هوتن شکیبا: به ازدواج فکر هم نمی کنم!


هوتن شکیبا یکی از بازیگران خوب تئاتر است و سروش صحت هم، یکی از علاقه مندان حرفه ای تئاتر که اغلب کارهای خوب تئاتر را دیده و می بیند. به این ماجرا، این اتفاق را هم اضافه کنید که در تئاتری با هوتن شکیبا همبازی شده باشد، بنابراین، همان جا او را نشان می کند تا وقتی که سریالی یا فیلمی را آغاز می کند.

به گزارش ماهنامه دیده بان،هوتن شکیبا یکی از بازیگران خوب تئاتر است و سروش  صحت هم، یکی از علاقه مندان حرفه ای تئاتر که اغلب کارهای خوب تئاتر را دیده و می بیند. به این ماجرا، این اتفاق را هم اضافه کنید که در تئاتری با هوتن شکیبا همبازی شده باشد، بنابراین، همان جا او را نشان می کند تا وقتی که سریالی یا فیلمی را آغاز می کند.

 

آن وقت است که زنگ می زند به همکار سابقش تا جلوی دوربین اش بایستد و یکی از بازی های خوب در تلویزیون شکل بگیرد. شکیبا در نقش حبیب درخشید، و نقش پسری بانمک و عاشق پیشه را بازی کرد که مدام به فکر خواستگاری و زن گرفتن است اما این امکان برایش به وجود نمی آید. نقشی که بسیار دور است از خود هوتن شکیبا. توقعی غیر از این هم نمی رفت که هوتن خان این نقش را به این خوبی بازی کند. بالاخره او بازیگر است؛ یک بازیگر خوب و کاربلد.

 

از تجربه کار در مدیوم تئاتر بگویید. می دانم که بازیگر تئاتر هستید، بعد سینما و بعد به مدیوم تلویزیون راه پیدا کرده اید. چرا تئاتر نسبت به سینما و تلویزیون مهجور مانده است؟

 

خیلی این مطلب را قبول ندارم. اتفاقا به نظر در این سال ها تئاتر خیلی مخاطب داشته و خیلی گسترش پیدا کرده است. می توانم با آمار بگویم که یک سری از اجراهای تئاتر بیش از برخی فیلم های سینمایی فروش داشته اند؛ اجراهایی که بیش از 2 میلیارد هم فروش داشته اند. به همین دلیل از نظر استقبال مخاطب و تماشاگران با وضعیتی بهتر از گذشته رو به رو هستیم، فقط اتفاقی که برای تئاتر افتاده این است که دولت از حمایت مادی و معنوی گروه های تئاتری به مثابه گذشته شانه خالی کرده و گروه ها از نظر مالی به مخاطب و تماشاگران شان وابسته شده اند.

 

هزینه ساخت دکور و تمرین و تبلیغات و... هم به شدت بالا رفته که به همان نسبت هم هزینه های پیش تولید را بالا برده است و آسیبی که می رساند این است که همه فکر می کنند صرفا مخاطب چه می خواهد و هیچ کس خیلی به تجربه مشترک گروه و تماشاگر فکر نمی کند و متاسفانه گاهی این باعث پایین آمدن کیفیت آثار شده است.

 

خصوصی سازی ناقصی که انجام شده در رابطه با تئاتر این آسیب ها را با خودش آورده است. ولی اگر برگردیم به ماهیت اجرای تئاتر یکی از ویژگی های خوبی که تئاتر برای خود من داشته است همیشه این است که فرصت داشته ام خودم را تست کنم و آزمون و خطاهایم را در تمرین انجام دهم و در زمان اجرا هم حداقل 30 روز فرصت داری برای کشف یک نقش/ کاراکتر که این باعث می شود صرفا به یک بعد نقش بسنده نکنید و به ابعاد مختلف روانی، فیزیکی، بیانی و اجتماعی آن دقت کنید و این موضوع باعث شده است که دست من بازتر باشد.

 

آیا شما بیشتر مدیوم تئاتر را می پسندید تا تلویزیون و سینما؟

خیلی نمی شود مقایسه کرد. به هر حال هر کدام فضای خودشان را دارند و مخاطبی که تلویزیون دارد نه تئاتر دارد و سینما!! این موضوع خودش خیلی گسترده تر است و اصلا قابل مقایسه نیست. تلویزیون مربوط به یک قشر خاص هم نیست و اقشار مختلف را تحت پوشش قرار می دهد و این خیلی خب است.

 

راستش را بخواهید من در کل رشته تئاتر و در کل بازیگری را خیلی دوست دارم ولی در آن سال ها که کنکور شرکت می کردم، می خواستم کارگردانی سینما بخوانم، اما در سالی که من دانشگاه قوبل شدم سینما نگرفت پس من هم با خودم گفتم که به رشته تئاتر می روم و ترم بعد تغییر رشته می دهم ولی وقتی به آنجا رفتم اعتیادش باعث شد که آنجا بمانم و مسیر زندگی ام تغییر پیدا کرد.

 

چقدر تلاش کردید که به این جا برسید تا وارد سینما بشوید؟

خیلی زیاد. حتی دوه 4 ساله لیسانسم را 7 الی 8 سال کش دادم فقط به خاطر این که در آن فضا بمانم که بعد از آن هم به همان بهانه دوباره فوق لیسانس هم خواندم. چون به نظرم فضای دانشگاه خیلی کمک می کند که ما بتوانیم تجربه و ریسک کنیم و واقعا در آن 8 سال همه اش در حال تمرین بودم و حتی همه دوست های من شاهد هستند و می دیدند که چقدر تلاش می کنم و چقدر کار را دوست داشتم زیرا من کاری را جز این بلد نیستم و باید این کار را به نحو احسن انجام دهم.

 

اخبار,اخبار فرهنگی وهنری,هوتن شکیبا

 

نگران بودم

 

از چه زمانی وارد دنیای تصویر شدید؟

من تصویر را اولین بار که دبیرستانی بودم، تجربه کردم. آن موقع یک فیلم کوتاه برای جشنواره دوربین های خانگی ساختم. بعد هم در دانشگاه در چند فیلم کوتاه بازی کردم. آخرین فیلم کوتاهی که بازی کردم به کارگردانی سعید روستایی به نام «خیابان خیلی خلوت» بود. یک فیلم تقریبا نیمه بلند 40 دقیقه ای بود. در کنار آن یک یا دو تله فیلم هم بازی کردم. کلا در دوره دانشگاهم صرفا به خاطر تجربه اش بازی می کردم و بعدها به طور جدی تر در فیلم های سینمایی «شب بیرون»، «طبقه حساس» و «حق سکوت» به ایفای نقش پرداختم و بعد از آن هم «هلن» که قرار است به زودی اکران شود.

 

چه چیزی باعث شد که آقای سروش صحت شما را برای سریال «لیسانسه ها» انتخاب کردند؟

اولا آقای صحت، تئاتر خیلی زیاد می دیدند و خیلی از اجراهای من را هم دیده بودند و حتی ما در یک اجرایی هم با یکدیگر همبازی بوده ایم. ما در نمایش «آوازه خوان طاس» با هم همبازی بودیم و در این سال ها در کارهای مختلفی برای بازی از من دعوت می کردند که متاسفانه تداخل در اجراهای من وجود داشت که خب در سریال «لیسانسه ها» این اتفاق خوب رخ داد. البته در این مدت هم به خواست خودم از فضای تلویزیون دور بودم.

 

چرا؟

یک مقدار نگران این بودم که در تلویزیون ممکن است با نقشی قالب بگیرم و آدم ها به اشتباه تو را فقط به صرف کمدین یا جدی بشناسند. یعنی کسی که کمدی بازی کند دیگران آن را بازیگر کمدی می شناسند و دیگر اگر در کار جدی دیده شود فقط کارهای ملودرام به او داده شود. من به خاطر نگرانی از این موضوع ترجیح دادم یک مقداری در همه ژانر بچرخم و با خیال راحت تر به سراغ تلویزیون بیایم و الان در اینجا خیلی راضی هستم. به نظرم این نقش ها آنقدر ابعاد مختلف دارد که فضای جدی توأم با کمدی دارد.

 

تئاتر خیلی سخت تر

 

آیا الان هم تئاتر را دوست دارید؟

بله صددرصد، من هنوز هم تئاتر کار می کنم.

 

اما این روزها کمتر در تئاتر فعالیت دارید و تمرکز شما روی مجموعه تلویزیونی «لیسانسه ها» است. این طور نیست؟

امسال در 6 ماهه اول سال چهار اجرا داشتم ولی به خاطر سریال «لیسانسه ها» کمی درگیر شدم به خاطر اینکه هماهنگی حضور در تمرین و اجرای تئاتر با تمرین سریال یک مقداری سخت بود. ولی در سال آینده حتما دوباره اجرا خواهم داشت. در هر شرایطی سعی می کنم که از تئاتر فاصله بگیرم زیرا من را به روز و زنده نگه می دارد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی وهنری,هوتن شکیبا

 

چه تفاوتی بین تئاتر و رسانه تصویر است؟

به نظرم تئاتر خیلی سخت تر است به خاطر اینکه زنده اجرا می شود ولی اگر در تصویر تولیدی خطایی صورت بگیرد قطع می شود و باز از ابتدا آن صحنه گرفته می شود. ببینید هر دو سختی های خاص خودشان را دارند یعنی این جوری نیست که من بگویم چون در تلویزیون بازی می کنیم راحت تر است و اگر در تئاتر بازی کنیم سخت تر است. مهم کیفیت کاری است که در هر حوزه انجام می دهیم، چه در سینما، چه در تئاتر و چه در رادیو و تلویزیون، خوب بازی کردن اسخت است. ولی خب قاعدتا بازیگری در این مدیوم ها با یکدیگر تفاوت هایی دارند.

 

در تئاتر به صورت زنده با مخاطب در ارتباط هستیم، تکنیکی که در فیلمبرداری حاکم است در کادربندی تئاتر وجود ندارد، آنجا مخاطب است که تعیین می کند دوربین نگاهش کجا بچرخد و هر کجا که دوست داشته باشد می تواند نگاه کند. به خاطر همین شاید یک ذره انسان عریان تر است روی صحنه تا جلوی دوربین. ولی جزییاتی که در کار تلویزیونی و در تصویر وجود دارد شاید در تئاتر وجود نداشته باشد و به نظرم اینها چیزهای جزیی هستند که برای هر کدام شان استراتژی های خاصی وجود دارد.

 

یعنی مدلی که من در تئاتر بازی می کنم خیلی متفاوت با تصویر است. این را می خواهم تاکید کنم که این مدیوم هاست که تفاوت را تعیین می کنند. مثلا درخود تئاتر هم اجرای یک نفر به خیلی از چیزها بستگی دارد. مثلا به فضا و سالن حتی خود داستان و سبک آن هم به ما این اجازه را می دهد که چگونه بازی کنیم. مثلا اگر من در یک سالنی مانند سالن تالار وحدت اجرا داشته باشم، خب قطعا باید خیلی درشت تر بازی کنم که همه ببینند و حتی باید صدایم رساتر باشد که همه بشنوند.

 

ولی الان در سالن هایی که با تماشاچی ها یک متر فاصله دارید خیلی نمی توانم مانور بدهم. همین تفاوت که در تئاتر و در سالن ها به شیوه های مختلفی وجود دارد در خود تصویر و نماهای مختلف هم وجود دارد که باید بازیگر بازی های متفاوتی را انجام دهد.

 

آقای صحت را خیلی دوست دارم

 

فکر می کنید یک کمدین باید چه ویژگی هایی را در کارهایش لحاظ کند که کار به حالت لودگی کشیده نشود؟

لودگی زمانی اتفاق می افتد که ما همزادپنداری با نقش نمی کنیم. به آن کاراکتر نگاهی انتزاعی داریم نه واقعی. اینها هر کدام دو مدل متفاوت هستند و خیلی وقت ها مثلا کاراکرت «اِدوارد دست قیچی» با همه عجیب بودنش آن را باور کردیم. این فانتزی را باور و با آن همزادپنداری می کنیم. به نظرم زمانی لوده می شود که دیگر آن را به عنوان بخشی از واقعیت اطراف مان نمی پذیریم، چون می تواند فانتزی باشد و ما او را به عنوان امری واقعی بپذیریم. 

 

کار با آقای صحت چگونه است؟ آیا کار با ایشان را دوست دارید؟

بله خیلی. آقای صحت را به شخصه خیلی دوست دارم ولی خب بحث کار و رفاقت همیشه جدا است. زمانی که فیلمنامه را خواندم در مرحله اول کاملا با نقش همراه شدم و سپس با آقای صحت پس از کار و وقتی هم وارد فضای کار شدیم باز این بیشتر در من به وجود آمد.

 

 

به ازدواج فکر نمی کنم

 

آیا فی البداهه کاری را انجام داده اید که آقای صحت به متن آن را اضافه کند؟

نه، در «لیسانسه ها» ما همه را از قبل تمرین کردیم که در متن آمده است. البته آقای صحت همیشه به پیشنهادات و انتقادات ما گوش می دهند. به قول آقای صحت که می گوید: «شما حتما هر چقدر پیشنهاد داشتید به من بگویید» که البته به احتمال زیاد 80 درصد آنها هم رد می شود و 20 درصد آنها قبول می شود ولی ما معمولا اگر چیزی را احساس کنیم خوب است برای آن 20 درصد هم تلاش می کنیم.

 

شهرت تا چه حدی برای شما اهمیت دارد؟

به هر حال نمی توانم بگویم که از شهرت بدم می آید، چون دروغ است. همه ما علاقه به دیده شدن داریم. آمده ایم بازی کنیم تا دیده شویم و در غیر این صورت به کارهای اداری مشغول می شدیم که کسی ما را نشناسد. شهرت را من تا آن اندازه دوست دارم که فضای خصوصی خودم آسیب نبیند. به هر صورت روی زندگی خصوصی بازیگرها و هنرمندان همیشه زوم بوده اگرچه ما مانند خارج از کشور در ایران پاپاراتزی نداریم ولی به هر صورت این اتفاق ناخودآگاه می افتد و به فضای خصوصی شما تا حدی ممکن است لطفمه بزند. ولی امیدوارم که مردم ما را به عنوان یک هنرمند قبول کنند تا بازیگر.

 

یعنی کسی که هنرمند است احترام بیشتری برای او قائل اند تا اینکه بگویند این همانی است که در فیلم بازی کرده است. چون به هر حال هر کسی الان می تواند در فیلم بازی کند اینکه طرف چگونه بازی می کند و آیا هنرمند است یا نه؟ شرط است.

 

بازخوردها نسبت به سریال «لیسانسه ها» چگونه بوده است؟

ظاهرا که تا به اینجای کار خیلی خوب بوده است. البته هنوز به انتهای کار نرسیده ایم، قرار است تا آخر امسال قسمت اول تمام بشود و فصل دوم آن هم سال بعد پخش شود. باید این مدت بگذرد که نظر کلی را بدانیم چون شاید بینندگان در هر قسمت واکنش های خاص آن قسمت را داشته باشند.

 

طبق صحبت هایی که با دوستان یا با افرادی و مخاطبینی که سریال را دیده اند، داشتیم خدا را شکر همه این سریال را دوست دارند. من نمی گویم کار ما بدون ایراد است ولی کار برایمان دوست داشتنی شده است. مهم تر از هر چیزی مردم، آدم های این سریال را دوست دارند، حتی چه آنهایی که نقش کوتاه دارند و چه آنهایی که نقش اصلی را بازی می کنند. همین است که می گویم مردم همزادپنداری پیدا کرده اند و این به نظر من می تواند برگ برنده ما باشد. 

 

با توجه به کاراکترتان در این سریال، خودتان چقدر دغدغه ازدواج دارید؟

خیلی به ازدواج فکر نمی کنم. کلا 180 درجه با این نقش تفاوت دارم.

 

به نظر شما سریال «لیسانسه ها» سکوی پرتاب تان یا نقطه عطف بازیگری تان بوده است؟

 

بله. این یک از اتفاقات خوب کارنامه هنری من است و نمی دانم که بعد از این، اتفاقات بهتری هم برایم رقم خواهدخورد و قطعا باید این نقش را به بهترین نحو انجام بدهم.

 

 

یک آدم ساده پیچیده!

 

چقدر خودتان در انتخاب این نوع لباس و پوشیدن آنها شریک بوده اید یا این که کلا جزء فانتزی های این مجموعه این نوع پوشش بوده است؟

خب به هر حال در گروه مان همه با هم مشورت می کنیم و ایده می دهیم و خانم طراح لباس مان هر روز می پرسید که نظرتان در مورد پوشش این لباس چیست؟ مثلا من خودم دو تا پیشنهاد دادم که خیلی هم دوست شان دارم، یکی مدل کمربندم است و دیگری کندن مارک روی آستین کت که من خیلی ها را دیده ام که آن مارک را جدا نمی کنند و جزئی از لباس می دانند. یادم هست که بچه ها می خواستند مارک لباسم را جدا کنند و من اجازه ندادم و گفتم این برای من خیلی مهمه و باید باشد.

 

خاطره دارید که سر صحنه سریال «لیسانسه ها» اتفاق افتاده که شیرین یا تلخ باشد؟

البته، خیلی هم زیاد هستند، ولی یکی از اتفاقات خنده دار این است که ما به همدیگر سیلی می زنیم و من واقعا خودم خیلی برایم سخت است و آقای صحت هم می گویند که یک بار بزنید ولی محکم بزنید! و هر بار ما داستان داریم بر سر این سیلی خوردن و کلی هم می خندیم. همین نوع لباس و گریم من خودش خنده دار است.

 

نهایت هوتن شکیبا تا کجاست؟

برای من بی نهایت است. یعنی باید این طوری فکر کنم تا بتوانم رشد کنم.

 

نقطه اوج این داستان به نظر شما کجاست؟

از لحاظ قصه ای نمی توانم بگویم چون هر کدام از کاراکترها برای خودشان پستی و بلندی دارند، ولی برایم ترکیب غم و شادی است که در عین حال که خیلی غمگین هستیم ولی سر به سر هم می گذاریم و خیلی سرخوشیم.

 

یک جاهایی من فکر می کنم خیلی از ماها اینجوری هستیم. به نظرم این خیلی ویژگی خوبی است که یک جورهای یکی از راه های من برای مبارزه با مشکلات است. یعنی بعد از یک مدتی که مشکلی پیش می آید، البته سعی می کنم حلش کنم ولی در پروسه حل کردنش سعی می کنم یک مقدار تغییر شکل هم به آن بدهم و در ذهنم سعی می کنم کمی فانتزی مشکلات را ببینم که خیلی از آنها نترسم و بتوانم آن را به درستی حل کنم.

 

هوتن شکیبا اگر بخواهد خودش را در یک خط روایت بکند، چه می گوید؟

یک آدم ساده پیچیده!!