گره در کار اصولگرایی
مصطفي ميرسليم رقيب بيآزار حسن روحاني يک روز بعد از دعوت اصولگرايان جوان به شورش عليه رهبران اين جريان سياسي از سوي محمدباقر قاليباف، دست به افشاگري زده و در گفتوگو با رسانه دولت به اصولگرايان تاخته و ناگفتههايي از انتخابات را گفته و با اعلام اينکه 50 نفر از خبرگان رهبري، ابراهيم رئيسي را براي ورود به انتخابات ترغيب کردند، پرده از فساد مالي قاليباف هم برداشته است! اظهارات تند ميرسليم عليه اصولگرایان در کنار نامهنگاري قاليباف به خودي خود آشفتگي سياسي در اردوگاه محافظهکاران را به تصوير ميکشد؛ اردوگاهي که چشم به آينده نيز دارد اما در اين رهگذر از اقليت پايگاه مردمي در رنج است. شايد بتوان در تعريفي خوشبينانه «حرکت از اصولگرايي به نواصولگرايي» را در محتواي نامه قاليباف جستوجو کرد! اما اعلام عمومي فساد قاليباف که از اميدهاي اصولگرايان - اگرچه تمامي انتخابات گذشته را باخته است- محسوب ميشود از سوي ميرسليم، با لحاظ همه اشکالات سياسيای که به اين اظهارنظر وارد است، در صورتبندي آينده سياسي اصولگرايان چه معنيای ميتواند داشته باشد؟
قاليباف که پس از شکست در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم سکوت معناداري برگزيده بود آخرين روز تير، آخرين تير ترکش خود را براي ماندن در گرماي قدرت به سمت جرياني پرتاب کرد که در تمام اين سالها خود را به آن منتسب دانسته و بهعنوان نماينده آن در چند انتخابات اخير نيز شرکت کرده بود. او روز شنبه نامهاي منتشر کرد و از باور خود در «تغييرِ اساسي در نحوه کنشِ جريانِ اصولگرايي» گفت و تأکيد کرد حرکت در راستاي «نواصولگرايي» بايد هرچه سريعتر آغاز شود. حمله اصولگرايان به جريان سياسي برخاسته از آن تنها منحصر به قاليباف نبود.
انشقاق در ميان اصولگرايان
نسخهپيچي براي اصولگرايان و افشاگريها از پشت صحنه اين جريان در انتخابات رياستجمهوري؛ از سوي دو کانديداي آن در انتخابات با گذشت تنها دو ماه از انتخابات، فقط يک نامه يا گلايه معمولي نيست. اين اقدامات از داستاني حکايت ميکند که از چهار سال پيش شروع شده است.
شکستهاي سريالي اصولگرايان که از سال 92 شروع شده و تلاش ميشد در طول اين سالها روي آن سرپوش بگذارند پس از آخرين شکست و سنگينترين آن در انتخابات اخير رياستجمهوري بيشازپيش نمايان شده؛ تا آنجا که برخي را از رؤياي اتحاد بيرون آورده و به تغيير منش اين جريان کشانده است. صداي تغيير در اصولگرايي را که قاليباف معتقد است هر چه سريعتر بايد آغاز شود پيشازاين برخي ديگر از اصولگرايان نيز بر آن تأکيد کرده بودند. گذر از اصولگرايي با نسخه جديد قاليباف و نواصولگراشدن اما دغدغه شهردار فعلي تهران نيست بلکه آنطور که محمود صادقي، عضو هيأترئيسه فراکسيون اميد مجلس شوراي اسلامي در تحليلي به ايرنا گفته «معطوف به قدرت و عملگرايانه است و نشان ميدهد که اصولگرايان امروز از نظر تئوريک دچار خلأ، جمود و ايستايي شدهاند.»
اصولگرايي که پيشازاين تلاش شد با نسخه شماري از اصولگرايان چون مهدي چمران، سيدرضا تقوي، حميدرضا حاجيبابايي، سيدمحمد حسيني و غلامعلي حدادعادل به نام جبهه مردمي نيروهاي انقلاب يا همان جمنا دوباره جان بگيرد با کنارگذاشتن قاليباف و جليلـــي بهنفع سيدابراهيم رئيسي در انتخابات نهتنها جاننگرفته بلکه در برخي موارد خود نيز مايه اختلافات و زخمهاي بيشتر شد؛ زخمهايي که با شکست نامزد نهايي اين جريان در دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري دوباره سر باز کرد.
گفتههاي سيدمصطفي ميرسليم، عضو حزب مؤتلفه که از احزاب قديمي جريان اصولگرا و به اصطلاح استخوان محکم اين جريان سياسي است، نشان ميدهد. او در گفتوگوي اخير خود، در ميان ناگفتههاي خویش از انتخابات اخير رياستجمهوري علاوه بر اينکه از سازوکار جمنا انتقاد کرده به قاليباف ديگر کانديداي اين جريان در انتخابات هم تاخته است. ميرسليم درباره ادعاي موفقيت تشکيلات جمنا در انتخابات و ادامه کار اين جبهه در عرصه سياسي کشور گفته است: «ما از مبنا با اين نوع اقدام تشکيلاتي موافق نيستيم.
تکليف يک تشکيلات بايد به شکل قانوني مشخص باشد. وقتي ما ميگوييم حزب مؤتلفه اسلامي قانون آن را تعريف کرده است، وقتي ميگوييم جبهه پيروان خط امام باز اين متشکل از احزاب است ولي جبههاي به نام «جمنا» ايجاد شده که نه متشکل از احزاب است و نه هنوز تکليف ثبت قانوني آن مشخص است. بايد بنشينند و خيلي موارد را درست کنند تا به قول خودشان اين تجربه موفق، موفقتر شود. من بنا را به نتيجه (۱۶ ميليون رأي) نميگذارم. اصلا اعتقاد ندارم تعداد رأي ملاک حق است. حق چيز ديگري است.»
هر چند ميرسليم در اين مصاحبه از سکوت خود در ايام انتخابات درباره عملکرد و فساد مالي قاليباف در شهرداري ابراز پشيماني کرده اما جملات بعدي او درباره اين موضوع از بياخلاقي رايج در بخشی از جريان اصولگرايي پرده برميدارد، آنجا که برد در انتخابات را هدف دانسته و بياخلاقي را توجيه ميکند؛ «آقاي قاليباف دو بار شکست خورده بود و پشتوانه حزبي هم نداشت.
فقط خودش بود و يارانش. من گفتم در مورد عملکرد شهرداري که در رأس آن آقاي قاليباف است، خلافهايي وجود دارد که بايد رسيدگي شود. برخي دوستان، همنظر بودند اما تصميمگيري جمع اين شد که وقتي در يک جبهه کار ميکنيم، نبايد تفرق ايجاد کنيم. شما الان رقيب اصلي داريد که بايد به آن بپردازيد و اذهان عمومي را متوجه او کنيد. حزب تصميم گرفت که به مشکلات به ترتيب اهميت برسد و مهمتر را فداي مهم نکند. من هميشه موضع خود را کتبا و شفاها نسبت به عملکرد شهرداري و شخص شهردار اعلام کردهام.
هميشه اعتقاد داشتم بايد با تخلف از ريشه برخورد کرد. اگر من شخصا نامزد شده بودم در اعلان موضع آزاد بودم ولي وقتي نامزد يک حزبم، بايد مراعات نظر اکثريت را بکنم. عقل جمعي بهتر از عقل فردي است. در تبليغات انتخاباتي ما ميدانستيم آقاي قاليباف رأيآورنده نيست. چرا بايد همتمان را روي حذف فردي بگذاريم که رأي نميآورد؟ فرض کنيد انتخابات به دور دوم ميرفت و رقابت بين من و آقاي قاليباف بود. در آن شرايط البته آنچه را لازم بود ميگفتم. در صورت رأيآوردن قاليباف من قطعا خودم را سرزنش ميکردم. رئيسي ناشناس بود اما جامعه قاليباف را ميشناخت. ممکن بود نفر دوم شود و به دور دوم برود. در آن صورت بايد ميديديم بين آقاي قاليباف و روحاني کدام کمتر ضرر دارد. آقاي قاليباف ديگر نميماند، تمام شد اما هر جا باشد بايد مواظب او بود که خلافي نکند. اينها براي جامعه ما بسيار مضر است.»
اصولگرايان و پايان راه
به باور بسياري از فعالان و کارشناسان سياسي، نامه قاليباف براي جوانان اصولگرا و شتاب به منظور گذر از اصولگرايي و نيز افشاگريهاي ميرسليم از پشت پرده اصولگرايان در انتخابات اخير نشان از يک موضوع دارد؛ انشقاق در جريان اصولگرايي؛ جرياني که اگرچه از اواسط دهه 70 به خط پايان رسيده بود اما با روي کارآوردن محمود احمدينژاد هشت سال خود را فريب داد تا ديرتر اين موضوع عيان شود؛ مسئلهاي که خود زخم کاري بر پيکر اين جريان سياسي شد.
هر چند در انتخابات اخير و با کنارهگيري کانديداها به نفع يکديگر تلاش شد اصولگرايان بار ديگر به اتحاد دست يابند اما شکست آنچنان تأثير گذاشت که تنها با گذشت دو ماه از انتخابات زخم قديمي دوباره سر باز کرد. رفتارهاي کانديداهاي اصولگرا در عيانکردن اختلاف در اردوگاه اصولگرايان مسئلهاي بوده که موجب انتقاد فعالان سياسي اصولگرا شده است.
حسين کنعانيمقدم، فعال سياسي اصولگرا در گفتوگو با «وقايعاتفاقيه» با انتقاد از انتشار عمومي اين نامه آن را ناشي از وادادگي سياسي شهردار تهران ميداند و ميگويد: «متأسفانه فضاي سياسي کشور همچنان فضاي رقابت انتخاباتي است. درحالحاضر رئيسجمهوري انتخاب شده و بهزودي کابينه را معرفي ميکند و ادامه اين روند درست نيست. ما بايد به سمتي برويم که در درون جريان اصولگرايي اگر بازسازي و اصلاحي هست، صورت بگيرد، نه اينکه در افکار عمومي مسائلي را مطرح کنيم که ناشي از وادادگي سياسي باشد. قاليباف در بحث سياسي در جايگاهي نيست که بخواهد روي جريان اصولگرايي اثرگذاريای داشته باشد.»
ضعف در سياستورزي
در نامه قاليباف و نيز حرفهاي ميرسليم ضعف در سياستورزي مشکل اصلي و عامل بنيادين شکستهاي اصولگرايان معرفي شده است؛ موضوعي که کنعانيمقدم هم به آن اشاره ميکند. او با اشاره به اين نکته که اصولا جريانهاي سياسي پس از انتخابات ريزشها و رويشهايي دارند، ادامه ميدهد: «به نظر ميرسد قاليباف طرحي را براي افکار عمومي ارائه کرده که خام است. چنين ديدگاهي در جمع اصولگرايان وجود ندارد. طرحهاي اينچنيني معني و مفهوم خودش را دارد و قاعدتا کساني ميتوانند آن را بيان کنند که تئورياش را تبيين و نخبگان آن را جمع کرده باشند و حرکتي از سمت پايين به بالا ترتيب دهند، نه اينکه به اين شيوه عمل شود.»
اخبار سیاسی - وقايعاتفاقيه