دگرگونی شیوه برگزاری جشن نوروزبا گذشت زمان - مقایسه ی شیوه ی برگزاری مراسم جشن و شادی در عصر صفوی با روزگار کنونی
در آیین جشن سال نو، یکی از آداب همسان میان قوم ها و ملت ها، راندن دیوها، شیطان ها، جانوران زیانکار، بیماری ها و گناهان بوده است. شکل راندن و دور کردن نیز با مراسمی نمادین و رمزآمیز همراه بوده است: روشن کردن آتش، برپاداشتن کارناوالهایی با شرکت انبوه مردم، سوزاندن دانههای خوشبو کننده و عفونت زداینده، ایجاد سروصدا با کوبیدن بر تشت و طبل، دمیدن در بوق و کرنا، و بهکارگیری انواع سازها؛ از ابزارهای این گونه مراسم بودند...
مقایسه ی شیوه ی برگزاری مراسم جشن و شادی در عصر صفوی با روزگار کنونی
شیوه برگزاری جشن نوروز، با گذشت زمان، دگرگونی هایی به خود دیده است و هر گروهی از مردم بر پایه باورهای خود آیینهایی بر آن افزوده یا از آن کاسته اند؛ ولی هسته مرکزی این جشن بزرگ همچنان پایدار مانده است. آیین های پیشوازی نوروز، سبزه و دانه رویاندن، چهارشنبه سوری، آیین فروردگان، سفره چینی، دورهم نشینی برای درک لحظه ورود سال نو، شادباش گویی، پیشکش و نوروزی دهی بزرگان به کوچکترهای خانواده، دید و بازدید، آشتی و سازشکنان، و آیین پایانی سیزده بدر هنوز هم در بین بسیاری از گروه های ایرانی معمول هستند.
برگزاری جشن هایی در آغاز سال نو، که در آنها بسیاری از قید و بند ها برداشته می شوند، نیز، بویژه در میان جوامع کشاورز و شبانی، رواج داشته است. از آن جمله می توان از جشن گزینش زیباترین یا نیرومندترین مردان شهر و ده، که با زیباترین و جوان ترین دوشیزگان ده و قبیله مراسم زناشویی برگزار می کردند، نام برد که از رسمهای بسیار کهن بهشمار می رود و نه تنها در جشن آغاز بهار رایج بوده اند، بلکه در هنگام جشن های فصلی، یا گاهنبارها، و در هنگام کشت و دانه افشانی نیز برگزار میشدهاند. جشنهای همگانی در کشتزارها و میدان های شهر، در حالی که مردم صورتک به چهره هایشان دارند و خود را آراسته اند، هنوز هم در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران به صورتی تشریفاتی و نمادین برگزار می شوند، مانند: آیین میر نوروزی یا کوسه برنشین.
● میر نوروزی
سخن در پرده می گویم ، چو گل از غنچه بیرون آیکه بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی در زمانهای پیشین، به هنگام نوروز، دلقکی را برای مدت پنج روز به جای شاه، امیر یا حاکم می نشانیدند و به او «میر نوروزی» میگفتند. او در آن مدت کوتاه از همه اختیارات شاه یا امیر برخوردار بود. از این رو، این دلقک با استفاده از قدرت کوتاه مدت، حکم به گرفتن جریمه، زندانی کردن بزهکاران، ضبط دارایی ستمگران و کارهایی این چنینی میکرد. پس از سپری شدن پنج روز، میر نوروزی را بر خری سوار میکردند و هر کس شاپلاقی بر سر و روی او وارد میآورد.
● کوسه بر نشین
ابوریحان بیرونی نیز در کتاب التفهیم، نقل میکند که: «به روزگاران خسروان (پادشاهان ساسانی) به نخستین روز بهار از بهر « فال » (شگون) مردی بیامدی کوسه، بر خریمی نشست و کلاغی به دست میگرفت و با بادبزن خود را باد میزد و زمستان را وداع می کرد و از مردم چیزی میطلبید. به زمان ما به شیراز همین کردهاند. اگر اورا پس از آن می دیدند، سیلی می خورد.» غرض از به «روزگار خسروان» که ابوریحان یاد می کند، پیش از حمله عربها به ایران است.
جمله «به روزگار ما در شیراز همین کردهاند» نشان می دهد که آن دانشمند، نخست از روزگار گذشته سخن گفته و آنگاه ادامه آن رسم را تا زمان خود بیان کرده است. ابوریحان به موثق بودن معروف است و همیشه نوشتههای تاریخی را از متن های بازمانده قدیمی گرفته است. مراسم مربوط به «میر نوروزی» پیشینهیی دراز دارد. نشانههای آن را در نوشته های پیش از یورش عرب ها نیز می توان یافت. از این مراسم، اسکندربیگ منشی نیز داستان های شیوایی از زمان شاه عباس صفوی نقل میکند. این مراسم منحصر به مرزهای جغرافیایی ایران نبوده بلکه در سرزمینهایی نیز که فرهنگ ایرانی در آنها نفوذ داشت، جشن نوروز و مراسم جانبی آن برگزار میشد.
برای نمونه، در تمام مدت دولت خلفای فاطمی مصر و پس از آن، جشن نوروز در آن سرزمین برگزار می شد و علت توجه این خلفا به نوروز، که با عباسیان مخالف و رقیب بودند، کاملا روشن نیست. شاید انگیزه کار همان رقابت بود. ناگفته نماند که وزیر خلیفه فاطمی، سیدنا موید شیرازی بود که ترویج فرهنگ و آیین های ایرانی را وجهه همت خود قرار داده بود. خلفای فاطمی نیز که مصر را مرکز خلافت اسماعیلیه قرار داده بودند، از فرستادن مبلغان خود به دیگر کشورها، از آن جمله ایران، کوتاهی نمی کردند. یکی از برجستگان آنان در ایران، ناصرخسرو، شاعر و گردشگر معروف بوده است .
موضوع قابل توجه دیگر این است که در مصر، "قبطیان" نیز نوروز را برگزار می کردند. اینان، فرزندان مردم مصر باستان بودند که دین اسلام را نپذیرفته بودند و خود شعبهیی از مسیحیت را تشکیل می دادند. علامه محمد قزوینی در شماره دهم سال اول مجله «یادگار»، گفته «مقریزی» را در جلد دوم «خطط» زیر عنوان «نوروز قبطیان» چنین نقل می کند: «در جشن نوروز، تمام گروه ها در مصر شرکت داشتند و این شادمانی منحصر به قبطیان نبود. حکومت نیز در این جشن حضور فعالانه داشت و به کارمندان و خانواده آنان لباس و پول و انواع میوه ها، از خربزه، انار، موز، خرما، به و عناب پخش می کرد. این جشن چند روز طول می کشید.
در شب نوروز، مردم در همه جا در گذرگاه آتش می افروختند. در کوچه ها و خیابان ها به یکدیگر آب می پاشیدند. انواع بازیها، تفریحات و عیش و نوش ها می کردند. در کوچه ها فیل ها را گردش میدادند. پیشه وران محل کسب و کار خود را تعطیل میکردند و مغازه ها و بازار ها را آذین میبستند. آوازخوانان در زیر قصر لولو، جایی که خلیفه ایشان را می دید، گرد می آمدند و ساز می نواختند و آواز میخواندند. این مراسم تا پیش از تسلط «امیر برقوق» در مصر معمول بود. او اجرای این مراسم را ممنوع کرد و برای مرتکبین مجازات های خیلی سخت تعیین کرد.....»
برمکیان، وزیران خلفای عباسی در بغداد، که فرهنگ و آیین های ایرانی را در قلمرو حکومت خلیفه رواج میدادند، حتی خلیفه را تشویق می کردند که در مراسم نوروز، لباس عربی را کنار گذاشته و لباس ایرانی بپوشد. ایزدیها در آذربایجان و علوی ها در ترکیه، در شب و روز آدینه آخر سال، به یادبود درگذشتگان، به گورستان های شهر میرفتند و از سه روز مانده به پایان سال، بر گورها خوردنی می نهادند، چنانکه زرتشتیان نیز در جشن فروردگان چنین می کنند. رومی ها در عید «فرالیا» نیز چنین رسم هایی داشتند. میان مردم پیشاور در پاکستان رسم است که در نخستین روز از روزهای نوروز، پس از برگزاری مراسم تحویل سال، همگان به گردش به بیرون شهر و سبزه زارها و چمنزارها بروند و این کار را "سبزه لگد کردن" می گویند و آن را شگون نیک و سبب استمرار شادی و نیک بختی در سال نو می دانند.
● پیشواز نوروز
در بسیاری از شهرهای ایران، مردم از یک ماه به نوروز مانده، به پیشواز نوروز می روند. در تبریز و برخی دیگر از شهرهای ایران، چهار هفته اسفند ماه را به نام چهار عنصر (آخشیج) بنیادی طبیعت، نامگذاری کرده اند و باورشان این است که در این هفته ها ، دگرگونی های طبیعت، خود را نشان می دهند و فرا رسیدن نوروز را نوید می دهند. با آغاز هفته باد، مردم به فرارویی نوروز امیدوار شده و به فکر آماده سازی خود میافتند. هر خانوادهیی، درخور توانایی و دارایی خود میکوشد خود را نونوار کند. گاهی مردم از دو ماه به نوروز مانده، برنامه خرید و دوخت پوشاک نو را می چینند تا به شلوغی شب نوروز برنخورند.
هفته دوم اسفند ماه را، هفته خاک نامیده اند. در این هفته، زمین سفت و یخزده زمستان نفس می کشد و خاک باغچه ها نرم می شود. هفته سوم، هفته آب است. در این هفته، برف و یخ زمستانی به سبب گرمای درونی زمین، آغاز به آب شدن می کند و آب باریکههایی در هر کوی و برزن راه میافتند. هفته چهارم اسفند ماه، آخرین هفته سال است و به آن هفته آتش نام نهاده اند.
در این هفته هوا رو به گرمی گذاشته و همه جا، حال و هوای بهاری دارد. در هفته آتش مردم به پیشواز بهار و نوروز می روند، آتش می افروزند و چهارشنبه سوری را جشن میگیرند. آتش افروزی، آیینی است که در بسیاری از کشورها هنوز هم رواج دارد. در برخی از روستاهای اتریش، مردم از روی آتش می پرند و این را به فال نی ک می گیرند. در برخی از شهرها، حتی در مزرعه ها، برج های آتش بپا میکنند. رسم خانه تکانی و نوگردانی هم، به نام «تمیزی بهاره» در بسیاری از کشورها معمول و رایج است. روز یا شب پیش از نوروز، کار گرمابه ها «سکه» است. همه می کوشند حتی اگر تمیز هم باشند، حمام نوروزی بکنند. برخی از مردم، بنا به باور خود، در این هنگام، غسل نوروزی می کنند. غسل، تن شویی با آداب ویژهیی است که در بسیاری از ادیان معمول است. این رویه تن شویی نیز در ایران پیشینه کهن دارد و ریشه آن را در آیین میترایی میتوان پیگیری کرد. حافظ میگوید:
شست و شویی کن و آنگه به خرابات درآی
تا نگردد ز تو این دیر مغان آلو ده
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
,