ظریف:ايراني‌ها امروز، ديگر در خارج از کشور هويت خود را پنهان نمي‌کنند


اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی , ظریف

متأسفانه يک دوراني ايرانيان مقيم خارج مجبور مي‌شدند هويت خود را پنهان کنند. برخي از آنها مي‌گفتند با اينکه ما به ايراني‌بودن خود افتخار مي‌کنيم اما به خاطر تبليغات و سياه‌نمايي که انجام شده، مجبور بوديم هويت خود را افشا نکنیم و به‌اصطلاح از زير سؤال دربرويم که اهل کجا هستيم. اتفاقا يکي از دستاوردهاي ما اين بود که ايراني‌ها امروز، ديگر در خارج از کشور هويت خود را پنهان نمي‌کنند.

  روزنامه وقایع اتفاقیه مصاحبه ای را با محمدجوادظریف،وزیر امورخارجه منتشر کرده است.

 

این مصاحبه را می خوانید:

 

 عملکرد وزارت امورخارجه جمهوري‌اسلامي ايران به غير‌از برجام، طي مديريت جنابعالي به‌عنوان وزير امورخارجه چه بوده است؟ 

مهم‌ترين کاري که وزارت‌ امورخارجه در مدت نزديک به چهار سال گذشته انجام داده و برجام هم در همين چارچوب قابل بررسي است، تغيير فضاي بين‌المللي راجع به ايران بوده است. زماني که آقاي روحاني مسئوليت دولت را به عهده گرفتند و مسئوليت وزارت‌ امورخارجه را بنده به عهده گرفتم، در سطح بين‌المللي، ايران به‌عنوان کشوري مطرح بود که مي‌گفتند تعامل با آن هزينه حيثيتي دارد. قطعنامه‌هاي متعدد شوراي امنيت، ايران را به‌عنوان تهديد صلح و امنيت بين‌المللي مطرح کرده بود. هيچ‌کس به ايران سفر نمي‌کرد.

 

تقريبا همه کشورها به اتباع خود توصيه کرده بودند که نبايد به ايران سفر کنند. تصوير بسيار نامناسبي از ايران ارائه داده شده بود و ما به‌هيچ‌وجه روابط متعادلي با دنيا نداشتيم. ما وقتي که مسئوليت را قبول کرديم، در برنامه‌هاي آقاي دکتر روحاني بود و من در مجلس هم عرض کردم که ما بايد تصوير امنيتي که از ايران ساخته شده است را از بين ببريم؛ يعني امنيتي‌سازي ايران را خنثي کنيم. من فکر مي‌کنيم اين مهم‌ترين دست‌آورد ما بوده است. 

 

درواقع اشاره شما به خنثي‌کردن پروژه ايران‌هراسي است؟

بله، براي اينکه ايران‌هراسي را جا بيندازند، ايران را تبديل کرده بودند به يک تهديد بين‌المللي و اين مسئله مهم‌تر از تحريم‌ها بود زيرا آمريکايي‌ها بعد از ماجراي لانه جاسوسي و حتي در دوران جنگ تحميلي و قطعنامه «598»، تلاش کردند ايران را به شوراي امنيت ملل متحد ببرند و با اين روش، تحت پوشش فصل هفت منشور ملل متحد، بگويند ايران تهديدي براي صلح و امنيت جهاني است که در مورد اول با مانع مواجه شدند و در بحث «598»، قبل از پذيرش قطعنامه، حضرت امام حرکت بسيار هوشمندانه‌اي انجام دادند و وزارت‌ امورخارجه مجري آن ايده‌ بود و مانع ارجاع پرونده شد. اين تلاش در مسئله هسته‌اي نيز از سال 82 از سوي آمريکايي‌ها شروع شده بود و آنها مي‌خواستند ايران را به شوراي امنيت ملل متحد ببرند ولي در دولت آقاي خاتمي براي دو سال ما توانستيم مانع به‌نتيجه‌رسيدن تلاش آنها شويم ولي درنهايت در دولت قبل به نتيجه رسيدند. دولت آمريکا درواقع در تلاش بود با اين ترفند، ايران را تبديل به تهديد صلح و امنيت بين‌المللي بکند و از اين طريق سياه‌نمايي کرده و روابط ايران با دنيا را محدود کند. مقامات بسياري از کشورهاي دنيا به ايران سفر نمي‌کردند. خيلي از مقاماتي که در اين چهار سال به ايران سفر کردند يا براي اولين‌بار بود که به ايران آمدند، مي‌گفتند مثلا بعد از 12 سال، بعد از 14 سال و... دوباره به ايران سفر کرده‌اند.

 

ما کميسيون‌هاي مشترکي داشتيم که 10 تا 12 سال تشکيل نشده بود. نکته بااهميت، اين است که اين حرکت ما، حرکتي متوازن بود. تمرکز عمدتا بر همسايگان و آسيا بود و اين‌طور نبود که بر اروپا متمرکز باشيم ولي مثل گذشته نبود که در اين حرکت متوازن ديپلماسي از اروپا هيچ ردي نباشد! کشورهاي صنعتي منطقه خودمان هم حضور داشتند؛ کشورهايي مثل ژاپن، کره، چين و روسيه نيز در اولويت اين رفتار فراگير ديپلماتيک دولت تدبير و اميد هستند. ميزان تعامل‌هاي ما با کشور روسيه بي‌نظير است. با چين رابطه بي‌نظيري داريم. سياست ما در حقيقت اين بود که بايد حضور متوازني در جهان داشته باشيم. 

 

خيلي از مردم به درخواست ما براي شما پيام فرستاده‌اند و خيلي‌ها از شما بابت همين رفتار ديپلماتيک متوازن و زحماتي که براي بهبود چهره ايران در جهان کشيديد، تشکر دارند. 

متأسفانه يک دوراني ايرانيان مقيم خارج مجبور مي‌شدند هويت خود را پنهان کنند. برخي از آنها مي‌گفتند با اينکه ما به ايراني‌بودن خود افتخار مي‌کنيم اما به خاطر تبليغات و سياه‌نمايي که انجام شده، مجبور بوديم هويت خود را افشا نکنیم و به‌اصطلاح از زير سؤال دربرويم که اهل کجا هستيم. اتفاقا يکي از دستاوردهاي ما اين بود که ايراني‌ها امروز، ديگر در خارج از کشور هويت خود را پنهان نمي‌کنند. الان ايراني‌ها براي من پيام مي‌فرستند و مي‌گويند حالا با افتخار مي‌گوييم ايراني ‌هستيم. اين براي ما توفيق بزرگي است. من اينجا بايد تأکيد کنم که همه اين توفيق را مديون مردم هستيم. من نمي‌خواهم بگويم ما کار عجيبي انجام داديم، مردم کارهاي عجيب را انجام مي‌دهند. شرکت مردم در انتخابات سال 92 ورق را برگرداند و ما امروز به اينجا رسيديم. به جاي خوبي رسيديم. 

 

دولت يازدهم با وعده حل مسئله هسته‌اي پيش از انتخابات رياست‌جمهوري قبلي کليد خورد و مردم پاي کار آمدند. دولت هم اين وظيفه را با تلاش جنابعالي و همکارانتان با به سرانجام رساندن برجام به‌‌خوبي انجام داد. آيا وزارت‌ امورخارجه در کنار برجام، رويکردي اقتصادي را در دستور کار خود قرار داده است؟ 

آنچه در ابتداي دولت يازدهم مطرح کرديم، اين بود که ما هزينه‌اي بر هزينه‌هاي مردم اضافه نکنيم و وظيفه ما کمک به توسعه کشور است. براي يک ديپلمات خيلي راحت است که با اعتمادي که به مقاومت و حضور مردم دارد، بتواند در صحنه مذاکرات از رسيدن به راه‌حل امتناع کند. آن وقت هزينه را ديپلمات پرداخت نمي‌کند بلکه مردم پرداخت مي‌کنند. براي همين هم سياست خارجي هزينه‌اي را بر مردم تحميل مي‌کرد.

 

گاهي هزينه براي رسيدن به اهداف بسيار مهمي است که مثلا تقويت حضور و نفوذ منطقه‌اي ايران است و گاهي هم فقط يک رشته شعار و فراهم‌کردن زمينه براي مخالفان جمهوري‌اسلامي است که بتوانند با استفاده از شعارهاي ما و به بهانه به نتيجه‌نرسيدن مذاکرات، تحريم‌هاي جديد به مردم تحميل کنند. ما روز اول گفتيم نمي‌خواهيم سياست خارجي براي مردم هزينه درست کند. بلکه مي‌خواهيم تسهيل‌کننده روابط خارجي باشيم. اولين اقدامي که بايد مي‌کرديم، اين بود که بايد فضاي منفي جهاني را مي‌شکستيم که حتي قبل از توافق موقت شکستيم. دومين کار نير حضور کارآفرينان و سرمايه‌گذاران دنيا و از آن مهم‌تر کارآفرينان و سرمايه‌گذاران خودمان بود که احساس کنند ايران جاي امني براي سرمايه‌گذاري و کار است. اين اتفاق شايد قبل از به‌نتيجه‌رسيدن توافق ژنو - توافق موقت- به نتيجه رسيده بود. مردم احساس کردند ديگر ايران، ايراني نيست که جنس در آن صبح يک قيمت باشد، ظهر يک قيمت باشد و بعدازظهر طور ديگري باشد.

 

اين شرايط در ابتداي اين دولت ايجاد شد، مقداري سياست خارجي در آن نقش داشت و مقدار بيشتري سياست‌هاي اقتصادي دولت در به وجود‌آمدن اين شرايط دخيل بود که نظم و انضباط را به اقتصاد کشور برگرداند. خود توافق ژنو، بسياري از محدوديت‌ها را برداشت. ماهانه 700 ميليون دلار پول نقد از پول کشور وارد شد که توانست بازار ارز را متعادل کند و نوسانات اين بازار را مديريت کند. آزادشدن پتروشيمي نيز يکي از مهم‌ترين محدوديت‌ها و تحريم‌هايي بود که برداشته شد. کساني که امروز بر خام‌فروشي نفت خرده مي‌گيرند، بايد توجه کنند که بهترين راه جلوگيري از خام‌فروشي هم راه انداختن مسير صادرات محصولات پتروشيمي است.

 

يکي از اولين اقدامات توافق ژنو، آزادشدن فروش پتروشیمي بود که تا آن زمان در تحريم بود و چون امکان صادرات به‌دليل تحريم پتروشيمي وجود نداشت، نه‌تنها انبارهاي کارخانه‌ها از محصولات بي‌مشتري پر شده بود بلکه محوطه باز کارخانه‌ها نيز جايي براي محصولات نداشت. با شکسته‌شدن اين تحريم، بازرگانان و تجار و سرمايه‌گذاران ما از اين فرصت استفاده کردند و صنعت پتروشيمي دوباره رونق گرفت. سومين حوزه تلاش ما براي اينکه سياست ‌خارجي در خدمت اقتصاد مقاومتي و توسعه کشور باشد، اين بود که به همکارانمان اعلام کنيم که اولويت وزارت‌ امورخارجه، ديگر صرفا مسائل سياسي و بين‌المللي نيست بلکه اولويت ما مسائل اقتصادي و نيازهاي مردم است.

 

لازم بود اين پيام را به نمايندگي‌هاي جمهوري‌اسلامي در سراسر کشور بدهيم که از اين به بعد در کنار مسائل سياسي و امنيتي، مسائل اقتصادي نيز در اولويت ماست و شما به‌عنوان سفير و ادارات مرکزي جمهوري اسلامي، به ميزاني که به رشد و توسعه اقتصاد کشور و به بهبود معيشت مردم کمک مي‌کنيد، موفق هستيد و بر همين اساس، ارزيابي و ارزشيابي عملکرد شما انجام مي‌شود و اين جهت‌گيري جديدي به نمايندگي‌هاي جمهوري‌اسلامي داد. بحث بعدي، دانش اقتصادي است. ما در بعضي از نمايندگي‌هاي خود در جهان از کساني استفاده کرديم که سابقه بسياري خوبي در دستگاه‌هاي اقتصادي کشور داشتند. از وزير سابق، قائم‌مقام بانک مرکزي، قائم‌مقام وزارت اقتصادي و... از اين شخصيت‌ها استفاده کرديم. 

 

درواقع با اين توجه به ابعاد اقتصادي، اولويت‌ها در وزارت‌ امورخارجه به نوعي تغيير کرد. 

بله، اولويت‌ها تغيير کرد. درواقع از گذشته تاکنون براي همکاران ما در وزارت‌ امورخارجه کار اقتصادي‌کردن ممنوع است اما اينکه کار بخش خصوصي را تسهيل کنند، در گذشته نوعي نگراني وجود داشت. ما گفتيم تا زماني که شما مقررات جلوگيري از فساد وزارت امورخارجه را رعايت مي‌کنيد، هيچ مانعي که نيست بلکه وظيفه شماست که به بخش خصوصي کمک کنيد و اين علامت مهمي بود که به سفارتخانه‌هایمان داديم.

 

نکته بعدي سفرهايي بود که من به‌عنوان وزير امورخارجه انجام مي‌دادم. نکته مهم اين سفرهايي که به آسيا، آفريقا، آمريکاي‌ لاتين و اروپا داشتم، اين بود که در همان سال اول در تمام سفرها، هيأت‌هاي قابل‌توجه اقتصادي را نه‌تنها از بخش دولتي بلکه در بخش خصوصي به همراه خود بردم. در روزهاي پاياني سال گذشته به دوستان بخش خصوصي در جلسه‌اي گفتم، شما بگوييد براي توسعه بازار و صادرات جدي‌تر خود در خارج از کشور ما کجا را بايد هدف بگيريم، نه اينکه ما يک برنامه سياسي داشته باشيم براي فلان جا و بخش خصوصي و دولتي، به‌ويژه بانک‌ها را همراه خودمان ببريم.

 

به آنها گفتم، شما بگوييد براي بهبود وضعيت برويم ژاپن، چين، آفريقا، آمريکاي‌لاتين. شما تعيين کنيد و ما بر‌اساس اولويت‌ها با شما همراه مي‌شويم. نکته ديگري که مهم بود، حضور بخش دانش‌بنيان با ما در اين سفرها بود. اين دو خاصيت دارد. يکي اينکه ما نشان مي‌دهيم پيشرفت داشته‌ايم و اينکه ايران توانسته چه ميزان در حوزه دانش، فناوري و... پيشرفت داشته باشد. من بازهم به نقش مردم اشاره مي‌کنم چون مردم بودند که علي‌رغم فشارها پيشرفت کردند. ما همان‌طور که مقام معظم رهبري فرمودند، همه‌چيزمان را وامدار مردم هستيم. من هميشه در همه سفرهايم، يک نفر از معاونت فناوري رياست‌جمهوري و از شرکت‌هاي دانش‌بنيان همراه خودم برده‌ام و در خيلي از اين سفرها، اين شرکت‌ها توانسته‌اند توافق‌هاي بزرگ و مهمي را با طرف خارجي خود امضا کنند.

 

براي مثال به کشورهاي چين و کره ما تکنولوژي نانو صادر کرده‌ايم. ما دستگاه‌هايي که براي تعليم نانوتکنولوژي براي دانش‌آموزان دبيرستاني بود را به اين کشورها صادر کرديم! در آمريکاي لاتين وقتي اين پيشنهاد را به يکي از کشورها داديم، آنها مشعوف شدند. به غير ‌از زمينه‌سازي براي صادرات کالاي غيرنفتي، خدمات فني و مهندسي و نيروي کار متخصص (اضافه بر نياز کشور) به‌دنبال نوعي از واردات هم بوديم که شامل کالاي مصرفي نمي‌شود بلکه واردات سرمايه، فناوري و گردشگري را شامل مي‌شود که در‌اين‌زمينه موفق بوده‌ايم. سه روز پيش در کرج، مرکزی درماني یون را با حضور اتريشي‌ها کلنگ زديم و ما ششمين کشوري هستيم که به اين صنعت دست يافته است و يکي از پيشرفته‌ترين مراکز دنيا و قطعا پيشرفته‌ترين مرکز يون درماني در خاورميانه است. 

 

خيلي از مردم پرسش‌هايي درباره تحريم‌هاي علمي دارند. آيا تحريم‌هاي مربوط به علم همچنان هست و پرسش غايي نيز اين است، آيا همه تحريم‌ها قابل رفع هستند؟ 

متأسفانه در قطعنامه‌هاي اوليه که عليه ايران تصويب شد، آموزش ايرانيان را در بسياري از رشته‌‌ها در دنيا ممنوع کردند و يکي از توفيق‌هاي ما در مذاکرات که به سختي به دست آمد و آمريکايي‌ها خيلي در‌اين‌زمينه مقاومت کردند، موضوع آموزش و علم بود که امروز تحريمي براي آموزش ايرانيان در سراسر جهان وجود ندارد؛ البته بعضي از کشورها و دانشگاه‌ها مقررات سختي براي پذيرش دانشجو و صدور ويزا براي دانشجويان دارند که از قبل هم بوده و ربطي به تحريم‌ها ندارد.

 

درمورد ساير تحريم‌ها هميشه اين امکان وجود دارد که از طريق ديپلماسي اين تحريم‌ها رفع شود. امکان رفع ساير تحريم‌ها وجود دارد و اين نيازمند مذاکره در بقيه موضوعات است. مقام معظم رهبري در سال 94 فرمودند که بحث هسته‌اي يک ميزان و ملاک براي ماست که تعيين کنيم آيا آمريکا که طرف مقابل ماست، آيا اين آمادگي را دارد که به صورت جدي مذاکره کند و به نتيجه برسد و نتيجه مذاکرات را اجرايي کند! خوب آمريکايي‌ها سابقه خوبي از خود به جاي نگذاشته‌اند اما اين امکان همواره در ديپلماسي وجود دارد که شما بتوانيد تحريم‌ها را از طريق ديپلماسي رفع کنيد و اگر چنين مسئله‌اي در دستور کار کشور قرار بگيرد با حفظ عزت و منافع و اصول کشور انجام شود. 

 

آيا شما اين آمادگي را داريد در صورتي که مسئله رفع تحريم‌ها در دستور کار کشور قرار بگيرد، وارد مذاکره براي رفع تحريم‌هاي ديگر شويد؟ 

به هر حال مذاکره کار بسيار دشواري است و هر کس که مسئوليت وزارت‌ امورخارجه را داشته باشد، بايد اين کار را انجام دهد. 

 

براي بسياري از مردم وضعيت ايجادشده در روابط منطقه‌اي ايران مهم است. آيا اين برنامه براي بهبود روابط با کشورهايي مثل عربستان و ديگر کشورهاي منطقه وجود دارد و آيا ما مي‌توانيم اين وضعيت را بهبود ببخشيم يا نه؟ 

حتما مي‌توانيم و حتما بايد در اين مسير حرکت کنيم و حرکت هم آغاز شده است که روابط خود با کشورهاي منطقه را ارتقا و بهبود دهيم. جمهوري‌اسلامي نيازمند تنش در اين منطقه نيست بلکه نيازمند ثبات درمنطقه هستيم. ما کشوري هستيم که ثبات درونزا دارد - و اين نکته بسيار مهمي است- کشور ما بدون چتر حمايت خارجي امنيت دارد و در بسياري از زمان‌هاي پس از انقلاب به‌رغم وجود تهديد‌ها امنيت داشتيم و دليل اين ثبات و امنيت هم اين است که ثبات ما از مردم نشأت مي‌گيرد. تأکيد مي‌کنم نقش و حضور مردم در بسياري از امور کشور، نقش محوري است و ما همه چيز را به مردم وابسته هستيم، نه به جاي ديگر و اين درونزا بودن امنيت در حوزه‌هاي مختلف، به معني جداشدن از خارج نيست بلکه به معني اتکا به مردم و داخل است. وقتي شما در محيط نا‌امني زندگي مي‌کنيد با اينکه امنيت درونزايي داريد، اما هزينه امنيت براي شما بالا مي‌رود. تأمين امنيت در يک محيط ناامن بسيار دشوار و پرهزينه است.

 

ما مجبور هستيم با مجاهدت و ايثار رزمندگان و مرزداران خود در شرايطي که حمايت‌هايي از ترور و تروريسم و افراط‌گرايي مي‌شود، مجبور هستيم امنيت را در مرزهاي خود تأمين کنيم. اين فداکاران براي مقابله با نفوذ اشرار و تروريست‌ها شهيد مي‌شوند. تأمين امنيت براي ما اولويت بوده است. قدرت ايران پيش از برجام نيز وجود داشت اما در دوران تحريم‌ها و فشارها، متأسفانه عربستان‌سعودي و رژيم صهيونيستي عادت کرده بودند در شرايطي که قدرت ايران در زنجير تحريم‌هاست و دارد تحليل مي‌رود، اقداماتي انجام دهند اما بعد از برجام اين قدرت آزاد شد و آنها نگران شدند و خواستند که آن سرمايه‌اي را که گذاشته بودند براي امنيتي‌سازي ايران از طريق هسته‌اي، حالا از طريق ديگري آن را جلو ببرند که سعودي‌ها تنش‌ منطقه‌اي را پيگيري کردند. ما طرح‌هايي را از ابتدا براي امنيت منطقه مطرح کرده بوديم.

 

شما به شعارهايي که در منطقه توسط دولت جديد آمريکا داده مي‌شود، توجه نکنید. آنها براي خالي‌نبودن عريضه شعارهايي مي‌دهند. همه دنيا واقعيات مشخص را مي‌دانند. آنها مي‌دانند آن کس که با داعش، تروريسم و افراط مبارزه کرده است، جمهوري‌اسلامي ايران است و اين حتي در اظهارات پيش از انتخابات آقاي ترامپ هم بود. ما مانع شکل‌گيري دولتي از افراط‌‌گرايان شديم که مي‌توانستند پايتخت خود را بغداد يا دمشق يا اربيل قرار دهند و اين موضوع مهمي است که ما انجام داديم و اين را همه دنيا مي‌دانند. اقدامات عربستان عليه مردم مظلوم يمن يا مردم سوريه و عراق، درنهايت به ضرر خود سعودي‌ها تمام خواهد شد و اين تندروها خطري براي خود آنها بيش از ديگران خواهند بود. ما علاقه‌اي به بي‌ثباتي آنها نداريم.

 

ثبات در تک‌تک کشورهاي منطقه به نفع ماست و ما چشمداشتي به کشورهاي خارجي نداريم و احساس خفگي استراتژيک نمي‌کنيم. ما موقعيت جغرافيايي مناسب با دسترسي به آب‌هاي آزاد و در شاهراه ارتباطي جهان، نيروي انساني، منابع طبيعي، موقعيت ژئوپلیتيک و تاريخ بااهميتي داريم و همين معيارها ايران را کشوري باثبات ساخته است و اين وضعيت ما را در موقعيتي قرار مي‌دهد که بتوانيم نيروي ثبات‌بخشي در منطقه و جهان باشيم؛ البته بايد کشورهاي منطقه به اين درک برسند. اگرچه هنوز اميدوارند که مي‌توانند امنيتشان را از خارج تأمين کنند.

 

تنش‌سازي‌هاي کنوني سعودي‌ها، همه تلاشي براي کشاندن ديگران به بازي خطرناکي است که البته هيچ‌کس با عقل سليم وارد چنين دعوايي نمي‌شود. اميدواريم بقيه کشورها نيز به چنين درکي برسند؛ اگرچه اکثر آنها رسيد‌ه‌اند. سفر وزيرخارجه کويت به تهران و پيشنهاد گفت‌وگو، سفر جناب آقاي روحاني به عمان و کويت و... اتفاقاتي است که طي چند ماه گذشته انجام شده و ما شواهدي مي‌بينيم که تغييرات مثبتي رخ خواهد داد، اگرچه عربستان‌سعودي تا الان مانع اين تغيير مثبت است و درنهايت متوجه خواهند شد که امنيت خودشان به وسيله همين گروه‌هايي که تجهيز و تحريک مي‌کنند، تهديد خواهد شد و افراط‌گرايي هيچ وقت وامدار پدر خودش نخواهد بود و اميدوارم اين کشورها هر چه سريع‌تر عاقل شوند؛ البته بايد بدانند که ايران براي دفاع از خود به اندازه کافي ابزارهاي بازدارنده دارد و اجازه نخواهيم داد آنها ايران را ناامن يا تهديد کنند. 

 

در مورد ترکيه چطور؟ 

همه کشورها منافع خودشان را دنبال مي‌کنند. ما با ترکيه روابط بسيار خوبي داريم. اختلاف‌نظرهايي هم در مسائل منطقه‌اي داريم که طبيعي است و قابل‌حل هستند ولي در مذاکرات آستانه براي صلح سوريه، يک حدي از نزديکي بين ما به وجود آمد و اميدواريم با سياست‌هاي معقول‌تري که دولت ترکيه اتخاذ بکند، بتوانيم همکاري بيشتري داشته باشيم. 

 

ايران باثبات، قطعا نيازمند نوعي هماهنگي بين تمامي اجزاي حاکميت است. تلاش دستگاه‌ ديپلماسي تحت مديريت شما مورد حمايت ميليون‌ها ايراني است و براي ما خيلي مهم است بدانيم رابطه و تعامل شما با سردار قاسم سليماني با توجه به حضور مستشاري ايران در منطقه، چگونه است؟ 

ما همه متعلق به يک نظام و متعلق به يک مردم هستيم. حتما بايد اجزاي مختلف ارتباط خوبي داشته باشيم. ما بحمدالله رابطه بسيار خوبي با هم داريم. در ابتداي اين دولت، ايران را در مباحث سوريه در دنيا راه نمي‌دادند، از همه مذاکرات ما را حذف کرده بودند. با مجموعه تلاش‌هايي که هم در حوزه ميداني و سياسي صورت گرفت، توفيق‌هايي در صحنه سياسي جهاني به‌دست آمد که مؤيد اين نکته بود که تغيير در حوزه سياسي رخ داده است. دوستان ما که درحوزه ميداني کار مي‌کردند، از گذشته در منطقه بودند. تغيير در حوزه سياسي به همراه توفيقاتي که مقاومت و مردم سوريه در حوزه ميداني داشتند، سبب شد امروز جمهوري‌اسلامي تعيين کند چه کساني در حوزه سياسي و براي حل‌وفصل مذاکرات بايد در مذاکرات باشند. اين مسئله فقط در مورد نشست‌هاي آستانه نيست، در لوزان هم ما اصرار کرديم که عراق و مصر نيز به مذاکرات بيايند.

 

جمهوري اسلامي، امروز توانسته به لطف خدا در سايه هدايت‌ها و حمايت‌هاي رهبري معظم انقلاب و پشتيباني بي‌نظير رئيس‌جمهوري از تحرکات جمهوري‌اسلامي در منطقه، ما توانستيم نقش تعيين‌کننده‌اي هم در ميدان و هم در حوزه سياست داشته باشيم. من براي سردار سليماني احترام ويژه‌اي قائل هستم. بيش از 20 سال است که ما با هم از نزديک براي پيشبرد اهداف جمهوري‌اسلامي براي يافتن راه‌حل‌هاي سياسي و صلح‌آميز همکاري مي‌کنيم.

 

در بحران افغانستان و به منظور ايجاد دولت پس از طالبان در اين کشور، همکاري بسيار خوبي بين من به‌عنوان نماينده وزارت امور‌خارجه در اجلاس و سردار سليماني بود. در مذاکراتي که براي جلوگيري از يک خطر جدي براي آينده عراق در سال 81 و 82 صورت گرفت، همکاري بسيار نزديکی با هم داشتيم. الان هم اين همکاري و همياري نزديک را با هم داريم. از ابتداي کار هم براي يافتن راه‌حل سياسي با هم همکاري داشتيم. همکاري ما براي پيگيري راه‌حل‌هاي سياسي براي بحران سوريه و يمن و نيز ارائه کمک‌هاي انساني به مردم سوريه و يمن همکاري بسيار خوب و تنگاتنگي بوده و اميدوارم اين همکاري ادامه داشته باشد.