علت سوءهاضمه دایمی رضاشاه - غذای رضا شاه

علت سوءهاضمه دایمی رضاشاه

آشپزباشی به دستور شاه همیشه گوشت را قبل از پختن زیر خاک نرم می کرد. یکی از پزشکان قدیمی ایران نقل می کرد رضاشاه پهلوی در دوران سلطنت خود از ۱۳۱۰ به بعد دایماً از سوءهاضمه می نالید

غذای رضا شاه

غذای رضا شاه

و پس از صرف هر غذا احساس درد شدید در معده، ثقیلی و سنگین بودن، هضم کُند، سوزش سرشکم و زیرناف می کرد. آن پزشک نقل می کرد من که از اروپا به ایران آمده بودم روزی به دربار احضار شدم و شاه از من خواست علت سوءهاضمهٔ او را دریابم و دارویی توصیه و تجویز کنم.
من اجازه گرفتم به آشپزخانه دربار بروم و از آشپز مخصوص سوال کنم. وقتی وارد آشپزخانه شدم دیدم آشپز مخصوص حضور ندارد وگفتند به باغچه رفته است. تعجب کردم و ایستادم تا آمد. در دست او دو مرغ پر کنده خاک آلو د دیده می شد.
گفتم: «این چیست و چرا این مرغ ها خاک آلو د هستند؟» گفت: «آنها را دو روز است در باغچه زیر خاک کرده بودم حالا رفته ام و آورده ام تا بر ای ناهار امروز اعلی حضرت خورش جوجه بادمجان طبخ کنم.»
با حیرت بیشتری پرسیدم، «مرغ ها را زیر خاک باغچه کرده بودید؟» گفت: «بله.» پرسیدم: «برای چه؟» جواب داد: «برای اینکه گوشت بیات و نرم شود.» در حالی که نزدیک بود دو شاخ بزرگ از دو سوی سرم سبز شود پرسیدم: «بیات شود؟ نرم شود؟ تو گوشت مرغ را پس از پر کندن در خاک دفن می کنی که بیات شود؟»
آشپزباشی گفت: «سی چهل سال است این کار را می کنم. از زمانی که اعلی حضرت همایونی سرجوخه قزاقخانه بودند تا به امروز؛ مگر عیب و ایرادی دارد. آقا دکتر جون، تو رو به جون خودت، به جقهٔ اعلی حضرت تو این جور امور مداخله نکن. اعلی حضرت دندان های خوبی ندارد. البته دندان هایشان مصنوعی است و این دکتر ملچارسکی دندان ساز دندان های اعلی حضرت را ساخته اما به هر ترتیب باید گوشت کاملا پخته باشد که خوب بجوند و دندان هایشان تکان نخورد. چاکر شما هم گوشت مرغ، هم بره، هم گوسفند و هم گوساله را پس از پوست و پر کندن زیر خاک می کنم، ۲۴ تا ۴۸ ساعت خاک بخورد، نرم و بیات شود، باب دندان ایشان شود.» با عصبانیت گفتم: «حالا فهمیدم چرا ایشان از سوءهاضمه رنج می برد و مرتبا شربت و دارو می خورد و علاج نمی دهد. از امروز حق دفن کردن گوشت زیر خاک را نداری.»
آشپزباشی ابتدا نمی پذیرفت ولی بعدا از دندهٔ لج پایین آمد و من هم قول دادم یک دستگاه فریژیدر (یخچال) برای آشپزخانه بخرم که گوشت را برای بیات شدن در آنجا بگذارند. شاه وقتی ماجرا را شنید ابتدا عصبانی شد و آشپز را صدا کرد و چند فحش آبدار به او داد اما سپس حق به جانب او داد زیرا خود شاه سفارش کرده بود مانند دوران قزاقی که گوشت را زیر خاک می کردند و بعد می شستند و مصرف می کردند آشپزها گوشت مرغ و گوسفند را ابتدا زیر خاک نرم و بیات کنند و بعد بپزند.
از میان آشپزهای رضاشاه، علی آقا دولت که تا لحظه مرگ شاه با او بود، با او به جزیره موریس، شهر دوربان و ژوهانسبورگ رفت و برای او غذای مورد علاقه اش را که جوجه سرخ شده و آمیخته به سس گوشت جوجه و گوجه فرنگی همراه سیب زمینی برشته بود می پخت. برای چلو هم از بهترین برنج گیلان که به صورت آبکش و با کره طبخ می شد استفاده می کرد.
علی آقا دولت پس از فوت رضاشاه به ایران بازگشت، مدتی در تهران بود، سپس به استخدام آشپزخانه شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران درآمد و به آبادان رفت. پس از ملی شدن نفت بیکار بود. پس از عقد قرارداد جدید نفت باکنسرسیوم در رستوران شرکت در آبادان به خدمت پرداخت. روزی برای کم کردن روی آشپزهای انگلیس که غذاهای بدمزه آنها شهره بود تصمیم گرفت بساط چلوکباب برگ و کوبیده روز جمعه را بر پا کند. علی آقا دولت با چلوکباب عالی گوارای خود نظر مهندسان آمریکایی و هلندی و فرانسوی و بالاخره انگلیسی کنسرسیوم را جذب کرد و بساط غذاهای انگلیسی را که به زور سس خوشمزه می شدند از رونق انداخت و مهندسان هر جمعه می پرسیدند: «آیا امروز چالوکباب داریم؟ همان غذایی که گوشت آن از گوشت گاومیش های اهلی سواحل دریای کاسپین تهیه می شود و روی آن گرد قرمز رنگی به نام سوماک ( سماق ) می ریزند که می گویند همان داروی مرموز و عجیبی است که حسن صباح در قلعه الموت به فداییان خود به نام حشاشین می داد و وقتی آن گرد را با چلوکباب می خوردند به خواب خوش می رفتند و وقتی بیدار می شدند خود را در بهشت حسن صباح می دیدند. ما آن گرد مرموز خواست، خواست به خواب سنگین رفته و به الموت سفر کرد.»
علی آقا دولت هم که اهل دود و دم بود خنده شیرینی کرده می گفت: «مسیو، مستر شوما لازم نوشیدن کرد دوغ عرب و سماق تنها شما را به عالم برهوت نبرد بلکه باید دوغ چرب نوشید با چلوکباب که رفته سراغ قصرهای هارون الرشید.» مهندسان فرنگی و خانم های آنها با شگفتی گفته های علی آقا دولت را که کاملا سرحال آمده بود می شنیدند و لذت می بردند آنها منتظر بودند پس از صرف چلوکباب و دوغ و سماق بلافاصله به خواب روند و سر از قلعه الموت درآورند اما علی آقا دولت با این دستاویز که مدتی است حسن صباح قهر کرده و رفته است سر آنها را شیره می مالید.
علی آقا دولت مخصوصا خوردن دو زرده تخم مرغ را که می گفت خاصیت زیادی دارد و به همراه چلوکباب باید خورده شود به اروپایی ها و آمریکایی ها توصیه می کرد. ضمنا به آنها می آموخت موقع استفاده از پیاز از بریدن آن با کارد خودداری کرده و به رستم دستان تأسی کنند که به یک مشت جانانه مخ دیو سفید را از هم پاشیده بود.
علی آقا دولت می گفت بریدن و قاچ کردن پیاز با چاقو و کارد، زهر آن را نمی گیرد و دهان موقع خوردن پره های پیاز بویناک می شود، از این رو باید مانند رستم، مسیو ها و مسترها پیاز را روی میز گذاشته با یک ضربت جانانه مشت خود آن را در هم بشکنند که زهر پیاز گرفته شود و با خیال راحت بجوند و مطمئن باشند دهانشان از بوی پیاز بویناک نخواهد شد. علی آقا دولت سال ها در آبادان بود و بعد به تهران آمد و دیگر خبری از او در دست نیست.   

روزنامه سلامت

منبع: آفتاب


,