فیلمی که بدون فیلمنامه، کارگردانی و بازیگری بازهم میفروشد/نگاهی بر پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران+عکس
بدون شک گشت 2 از لحاظ اقتصادی به ساختار و بدنه سینما کمک شایانی کرده اما این در نقطه مقابل سطح سلیقه مخاطب را به شدت اُفت دادهاست.
به گزارش میزان، فیلم سینمایی "گشت2" به کارگردانی سعید سهیلی و بازی بازیگرانی همچون "حمید فرخنژاد"، "پولاد کیمیایی"، سعید سهیلی"، "بهاره افشاری" و "طرلان پروانه" تاکنون موفق به فروشی نزدیک به 19 میلیارد تومان بوده است.
این فیلم که نسخه دوم کمدی با نام "گشت ارشاد" است توانسته طی دوران طلایی فروش خود در ایام نوروز به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شود. در این بین البته نباید افزایش قیمت بلیت سینماها را در این مبلغ فروش فراموش کرد و در انتها باید دید این فیلم چه تعداد مخاطب را به سینماها جذب کرده است.
"گشت2" در اولین گام، در جشنواره فیلم فجر سال 95 اکران شده و انتقادات بسیاری از اهالی سینما، منتقدین و رسانه را در پی داشت. نبود فیلمنامه منسجم، کارگردانی ضعیف و بازیهای ناشیانه و ناهمگون تیتر اول تمامی انتقادات علیه فیلم سعید سهیلی بود.
نگاهی به ابعاد تکنیکی و فرم و محتوای این فیلم انداخته و سعی داشته تا با نقدی تفضیلی ضعف و قوتهای پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را شناسایی نماید.
در اولین گام، عنصر اصلی سینما یعنی فیلمنامه نگاه مخاطب را به خود جذب میکند. گرته برداری از گشت یک و ایجاد نوستالژی برای مخاطب اولین گام فیلمنامه نویس اثر بوده و سعی داشته به نحوی حضور یکی از شخصیتهای اصلی قسمت اول را توجیه کند. داستان غیرمنطقی از بازگشت شخصیت پولاد کیمیایی اولین نقطه ضعف فیلمنامه بوده که میتوان به واسطه ساختار کمدی اثر از آن چشمپوشی کرد.
در ادامه آنچه بیش از هرچیزی به چشم میخورد، سردرگمی و کلافگی نویسنده در ارائه هرچه در ذهن داشته است. نویسنده بدون داشتن خط داستانی تعدادی از کلاژهای ابتر و خام را به یکدیگر وصل کرده تا علاوه بر بیان شعارآمیز به نظر خود انتقادی، خنده را بر لبان مخاطب بنشاند.
ضعف فیلمنامه نویس آنجا هویدا میشود که وی نمیداند چگونه عنصر زنانگی را به فیلمش اضافه کند و در اولین فکر خام سه شخصیت اصلی را در مجاورت خانهای که زنان قصه در آن حضور دارند همسایه میکند. همسایگانی که نه کار درستی برای آنان تعریف شده و نه اینکه از لحاظ فردی به شخصیتی پخته تبدیل شدهاند.
شخصیتهایی دم دستی و تصنعی که به زور اتفاقی محیطی با سه بازیگر اصلی فیلم وصل میشوند. البته نباید فراموش کرد که آن تصادف هم در پیشبرد داستان هیچ نقشی ندارد.
داستان چندپاره گشت 2 مخاطب را کلافه میکند. حضور بازیگران در حمام، رینگ بوکس، صحنه فیلمبرداری، کافه، زندان، کویر و غیره که مشخص نیست چطور به یکدیگر پیوند خوردهاند. ضعف فیلمنامه، در آخرین اتفاق به نبود خط روایی برخورد میکند. خطی که از همان ابتدا ظاهر میشود و مخاطب را به شک میاندازد که آیا در ابتدا اصلاً فیلمنامهای بوده و یا نوشته بر اساس لحظه و شیرینکاریهای بازیگران رقم خورده است.
کارگردانی وجه بعدی یکی از ضعیفترین ساختههای سهیلی است. سهیلی انگار که کارگردانی تازهکار و فقط بفروش است. وی در این فیلم پا را از فیلمهای سوپر مارکتی فراتر گذاشته و هر میزانسن و دکوپاژ را صرفاً در جهت خنده و کمدی لحظه چیده است. هیچ المان، الگو و نشانه خاصی در کارگردانی موجود نبوده و همه چیز سردستی و ابتدایی ساخته شده و این اتفاق به فیلمبرداری اثر نیز سرایت کرده است.
سهیلی حتی نتوانسته به کمک فیلمنامه الکن خود بیاید و در بعضی دقایق آن را ضعیفتر کرده است که از جمله آنها میتوان به وجود غیر واقع رینگ بوکس در انتهای یک حمام قدیمی اشاره کرد. کارگردان کاملاً در این فیلم بلاتکلیف بوده و نمیداند که با این تعداد کلاژ به فرض مثال کمدی چه کند. وی نیز همه چیز را به فرخنژاد و قدرت طنزش سپرده تا مخاطب فرصت فکر کردن به گافهای کارگردانی را نداشته باشد. این ضعف فیلمنامه و کارگردانی در داستان حسن و زندان به وضوح به چشم میخورد. داستانی که شاید میتوانست به کمک سهیلی بیاید اما آن هم به بدترین نوع ممکن جمع شد.
مهمترین و بزرگترین ضعف گشت 2 را باید در بازیگری اثر دید. فرخنژاد همان فرخنژاد همیشگی بوده و اگر بارقهای از کمدی دارد به واسطه حضور در بازیگری بوده و به اثر مربوط نمیشود. سعید سهیلی این فیلم ما را یاد پولاد کیمیایی قاتل اهلی میاندازد. انگار که پدر خواسته و ناخواسته به دنبال به رخ کشیدن فرزند بوده و این بار به جای آواز پولاد در قاتل اهلی، پدر خواسته تا قدرت بدنی پسر را نشان دهد. صحنههای تصنعی رینگ بوکس که در کلیت داستان بیدلیل بوده و با حذفش هیچ اتفاقی نمیافتد را میتوان نمونهای از این خروار دانست.
پولاد کیمیایی اما کمی قابل دفاعتر از سایرین است. وی با اینکه همچنان بدون تغییر از گشت ارشاد باقی مانده ولی بازهم بازی درونیتر و ملموستری ارائه داده است. با اینکه فیلمنامه ضعیف جای کار را بر وی تنگ کرده است.
نقطه ضعف اساسی بازیگری را باید در بازی خام و ناپخته زنان این فیلم دانست. ترلان پروانه کمی انگار زودتر از موعد مقرر به جایگاه فعلی رسیده بیشک بدترین بازیگر این فیلم محسوب میشود. با فرض بر اینکه این بازیگر هنوز تجربه کافی را نداشته و نمیداند یک بازیگر حداقل از لحاظ بصری باید با چندین رشته در ارتباط باشد اما این انتظار از سهیلی میرفت که به عنوان مثال در قسمتهای نواختن سهتار حداقل نحوه دست گرفتن ساز را به وی یادآور شود.
پروانه که با گریمی مشابه با کار فانتزی کودکانه خود در این فیلم ظاهر شده هیچ نزدیکی با مخاطب بوجود نیاورده و بی اینکه از شخصیت خود چیزی بیان کند در فیلم حضور فیزیکی دارد. حضوری که نهتنها به کار کمک نکرده بلکه بسیاری از نقدها را به سمت گشت 2 برگردانده است.
بهاره افشاری مشخصاً در فیلمنامه نیست اما در فیلم هست. این بدان معنا که خواستگاه آن شخصیت مشخص نشده و معلوم نیست تکلیفش در این اثر به چه صورت است. آن خانه دقیقاً حل زندگی بوده و یا کلاس درس است، این هم معلوم نیست. این فیلم انگار وقتی برای شخصیت پردازی زنان نداشته و فقط میخواسته عناصر مرد داستان تنها نباشند.
خوبی نقد در قبال دو بازیگر دیگر زن فیلم گشت 2 در آنجا است که آنها نه در فیلمنامه هستند و نه فیلم به آنها پرداخته شده است. انگار نویسنده و کارگردان صرفاً میخواستند تا قسمتهایی خالی صحنه را با وجود دو فرد پر کنند و همین را از آنها خواسته بودند. شخصیت آنها آنقدر گیج و مبهم است که نمیتوان نقدی در قبال چیزی که نیست نوشت.
بدون شک گشت 2 از لحاظ اقتصادی به ساختار و بدنه سینما کمک شایانی کرده اما این در نقطه مقابل سطح سلیقه مخاطب را به شدت افت دادهاست. مخاطبی که با این وضع به دیدن برخی کلیشهها عادت خواهد کرد. مخاطبی که به گفته بسیاری از هنرمندان باید از لحاظ سطح سلیقه رشد کند با وجود چنین فیلمهایی کم کم بی نیاز به محتوا برای خندیدن به سینما خواهد آمد.