردند. شش جوجه باقی مانده را با خودم به ماهشهر بردم و در گوشه ای از حیاطمان برایشان قفس بسیار بزرگی ( حدود هفت متر در هفت متر و با ارتفاع چهار متر)  درست کردم و داخل آنرا با گل و کاه و بوته هایی که از دشت و زیستگاه واقعی کوکرها آوردم فرش کردم. و البته برایشان خمیر بلغور درست می کردم وهمراه با آبدر دهانشان می گذاشتم. جوجه ها به سرعت بزرگ شدند و به راحتی با محیطی که داشتند خودشان را وفق دادند.  به نظرم واقعا جای راحتی داشتند. ما در حیاطمان نخلهایبزرگی داشتیمکه زیر پایشان سبزه های خودرو روییده بود. می دانستم که جوجه ها تا چند ماهگی قادر به پرواز کردن نیستند. در حیاط رهایشان کردم و دیدم که از دانه چینی در علفها بسیار لذت می برند. روزی یکبار از قفس بزرگشان ( که داخلش بیشتر به دشت شبیه بود تا قفس) آزادشان می کردم تا با طبیعت آشنا شوند. همانگونه که قبلا گفتم اصولا کوکر را نمی توان در قفس نگه داشت و چون ذاتا به شدت از انسان می ترسد  پر می زند. اما کوکرهای من نه تنها از کسی نمی ترسیدند بلکه موقعی که برایشان دانه ارزن و بلغور جو یا گندم و یا تره تازه می ریختم دورم جمع می شدند و در هنگام دانه چینه در حیاط  و پای نخلها نیز حضور هیچ کس باعث وحشت آنها نمی شد. شگفت اینکه با دیدن گربه  ای که به حیاطمان رفت و آمد می کرد حالت دفاعی به خودشان می گرفتند و با دادو فریاد گربه بیچاره را فراری دادند تا جایی که گربه ها قید آمدن به حیاط ما را زدند.جوجه ها که بزرگتر شدند معلوم شد دو تایشان نر هستند و چهارتایشان ماده. یکسال گذشت و در آغاز بهار 1366 با کمال تعجب دیدم که یک جفت از نر و ماده ها بقول کبوتر بازها با هم می پرند. و بعد از چندی شروع به جفتگیری و تعقیب و گریزهای عاشقانه کردند و این کار تا حدود دو هفته ادامه داشت. این دو کوکر در گوشه بسیار دنج و خلوتی از حیاط لانه درست کردند و کوکر ماده در آن سه تخم گذاشت . هر دو کوکر به طور نوبتی روی تخمها خوابیدند و بعد از 18 یا 20 روز سه جوجۀ بسیار شیرین و ناز از تخم بیرون آمدند. در این مدت من از ترس آنکه بلایی بر سر جوجه ها بیاید همه کوکرها را در همان قفس بزرگ ( و باز با فراهم کردن همان محیط طبیعی)  نگه داشتم. همه اقوام و آشنایانمان با شنیدن خبر جوجه کردن کوکر ها در منزل ما انگشت به دهن و حیران مانده بودند. هیچ کس باور نمی کرد که توانسته ام این کوکرها را اهلی کنم. حتی افراد کهنسال بالای هشتاد  سال هم که خاطرات پدر بزرگهایشان از کوکرها را شنیده بودند بیاد نمی آوردند که که کسی توانسته باشد به این شکل کوکر را اهلی کند. و نه تنها همسایگان و اقوام بلکه هر کسی که برای هر کاری به منزل ما می آمد نگاهی هم به جوجه کوکرها و پدر و مادرشان می انداخت.

kokar_gorooh.jpg

( شکی نیست که نسل کوکر طلایی در ایران به زودی منقرض خواهد شد)

در اواخر تابستان 1366 متوجه شدم که هربار کوکرهای مهاجر به هنگام عبور ار آسمان شهر ما آواز سفر می خوانند که (با غوغو های پی در پی آهنگی بسیار دلنشین دارد) کوکرهای من هم شروع به پر زدن  و تمرین پرواز می کنند و جوابشان را می دهند. احساسم  این بود که کوکرها بطور غریزی میل به کوچ کردن و همسفر شدن با دیگران را دارند. همه آنها در جعبه ای گذاشتم و به مرکزی ترین نقطۀ زیست و لانه های کوکرها در دشت بین ماهشهر و هندیجان بردم. آنجا که رسیدم شروع کردم به دست زدن و فریاد کشیدن . کوکرهای دشت همه پر زدند. در جعبه را باز کردم و کوکرهایی را که بزرگ کرده بودم و جزو عزیزترین هایم  شده بودند را نیز در میان گله کوکرهایی که به پرواز درامده بودند رها کردم و برای اولین بار پروازشان را دیدم.  به دیگران پیوستند و پر کشیدند و رفتند که رفتند.

برادرم کبوتر داشت. در واقع کبوتر باز بود. می گفت یکبار جوجه کبوتری را که در ماهشهر بزرگ کرده بود در آبادان فروخت و آن کبوتر بعد از هفت سال به ناگهان آمد و در حیاط خانه مان در ماهشهر نشست و برای همیشه ماند که ماند. از روزی که کوکرهایم را آزاد کردم تا سه سالها بعد در ماهشهر وقتی که بهار می شد و کوکرهای مهاجر و آوازه خوان در آسمان شهرمان پدیدار می شدند  -  در حیاط خانه قدیمی مان به انتظار می نشستم به این امید که شاید کوکرهای من هم  بازگردند و دوباره بیایند درگوشه حیاط بزرگمان و زیر نخلهایمان بنشینند تا برایشان دانه بریزم . اما آنها هیچگاه بازنگشتند. شاید بعد از آنکه رهایشان کردم در گوشه ای از خاک خوزستان به دست یک شکارچی بی رحم و جانی کشته شدند. شاید هم  درجایی از بیابانهای ازبکستان از سرما یخ زدند و مردند. به هر حال دیگر امیدی به زنده بودنشان ندارم . در پای کوکری که بیش از همه دوستش داشتم  و از دستم دانه می چید نخ سبزی را به یادگار بسته بودم. اگر در بیابانی کوکر مرده ای را دیدید که نخ سبزی به پایش بود بدانید که من بزرگش کرده بودم اما نصیب مرگ شد. این راهی بود که خودش می خواست . اگر چه  در قفس زندگی کرد اما در آزادی مرد.

به راستی ما که چنین افسانه های زیبایی داریم .چرا می خواهیم برای لذتی زودگذر مانند شکار با تور یا تفنگ کوکرها و افسانه هایشان را برای همیشه از بین بیریم؟؟!! اگر هیچ پاسبانی هم نباشد ما خود پاسدار زیستگاه پرندگان مهاجرمان باشیم. و به جای این لذت های زودگذر بگذاریم کوکرها از مهربانی ما چنان بومی شوند که با دیدن ما نترسند و ما بتوانیم آنها را در صحرا از نزدیک ببینیم و جوجه های زخمی و آوارۀ آنها را با مهربانی خانه بیاوریم و پس از بزرگ شدن دوباره پرواز دهیم .این است آیین فراموش شدۀ ما آن را زنده کنید تا صدای غنگ غنگ دسته های کوکر دوباره به گوش برسد و آسمان ديارمان بار دیگر به این مناسبت با ما آشتی کند. به امید آن روز

چكيدۀسخن اينكه: در یک جمله از همۀ شما حاشیه نشینان رود زهره و ماهشهری های عزیز تا هندیجان و امیدیه می خواهم ،دست از شکار این اندک باقی مانده از کوکرها بردارید و اگر کوکری در خانه دارید آن را به مرکز اصلی زیست آنها برده و در کنار امامزاده حمزه آنها را پرواز دهید تا دوباره در بهار آینده شاهد صدای غریب دسته های کوکر در بالای خانه های خود باشیم .

به امید بازگشت دوبارۀ کوکرهای معصوم و دوست داشتنی به ماهشهر


مطالب مشابه :


گزارش تحليلی از منطقه ويژه اقتصادی پتروشيمی ماهشهر

تنگاره - گزارش تحليلی از منطقه ويژه اقتصادی پتروشيمی ماهشهر پورتال شهرداري




ماهشهر یا مهشور؟

تنگاره - ماهشهر یا مهشور؟ - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران تنگاره پورتال شهرداري




معرفي شهرك طالقاني ماهشهر(كوره ها)

تنگاره - معرفي شهرك طالقاني ماهشهر(كوره ها) - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران




کوکر زيباترين پرنده ايران و وضعیت اسفناک آن

تنگاره - کوکر زيباترين پرنده ايران و وضعیت اسفناک آن - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران




بالاخره "خور ماهشهر" كي به "خور نور"، تبديل مي‌شود؟!

تنگاره - بالاخره "خور ماهشهر" كي به "خور نور"، تبديل مي‌شود؟! - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران




معرفي فرودگاه بندرماهشهر

تنگاره - معرفي فرودگاه بندرماهشهر - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران پورتال شهرداري




معرفی بندر پتروشیمی ماهشهر

تنگاره - معرفی بندر پتروشیمی ماهشهر - ماهشهر شهر خاموشي با روح بهاران پورتال شهرداري




اگر حامی داشتیم، فوتبال ماهشهر ملی می‌شد(با مرد سیاسی ماهشهر از فوتبال)

تنگاره - اگر حامی داشتیم، فوتبال ماهشهر ملی می‌شد(با مرد سیاسی ماهشهر از فوتبال) - ماهشهر




برچسب :