خردمندی و تدبیر بزرگمهر وزیر انوشیروان ساسانی -آکا - دانلود مقاله درباره بزرگمهر وزیر انوشیروان
برگزیده ها: بزرگمهر که بود؟
بُزُرْگْمِهْر بُخْتَگان وزیر خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی بود. در برخی نوشتار بزرگمهر بابرزو یا برزویه پزشک دربار انوشیروان یکسان انگاشته شده است که شاید به دلیل هم زمانی این دو بوده باشد.
به گزارش برگزیده ها: بزرگمهر نخست برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز گماشته شده بود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما سپس از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به انوشیروان خدمت نمود.
دانلود مقاله درباره بزرگمهر وزیر انوشیروان
برگزیده ها: خردمندی و تدبیر بزرگمهر وزیر انوشیروان ساسانیتصویری از عدل انوشیروان ساسانی- تصویر به بزرگمهر مربوط نمی شود!
خردمندی و تدبیر بزرگمهر
داستان های بسیار از خردمندی او گفته اند. از داستان های مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش در پیشگاه انوشیروان داده است:
که بزرگ ترین بدبختی چیست؟
فیلسوف یونانی گفت «پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد»، دانشمند هندی گفت «بیماری های جسمی که با دردهای روحی فزون گردد»، بزرگمهر گفت که «آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکرده باشد، این بدترین بدبختی هاست.» این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوف های خارجی نمایان شد.
همچنین گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنرا کشف کرد و در مقابل بازی تخته نرد را اختراع نمود. این رویداد در متنی پهلوی بنام چترنج نامک آمده است. نوشتاری به زبان پهلوی بنام پندنامگ وزرگمهر بختگان یعنی پندنامهٔ بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای ۴۳۰ کلمه است.
در جوامع الحکایات آمده است روزی از سرزمین روم نامه ای به انوشیروان رسید. در نامه مطلبی معما گونه نوشته شده بود. همهٔ دانشمندان بزرگ شهر جمع شدند تا نامه را بخوانند، اما نتوانستند ولی بزرگمهر مطالب آنرا فهمید و مفهوم نامه را ترجمه کرد.
آنچنان که خواندید بزرگمهر از خردومندان باتدبیر این کهن بوم و بر بود. که خدمت های بسیاری به مملکت کرد. در مورد چگونگی و زمان وفات وی روایات زیادی است. چنانکه فردوسی مرگ وی را یک ماه پس از مرگ انوشیروان می داند:
پس از شه به یک ماه بوزرجمهر ** بپوشید در پرده خاک چهر
بیهقی، مستوفی، ابوحنیفه و دیگر تاریخ نگاران هر یک روایات مختلفی از مرگ بزرگمهر روایت می کنند که در همه آنها به کشته شدن این مرد بزرگ به دست پادشاهان بعدی اشاره دارد. از دیدگاه قومیتی، بزرگمهر، کُرد بود. این مرز و بوم بزرگان کُرد بسیاری به چشم خویش دیده و تجربه کرده است که در این میان به اسامی زیر می توان اشاره نمود:
دیاکو: شاه کرد ایران و سرسلسله ی حکومت ماد.
زرتشت پیامبر: حضرت زرتشت (درود بر او باد) تنها پیامبر کرد است که در زمانی نا مشخص در شهر گنجه یا شیز به دنیا امده است. زرتشت یا زرتشتره پسر پورشسب می باشد. کتاب بزرگ ایشان اوستا می باشد که به زبان کردی قدیمی نوشته شده است. این کتاب بزرگ یکی از کتاب های آسمان ی است. امروزه دیگر کسی به دین زرتشت نمی گرود و این دین بزرگ به سوی نابودی کشیده می شود.
باربد: موسیقی دان بزرگ کرد زمان ساسانی.
مانی: نقاش و احتمالا پیامبر کرد.
پرین: زن دانشمند کرد ایرانی و دختر قباد شاه ساسانی.
آزاد: اولین زن کرد ایرانی که در سال ۱۱ هجری مسلمان شد.
پوران خاتون: زن دانشمند و ستاره شناس کرد که در سال ۱۹۲ هجری قمری به دنیا آمده است.
پوراندوخت: شیرزن کرد و پادشاه ساسانی
بزرگمهر: وزیر بزرگ کرد ساسانی.
دار مروارید: زن مشهور کرد.
صلاح الدین ایوبی: سردار مشهور کرد که توانست شهر اورشلیم را برای مسلمانان آزاد کند.
نادر شاه افشار: پادشاه سرسلسله ی افشاریه
جملاتی از حکیم بزرگمهر
(نظر این حقیر: بنابر روایت های مختلف تاریخنگاران، امروزه در شناخت بزرگمهر مجهولات بسیاری وجود دارد و به یقین نمی توان بزرگمهر را از حکیمان هم دوره اش تمییز داد چه برسد به نقل قاطع سخنانی از بزرگمهر. لذا جملات زیر که به بزرگمهر نسبت داده می شود قطعا همگی از وی نیست. کما اینکه بعضی جملات به وضوح به سعدی بر میگردد)
- روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید
- بیهوده گوی در نظر هیچ کس قدر ندارد
- دل آدمی بنده آرزوست ، سرشتها یکسان نیست ، هر کس خویی دارد ، و جویا و خواهان چیزی است
- برترین دانش ها یزدان پرستی است
- دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر
- دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است
- هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند
- برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست
- توانگر راستین کسی است که آز در دلش راه نیافته است
- خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است
- برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است
- کسی که به آنچه دارد رضا و خرسند است هرگز رنج و تیمار و بدی در دلش راه نمی یابد
- هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود
- آنکه در آموختن جهد نمی کند هرگز نباید در انجمن دانایان لب به گفتار بگشاید
- هر که را زر و سیم و خواسته است باید در خرج کردن اندازه نگهدارد ، نه چندان گشاده دست باشد که مدتی کوتاه بی چیز و بینوا گردد ، و نه چندان در نگهداری آن بکوشد و برخود سخت بگیرد که به مال اندوختن و خست طبع منسوب و معروف شود
- سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر ، چه سخن بی سود در مثل مانند، آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد
- کوشیدن به کار ناشدنی خلاف خرد است که در آهن به آب رخنه نتوان کرد
- شاه به دانایی و خاطر نگهداشتن مردمان نامبردار است نه به خودستایی و غرور و بیدادگری
- کسی که به حکمت پروردگار معتقد و خستو باشد به بد ونیک روزگار نمی پردازد چنین بنده ای در پرستیدن یزدان بیشتر می کوشد و از بد سکالی و پیروی دیوان می پرهیزد ، ناکردنی نمی کند و از رنجه کردن بی گناهان بیزاری می جوید
- باید پیوسته به پروردگار بی همتا رو آوریم ، در هر کاری او را بینا دانیم و باور کنیم که روزی ده مختار اوست
- اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد
- اگر کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست
,