آیتا... هاشمی میخواست مردم راضی باشند
بیست روز گذشته است؛ بیست روز تلخ، بیست روز حزنانگیز. روزهای حزنانگیز برای او بسیار بیشتر از این تعداد بود و هر روز آن برای او یادآور ۵۸سال زندگی مشترک است؛ خاطراتی که گاهی لبخند تلخی بر چهره او میآورد و آنگاه که خاطرات خوبی مانند نقش همسر در پیروزی انقلاب و موفقیتها در دفاع مقدس به ذهنش خطور میکند، اشکهایش سرازیر میشود، چرا که بهتر از هر شخصی میداند برای نیل به این موفقیتها، همسرش چه کشیده و حجم بالای فشار و شکنجه را تحمل کرده تا لبخند واقعی بر لبان ملت بنشیند.
حتی چادر مشکی هم که سعی میکند آن را به نحوی تنظیم کند تا اشکهایش مشاهده نشود، نمیتواند غم او را پنهان کند، چون آن سر تکاندادنها پس از هر بار که نام همسرش را میشنود، خود بهترین روایت از باران چشمانش است که به سوگ نشسته است.
خاطراتی که دیگر تلخ است
اگرچه عفت مرعشی نام کتاب خود را «پا به پای سرو» انتخاب کرد که خاطرات همراهی با آیتا... هاشمی محور آن است، اما به واقع او خودش به تنهایی سروی است که در همان مسیر همسرش سختیهای زیادی را متحمل شد و هیچ نگفت تا مبادا خللی در اراده آیتا... هاشمی در مسیر انقلاب و پس از آن در دوره سازندگی ایجاد شود. عفت مرعشی صریح است و از گفتن حقایق بیم ندارد، چنان که در خاطراتش از وضعیت رفاهی خوبی تعریف کرده که همین موضوع مستمسک هجمه مخالفانی شد که فراموش کردند ثروت هاشمی صرف پیروزی انقلاب و سازندگی کشور شد.
یکی از سایتهای مخالف اعتدال و عقلانیت هاشمی، با استناد به بخشی از خاطرات عفت مرعشی آورده: «ازدواجمان با تشریفات آبرومند برگزار شد. وضع زندگی ما از طلبههای آن روز بهتر بود. بعد از مدتی خانهای بزرگتر پیدا کردیم و به آنجا رفتیم. ما با کمک پدر شوهرم و درآمدهای جنبی خیلی خوب زندگی میکردیم.» این بخش از ادعای مخالفان کامل نیست، چرا که ذکر نکردند داراییهای خانواده آیتا... هاشمی صرف چه اموری شد و شاید شرمنده بودند که ذکر کنند اگر قرار بر حساب و کتاب باشد، خانوده آیتا... هاشمی با احتساب سختیهایی که در مسیر انقلاب و جنگ تحمیلی متحمل شدند، از طلبکاران هستند و بدهکاران آن جنگندیدههایی هستند که پس از رحلت آیتا... هاشمی تصور میکنند عدم حضور آنها در سختیهای کشور هیچگاه افشا نخواهد شد که صد درصد در اشتباه هستند، چرا که بزرگمردانی در زمان خود سکوت را خواهند شکست و جنگندیدههای مدعی تاثیرگذاری در دفاع مقدس را رسوا خواهند کرد.
عفت مرعشی زنی شجاع است و شاید اگر روحیه محکم او نبود، بسیاری از موفقیتها حاصل نمیشد. او تعریف میکند که «زمانی به ملاقات آقای هاشمی رفتم و استوار ساقی رئیس زندان، بین ما ایستاده بود. بلند پرسیدم پایت چطور است؟ پایش را بالا گرفت و جورابش را درآورد و گفت: خوب است. این حرکت اشارهای بود که شکنجه شده است.
پایش صدمه دیده و پس از مدت زیادی بهبود یافته بود. استوار ساقی که بین ما ایستاده بود، فوری گفت خانم این چه سوالی است که میکنی؟ من نیز تند شدم و گفتم خیال میکنید که کارهای شما پنهان میماند؟ همه میدانند که او را شکنجه کردهاید، پایش آسیب دیده است. از من میپرسند باید جوابی داشته باشم. ملاقات یعنی مطلع شدن از احوال زندانی. آشیخ اکبر هم زرنگی کرد و پایش را مجددا بالا گرفت و گفت: عصبانی نشو، ببین که خوب است، میتوانم راه بروم. چند قدمی راه رفت، من نیز ازاین بابت خوشحال شدم». اما اکنون خبری از همسر و آن روزها نیست که خانم مرعشی با اطلاع از سلامتی همسرش خوشحال شود، بلکه این روزها به یاد آن روزها دلش بیشتر از همیشه برای همسرش تنگ میشود.
سخت است؛ خیلی سخت!
چند روز قبل همسرآیت ا... هاشمی را ملاقات کردیم. خسته بود و هنوز هم قبل از اینکه نام آیتا... هاشمی بر زبان جاری شود، قطرات اشک که حکایت از دلتنگی داشت، بر گونههایش جاری شد. او هنوز همان شیرزن آن روز است که برای حفاظت از جان همسرش خود را سپر کرد. تلاش میکرد اشکهایش چنان نباشد که توجه همگان را جلب کند. پس بیصدا سر تکان میداد و از حرکت شانههایش مشخص بود که اشک میریزد. پیش از هر سوالی خود اینچنین آغاز کرد: «سخت است!» وقتی برای دلداری به او گفتیم: «میدانیم نبود آیتا... هاشمی سخت است و شما را درک میکنیم.»
سر تکان داد و گفت:«نه؛ شما نمیدانید که نبود او که صبور بود، چقدر سخت است!» ترجیح این بود که سکوت شود تا خانم عفت مرعشی آنچه در دل دارد، بر زبان آورد تا شاید کمی هم سبک شود. او ادامه داد: «نمیدانید؛ مردم را خیلی دوست داشت و مردم هم او را دوست داشتند. بعضیها هم او را اذیت کردند.» همسر آیتا... هاشمی از سختیهایی روایت کرد که همسرش برای سازندگی تحمل کرد و گفت: «هر آنچه داشت، برای کشور گذاشت و میخواست مردم راضی باشند.» به عکس همسرش بر روی دیوار خیره شد و با بغض گفت: «سخت است؛ نمیدانید... خیلی سخت است!» مشخص است که او بیش از سایرین به حکمت خدا ایمان دارد و نبود یاری را که ۵۸ سال با او همراه بود، باور دارد.
اخبار سیاسی - آرمان