«محمدجلیل عندلیبی» از بازگشتش به عرصه موسیقی میگوید
محمدجلیل عندلیبی، یکی از موسیقیدانان قدیمی و اساتید برجسته سنتور است که نامش با خلق آثار ماندگاری برای محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و... گره خورده است. او پس از سالها فعالیت ناگهان در پیله عزلت فرو رفت و صدای ساز خود را به مدت ٧سال خاموش کرد. . .
به گزارش روزنامه شهروند ، محمدجلیل عندلیبی، یکی از موسیقیدانان قدیمی و اساتید برجسته سنتور است که نامش با خلق آثار ماندگاری برای محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و... گره خورده است. او پس از سالها فعالیت ناگهان در پیله عزلت فرو رفت و صدای ساز خود را به مدت ٧سال خاموش کرد. حالا محمدجلیل عندلیبی با «میهن» برگشته و قصد دارد با این آلبوم بار دیگر حضور خود در عرصه موسیقی ایرانی را اعلام کند؛ اثری که سالها پیش با صدای محمدرضا شجریان ضبط شده اما این بار با تنظیمی جدید توسط سالار عقیلی به اجرا درآمده است.
«میهن» به گمان محمدجلیل عندلیبی جان موسیقی او است و سالار عقیلی نیز به خوبی از پس اجرای این اثر برآمده است. این پژوهشگر و موسیقیدان اهل کردستان به عملکرد برخی از خوانندگان نسل جوان موسیقی ایرانی انتقادهای گزندهای دارد و البته بعضی از اساتید این حوزه را مقصر اصلی میداند. ماحصل گفتوگوی ما با محمدجلیل عندلیبی، آهنگساز بنام موسیقی ایرانی را در ادامه میخوانید:
عندلیبی و دوری از عرصه رسمی موسیقی
٧سال سکوت، زمان کمی بهشمار نمیرود. در این سالها به خلق اثر پرداختید یا اصلا آهنگسازی نکردید؟
اتفاقی که باعث شد من از دنیای موسیقی فاصله بگیرم عدمرعایت حق کپیرایت در کشور ما بود. دلشکسته میشوم زمانی که میبینم حاصل سالها زحمت و تلاش من بدون پرداخت حقوحقوق مؤلف پخش میشود. این ناملایمات سبب شد گوشهنشینی را بر فعالیت ترجیح دهم. البته گوشهنشینی من به معنای این نیست که در این ٧سال از سازم نیز دور بودهام، بلکه چندین آلبوم آماده کردهام که حتی مراحل اخذ مجوز را نیز طی کرده است. شاید جالب باشد بدانید تعداد آلبومهایی که در این سالها ساختهام از انگشتان ٢ دست هم تجاوز میکند. برخلاف اینکه تصور میشود در چند سال گذشته، روزها و شبها را در سکوت و به دور از موسیقی گذراندهام اما بیشتر از همیشه کار کردهام.
درخصوص آثاری که گفتید مراحل انتشار را پشتسر میگذارند، صحبت کنید...
آلبومی به نام «میهن» داشتم که با سالار عقیلی کار کردم؛ اثری که به شدت مورد علاقه من است. آلبوم «تولد دف» را هم ساختهام که صدای مرحوم رضوی سروستانی را بر خود دارد. آثار دیگری مانند «صبوحیزدگان» با صدای رسول شریفی و «تُنگ شکر» با صدای دکتر احمد کامیار از دیگر کارهای من است. «با عاشقان فرد اعظم» را هم با صدای علی اسماعیلی کار کردهام که قطعاتی آیینی را شامل میشود. در این اثر بیتفاوت به اظهارنظرها و برخی مخالفتها سعی کردهام در موسیقی خود با خدا صحبت کنم. این آلبوم درواقع چهارمین سری از آلبومهای «با قدسیان» محسوب میشود.
آلبومهای دیگری ازجمله «صدای تازه دو» با صدای پسرم یعنی سالار عندلیبی، چند اثر کردی و آلبومی با نام «عشق و جوانی» که توسط جوانی کرمانشاهی به نام محمد گل عنبر اجرا شده، آثاری هستند که مجوز گرفتهاند. فعلا تمام تمرکز خود را روی «میهن» گذاشتهام اما در آیندهای نزدیک، دیگر کارهایم را نیز منتشر میکنم.
بازگشت با «میهن»
از آلبوم «میهن» برای ما بگویید. در صحبتهای شما شوروشوق زیادی نسبت به این اثر احساس میشود. چهچیزی «میهن» را برای شما به اثری ویژه تبدیل کرده است؟
یکی از افتخارات من ساخت قطعه «میهن» است. این اثر را با نگاهی به «گلهای رنگارنگ» خلق کردهام. در این کار استاد امیرحسین رضا تکنوازی تار را برعهده داشتهاند. آهنگسازی و تنظیم برعهده خودم بوده و آواز را هم که سالار عقیلی اجرا کرده است. البته همانطور که میدانید این کار سالها پیش با صدای محمدرضا شجریان پخش شده است. نزدیک به ٤٠سال پیش استاد شجریان این قطعه را اجرا کردند. در اجرای جدید سعی کردم تمامی تجربیاتم را جمع و در این اثر سرازیر کنم. این اثر با تنظیم و ارکستری جدید اجرا شده و به نظر خودم کار خوبی از آب درآمده است. البته من و سالار این اثر را به محمدرضا شجریان تقدیم کردهایم تا رسم ادب را به جا بیاوریم.
شما در خانوادهای هنرمند دیده به جهان گشودید و رشد کردید. آیا در راه موسیقی الگویی نیز داشتید یا کاملا مستقل عمل کردید؟
جد من عبدالصمد عندلیبی بود که نوازنده مشهور دف محسوب میشود و قطعه جاودانه «باز هوای وطنم، وطنم آرزوست» متعلق به او است. حدود ٣٠سال پیش زمانی که در تهران دانشجو بودم، بخشی از موسیقی آیینی زادگاهم، کردستان را به همراه دف و سهتار اجرا کردم. در ادامه موسیقی عرفانی کردستان را پایهریزی کردم و این موسیقی نوین را در قالب آلبوم «هی گل» ارایه دادم.
این من بودم که ارکستر موسیقی نواحی را با سهتار و دف در تالار وحدت به روی صحنه بردم. موسیقی دستگاهی ما مجموعهای از ملودیهای مذهبی و سنتی است که از درویشخان تا صبا در حفظ و نگهداری آن کوشیدند. از سوی دیگر موسیقی زادگاه من یعنی کردستان از ٤ بخش تشکیل شده است؛ موسیقی اصیل کردی، موسیقی عرفانی، موسیقی سنتی و موسیقی فولکلوریک. موسیقی کردستان گستردگی زیادی دارد.
آسیبشناسی معضلات موسیقی امروز
فکر میکنید چه عاملی باعث شده برخی از خوانندگان موسیقی ایرانی به چنین سمتوسویی متمایل شوند؟
من سرچشمه مشکلات را اینترنت میدانم. متاسفانه اینترنت به جوانان ما «شبهعلم» میدهد، یعنی بر جوانان مشتبه میکند به دانشی در زمینه موسیقی دست یافتهاند، درحالیکه رودخانه کمعمقی را به آنها نشان میدهد. بهطور مثال یک جوان چند مطلب کوتاه در مورد موسیقی ایرانی میخواند و به این باور میرسد که به تمامی زوایای این موسیقی دست یافته است. چطور ممکن است چنین دانشی با اینترنت به دست بیاید؟ موسیقی ایرانی اقیانوسی بیکران است که حتی اساتید مو سپید کرده که سالها در این راه خوندل خوردهاند به تمامی گوشههای آن پای ننهادهاند. همچنین همه ابزار و امکانات برای جوانان مهیاست. هر فردی در این جامعه بهراحتی میتواند با یک کامپیوتر، قطعهای را ضبط و به سرعت در اینترنت پخش کند.
بدین ترتیب کاری ضعیف که هیچ ریشه و اصالتی ندارد، به راحتی در گوش و ذهن مردم نفوذ میکند. به همین دلیل این جوان که دانش چندانی هم ندارد دست به تولید کارهایی میزند که به جرأت میتوانم آنها را پرتوبلا بنامم. برخی از این خوانندگان با موسیقیهای ضعیف و سخیفی که تولید میکنند، واقعا درحال اهانت به اشعار بزرگانی مانند مولانا، سعدی و حافظ هستند. نمیتوانیم هر چه دلمان خواست را به اسم موسیقی بر اشعار فاخرمان سوار کنیم و مدعی شویم موسیقی ایرانی ساختهایم. بارها با مردمی برخورد کردهام که روح و روان آنها پس از شنیدن این قطعات بد، مشوش شده است. هر چند اعتقاد دارم تمامی تقصیرها متوجه خوانندگان نسل جوان نیست و این مسأله ریشه در گذشته دارد.
میشود کمی واضحتر صحبت کنید؟
برخی از اساتید موسیقی ایرانی که بسیار بنام هستند و مریدان فراوانی هم دارند، با وجود کارنامه موفق، لطمات جبرانناپذیری را به پیکره موسیقی ایرانی وارد کردهاند. البته میتوان گفت خالیشدن عرصه از حضور بزرگان باعث شده این افراد بتوانند بهراحتی در موسیقی ایرانی جولان دهند. اگر گلپا، ایرج، بنان، قوامی و... میتوانستند بخوانند و صدای آنها ممنوع نمیشد، جایی برای خودنمایی این افراد باقی نمیماند. البته خودم در همین دوره به ساخت اثر پرداختهام و نمیخواهم خودم را مبرا کنم و دیگران را در مظان اتهام قرار دهم اما من موسیقی پنج ضربی و هفت ضربی را که پیش از آن در موسیقی ایرانی استفاده نمیشد، وارد موسیقی کردم. شاید بعضیها صحبتهای من را به حساب غرور و نخوت بگذارند اما باید بپذیریم که محمدجلیل عندلیبی یکی از تأثیرگذارترین موسیقیدانان این سرزمین است.
بیش از ٣دهه است که در موسیقی ایرانی فعالیت دارم و رزومه من نشان میدهد آثار ماندگاری در موسیقی این سرزمین، نام من را در خود دارد. همچنین خودم فکر میکنم روندی که در این سالها در پیش گرفتهام صعودی بوده است. بهطور مثال اجرای «میهن» با صدای سالار عقیلی بسیار پختهتر از کاری است که سالها پیش محمدرضا شجریان خوانده است. دلیل این پختگی نیز به تجربهاندوزی من برمیگردد. همچنین کیفیت کار نوازندگان ارکستری که همراه با سالار عقیلی ساز زدهاند، با ارکستر سیوچندسال پیش قابل مقایسه نیست. اساتیدی مانند امیرحسین رضا در این کار حضور دارند. همچنین دختر و پسرم، سارا و سالار همراه ما بودهاند و خودم نیز نوازندگی سنتور را برعهده داشتهام. دلم برای «میهن» آرام است، چون تمام خود را برایش گذاشتهام. هر چه داشتم را ارایه دادهام و میدانم مردم آنچه از دل بر میآید را بر دل خود مینشانند. اجرای زیبای سالار عقیلی نیز بهخوبی حق مطلب را ادا کرده و سبب شده نزد مخاطبان موسیقی ایرانی روسفید شوم. به جرأت میتوانم از حالا از موفقیت این اثر صحبت کنم.
مسیری که آهنگساز نغمههای ماندگار طی کرد
کارنامه کاری شما نامهای متفاوتی را در خود جای داده و از این بابت عجیب بهنظر میرسد. از خوانندگان زنی چون حمیرا و پریسا گرفته تا محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری. چگونه میتوان این تفاوتها را توجیه کرد؟
یکی از کارهای مورد علاقه من آلبومی به نام «مرغ اسیر» با صدای خانم پریسا است. این آلبوم حدودا یک ساعته آماده انتشار بود اما مسئولان وقت اجازه ندادند منتشر شود. «مرغ اسیر» تصانیفی را با اجرای ارکستر «مولانا» در خود دارد که اساتیدی مانند منصورخان، بهنام وادانی و استاد داوود گنجهای نوازندگان آن بودهاند. این ارکستر نزدیک به ٤٠سال سابقه دارد و یکی از قدیمیترین ارکسترهای ایران محسوب میشود. به جرأت میتوانم بگویم در بیستوچندسالگی آثار قابل تأمل و آبرومندی را ساختهام. آثار خاطرهانگیز و ماندگاری مانند «کجایید ای شهیدان خدایی» با نوازندگی خودم، استاد فروهری، استاد گنجهای، استاد کیانینژاد و... اجرا شده و با آهنگسازی و سرپرستی خودم ضبط شده است.
درخصوص تفاوت فرم صدایی و سبک خوانندگانی که با من همکاری داشتهاند باید بگویم بیش از هرچیز دوستی و همنشینی در انتخابهای من تأثیر داشته است. بهطور مثال شهرام ناظری، محمدرضا شجریان و شاپور رحیمی در آن سالها از دوستان نزدیک من بودند، ما رفتوآمدهای خانوادگی داشتیم و ساعات زیادی از روز را با یکدیگر میگذراندیم. این همنشینیها به همکاری و خلق آثار مشترک میانجامید.
چرا زوج محمد جلیل عندلیبی و محمدرضا شجریان بعد از «میهن» به تولید آثار دیگری دست نزدند؟
اتفاقا من چند کار در دستگاه بیات ترک برای محمدرضا شجریان ساختم که کار به مراحل نهایی هم رسید و حتی در استودیو ضبط شد اما بنابر دلایلی همکاری ما ادامه پیدا نکرد و کارها به مرحله انتشار نرسید. از سویی شجریان بیمار شد و ایران را ترک کرد و از سمت دیگر من هم با مشکلات عدیده خانوادگی دستوپنجه نرم میکردم و همین موضوعات اجازه نداد همکاری ما تداوم پیدا کند. این آلبوم از آن زمان نزد من است و در این سالها هیچگاه منتشرش نکردهام. البته تصمیم گرفتهام این آلبوم را با صدای خواننده جدیدی روانه بازار کنم. سالار عقیلی و پسرم، سالار عندلیبی گزینههای موردنظرم برای اجرای این قطعات هستند.
همین اتفاق در مورد همکاری شما با دیگر چهره برجسته موسیقی ایرانی رخ داد. چرا همکاری با شهرام ناظری نیز مانند شجریان ادامه نداشت؟
من در مورد آثاری که برای شهرام ناظری ساختهام نیز ادعاهای فراوانی دارم. تنها کافی است به قطعاتی مانند «بیقرار» و «مطرب مهتابرو» گوش فرا دهید تا متوجه تفاوت کارها شوید. بهنظر من صدا، تحریرها و تلفیقها بسیار درست هستند و در صحیحترین جای ممکن قرار گرفتهاند. کسی نمیتواند دلنشینتر از این چند اثر پیدا کند.
از محمدرضا شجریان و شهرام ناظری عبور کنیم و به سالار عقیلی برسیم. خوانندگان جوان فراوانی در موسیقی سنتی ایران وجود دارند که هریک از جایگاهی برای خود برخوردارند. چه شد که در این میان سالار عقیلی را برای اجرای «میهن» برگزیدید؟
من کسی هستم که نزدیک به ٤٠سال پیش ساز دف را به ارکستر آنسامبل ایرانی اضافه کردهام و از تجربه فراوانی در موسیقی برخوردارم. بنابراین زمانی که صدای یک خواننده را میشنوم، میفهمم که او چند مرده حلاج است و آیا توانایی اجرای قطعات سخت را دارد یا خیر. بهنظر من سالار عقیلی بهحدی خواننده توانایی است که نباید هر کاری را اجرا کند. برخی معتقدند یک هنرمند در هر زمینهای چه خواننده، چه بازیگر، چه کارگردان، چه نقاش و چه... باید مدام با خلق اثری جدید حضور خود را اعلام کند تا از یادها نرود و مردم او را فراموش نکنند. درحالیکه من اعتقاد دارم برخلاف تصور، مردم علاقه دارند هنرمند محبوبشان کمتر در انظار حاضر شود. سالار عقیلی خوانندهای بسیار تواناست که باید فاصله خود را حفظ کند و هرکاری را اجرا نکند. حتی بر این باور هستم پس از انتشار آلبوم «میهن» سالار باید مدتی در سکوت هنری به سر ببرد تا مردم «میهن» را با او درک کنند، چون انتشار اثری جدید از سالار ممکن است باعث شود توجه مردم از «میهن» برداشته شده و جان این قطعه را دریافت نکنند.
درخصوص دیگر خوانندگان نسل جوان در موسیقی ایرانی چه نظری دارید؟ آیا کسانی هستند که شما بتوانید آنها را در حد سالار عقیلی بدانید؟
سالار عقیلی واقعا حیف است. او علاوه بر اینکه حنجرهای توانا دارد، از خصوصیات اخلاقی برجستهای نیز برخوردار است که او را به یک انسان کامل تبدیل میکند. همانطور که در صحبتهایم عرض کردم دوستی و همنشینی برای من در درجه نخست اهمیت برای همکاری قرار دارد. سالار بهحدی باشخصیت و دلپاک است که از همکاری با او لذت میبرم. البته توصیههایی هم به او داشته و دارم. همیشه تأکید کردهام که پول را در اولویت قرار ندهد و از سوی دیگر آلبومهای خود را با فاصله زمانی کم منتشر نکند.
حتی به سالار گفتهام پس از انتشار «میهن» مدتی کاری نخواند. در مورد دیگر خوانندهها باید بگویم گاهیاوقات کارهایی را میشنوم که واقعا متاثر میشوم. بهطور مثال برخی خوانندگان جوان آمدهاند موسیقی ایرانی را با سازهای الکترونیک غربی درآمیختهاند و کارهای بسیار سخیفی ارایه دادهاند. این موسیقیها روی روح و روان آدمی اثر منفی میگذارد، درحالیکه موسیقی ایرانی پیامآور صلح و آرامش است. موسیقی ایرانی را نباید با دیگر موسیقیها مقایسه کرد، چراکه موسیقی ایرانی فراتر از یک موسیقی است. این موسیقی در خود تاریخ و فرهنگی غنی را جای داده و زبان و بیانی منحصربهفرد دارد.
کمی جزییتر در مورد آلبوم «میهن» صحبت کنید. این آلبوم از چه قطعاتی تشکیل شده و چه حالوهوایی دارد؟
قطعه نخست در دستگاه اصفهان آغاز میشود، با تکنوازی تار ادامه پیدا میکند و در دشتی فرود میآید. تصنیف دوم قطعه «میهن» است و بار دیگر تکنوازی تار خودنمایی میکند و راه به دستگاه شور میبرد. تصنیفی در دستگاه شور اجرا کردهایم و سپس آوازی از این دستگاه آغاز میشود و به اصفهان میرود. شعر زیبای «بمیرید بمیرید» مولانا هم تصنیف پایانی آلبوم است. درواقع آلبوم «میهن» شامل مرکبخوانی و مرکبنوازی است. به همین دلیل تأکید دارم که آلبومی ارزشمند و قابل دفاع است. همچنین ژاله صادقیان، گوینده رادیو و تلویزیون نیز در این اثر با ما همکاری کرده است. البته کاری را برای ما دکلمه نکرده، بلکه در مورد بحث کپیرایت صحبتهایی داشته است.
همانطور که در ابتدای صحبتهایم عرض کردم کپیهای غیرقانونی من را غمگین و دلشکسته کرده است. ژاله صادقیان از سالها تلاش و زحمت برای تولید این اثر میگوید و از مردم میخواهد آلبوم را بهصورت نسخه اصلی تهیه و از حقوق مؤلف حمایت کنند. از آسیبهای اینترنت و ضربهای که به موسیقی ایرانی زده، صحبت کردم. معتقدم اینترنت باعث شده حق و حقوق ما تضییع شود. ما به تنهایی نمیتوانیم حق خود را بگیریم، بلکه شما (رسانهها) باید به ما کمک کنید تا اجازه ندهیم حقمان را بخورند.
من زندگی خود را گذاشتهام و اثری در خور توجه ارایه دادهام و به جرأت میگویم بهترین کاری است که سالار عقیلی تاکنون خوانده است. «میهن» عصاره جان موسیقی من است. نگران بازخورد این اثر میان مردم نیز نیستم، چراکه سالها پیش با صدای محمدرضا شجریان پاسخ خود را از این کار گرفتهام. شاید باور این سخن برایتان سخت باشد اما معتقدم نهتنها «میهن» بلکه حداقل سه اثر دیگر این آلبوم ماندگار خواهند شد. شاید سنی از من گذشته باشد و مویی سپید کرده باشم اما نه در کارم افتی داشتهام و نه به فراموشی دچار شدهام. به لطف خدای مهربان هنوز هم با قدرت کار میکنم. «میهن» یکی از بهترین آثار من است، چون چه از نظر آهنگسازی، چه از نظر تنظیم و چه از نظر آواز و حتی از نظر طراحی روی جلد بینظیر است. در این کار چندان به فکر خودم نیستم، زیرا میدانم دشمنان زیادی دارم که نمیخواهند موفقیت من را ببینند اما از صمیم قلب آرزو دارم اوجگیری سالار عقیلی را ببینم. من سالها موسیقی را با صداقت ساخته و نواختهام و میدانم مردم بهترین قاضی هستند.