پزشکی؛ متن و «حاشیه»/ پزشکان خوب مطلق هستند یا بد مطلق؟


اخبار,اخبار اختماعی,اخبار سینما

حرفه‌هایی مانند پزشکی، روحانیت و قضاوت به دلیل ماهیت خود با مشاغلی که از ابتدا با هدف کسب درآمد در ازای خدمت تعریف می‌شوند یک تفاوت اساسی و ماهوی دارند.

 

 

در گروه اول که به تعبیر انگلیسی «پروفشن» نامیده می‌شود و ترجمه فارسی آن «حرفه» است (که خیلی هم گویا نیست)، فرد متعهد است که منافع جامعه را بر منافع خود مقدم بدارد درحالی‌که در مشاغل دیگر فرد به‌طور شفاف برای کسب سود تلاش می‌کند و البته باید این کار را به روش صحیح و در چارچوب‌های تعیین‌شده انجام دهد.



تفاوت دیگری هم وجود دارد و آن اینکه در گروه اول که ما هم به‌اجبار از لغت حرفه برای آن استفاده می‌کنیم، فرد به اموری از زندگی مردم آگاه است و اختیاراتی دارد که در سایر مشاغل به‌هیچ‌وجه وجود ندارد.

قاضی می‌تواند به استناد تشخیص خود حکمی صادر کند و هیچ‌کس مجاز به دخالت در آن نیست.

پزشک می‌تواند به تشخیص خود بیمار را تحت عمل جراحی قرار دهد یا مخدر برای وی تجویز کند درصورتی‌که برای دیگر افراد چنین اقداماتی جرم تلقی می‌شود.

روحانی می‌تواند بر اساس استنباط خود از قرآن و سنت معصومین فتوا صادر کند و حلال و حرام خداوند را تبیین کند و کسی هم نمی‌تواند در حکم، مناقشه کند درحالی‌که هیچ‌کس دیگری اجازه اظهارنظر در این مقوله را ندارد.



بنابراین به عبارتی پزشک و قاضی درباره دنیای مردم و فقیه درباره دنیا و آخرت مردم در برخی موارد از خود آنان بیشتر اختیار دارند. نکته مهم دیگری که در این بحث وجود دارد لزوم اعتماد به این حِرَف است.

 


اگر ما نتوانیم به قاضی برای تصمیم‌گیری و حکم درست، به فقیه برای بیان آنچه واقعاً از منابع فقه به دست می‌آید و به پزشک برای مقدم دانستن حفظ سلامت و جان بیمار اعتماد کنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چگونه باید راه صحیح را در هر مورد شناسایی کنیم؟

بنابراین حفظ اعتماد جامعه به این حِرف یک سرمایه اجتماعی است و حفظ آن نیز یک وظیفه عمومی. هم قضات و روحانیون و پزشکان باید در عملکرد خود بر حفظ و ارتقاء دائمی این اعتماد بکوشند و از هر رفتاری که به این اعتماد خدشه وارد کند خودداری نمایند و هم جامعه باید با رعایت شأن این افراد و تأمین مناسب معیشت این اقشار به حفظ عملکرد صحیح ایشان کمک کند.

در نیمه دوم سال 93 و به دنبال مرحله سوم طرح تحول سلامت و ابلاغ کتاب جدید ارزش‌های نسبی خدمات یا همان تعرفه‌های پزشکی و برخورد با دریافت‌های غیررسمی، فضایی در بین پزشکان ایجاد شد که حاکی از نارضایتی برخی از ایشان نسبت به نحوه تعامل با گروه پزشکی بود.

 

این موضوع به مدد فضای مجازی که امروزه به یکی از عوامل تعیین‌کننده در بعضی امور تبدیل‌شده است به‌طور گسترده مطرح شد و از آسیب دیدن اعتماد مردم به پزشکان سخن به میان آمد. بعضی مطالب که در ادامه از رسانه‌ها منتشر شد هم به این دلخوری دامن زد و بر نارضایتی گروهی از پزشکان افزود. درواقع بعد از سال‌های طولانی مسائلی درباره گروه پزشکی مطرح شد که تا قبل از آن به‌نوعی به‌صورت عمومی انعکاس نداشت.

با این فضا و تبعات آن به دو صورت می‌توان برخورد کرد. یک برخورد قبول وجود مشکلاتی در داخل گروه پزشکی است که می‌تواند باعث آسیب دیدن اعتماد جامعه به این گروه شود. با این نگاه باید خود گروه پزشکی برای رفع این مشکلات اقدام و کاری کند که اعتماد عمومی همچنان سرمایه اصلی این گروه باشد.

 

اگر پزشکی اقدام درمانی اورژانس را که قادر به انجام آن است به دریافت وجه مشروط کند یا اقدام تشخیصی- درمانی غیرضروری برای بیمار خود انجام دهد، چگونه می‌تواند ادعا کند که به سوگند خود پایبند است؟ باید بپذیریم که متأسفانه مواردی از این قبیل در قشر پزشکی وجود دارد همان‌طور که در بین روحانیون و قضات رفتارهای خلاف تعهدات دیده می‌شود.

برخورد دیگر استفاده منفی از فرصت پیش‌آمده و تاختن به پزشکان به صور مختلف و ندیده گرفتن سابقه ارزشمند خدمات ایشان در دهه‌های گذشته و ارائه بهترین و پیشرفته‌ترین اقدامات درمانی در سطح منطقه در حال حاضر و به‌طور خلاصه نوعی عقده‌گشایی نسبت به این قشر تحصیل‌کرده و خدمتگزار است.

 

در این روش هم سرمایه اجتماعی بزرگی که در طی سال‌ها به وجود آمده به‌تدریج تخریب می‌شود و بیشترین آسیب آن متوجه مردم خواهد بود چراکه بدون اعتماد حتی درمان یک بیماری ساده مانند سرماخوردگی هم نیاز به 4 ویزیت مختلف خواهد داشت تا اطمینان حاصل شود که آنتی‌بیوتیک لازم نیست.

من در سال‌های دور بیماری داشتم که باوجود سکته قلبی مسلم به دلیل اینکه پزشک جوان کشیک در یک بیمارستان خصوصی اصرار به بستری شدنش داشت با رضایت شخصی از بیمارستان خارج شد و فرزندان وی به‌طور صریح به من گفتند که فکر می‌کند.

 

 

برای پول گرفتن می‌خواهید او را بستری کنید! امیدوارم این هم‌وطن عزیز اکنون زنده و سالم باشد اما هزینه مادی و انسانی این نوع بی‌اعتمادی به‌طور تمام و کمال بر دوش مردم خواهد بود چون به‌هرحال به خدمات گروه پزشکی نیاز دارند و هر کس نمی‌تواند پزشک خود باشد همان‌طور که عموم مردم نمی‌توانند استنباط فقهی کنند و احکام الهی را برای خود تبیین نمایند.

برخوردهایی که در این مدت از گروه‌های مختلف دیده شد در یک طیف افراطی از هر دو سو بود. برخی از پزشکان وجود هر نوع ایرادی در گروه پزشکی را منکر شدند و هر نقدی را اتهام و بی‌اساس دانستند و در طیف مقابل بعضی افراد که به رسانه دسترسی داشتند گروه پزشکی را به‌طور عموم متهم به سودجویی و زیاده‌خواهی کردند و گاهی هم به تمسخر متوسل شدند. البته این رفتار در مورد قضات هم گاهی دیده می‌شود و در مورد روحانیون خیلی به‌ندرت.

این هر دو برخورد حاصلی جز آسیب بیشتر به مردم ندارد و بدون شک از انصاف به دور است. تعداد پزشکانی که بدون هیچ‌گونه چشمداشت مادی هر آنچه در توان داشته‌اند برای مردم به کار بسته‌اند مطمئناً بسیار بیشتر از افرادی است که منافع خود را برخلاف تعهد حرفه‌ای پزشکی در اولویت قرار داده‌اند.

 

نقش حاکمیت هم در این میان تعیین‌کننده است چراکه ما به ازای مالی و به عبارتی تعرفه و ارزش نسبی خدمت عموماً توسط دولت‌ها تعیین می‌شود و منطقی نبودن آن در طی بیش از 20 سال گذشته باعث بروز یک آشفتگی در ارتباط مالی بین پزشک و بیمار شده است.

اگرچه با اصلاح ارزش‌های نسبی گام بزرگی در جهت رفع یک مشکل دیرینه برداشته‌شده و گزارش‌ها هم حاکی از همراهی عموم پزشکان، باوجود بعضی مشکلات اجرایی به‌ویژه در بخش خصوصی، با این مسیر است اما نباید فراموش کنیم که هر عاملی که باعث کاهش انگیزه پزشکان در خدمت‌رسانی شود به‌طور مستقیم در سلامت مردم تأثیر خواهد داشت همان‌گونه که اگر اعتماد جامعه به این گروه کاهش یابد مردم بیشتر آسیب می‌بینند.

چگونه انتظار می‌رود پزشک متخصص جوانی که بعد از 12 تا 15 سال تحصیل و صرف بهترین سال‌های عمر خود در بیمارستان در سن 30 تا 35 سالگی، برخلاف همه دانش‌آموختگان آموزش عالی کشور مجبور به ارائه خدمت در مناطقی است که وزارت بهداشت تعیین می‌کند و بعضاً حق انتخاب زیادی هم ندارد، بدون تأمین مادی مناسب در این مناطق و دور از خانواده مستقر باشد و خدمت باکیفیت و مورد انتظار مردم را هم ارائه کند؟ استاد دانشگاهی که عمر خود را برای درمان مردم نیازمند در بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی سپری کرده و همزمان با آن به تربیت دانشجویان و دستیارانی برای سراسر کشور پرداخته است را چگونه می‌توان سودجو و زیاده‌خواه دانست؟ از این قبیل پزشکان در دانشگاه ما و دیگر دانشگاه‌های کشور فراوان‌اند.

 

همین موضوع در مورد روحانیان و قضات نیز صدق می‌کند و نمی‌توان به جهت سوءاستفاده یک روحانی از وجوه شرعی یا یک قاضی از مسند قضا این دو قشر ارزشمند را غیرقابل‌اعتماد دانست.

خوشبختانه گروه پزشکی ما با ظرفیت‌تر از آن است که تحت تأثیر این رفتارها قرار گیرد و به‌زعم من نشان خواهد داد همچنان مورد اعتماد مردم قرار دارد. البته در این مسیر باید مشکلات خود را نیز شناسایی و رفع کند و اجازه ندهد رفتارهای نادرست که بسیاری از آن نتیجه سیاست‌گذاری‌های غلط سال‌های گذشته بوده است، عمومیت پیدا کند و باعث خدشه به جایگاه این گروه شود و در این میان نهادهای صنفی گروه پزشکی دارای نقش ویژه هستند. هنوز بسیاری از فرزندان ما می‌خواهند «دکتر» شوند و تعداد بسیار بیشتری از والدین هم‌چنین تمایلی دارند و این خود خط بطلانی است بر بسیاری از بدگمانی‌ها.

در بین صاحبان حِرف چنانچه ذکر شد، این تنها پزشکان هستند که شب و روز ندارند و بار مسئولیت بیمارشان را تا زمان بهبودی کامل و به‌طور شبانه‌روزی بر دوش دارند و تازه در قبال کوچک‌ترین اتفاق ناگواری که حتی بدون قصور و تقصیر رخ دهد پاسخگو هستند.

 

 

همان‌طور که برخی پزشکان با رفتارهای نادرست خود می‌توانند باعث سلب اعتماد مردم می‌شوند، کسانی که دانسته یا نادانسته باعث مخدوش شدن شأن این حرفه ارزشمند می‌شوند و اعتماد مردم به پزشکان را هدف حمله قرار می‌دهند، در لباس خیرخواهی بزرگ‌ترین آسیب را به مردم می‌زنند.

اخبار اجتماعی - رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران