سیروس ابراهیمزاده : تحصیلات ملاک نیست ، بازیگری استعداد می خواهد
او متولد اردبیل است، در دانشگاه تهران رشته زبان و ادبیات انگلیسی خوانده، مدرک فوقلیسانس تئاتر را از انگلستان گرفته و در دانشگاه بیرمنگام هم درس موسیقی خوانده است.
او از سال 46 فعالیتش را در رادیو و تلویزیون آغاز کرد. از کارهای تلویزیونی او میتوان به تنهاترین سردار، زیربازارچه، آرایشگاه زیبا، حس سوم، ساختمان پزشکان و... اشاره کرد.
در سینما نیز در فیلمهایی مانند تاکسی نارنجی، شام عروسی، تردست، شمعی در باد و... ایفای نقش کرده است.
با ابراهیمزاده درباره آموزش بازیگری و تفاوتهایش با دورههای قدیم همصحبت شدیم. او میگوید: «در تدارک راهاندازی کارگاه بازیگری هستم و خوشحالم در دورهای این کار را انجام میدهم که جوانان بسیار باهوش و خلاقی تمایل دارند وارد دنیای سینما و تئاتر شوند.»
مدتی است که در زمینه هنرهای تصویری کمتر شما را میبینیم، در زمانهایی که فعالیتی در زمینه بازیگری ندارید به چه کاری مشغول هستید؟
سال گذشته یک کارگاه تئاتر در شهر آتلانتا، ایالات جورجیا آمریکا دایر کردم که خیلی موفقیتآمیز بود. قبل از آن هم در ایران در زمینه آموزش فعال بوده و هستم. راهاندازی این کارگاههای آموزشی به این دلیل است که جوانهای زیادی به من مراجعه میکنند و میپرسند، چگونه میتوانند بازیگر شوند؟ تا سه، چهار سال قبل من هم معمولا به آنها پاسخ میدادم باید بروند و اصول بازیگری را بهصورت آکادمیک یاد بگیرند، مثل مهندسی که میرود و درس مربوط را میخواند. برخی از جوانها بظاهر راضی میشدند اما تعدادی از آنها با این گفته من موافق نبودند و همین گروه مرا به فکر واداشتند تا روشی بیابم تا آنها را متقاعد کنم که از طریق آموزش، اصول بازیگری را یاد بگیرند و از طرفی همکاران باسابقه و استادان بازیگری را هم متقاعد کنم که وارد حوزه آموزش شده و اطلاعات خود را در اختیار جوانان قرار دهند.
آموزشگاههای زیادی در کشور ما وجود دارند که مشغول همین کار هستند، روش شما چه تفاوتی با متد آنها دارد؟
تا جایی که من خبر دارم حدود 250 آموزشگاه بازیگری، سینما، تئاتر و... در کشور ما فعال است که نحوه آموزش بسیاری از آنها جای بررسی دارد. برخی جوانها به من میگفتند بازیگران معروفی مانند اکبر عبدی و آنتونی کوئین بدون تحصیلات آکادمیک و بهصورت تجربی وارد دنیای بازیگری شدهاند؛ بنابراین تحصیلات ملاک نیست و باید استعداد این کار را داشت! اوایل در مقابل این حرف آنها مقاومت کرده و تاکید میکردم حتما برای بازیگر شدن باید سواد آکادمیک داشت تا اینکه حدود سه سال قبل به این فکر افتادم این گروه از جوانها بیراه هم نمیگویند ! وقتی دقت کردم تعدادی از جوانها را دیدم که بدون تحصیلات دانشگاهی، مشغول کار تئاتر هستند، برخی از کارهای آنها را که از نزدیک دیدم، متقاعد شدم کارشان خوب و مورد تائید است. این نشان میدهد روشهای تدریس و یادگرفتن هنر در دنیای امروز با گذشته بسیار فرق کرده است.
معتقدم دنیا بشدت در حال تغییر است. اینترنت باعث شده اطلاعات زیادی در همه موارد از جمله هنر در اختیار مردم قرار گیرد. روزگاری استاد به کسی گفته میشد که اطلاعات خود را به شاگردان خاص خود یاد میداد تا آنها سینه به سینه به دیگران منتقل کنند؛ اما اکنون جوانها میتوانند با یک کلیک به دنیای اطلاعات دست یابند. بنابراین به استادان سنتی نیاز ندارند.نسل جوان با تغییرات و شتاب تحولات جهان بهتر و راحتتر ارتباط برقرار میکند. جوانها یاد گرفتهاند هیچ چیز را بهصورت سنتی نپذیرند مگر اینکه آن را نقد کرده و به چالش بکشند؛ به همین دلیل معتقدم، استاد امروزی کسی است که بتواند با حداقل اطلاعاتی که به جوانها میدهد، آنها را به پژوهش تشویق کند و از طریق تحقیق راه را به آنها نشان دهد.در دوره جدید کتابها و فیلمهای زیادی در اختیار جوانان است که میتواند علم آنها را افزایش داده و آنها را به روز نگه دارد، در صورتیکه در دوره ما این امکانات بسیار محدود بود.
امکانات زیادی در اختیار جوانان است اما برخی معتقدند کار آنها شتابزده است و عمق چندانی ندارد؟
بله! امکانات آموزشی زیاد است اما عشق و اعتقاد به کار در جوانها کم است.
نسل ما عاشق کارمان بودیم. ما برای کسب نام و نان از راه هنر با همه کمبودها مدارا میکردیم و به راهمان ادامه میدادیم. سختیها باعث نشد ما کارمان را رها کنیم. نتیجه این عشق و پایداری افرادی مانند آقای علی نصیریان است که در 85 سالگی چنان میدرخشد که همه را به حیرت وامیدارد. جوانان امروز اما دغدغه هنر ندارند و به آن گذری نگاه میکنند. البته اساتید بزرگ و اندیشمند بسختی اطلاعات خود را در اختیار جوانان میگذارند. تغییرات دنیای امروزی باعث اختلاف و شکاف نسلها شده است.
معتقدم باید این فاصله حذف شود، همان اتفاقی که برای آقای نصیریان و شهاب حسینی رخ داده و این دو نفر در کنار هم شاهکارهای هنری خلق میکنند که یکی از آنها تئاتر اعتراف است. همیشه از همنسلان خود میخواهم اطلاعات و دانش خود را در اختیار جوانها بگذارند. به نظرم ما اکنون نباید منتظر بمانیم تا جوانها به سراغ ما بیایند بلکه ما باید به سراغ آنها برویم. برخی از استادان میگویند که جوانهای امروزی ناسپاس هستند، ادب را رعایت نمیکنند و... اما معتقدم باید به همه جوانها بهگونهای نگاه کنیم که انگار فرزندان ما هستند. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم کمتر میرنجیم و اختلاف و شکاف نسلی کاهش خواهد یافت، باعث شکوفایی استعداد جوانان خواهد شد و آنها برای ما افتخار کسب خواهند کرد.
منظورتان کسب چگونه افتخاری است؟
سینماگران جوان ما در مجامع سینمایی جهان خوب میدرخشند، کمتر کشوری در دنیا چنین شانسی دارد که از طریق سینما بتواند برای خودش افتخار کسب کند اما ما این شانس و افتخار را داریم. منظورم جوانهایی نیست که از طریق پول پدرشان به سینما راه پیدا میکنند و چند صباحی کار میکنند و بعد ناپدید میشوند، بلکه منظورم سینماگرانی مانند اصغر فرهادی، زندهیاد عباس کیارستمی، خانم لیلا حاتمی و... است که با آثار خود، نام ایران را در جهان بلند آوازه کردهاند. سینمای ایران ما را به عنوان کشوری با فرهنگی غنی به دنیا معرفی کرده است، کاری که شعر و ادبیات ما با سابقه طولانی نتوانسته انجام دهد.
اخبار فرهنگی - جام جم