نکتهای که مخالفان برجام به آن اشاره نمیکنند
صادق زیباکلام با این مقدمه در «شرق» نوشت: برخلاف نظر دکتر ظریف که معتقد بود چون شورای امنیت با وجود فشارهای آمریکا حاضر نمیشود فعالیتهای موشکی ایران را مغایر با برجام اعلام کند، آن را یک پیروزی دپیلماتیک برای ایران اعلام میکند، مخالفان برجام نهتنها نشست اخیر شورای امنیت را موفقیت ایران ندانستند بلکه وضع تحریمهای جدید را شکست دیگری برای دپیلماسی مصالحه در برابر دیپلماسی مقاومت خواندند.
آیا مخالفان برجام در ایران درست میگویند و وضع تحریمهای دو سال گذشته از جمله تحریمهای اخیر آمریکا نقض برجام است؟ در پاسخ باید گفت وضع تحریمهای جدید برخلاف ادعای مخالفان آقای روحانی به معنای نقض برجام نیست. خیلی کلی گفته باشم، تحریمهای واشنگتن علیه ایران را که از زمان اشغال سفارت آن کشور در ١٣ آبان ٥٨ آغاز میشود، اساسا باید به سه دسته اصلی تقسیم کرد. دسته اول تحریمهایی که به گفته آمریکاییها نقض حقوق بشر در ایران خوانده میشود، گروه دوم دربرگیرنده آنچه آمریکاییها حمایت ایران از تروریسم عنوان میکنند و دسته سوم مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران بود.
مذاکرات هستهای که با روی کار آمدن دولت یازدهم آغاز و نهایتا منجر به توافق وین و «برجام» شد، اساسا وارد تحریمهای دو گروه اول نمیشدند بنابراین آن تحریمها نهتنها به قوت خودشان باقی ماندند بلکه واشنگتن میتواند بر آنها افزوده یا بکاهد. همچنان که در عمل این اتفاق افتاده و طرف آمریکایی، تحریمهای جدیدی علیه ایران به اجرا گذاشته است.
نکته دومی که درباره تحریمهای پسابرجام باید گفت، تلاشهای ایران در دور زدن تحریمها در گذشته است. میدانیم که تلاشهای زیادی در دولت قبل به منظور دور زدن تحریمها صورت میگرفت. ما نام این اقداماتمان را «دور زدن تحریمها» و آمریکاییها نام آن را «نقض تحریمها» میگذارند.
شماری از تحریمهای بعد از برجام بهواسطه کشف دور زدن تحریمها در گذشته وضع شده که ارتباطی با برجام پیدا نمیکنند اما مخالفان دولت، بدون اشاره به هیچیک از این مسائل، طرف مقابل را متهم به نقض برجام میکنند. هیچگاه هم نمیگویند که واشنگتن به کدام دلیل به تحریمهای جدید یا مجازاتهای تازه علیه ایران اقدام کرده است. فقط با صدای بلند اعلام میکنند با وجود ادعای دولت یا آقای ظریف مبنی بر به اجرا درآمدن برجام، آمریکاییها یک بار دیگر با اعلام تحریمهای جدید به تعهدات خودشان در برجام عمل نکردهاند و بهرهبرداریهای دیگر.
مسئله مهم دیگری که مخالفان برجام به آن اشاره نمیکنند، «روح برجام» است. اصطلاح «روح برجام» را نخستین بار، نگارنده در یادداشت خود در روزنامه «شرق» به کار بردم. در آن یادداشت توضیح دادم در کنار و افزون بر سند صد و چند صفحهای توافق هستهای، برجام دارای یک «روح» هم بود. روح برجام شامل رفتن به سمت «تنشزدایی» و برداشتن گامهایی برای کاهش تنش و دشمنی میان ایران و آمریکا میشد. صد البته که آن انتظار فقط از ایران نمیرفت بلکه شامل تندروهای آمریکایی که به چیزی کمتر از نبود جمهوری اسلامی ایران رضایت نمیدهند هم میشد اما واقعیت تلخ آن است که با وجود انتظارات و بیم و امیدهایی که توافق تاریخی هستهای و فضای پسابرجام ایجاد کرده بود، هیچ تغییری در کاهش حجم دشمنی میان دو کشور اتفاق نیفتاد و مواضع تند با همان شدت و حدت گذشته ادامه یافت.
گویی هم در ایران و هم در آمریکا جریاناتی بودند که اصرار میکردند نشان دهند با وجود برجام و فضای آرامتری که در مناسبات میان تهران و واشنگتن برقرار شده، همچنان شرایط گذشته ادامه دارد. گروهی در ایران در دو سه سال اخیر، گفتمان آمریکاستیزی را با تأکید و رنگ و لعاب بیشتری ادامه دادند. تندروهای آمریکایی هم متقابلا از آتش دشمنی و مقابله با ایران اسلامی کم نکردند. در این طرف هم هیچگاه به این نکته ساده و ابتدایی اشاره نشد که این یا آن تحریم و این یا آن اقدام خصمانه آمریکاییها علیه ایران به کدام دلیل انجام شده است؟