اعترافات عامل اسیدپاشی هولناک
عاملان اسیدپاشی هولناک در مشهد که با صدور دستورات ویژهای از سوی قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مشهد) و با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در چنگ عدالت گرفتار شدند، در اعترافاتی تکان دهنده به تشریح ماجرای اسیدپاشی بر چهره 2 زن جوان پرداختند.
به گزارش روزنامه خراسان. متهم 38 ساله این پرونده که در پی وسوسههای شیطانی پس از آشنایی و دوستی خیابانی با زن 27 سالهای به نام «الناز» اقدام به اسیدپاشی کرده است، وقتی مقابل میزعدالت قرار گرفت درباره چگونگی آشنایی خود با «الناز» به قاضی دشتبان (بازپرس شعبه 409 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) گفت: حدود یک سال قبل در بولوار عبدالمطلب مغازه داشتم و مشغول به کار بودم تا این که شبی «الناز» از آنجا عبور کرد که ما با یکدیگر آشنا شدیم. پس از این آشنایی بود که «الناز» سرگذشت خود را برایم تعریف کرد و از هوویش سخن گفت که با شوهرش «ع» دست به یکی کردهاند و پول، طلا و ماشین او را بالا کشیدهاند.
«الناز» میگفت: شوهرش او را کتک میزند و به همین دلیل قصد دارد از «ع» که شوهر سومش بود جدا شود.
من هم که علاقه عجیبی به الناز پیدا کرده بودم حاضر شدم هر کاری برای خوشحالی او انجام بدهم.
«الناز» گفت: برای این که بتواند با من ازدواج کند باید ازشوهرش طلاق بگیرد اما قبل از آن باید انتقام کتکهایی را که تحمل کرده از شوهرش بگیرم. من هم فقط قصد داشتم او را اذیت کنم و هیچگاه فکر نمیکردم این اتفاق رخ بدهد!
برادرت هم در ماجرای اسیدپاشی با تو مشارکت داشت؟
او 2 بار هنگام اسیدپاشی مرا همراهی کرد و در هر 2 بار هم راکب موتورسیکلت بود. برادرم میگفت: این کار را نکن ولی من اصرار میکردم که باید انتقام «الناز» را از شوهرش بگیرم!
نقش «الناز» در این ماجرا چه بود؟
او فقط آمار میداد که شوهرش کی میآید و کی میرود؟ تا من بتوانم او را پیدا کنم تا کار خودم را انجام بدهم. بیشتر هدف ما شوهر الناز بود و همواره به دنبال او بودیم!
در همه کارها با «الناز» هماهنگ بودید؟
بله! او از کارهای ما اطلاع داشت ولی فکر نمیکردیم اتفاق بدی برای «سمانه» (هووی الناز) بیفتد چون احساس میکردیم مانند سری قبل که جوهر نمک پاشیدیم اتفاق مهمی رخ ندهد!
چند بار اسیدپاشی کردهاید؟
حدود 3 بار! بار اول پانزدهم خرداد بود که خودرو 206 سفید رنگ «ع» در منزلش پارک شده بود. من هم سوار بر خودروی خودم بودم که رفتم مقداری اسید از ابزارفروشی تهیه کردم و آن را روی خودروی «ع» (شوهر الناز) ریختم!
چرا این کار را کردی؟
از وقتی سرگذشت الناز را شنیدم و اینکه همسرش با فریب دادن وی با او ازدواج کرده و مال و اموالش را بالا کشیده است خیلی ناراحت شدم. برای انتقام و دلخوشی «الناز» این کار ها را کردم و منتظر بودم تا او طلاق بگیرد و با هم ازدواج کنیم!
ماجرای اسیدپاشی دور میدان امام حسین(ع) چگونه بود؟
آن شب هم قرار بود «ع» و همسر اولش به مجلس عروسی بروند. الناز میخواست شیرینی شرکت در این مجلس را به کام همسرش تلخ کند او به من گفت که «سمانه» (هووی الناز) در آرایشگاه است او آدرس را داد و من هم به همراه برادرم به تعقیب خودروی آنها پرداختیم. آن شب دختر کوچک «ع» نیز داخل خودرو بود. وقتی اطراف میدان رسیدیم از شیشه سمت راننده که پایین بود قوطی حاوی جوهر نمک را که از ابزارفروشی خریده بودم داخل خودرو ریختم و بلافاصله با موتور از محل فرار کردیم.
آخرین اسیدپاشی چگونه رخ داد؟
آن شب الناز با سمانه قرار گذاشت که با هم بیرون بروند من هم گوشی دختر کوچک الناز را گرفتم و نزدیک خانه سمانه منتظر آنها شدم. قبل از آن به مغازه رفتم و مقداری اسید تهیه کردم. وقتی الناز با من تماس گرفت به برادرم گفتم که بیا تا جایی با هم برویم! وقتی سوار بر موتورسیکلت حرکت کردیم اصل ماجرا را برای برادرم توضیح دادم که میخواهم اسیدپاشی کنم! حدود 10 دقیقه سر کوچه منتظر ایستادم وقتی سمانه از ماشین پیاده شد فهمیدم یکی از دوستانش هم او را همراهی میکند. در این هنگام قوطی اسید را روی سمانه ریختم و باقی مانده آن را نیز بر چهره دوستش پاشیدم سپس به سوی موتورسیکلت برادرم رفتم که منتظرم ایستاده بود و با یکدیگر از محل گریختیم.
پولی هم به برادرت دادی؟
من پول زیاد به برادرم میدهم ولی به خاطر این کار پولی به او ندادم!
دست خودت هم در ماجرای اسیدپاشی آسیب دید؟
بله! آن شب کاپشن برادرم را به تن کرده بودم که هنگام اسیدپاشی سوخت و قطرهای هم روی دستم ریخت. هنگامی که دستم را روی شانه برادرم گذاشتم کاپشن او هم سوخت.
چرا روی دوست سمانه اسید ریختی؟
من ابتدا نمیدانستم که سمانه با دوستش است ولی وقتی وارد کوچه شدند که دیگر من اسیدپاشی به سوی سمانه را شروع کرده بودم که روی او هم ریختم!
قبلا تلفنی هم آنها را تهدید کرده بودی؟
بله! از تلفن عمومی و به درخواست الناز زنگ میزدم کلا اسیدپاشی ها به درخواست الناز بود.
سابقه هم داری؟
بله! به خاطر حمل کالای قاچاق در زندان بودهام!