دولت بازرگان را با توصیه روسیه از دور خارج کردند/ ۸۳ درصد واگذاری ها به بخش خصوصی واقعی نبود
صفایی فراهانی در گفتوگو با ایلنا، در واکنش به منتقدانی که دولت حسن روحانی را دولتی نئولیبرال میدانند و معتقدند دولت به اقشار محروم بیتوجه است و در پاسخ به این سوال که آیا به کار بردن تعابیری مانند نئولیبرال یا سوسیالیست برای دولتهای پس انقلاب را صحیح میدانید؟ ، گفت: هیچ کدام از این تعابیر در ایران معنی ندارد چون به معنی واقعی کلمه در هیچ دورهای، استراتژی اقتصادی تعریف نشده است. در واقع این تعابیر برداشت افراد و رسانهها است. ما زمانی میتوانیم این حرفها را بزنیم که محتوای برنامههای اقتصادی این رویکرد (سوسیالیست یا لیبرال ) را نشان بدهد. در حال حاضر برنامه ششم توسعه تصویب شده است. آیا در این برنامه رویکرد توجه به اقتصاد بازار آزاد وجود دارد؟ پس چطور میتوان گفت دولت روحانی لیبرال است؟
صفایی فراهانی یادآور شد؛ در دولت مهندس موسوی شرایطی در کشور به وجود آمد که دولت مجبور شد در آن مسیر قرار بگیرد. باید به شرایط اول انقلاب توجه کرد. حتی خطبههای نماز جمعه آن دوران هم بر ضد سرمایهدار بود. در واقع دولت موسوی مجبور بود در آن مسیرحرکت کند. در ضمن باید شرایط و الزمات دوران جنگ را هم در نظر گرفت. جنگ در سال 59 آغاز شد و تحریمهای بینالمللی هم ایجاد شد.
عملا شرایطی بود که دولت برای کمک به دهکهای پایین جامعه مجبور بود تعدادی از صنایع را دولتی کند و برای تامین کالای اساسی اختصاص بدهد. برای توزیع آن کالاها هم، مکانیسم تعریف شده همان کوپن بود. اینها هیچکدام بر اساس یک استراتژی کلان و بلند مدت نبود بلکه صرفاً تاکتیکهای موقت و جبر زمان بودند. پس نمیتوان گفت دولت مهندس موسوی، سوسیالیست بوده است. اینها بیشتر ادعاهای ژورنالیستی است.
وی افزود: البته ابتدای انقلاب هم دولت بازرگان را با چوب لیبرال بودن میزدند، در حالی که دولت او از ابتدا به عنوان دولت موقت آمده بود و قرار نبود استراتژی بلند مدت تدوین کند. پس چگونه میتوان گفت سیاستهای لیبرال را پیگیری خواهد کرد؟ بعدها که اسناد حزب توده افشا شد، مشخص گردید که ک. گ. ب از حزب توده خواسته بود دولت بازرگان را با انگ لیبرال بودن از دور خارج کنند. حزب توده هم در این مورد به خوبی عمل کرد! به نظر من ریشه این مشکلات در نبود احزاب و انجمنهای صنفی فعال، مطبوعات آزاد و گردش آزاد اطلاعات است!
صفایی فراهانی در خصوص علل شکست واگذاریها و خصوصی سازی در کشور علیرغم حمایت همه ارکان نظام از آن گفت: اصل 44 قانون اساسی یکی از موانعی بود که جلوی تحرک بخش خصوصی را تا نیمه دوم دهه سوم بعد از انقلاب را گرفته بود. چون صنایع سنگین، بانک، بیمه و ... را در اختیار دولت قرار داده بود و صریحا ورود بخش خصوصی به این حوزهها را منع میکرد. بر طرف شدن این موانع در قالب ابلاغیه سیاستهای کلی اصل 44 با روی کار آمدن دولت نهم مصادف شد. این در حالی بود که آن دولت از لحاظ بدنه کارشناسی و توانایی مدیریتی ضعیفترین دولت پس از انقلاب بود.
وی ادامه داد: بنا بر گزارش سازمان خصوصی سازی بیشترین واگذاریهای بعد از انقلاب در این دولت صورت گرفت و ۸۳ درصد این واگذاریها به بخش خصوصی واگذار نشد. مثلاً بسیاری از شرکتها و صنایع را از سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که بستری سازمان یافته به عنوان یک هلدینگ اقتصادی کارآمد بود، گرفتند و به نهادهایی واگذار کردند که هیچگونه توانایی و تخصصی در اداره این شرکتها و صنایع نداشتند.
صفایی فراهانی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و ادعای وی درباره فروش کالای آمریکایی و بازگشت صنایع به داخل این کشور، فکر می کنید این امر چه تاثیری در اقتصاد آینده جهان بگذارد؟ ، اظهار داشت: اینکه ترامپ چه چیز میگوید مهم نیست مهم این است که آیا میتواند شرایطی را در آمریکا مهیا کند که قیمت تمام شده تولیدات نسبت به شرق دور پایین بیاید؟ وقتی چین اعلام میکند در سال 2013 ، 70 میلیارد سرمایهگذاری خارجی در آن کشور صورت گرفته و بیش از 65% آن توسط آمریکاییها انجام گرفته است این نشان میدهد قیمت تمام شده پایین چقدر برای سرمایه دار آمریکایی مهم است. من فکر نمیکنم در زمینه تولیدات صنعتی اتفاقی بیفتد، ولی چون او را یک نژاد پرست پوپولیست میدانم، میتواند به هر نوع نگرانی در دنیا دامن بزند!