جدل بی‌پایان مصدقی‌ها و کاشانی‌ها


اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,مصدقی‌ها و کاشانی‌ها

 

 انتشار اسناد مربوط به کودتای 28 مرداد 1332 توسط دولت آمریکا، به غبارروبی از روی یک دعوای تاریخی که گرد زمان بر روی آن نشسته بود، پرداخته است. جدالی 64 ساله که هرازگاهی زنده می‌شود و آتشی میان ملی گرایان و فدائیان اسلامبه راه می‌اندازد و پس از چندی همچون سایر بزنگاه‌های تاریخی آتش آن فروکش می‌کند و به خاموشی می‌گراید.

 

این کتاب دربرگیرنده اسناد عملیات سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق است و به تشریح حوادث پیش و پس از کودتا پرداخته است. آنچه در این میان اهمیت یافته، اذعان آمریکا به دخالت این کشور و همچنین بریتانیا در فرآیند شکل‌گیری کودتاست؛ اعترافی که به گمان بسیاری تازگی ندارد و پیش‌تر هم تاریخ نگاران به مداخله این دو کشور در جریان حوادث 28 مرداد گواهی داده بودند. اما با تورق صفحات کتابِ اسنادی که وزارت خارجه آمریکا منتشر ساخته، به واقعه‌ای برمی‌خوریم که در تقویم تاریخ مبنای درگیری طرفداران آیت الله کاشانی و حامیان دکتر مصدق بوده است. آیت الله کاشانی که سه سال پیش از شکل گیری کودتا، هم رزم و همراه دکتر مصدق، برای ملی شدن نفت کوشیده بود، پس از به ثمر نشستن تلاش هایشان وملی شدن صنعت نفت ایران راه خود را از دکتر مصدق جدا ساخت.

 

گویی که میان او و مصدق که به تازگی ردای نخست وزیری را به تن کرده بود،رخنه‌ای ایجاد شده بود که در گذر روزهاژرفای آن فزونی یافت و به شکافی عمیق تبدیل شد. همین اختلاف موجب خوانش‌های متفاوتی از تاریخ شد و هرکسی از دریچه نگاه خود بهواقعه 28 مرداد 1332 می‌نگریست. حامیانآیت الله کاشانی که به گروه «فدائیان اسلام» تعلقداشتند وقوع کودتا در آن روز را به کلرد می کنند و نخست وزیر وقت را دوستدار آمریکا ومجری سیاست های انگلستان می پندارند. در حالی که ملی گرایان یعنی موافقان دکترمصدق از دیدارهای دوجانبه آیت الله کاشانی و جانشین مصدق» خبر می دهند و ادعا دارند که آیت الله کاشانی در وقوع کودتا علیه دولت دکتر مصدق دست داشته است.(!)

 

حال انتشار اسناد کودتای 28 مرداد 32 توسط وزارت خارجه آمریکا و بیان این نکته که کاشانی در کودتا نقش داشته، آتش خاموش شده درگیری‌ها میان هواداران مصدق و کاشانی را برافروخته و بر آن دامن زده است. تا جایی که سایر مطالب مندرج در این کتاب مسکوت باقی مانده و سخنی از آن گفته نمی‌شود. بیان دخالت کاشانی در واقعه کودتای 28 مرداد، واکنش برخی کنشگران سیاسی کشور را هم بههمراه داشته است تا جایی که عبدالله رمضان زاده،سخنگوی دولت اصلاحات در توئیتیچنین نوشته است: «حال که اسناد همراهی کاشانی با کودتای آمریکایی افشا شده، نام خیابان آیت الله کاشانی را تغییر دهید!» اما از دیگر سو ، محمد کاشانی پسر آیت الله کاشانی این اسناد را دروغین می‌داند و بر این باوراست که: ...

 

28 مرداد، کودتا نشده است

خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ و از حامیان آیت الله کاشانی در پاسخ به این سوال آیا می‌توان به ادعای دخالت کاشانی در کودتای 28 مرداد که در اسناد وزارت خارجه آمریکا درج شده است، استناد کرد، به خبرنگار «آفتاب یزد» گفت: من به هیچ وجه دخالت آیت‌الله کاشانی در جریان مجادلات 28 مرداد را صحیح نمی‌دانم. برخی دوستان اصلاح طلب مثل آقای عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات گفته‌اند براساس اسناد وزارت خارجه آمریکا باید اسم آیت‌الله کاشانی را از روی یکی از خیابان‌های تهران حذف کنیم. اصلا برخی نام کودتای نظامی را بر وقایع 28 مرداد می‌نهند. بیایید تاریخ را به درستی مرور کنیم. اگر ارتش در 28 مرداد 32 کودتا کرده بود، پس آقای طیب چه کاره بود؟ آن 7 الی 8 هزار نفری که از جنوب شهر تهران حرکت کرده بودند به سمت مرکز شامل چه کسانی بودند؟ اصلاً واژه کودتا یعنی چه؟ «کو-دِ-تا» یعنی حرکت نظامی به منظور براندازی حکومت.

**

مردم کاشانی را دوست داشتند

وی افزود: مرحوم دکتر مصدق مردی پاکدامن و وطن‌پرست و بسیار شریف بود. یکی از علل مغضوبیت من این است که در رادیو و تلویزیون تمام وقایع پیرامون مصدق را بازگو کرده‌ام. مصدق شخصی بود که حتی از دولت در دوران نخست وزیری‌اش حقوق هم دریافت نمی‌کرد. آیت‌الهم کاشانی هم فردی مورد علاقه و وثوق مردم بود و ملی شدن نفت هم اگر انجام شد، با کمک آیت‌الله کاشانی بود. بنده هیچ نسبت خانوادگی و سمپاتی نسبت به آقای کاشانی ندارم، من فقط آینه تاریخ هستم. آیت الله کاشانی ملی کردن نفت را به جایی رساند که تمام توده‌های مردم در سراسر ایران حامی‌اش شدند. او در آن زمان فتوایی داد مبنی بر اینکه اگر ارتش انگلستان که11 رزم ناو به شط‌العرب و اروند رود فرستاده بود، یک نیرو پیاده کند، خون‌شان مهدورالدم است و هریک از مسلمانان و ایرانیان اگر یک انگلیسی را بکشد، درب بهشت بر رویش باز خواهد شد. این فتوایش بر روی مردم ایران اثر بسیار مثبتی گذاشت.

 

این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: دولت انگلستانیک نخست وزیر معقول و منطقی به نام کلمنت اتلی (ClemenAttlee) داشت که چون خودش از حزب کارگر بود و صنایع و زغال سنگ و راه آهن و طب انگلستان را داخلی کرده بود، کوتاه آمد و علیرغم خواست امانوئل شین ول(Emanue- Shinwell) که گفته بود گرفتن ایران مثل آب خوردن است و آبادان را بمب باران می‌کنیم و نمی‌گذاریم صنعت بخوابد اما اراده محکم مردم ایران که دارای دو رهبر بود یکی دکتر مصدق و دیگری آیت الله کاشانی مانع عملی شدن تهدیدات شین ول شد.

***

کاشانی دست شاه را نبوسید

معتضد درخصوص ملاقات شاه و کاشانی اظهار داشت: گازیوروفسکی کتابی را در خصوص کودتای 28مرداد نوشته بود مبنی بر اینکه شاه و زاهدی به ملاقات آیت الله کاشانی رفتند و دست او را بوسیدند. من این موضوع را رد کردم چون هیچ وقت آیت‌الله کاشانی ملاقاتی با شاه نداشت. آن برهه همزمان با شکست معنوی و مالی ایران بود. شکست معنوی ایران یعنی اختلاف افتادن میان رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت. بنابراین دولت ایران در یک وضعیت ورشکستگی بود و حزب توده به شدت فعالیت می‌کرد و دولت با تحریکات شاه و خانواده سلطنتی مواجه بود.

 

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: شاه در آن زمان می‌گوید که من می‌ترسم مصدق را برکنار کنم. اگر او را برکنار کنم نه تنها مردم شورش می‌کنند که حتی فکر می‌کنم انگستان برنامه تقسیم ایران را با شوروی در سر می‌پروراند. باید بازگشت به سال 31 و شکست نفتی ایران را مشاهده کرد. ما در آن سال یک کشتی (نفت) نتوانستیم صادر کنیم، جمع کل صادراتی که ایتالیایی‌ها و ژاپنی‌ها از ما بردند من فکر نمی‌کنم به 500هزار تن برسد در حالی که قبل از ملی شدن نفت 32میلیون تن دولت انگلستان صادر می‌کرد.

**

اسنادی غیر قابل استناد

وی خاطرنشان کرد: این اسناد آمریکا قابل استناد نیستند. آمریکا از ما زخم خورده است که تهمت همکاری آیت‌الله کاشانی با آمریکا را می‌زند. من حاضرم با فردی چون صادق زیباکلام در این خصوص به مناظره بپردازم. اینکه ما بگوییم در کودتای 28مرداد آیت‌الله کاشانی نقش داشته، از کجا آمده است. در آن زمان 75هزار تومان آمریکایی‌ها به آقای احمد آرامش دادند که گفته شد آرامش قرار بوده این پول را به آیت الله کاشانی بدهد .در آمریکا از این صحبت‌ها زیاد می‌شود. این صحبت‌ها دسیسه آمریکایی‌هاست. واقعیت را باید بیان کرد. کاشانی کسی نبود که بخواهد با SIA همکاری کند.

 

معتضد افزود: آن آقای آرامش که گفتم وزیر تبلیغات در زمان قوام السلطنه بوده و با انگلیسی‌ها ارتباط داشته، کتابی نوشت به نام 7 سال در زندان آریامهر او وزیر کار دولت بود اما بعدا مغضوب و کشته شد. او با شاه مخالف بود. در این کتاب به عنوان یکی از عاملین 28 مرداد، جریان را توضیح داده است. 10 هزار دلار به او دادند تا بین مخالفان مصدق توزیع کند. که او نمی‌توانست با این 10 هزار دلار کودتا کند.

**

کاشانی با مصدق زاویه داشت

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه افرادی که از مناطق جنوبی شهر جمع آوری شدند رهبرشان مرد بارفروش مسلمانی بود به نام طیب، عنوان کرد: علت این تجمع هم مبارزه با کمونیسم بود. حزب توده آن چنان به ایجاد ناراحتی پرداخته بود که در آن زمان خبرنگار نیویورک تایمز نوشته بود ایران به زودی کمونیست می‌شود. اصلاً تصورش هم در ذهننمی‌گنجد که آیت‌الله کاشانی با آن شیخوخیت و روحانیت و مبارزه با انگلستان و تبعیدش از عراق بیاید با آمریکا همکاری کند.

 

هر کسی برای آمریکا کارکرد به مقام رسید؛ کاشانی به چه مقامی رسید؟ او تا آخر عمر مهجور بود و یک مسجدی داشت در خیابان پامنار همراه با خانواده پر اولاد، همراه با چندین زن. اگر غرب‌گرا بود که زندانی‌اش نمی‌کردند. او بعد از جنگ جهانی و اشغال ایراندو سال در زندان اراک بود خیلی هم آزار و اذیتش کردند. بله، آیت‌الله کاشانی با مصدق زاویه گرفته بود این چیز جدیدی نیست. در کشور ما در بعد از انقلاب خیلی از آقایانی که با هم همکاری می‌کردند از هم جدا شدند، طبیعی است افراد تغییر می‌کنند. این اسناد از سوی وزارت خارجه در این زمان منتشر شده است تا تفرقه بیشتری ایجاد کند.

**

تاریخ زیباکلام ضعیف است

او در خصوص اینکه صادق زیباکلام در گفت‌وگو با آفتاب یزد گفته است که آیت‌الله کاشانی هیچ گاه علیه سرنگونی دولت مصدق صحبتی نکرد و واکنشی از خود نشان نداد، اظهار داشت:آقای زیباکلام بگوید چه میزان تاریخ می‌داند؟ اصلاً از جانب من منتشر کنید که خسرو معتضد گفت تاریخ صادق زیباکلام ضعیف است، برخلاف قوی بودنش در علوم سیاسی باید به شما بگویم که اتفاقا آیت‌الله کاشانی نمی‌خواست حکومت مصدق ساقط شود. برای اینکه حکومت مصدق کاشانی را به آن عظمت رسانده بود. کاشانی یک سفر به حج رفت و مورد احترام تمام دنیا قرار گرفت.

**

مصدق می خواست ایران سوئیس شود

معتضد خاطرنشان کرد: ولی مشکل آن بود که مصدق معتقد بود ایران باید مثل سوئیس شود. آزادی کامل باید برای مطبوعات فراهم شود. فکر کن تو همه کاره انقلاب هستی بعد طبق آزادی‌هایی که مصدق ایجاد کرده روزنامه‌ای عکس‌ات را بزند و بگوید «صیغه‌داران فرمانده». روزنامه نگارانی بودند که توهین می‌کردند به روحانیت، به اسلام. او را سیدابوالقاسم کاشی می‌خواندند برای تمسخرش. کاشانی کسی نبود که خودش را به آمریکایی‌ها بفروشد. بنابراین سقوط مصدق به هیچ عنوان به نفع کاشانی نبود. منتها دکتر مصدق شخصیتی بود که به آمریکا نظر حسن داشت وقتی هم به آمریکا می‌رود طبق کتاب ناصر قشقایی «خاطرات طوفان» می‌گوید که من وقتی به آمریکا رفتم تازه فهمیدم این آمریکا آن آمریکایی نیست که من فکر می‌کردم. آمریکا یکی از ایالات انگلستان است. من فهمیدم که آمریکا نوکر انگلستان است. دولت آمریکا 45 میلیون دلار به دولت مصدق داد.

**

آزادی حزب توده به ضرر مصدق شد

معتضد افزود: کاشانی در 1340 وصیتی کرده بود خطاب به شاه. به او گفت که در حال از دست دادن سلطنت هستی. آنقدر اطرافیانت دزد و فاسد و آدم‌های عجیب و غریب هستند و مردم گرسنه و بیچاره، همه چیز را ازچشم شما می‌بینند. من به عنوان یک روحانی مملکت به شما نصیحت می‌کنم که روش‌ات را تغییر دهی. چه کسی می‌تواند آنقدر شجاعانه شاه را نصیحت کند؟ چه کسی می‌تواند با این الفاظ فرمانروای مملکت را خطاب کند؟ بعد می‌گوییم کاشانی با شاه بوده است؟ من با پسر آیت‌الله کاشانی مشکل دارم و جزو مریدان او نیستم.

 

وی اضافه کرد: طیب و 14-13 نفر از بارفروشان به دلیل نفرت از حزب توده کودتا کردند. اگر حزب توده نبود 28 مردادی رخ نمی‌داد. واژه کودتا را با احتیاط به کار ببرید به آن بگویید قائله کودتا برای آنکه از ساعت 6 بعدازظهر از طرف جنوب شهر شروع شد. مصدق از ساعت 4 بعدازظهر با هندرسون سفیر آمریکا در تهران ملاقات کرد.

 

او به نخست وزیر گفت که آقای مصدق ما تو را دیگر به عنوان نخست وزیر نمی‌شناسیم. در آن زمان محافلی که مخالف مصدق بودند در روزشنبه، 5 روز پیش از کودتا می‌نویسند که کاشانی را نگاه کنید مصدق او را از مجلس بیرون کرده است، درب مجلس را بسته است. این اتفاق نارضایتی تهرانی‌ها را بر می‌انگیزد. فرمان آزادی حزب توده هم به ضرر مصدق می‌شود. در آن زمان مصدق از مجلس اختیاراتی گرفته بود که برای هر کاری خودش تصمیم می‌گرفت و امضا می‌کرد. رفقایش هم از دورش پراکنده شده بودند. مصدق بسیار انسان پاکی بود. اما قدرت آمریکا و انگلیس را نمی‌شناخت و فکر می‌کرد این دو کشور از هم جدا هستند.

 

**

کاشانی جدی‌ترین مخالف مصدق

صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هم در اینکه اسناد تازه منتشر شده آمریکا فاقد تازگی است، با معتضد اتفاق نظر دارد. او نیز در پاسخ به این سوال که آیا می توان به ادعای دخالت کاشانی در کودتای 28 مرداد که در اسناد وزارت خارجه آمریکا درج شده است، استناد کرد، به خبرنگار «آفتاب یزد» گفت: مطالب مندرج در این اسناد به هیچ‌وجه مطلب تازه‌ای به ما نمی‌دهد. اینگونه نیست که معلومات ما در نتیجه این اسناد افزایش یابد.

 

وی افزود: مرحوم آیت‌الله کاشانی در ابتدای ملی شدن نفت به شدت از دکتر مصدق حمایت می‌کرد و یکی از اصلی‌ترین پشتیبانان دکتر مصدق بود، وقتی در اردیبهشت 1330 دکتر مصدق دولت خود را تشکیل داد؛ یعنی یک سال پس از ملی شدن نفت. منتهی بنا به دلایل پیچیده‌ای، روابط میان آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق به تدریج سرد شد و اطرافیان هر دو طرف هم در بدتر شدن روابط نقش زیادی داشتند آنچنان روابط میان دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی تلخ و تیره و سرد شد که مرحوم آیت‌الله کاشانی که در ابتدا مدافع دکتر مصدق بود عملا شد یکی از جدی‌ترین مخالفین مصدق.

 

**

تلاشی برای جلوگیری از کودتا نکرد

این استاد علوم سیاسی ادامه داد: مرحوم آیت‌الله کاشانی آنچنان بغض از دکتر مصدق به دل گرفته بود که وقتی دید کودتا درحال اتفاق افتادن است هیچ تلاشی نکرد تا جلوی کودتا را بگیرد. آیت‌الله کاشانی مثل بسیاری دیگر نگرانی پیدا کرده بود از اینکه حزب توده در حال سوءاستفاده از تداوم دولت دکتر مصدق است و قدرتش به صورت مرتب افزایش می‌یابد. نکته بعدی که اسباب پریشانی خاطر آیت‌الله کاشانی شده بود این بود که احساس می‌کرد نفت، دچار بن‌بست شده است و اختلافات با انگلستان حل نخواهد شد و مصدق بیشتر از دو سال است که زمام امور را به دست دارد ولی هیچ نوری در انتهای تونل مشاهده نمی‌شود.

 

دولت مصدق را متهم به خیانت کرد

زیباکلام خاطرنشان کرد: مجموعه این مسائل موجب شد تا آیت‌الله کاشانی عملاً حاضر شود تا هیچ تلاشی در جهت سرنگونی کودتا نکند و عملاً می‌توان گفت که با سکوتش حتی حمایت و همراهی هم با کودتاچیان کرد. این مسائل بارها در تاریخ گفته شده است؛ اینکه آیت‌الله کاشانی در اختلافاتش با مصدق به نقطه‌ای رسیده بود که حاضر بوده حتی دولت مصدق توسط آمریکایی‌ها سرنگون شود، چیزی نیست که ما امروز پس از 64سال فهمیده باشیم. در همان زمان آیت‌الله کاشانیفردای کودتا در مصاحبه‌ای دکتر مصدق را متهم به خیانت کرد و گفت که سزای مصدق اعدام است و پس از کودتا هم هیچ حمایتی از او و در کلامی، کودتای 28 مرداد را محکوم نکرد.

 

وی عنوان کرد: بغض مرحوم آیت الله کاشانی از مرحوم دکتر مصدق و دولت ملی اینقدر زیاد شده بود که خیلی راحت دستش را در دست جانشین او گذاشت. آیت الله کاشانی می دید و اتفاقا خیلی خوب می دانست دارد چه اتفاقی می افتد منتها نفرتش آنقدر نسبت به مصدق زیاد بود که حاضر بود دولت ملی سقوط کند.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: آن زمان وضع اقتصادی کشور هم خوب نبود بحران داشتیم، نفت صادر نمی‌شد، انگلیسی ها قرص و محکم جلوی صادرات نفت را گرفته بودند و حزب توده نیز روز به روز قدرت بیشتری پیدا می کرد؛ در یک جمله، کشور در بستری از هرج و مرج فرو رفته بود. دکتر مصدق اعلامیه داد که اینقدر تظاهرات نشود.

 

وی عنوان کرد: این مطالبی که توسط اسناد آمریکا بیان می‌شود، تازگی ندارد. منتهی در تاریخ، نهضت ملی شدن صنعت نفت را طی 37 و 38سال گذشته آن طور که واقعا اتفاق افتاده است،

ندیده‌اند. فدائیان اسلام و به خصوص آیت‌الله کاشانی را به شدت بالا برده‌اند و جبهه ملی و ملی‌گرایان و دکتر مصدق را پایین برده‌اند. حتی برخی از دلواپسان، دکتر مصدق را فراماسون و متحد آمریکا و انگلیس نامیده‌اند. بغض و نفرتی که برخی‌ها از دکتر مصدق دارند، باعث شده بود که این واقعیت‌های کودتای 28 مرداد خیلی مطرح نشود وگرنه اگر کسی خیلی علاقه‌مند به تحقیق پیرامون این مسائل بود، به مطالب موجود در اسناد آمریکا خیلی زودتر پی می‌برد.

 

**

کاشانی فقط سقوط مصدق را می‌خواست!

این استاد دانشگاه در خصوص اینکه گفته می‌شود آیت‌الله کاشانی با مقامات آمریکایی ارتباط داشته، عنوان کرد: کودتا را آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها طراحی کردند اما نه انگلیسی‌ها و نه آمریکایی‌ها یک سرباز و غیرنظامی را حتی یک تن وارد ایران نکردند تا کودتا شکل بگیرد. طراحی کودتا با آنها بوده ولی نه یک فرد نظامی و نه یک تن غیرنظامی را نه انگلیسی‌ها و نه آمریکایی‌ها وارد ایران نکردند، چرا؟ برای آنکه به اندازه کافی نیرو در ایران حضور داشت که به همکاری با آنها می‌پرداختند و علیه مصدق بودند. بنابراین نیازی نبود که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها افرادی را وارد ایران کنند. اینکه مثلا آیت‌الله کاشانی با سفارت آمریکا همکاری داشته خیلی اهمیتی ندارد.(!) آنچه حائز اهمیت می‌نماید آن است که آیت‌الله در مخالفتش با دکتر مصدق ترجیح می‌داده که مصدق سقوط کند، بنابراین وقتی مخالفتش به چنین مرحله‌ای با مصدق می‌رسد دیگر ارتباطاتش با زاهدی و آمریکا از اهمیت خارج است. او حتی یک کلمه در جهت تقبیح کودتا سخن نگفته است. (!)

 

اخبار  سیاسی  -  آفتاب  یزد