آیتالله هاشمی رفسنجانی و شایعات درباره استخری که در آن جان سپرد
به گزارش اندیشه پویا،« بعد از فوت آقای هاشمی انواع و اقسام شایعات درباره محلی که ایشان دچار حمله قلبی شده منتشر شده اما عموم این مطالب نادرست است.
مثلا گفته شده آقای هاشمی در استخری لوکس و آن چنانی متعلق به فرح پهلوی دچار حمله قلبی شده است. واقعیت اما این است که وقتی دفتر آقای هاشمی از ریاست جمهوری به کاخ مرمر منتقل شد ما یکی از ساختمان های ریاست جمهوری در محدوده تجریش را نیز تحویل گرفتیم تا به عنوان یک دفتر کوچک برای آقای هاشمی در دسترس باشد.
این ساختمان که به کوشک موسوم شده خارج از سعد آباد و در خیابان نوفلاح واقع است و ساختمانی است مانند صدها ساختمان دیگر در محدوده تجریش.
این ساختمان دو حیاط داشت و تصمیم گرفته شد در یکی از این دو حیاط یک استخر برای استفاده آقای هاشمی ساخته شود.
بنا بر این علاوه بر مرمت بخشی از بنا یک سازه فلزی بزرگ سوله مانند در یکی از دو حیاط به همراه استخر سرامیکی کوچکی داخل آن ساخته شد و کسانی که می گویند این استخر متعلق به خانواده پهلوی بوده باید بدانند که اصلا این استخر زمان پهلوی وجود خارجی نداشته است!»
ابهام یا شایعه دیگر درباره مرگ هاشمی رفسنجانی در این دو سه ماه این بوده که چرا شخصیتی در اندازه و آوازه او باید در استخر تنها بوده باشد.
به همین خاطر از آقای رجبی سوال شده «آیا پروتکل های حفاظت ایشان این گونه بود؟»
منشی آیت الله پاسخ داده است: «این موضوع برای کسانی که از نزدیک ایشان را درک کرده باشند خیلی عادی است چون آقای هاشمی انسانی بی تکلف بود و واقعا پروتکل پذیر نبود. زمان جنگ به رغم توصیه بچه های سپاه به خط مقدم نزدیک می شد و تا پشت خط می رفت.یک بار آقای محسن رضایی گفت که از بیت امام به او تذکر اکید داده اند که مراقب جان آقای هاشمی باشد و نگذارد در منطقه برای ایشان اتفاقی بیفتد اما آقای هاشمی اجازه نمی داد کسی برای او تعیین تکلیف کند. بنا بر همین روحیه دوست داشت در استخر تنها باشد. حتی هنگام شنا در دریای شمال یا کیش هم خودش به آب می زد و محافظ ها باید دنبال ایشان شنا می کردند. بنا بر این اصلاعادت ایشان همین بود.»
هاشمی رفسنجانی را همه به پرکاری می شناسند خاصه در دهه اول جمهوری اسلامی که تنها رییس مجلس نبود و جنگ را هم اداره می کرد.
استراحت و تفریح او اما چه بود؟ منشی مخصوص می گوید: « بعد از ناهار اخبار ساعت دو بعد از ظهر رادیو را گوش می داد و بعد از اخبار یک چرت یک ساعته می زد و این عادت او هیچ وقت ترک نشد. بعد یک لیوان چای می نوشید و کار را از سر می گرفت...خیلی از شب ها مجبور بود در مجلس بماند و یا حاضری می خورد یا از غذای محافظان. بعضی وقت ها هم می گفت محافظان از بیرون برایش غذا بگیرند و معمولا دوست داشت این غذا ساندویچ باشد. احساس می کردم خوردن غذای بیرون آن هم ساندویچ تنها تفریح یا هوسی است که آقای هاشمی در کوران کارهای اجرایی به عنوان تفریح بریا خود تعریف کرده است.»