قالیباف و اصولگرایان سنتی،مخالفان "جمنا" هستند
سرانجامِ جمنا در اغماست. جبههای که یکشبه و به طمع تصاحب نتیجه انتخابات به نفع اصولگرایان برپا شده بود، احتمال دارد یکشبه هم برچیده شود.
درحاليكه تا زمستان گذشته تصور ميشد جامعتين بهويژه جامعه روحانيت مبارز، قرار است نقش محوري را ميان اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ ايفا كند؛ ناگهان خبر تشكيل جبههاي موسوم به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي، در دي سال گذشته همه را شوكه كرد. جماعتي از اصولگرايان که اميد داشتند با تشكيل يك سازوكار جديد، انتخابات رياستجمهوري را در انتخابات ٩٦ ببرند، ناگهان دور هم جمع شدند.
با نزديكشدن به موعد انتخابات و لزوم اجماع بر سر يك نامزد، جريانهاي ديگری از درون اصولگرايي هم كمكم به اين جبهه اضافه شدند؛ پيوستني كه به نظر ميرسيد بيشتر معطوف به يك هدف كوتاهمدت يعني پيروزي در انتخابات بود تا يك ائتلاف شبیه حزبي بلندمدت. بااينحال، روند تصميمات در جمنا از همان ابتدا تا زماني كه ابراهيم رئيسي را به عنوان گزينه نهايي خود برگزيدند، با انتقاداتي از درون خود جريان اصولگرايي روبهرو بود. شكست در انتخابات، هم انتقادات را بيشتر كرد و هم بيش از همه، نارسايي يا ناكارآمدي اين جبهه تازهتأسيس را برملا کرد. «محمدعلی پورمختار» نماينده اصولگراي مجلس به خبرآنلاين گفته بود: «جمنا تشکیلاتی جامع نبود و خیلی محدودیت داشتند و این باعث شد تعدادی ناراحت شوند و قهر کنند و در نتیجه ریزش آرا به وجود آید».
پيشبيني كوتاهمدتبودن جمنا دلايل مختلفي دارد. يكي از دلايل، تركيب پيوستگان به آن است. برخي از اعضای حقوقي جمنا گاه خودشان يك جبهه مجزا هستند. جرياناتي كه بعيد است در درازمدت خود را تابع تشكيلات ديگري كنند. يكي از آنها جبهه پيروان خط امام و رهبري متشكل از حدود ١٧ حزب و جمعيت است و تا حدي هم داعيه رهبري جريان اصولگرا را دارد و رياستش با محمدرضا باهنر است. برخي از احزاب قديمي و استخواندار اصولگرا هم اساسا هيچ وقت به اين جبهه نپيوستند.
نمونه آن حزب مؤتلفه اسلامي كه تا لحظه آخر حضورش در جمنا با اما و اگر روبهرو بود و نهايتا هم با نامزد مستقل در انتخابات حضور يافت. جمنا مشكلات ديگري هم دارد از جمله اينكه بايد نسبتش را با نهادهاي سنتي اصولگرا كه تا يكي، دو دهه قبل محور ائتلاف اجماع در جريان اصولگرايي بودند، مشخص كند. به نظر ميرسد كه «جامعتين» بهويژه «جامعه روحانيت مبارز» آمده بود كه در انتخابات ٩٦ دوباره در سازوكار اصولگرايي فعال شود و نقش محورياش را بازيابد. اين نهاد روحاني اما به دلايل مختلف از جمله نگراني از ناتواني در اجماعسازي و اضطرار شرايط انتخابات، موقتا كنار كشيد يا با كنار گذاشتهشدن موافقت كرد. اما پرسش اساسي اين است كه در مواجهه با جمنا آيا به شكل رسمي هم با اين بازنشستگي موافقت خواهد كرد؟
مشكل ديگر جمنا اين است كه اين جبهه در ابتدا ادعا ميكرد كه قرار است همه نیروهای انقلاب را زیر چتر خود جمع کند تا با ساختاری از پایین به بالا، این بار از لایههای مردم عادی برای تصمیمگیریهای خود استفاده کند. جمنا مدعي بود كه پارلمان اصولگرايي است و در كنگرههاي خود شاهد حضور نمايندگان بدنه مردمي اين جريان است. اما هيچ وقت مشخص نشد كه حدود سه هزار نفر از اعضای مجمع عمومی جمنا در دو نشست با چه مکانیسمی انتخاب و عضو شده بودند؛ تا جايي كه همان زمان خبر ميرسيد علت اينكه زاکانی و حاجیبابایی به صورت غيرمنتظره رأي زيادي در كنگره آوردند، اين بوده كه سهم بيشتري از اعضای كنگره به دوستان و ياران آنها اختصاص داشته است.
مورد آخر اينكه قرار بود افراد و احزابی که به جمنا پیوسته بودند، به همه سازوکارهای آن متعهد شوند و به تصمیم نهایی جمنا تمکین کنند اما جالب اين است كه پس از برگزاری دو مجمع عمومی در شهرآفتاب در نهایت خروجی کار و رأی اول جمنا کسی بود که تمایلی نداشت از داخل جمنا به عنوان کاندیدا معرفی شود!
قاليباف و ياران او هم مشكل ديگر جمناست. بعيد است كه آنها دوباره به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب بپيوندند. هنوز مشخص نيست كه قاليباف در چه سازوكاري كنار كشيده است. گلايههاي حاميان قاليباف از تصميمات جمنا بعد از انتخابات بود كه طرح شد.
اخبار سیاسی - شرق