به بهانه «ماجرای نیمروز»
دعوتکنندگان توضیح دادند که قرار است بعد از اکران فیلم با تهیهکننده آن گفتگویی داشته باشم. به بنده توضیح دادند که فیلم پیرامون حوادث مربوط به ترورهای سازمان مجاهدین خلق در خرداد60 است. و نیز توضیح دادند: ازآنجاکه موضوع به کار من مربوط میشود و مدتی قبل از آن بنده فیلم «سیانور» را دیده بودم و سپس پیرامون آن با تهیهکننده و کارگردان آن آقای بهروز شعیبی گفتگوی مفصلی مینماییم که در «روزنامه ایران» در بهمنماه چاپ میشود لذا تهیهکنندگان ماجرای نیمروز میخواهند مشابه همان برنامه را داشته باشند.
بنده فیلم را دیدم و به نظرم یک کار کاملاً دولتی آمد. به ابعاد هنری-سینمایی آن نمیپردازم چون اهلیتی در این حوزه ندارم. به نظرم فیلم بدون سوژه و بدون داستانی منسجم بود که صرفاً توسط یکسری سکانسهای بیارتباط با یکدیگر سرهم شده بود؛ و البته سرشار از اکشنهایی که برای پسربچههای13-10 میتوانست هیجانانگیز باشد. قطعاً «ماجرای نیمروز» واجد ارزشهای هنری برجستهای بوده که بهترین فیلم جشنواره فجر شناخته شد و کلی سیمرغ بلورین به آن تعلق گرفت. اینکه بنده آن ارزشها راندیدم قطعاً بازمیگردد به کمعمق بودن دانش سینماییام.
آنچه به بنده بیشتر ارتباط پیدا میکرد جنبههای تاریخی «ماجرای نیمروز» بود. در اینجا دیگر محکمتر میتوانم اظهارنظر بنمایم. فیلمهایی که بر اساس رویدادهای تاریخی-سیاسی ساخته میشوند علیالقاعده قراراست که به مخاطب آگاهی پیرامون موضوع منتقل نمایند.
ماجرای نیمروز کوچکترین علم و آگاهی نه از مجاهدین به بیننده انتقال میدهد، نه از انگیزه، اسباب و علل و چرایی درگیر شدن آنها با رهبری انقلاب، نه از پیشینه اجتماعی آنها، نه از عقبه تاریخیشان، نه از مناسبات میان آنها با سایر انقلابیون در سالهای قبل از انقلاب و نه هیچ آگاهی و معلومات دیگری. البته باز جای شکرش باقی است که حسب معمول که هر امر ناخوشایندی که از فردای انقلاب در ایران اتفاق افتاده به آمریکا، صهیونیستها و سفارت انگلستان نسبت داده میشود، در این فیلم حداقل پای استکبار جهانی به میان نیامده است. البته اینها را بنده قبلا در گفتگویی با مرحوم علی معلم بهعنوان تهیهکننده بعد از دیدن فیلم مطرح نمودم.
اخبار فرهنگی - خبر انلاین