سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 (مروری بر تاریخ )
تنهایی مصدق
مصدق در احمد آباد .- ملک خودش -پس از ۳سال زندان به آنجا تبعید شد ودر سال ۱۳۴۵در آنجا در گذشت
شاه در کنار شعبان جعفری ( شعبان بی مخ ) سر دسته ی اوباش تهران ، که در کمک به کودتا و سرکوب مردم نقش فعال داشت
یکی از میتینگ های سندیکای کارگران ایران، با سازماندهی حزب توده ، که کمونیسم هراسی را تقویت می کرد
جنگ سرد میان ابر قدرتها و کشمکش بر سر مناطق نفوذ ؟ عزم انگلیس بر کنترل دوباره
صنعت نفت ایران ؟ کمونیسم هراسی طبقه ی متوسط ُ روحانیون و بازار ؟ واقعیت خطر از
جانب شورویبرای رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس ؟ تحریم نفت برای فلج کردن اقتصاد
ایران ؟ عدم توجه مصدق به هشدارهاو سهل انگاری در مورد توطئه های دربار و انگلیس و..
؟ خوش گمانیمصدق نسبت به آمریکا ؟ اختلافات بین نیروهای ملی ؟ بی عملی حزب توده در
برابر کودتا؟ مقابله به مثل نکردن مصدق و نیاوردن هواخواهانش به خیابان ها در روز کودتا
؟ جدایی آیت اله کاشانی و فدائیان اسلام از کاشانی
اسید مجتبی میر لوحی ، معروف به نواب صفوی، رهبر و بنیانگذار فدائیان اسلام
عقب ماندگی اجتماعی و استبداد کهن شرقی ؟. کم تجربگی نیروهای ملی ُ ۴۵سال پس از
پیروزی مشروطیت ؟
چرا نهضت ملی به شکست انجامید ؟ چرا مصدق تنها ماند ؟
در ۹۰ کیلومتری تهران ُ در روستای من رویدادهایی که بُه کودتای۲۸ مرداد منجر شد
انعکاس قابل مشاهده ای نداشت ُ . من کم سن و سال تر از آن بود م که این موضوعات را بفهمم
ُ بعدها شنیدم که در دهه ی بیست حزب توده در ساوه اجتماعاتی داشته و از زرند نیز عده ای
در آن شرکت می کردند ( از جمله پدرم یکی دو بار). یک بار نیز نماینده ای از حزب توده به
مامونیه آمده وبرای مردم سخنرانی کرده بود در روستای مجاور نیز چند خانواده توده ای شده
بودند . بعدها میگفتند آن روستا مرکز توده ای های زرند بود.همان گونه که روستا ی بزرگ
دیگری به شاه پرستی معروف گردید . درمرکز بخش - یعنی مامونیه - همه تیپ آدم پیدا
می شد - انگشت شمارُی هم توده ای . که یکی از آنان بعدا به خبرچین ساواک تبدیل شد ..
. پس از کودتا معروف شد که یکی از اهالی مامونیه در غارت خانه ی مصدق شرکت داشته و
غنایمی هم نصیبش شده بود .
عموی پدرم - دکتر جواد فرزانه ُ - پزشک بخش زرند و یکی از افراد شاخص - از گذشته ها
شیفته ی رضا شاه بود که ارث را به پسرش محمد رضا رسانیده بود.و من که بسیار جوان
بودم یک بارُ پس از ۱۵خرداد در یک جمع بزرگ خانوادگی با او به بحث نشسته بودم .او
همان استدلال واعظ معروف را تکرار می کرد که زنبور ها شاه دارند . مملکت شاه
نداشته باشد ؟ .
دکتر جواد فرزانه
در مقابل پدر برزگ مادریم- حاج سید دخیل قاری - از سادات زواره و از خویشان آیت اله
مدرس بود و ُ گفته می شد مدرس که شهید شد مادرش - ماهرخ خانم - تا دو سال پیراهن عزا
بر تن داشت . .
ایت اله سید حسن مدرس
طبیعی بود که فرزند ماهرخ خانم ، - حاج سید دخیل - نیز تا آخر عمر ضد سلطنت باشد و
این ضدیت در خانواده اش نیز ساری و جاری گردید.از نوادگانش من و برادرم لطف اله به
زندان رژیم گرفتار شدیم .
پدرم حاج فتح اله فرزانه و پدر بزرگ مادریم حاج سید دخیل قاری
به دبیرستان که رفتم ۱۵ خرداد۱۳۴۲ اتفاق افتاد و معلوم بود که در چه حال و هوایی باید باشم امام خمینی که از زندان آزاد شد مردم مامونیه با چند اتومبیل برای دیدارش به قم رفتند . منهم جزوآنان نخستین بار امام را دیدم . سال بعد هم کلا به قم رفتم برای درس خواندن. در قم با وجود احساسات ضد شاه و گرمی مبارزات روحانیت صحبتی از مصدق و ۲۸ مرداد و این حرف ها نبود . اگر هم حرفی بین طلبه های فعال پیش کشیده می شد صحبت از فدائیان اسلام و نواب صفوی و شجاعت ها و مظلومیت او بود .وحتی از کاشانی فقط به عنوان یک روحانی سیاسی نام برده میشد .البته با احترام . معروف بود که زندان رژیم شاه دانشگاه شده بود . هر کس به زندان می افتاد با تجربه ترو کار آزموده تر بیرون می آمد .سال آخر دهه ی پنجاه که من به زندان رفتم و از سه زندان
شهربانی قم ، قزل قلعه ،موقت شهربانی تهران ،گذشته و به قصر رسیدم و از شماره سه ی
قصر به شماره چهار تبعید شدم . زندان شماره چهار را به زندانیان قدیمی با حبس های سنگین و
با تجربه اختصاص داده بودند مانند بقایای فرقه ی دموکرات آذربایجان ، افسران و اعضای
حزب توده ، کادر های حزب ملل اسلامی ، اعضای حزب موتلفه اسلامی و برخی از زندانیان
گروه های کمونیست غیر توده ای .. رسم شده بود زندانی اگر مشتاق باشد می تواند تاریخ مبارزه وآرا و نظریات هر حزب و گروه سیاسی را از زبان سران آنها بشنود .
من نیز چنین کردم . از حاج مهدی عراقی و حاج احمد شهاب تاریخچه و آرا و نظریات فدائیان
اسلام را . از محمد علی عمویی حزب توده را .از محمد میرمحمدصادقی حزب ملل اسلامی را.
از دیگران و دیگران ازدیگر سازمان ها ودیگر احزاب را حیاط شماره چهارقصر بزرگ بود
هر روز سر ساعت درس را با قدم زدن دور حیاط شروع می کردیم . همین جا بگویم که ترکی
آذری را با خواندن حیدر بابا یه سلام شهریار نزد یکی دیگر آموختم .و اصول فقه مظفر را
همراه با عسگراولادی معروف نزد آیت اله انواری
زندان قزل قلعه ی تهران
ادامه دارد
بازدید محمدرضا شاه از زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری
ساختمانی در باغ ملی تهران است در تهران که در زمان حکومت پهلوی زندان زنان و بعد زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری نام داشت و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بازداشتگاه توحید نام گرفت و سرانجام در سال ۱۳۸۱ به موزه تبدیل شده و موزه عبرت نامیده شد.
محتویات
[نمایش]- ۱ تاسیس
- ۲ زندان کمیته مشترک
- ۳ بخشهای زندان
- ۴ اسامی تعدادی از مشاهیر بازداشت شده در این زندان
- ۵ بازداشتگاه توحید
- ۶ موزه عبرت
- ۷ حاشیهها
- ۸ پانویس
- ۹ جستارهای وابسته
- ۱۰ پیوند به بیرون
آیت اله محی الدین انواری
حاج احمد شهاب
اعلامیه دادستانی ارتش ُ، مربوط به دستگیری حزب ملل اسلامی |
شهیدحاج مهدی عراقی در محضر امام خمینی
عضو فداییان اسلام در گذشته و از سران موتلفه ی اسلامی در پرونده قتل حسنعلی منصور ( نخست وزیر
محمد علی عمویی
مهدی اخوان ثالث( م ، امید )این شعر را مهدی اخوان ثالث ، شاعر نام آور معاصر در روزهایی برای پیشوای نهضت ملی
مردم ایران سروده است که رژیم استبداد به هیچ کس اجازه نمی داد ، حتی نام مصدق را بر زبان آورد
دیدی دلا که یار نیامد
دیدی ، دلا، که یار نیامد ؟
گرد آمد و … سوار نیامد
بگداخت شمع و سوخت سراپای
و آن صبح زرنگار نیامد
آراستیم خانه و خوان را
و آن ضیف نامدار، نیامد
دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد
آن کاخ ها ، ز پایه فرو ریخت
و آن کرده ها، به کار نیامد
سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان بهار نیامد
بشکفت بس شکوفه و پژمرد
اما، گلی ، به بار نیامد
خوشید چشم چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد
ای شیر پیر بسته به زنجیر
کزبندت ایچ عار نیاید
سودت حصار و پیک نجاتی
سوی تو و آن حصار نیامد
زی تشنه کشتگاه نجیبت
جز ابر ز هر بار نیامد
یکی از آن قوافل بر پا…
…ران گهر نثار ، نیامد
ای نادر نوادر ایام
کت فرو بخت، یار نیامد
دیری گذشت و چون تو دلیری
در صف کارزار، نیامد
افسوس ، کان سفاین حری
زی ساحل قرار نیامد
و آن رنج بی حساب تو درداک
چون هیچ ،در شمار نیامد
و ز سفله یاوران تو در جنگ
کاری بجز فرار نیامد
من دانم و دلت که غمان چند
آمد، ور آشکار نیامد
چندان که غم بجای تو بارید
باران به کوهسار نیامد ….
اخوان
مطالب مشابه :
نمونه متن زیبا برای اگهی فوت
برای زن مرد جوان کودک مادر پدر. نمونه شعر اعلامیه ترحیم و رفت تا دامنش از گرد زمین
سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 (مروری بر تاریخ )
جانب شوروی برای رسیدن به در مقابل پدر برزگ این شعر را مهدی اخوان ثالث ، شاعر
زندگی باراک اوباما در مجموعهء از تصاویر
در این سال پدر و مادر شیکاگو کار می کرد، برای مدت سه سال در دانشکده اعلامیه ها
پروین اعتصامی
برای تمام دانش ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک
باغمیشه در گذر زمان
در مسجد حاجی ولی دارند برای بعد از نمی دانم کدام عملیات ، اعلامیه دیگر نامه ای از پدر
دفتر پرسش ها
چند سال بعد، پدر او که به شهر اعلامیه خود برای ماسه رقصیدن بر گرد جمجمه گاو نری
سراج ادیب : معرفی کشور تاجکستان / سراج ادیب
محلی برای پا خاستند، به ویژه رودکی ، که پدر شعر فارسی در سال ۱۳۷۰
برچسب :
شعر اعلامیه برای سال گرد پدر