با بیوجدانی چه کنیم؟
واقعا چقدر جامعه امروز ما درگیر وجدان است؟ چقدر مردم حاضر هستند به آرامش وجدان از منافع خود بگذرند.
"بدون تاریخ، بدون امضا" تا الان بهترین فیلمی بود که در جشنواره فجر دیدم. قطعا نمیخواهم در این نوشتار به فیلم، داستان و بازی بازیگران یا کلا نقد این فیلم به پردازم. بلکه میخواهم در مورد پیام این فیلم بنویسم. «وجدان»
امیر آقایی، بازیگر نقش اول "بدون تاریخ، بدون امضا" به خاطر یک تصادف و اتفاقهای بعد از آن دچار عذاب وجدان میشود و برای رفع این عذاب هرکاری میکند حتی حاضر است تمام آبروی کاری خود را پای این مسئله بگذارد.
وقتی این فیلم را دیدم با خودم گفتم اگر من جای کاوه نریمان( با بازی امیر آقایی) بودم چه میکردم؟ به درستی به جوابش نرسیدم اما این را میدانم قطعا مانند او پیگیر وجدانم نبودم.
واقعا چقدر جامعه امروز ما درگیر وجدان است؟ چقدر مردم حاضر هستند به آرامش وجدان از منافع خود بگذرند. شاید چندان نمیتوانیم امیدوارانه به این معنا نگاه کرد و نوشت که ایران دارای جامعهای با وجدان است.
تجربه نشان داده است بسیاری از ما حاضریم به خاطر منافع خود از وجدان بگذریم. وجدانی که سالها مقدسترین واژه در میان ما ایرانیها بود. امروز بسیاری از ما در شغلمان، وجدان را سر بریدهایم. برای اینکه به کسی برنخورد از خودمان مینویسم. بسیاری از ما روزنامه نگارها وظیفه اصلی خود که پوشش واقعیتهای جامعه و بازتاب آن به مردم است میگذریم و چشم خود را بر بسیاری از واقعیتها میبندیم.
ماجرای پلاسکو به خوبی بیانگر این معناست. رسانههای موافق شهرداری از شهردار تهران دفاع کردند و رسانههای مخالف بر او تاختند.
در این ماجرا بسیاری وجدان را در صندوقچه گذاشتند و در آن را بستند و صندوق را هم به پستو بردند.
در مشاغل دیگر هم از این قسم زیاد است. شاید مخاطبان این نوشتار میتوانند در نظرات خود به قربانی شدن وجدان اشاره کنند.
قربانی شدن وجدان در جامعه باعث میشود رسیدن به هدف وسیله را برای مردم توجیه میکند. قربانی شدن وجدان باعث میشود جامعه به جای اینکه به فکر منافع جمع باشد به فکر منافع فردی است.
به راستی میشود گفت جامعه ما دچار بحران وجدان شده است. با وجدان بودن را باید دوباره تمرین کنیم. باید کاری کنیم که وقتی شب به خانه میرویم سری با وجدانی آسوده بر بالین بگذاریم.
بدون امضا، بدون تاریخ را حتما ببینید. انسان را به فکر فرو میبرد. یکی به دنبال آرام کردن وجدان خود است و یکی بدون توجه به وجدان خود مرغ مرده به مردم میفروشد.
اخبار فرهنگی - عصر ایران/ مصطفی داننده