آغاز دوره گذار به رونق
آمارها از کاهش متوسط نسبت کسری تراز عملیاتی به تولید ناخالص داخلی در دو سال اول دولت یازدهم خبر میدهد. این نسبت در سه سال 1392 تا 1395 به عدد 4 درصد رسیده که نسبت به دوره 1388 تا 1391 با نسبت 6 درصد، دو واحد درصد کمتر شده است.
اين رقم در شرايطي به دست آمده كه رشد توليد ناخالص داخلي سال 1395 با 6/11 درصد رشد (آمار9 ماهه) محاسبه نشده است. با اين رشد اقتصادي به دست آمده، رفته رفته دوره رونق آغاز ميشود. براساس برآوردهاي صورتگرفته، نسبت كسري تراز عملياتي به توليد ناخالص داخلي در سالهاي ميان 1392 تا 1394 چهار درصد اعلام شده؛ حال آنكه پيش از اين در سالهاي 1384 تا 1388 و 1388 تا 1391 به ترتيب 8 و 6 درصد بودند.
ركود اقتصادي خود يك بيماري مهم در اقتصاد هر كشوري است اما هنگامي كه اين بيماري با تورم همزمان ميشود تبديل به پديدهاي به مراتب پيچيدهتر ميشود، زيرا راهكارهايي كه براي خروج از ركود لازم است، تورم زا است و راههايي كه تورم را كاهش ميدهد به ركود دامن ميزند. در اين شرايط دولت يازدهم توانست سكان امور را به دست بگيرد و از همين روزهاي نخست با يكي از غامضترين مشكلات اقتصادي معاصر كشور مواجه شد. مشكلاتي كه تا پايان اين دولت برطرف نشدند اما از شدت آنها كاسته شد و در برخي موارد مانند كنترل نرخ تورم، با توفيق دولت همراه شد. با اين وجود همانطور كه از تبليغات كانديداهاي ديگر در انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري مشاهده ميشود، ركود اقتصادي و ايجاد اشتغال در سطح اول چالشها قرار دارد.
دوره طولاني گذار از ركود
دولت يازدهم در چنين شرايطي سكان امور را به دست گرفت. با اين حال تلاش خود را براي مقابله با اين بيماري مزمن به كار گرفت. در همين رابطه سه بسته اقتصادي به كار گرفته شد، رفع موانع توليد، خروج غير تورمي از ركود و تسريع رونق. هر كدام از اين بستهها قصد داشتند تا مشكل ركود را مرتفع كنند با اين وجود چندان موثر نبودند؛ البته اين طرحها موفق شدند تورم را كاهش دهند و معضل اقتصادي را از ركود تورمي به ركود تخفيف دادند ولي با اين همه رونق كماكان غايب اقتصادي كشور بود و هست.
بررسي آمارهاي ديگر نشان ميدهد هر چند هنوز كشور با ركود دست و پنجه نرم ميكند اما به نظر ميرسد دوره خروج از ركود آغاز شده است.
يكي از مولفههاي مرتفع شدن مشكل ركود، كاهش كسري بودجه است. همانطور كه در جدول «عملكرد شاخصهاي مالي خزانهداري» ديده ميشود در سالهاي گذشته به مرور از حجم كسري بودجه كشور كمتر شده است كه خبري نويدبخش است. كاهش كسري بودجه خبر از تحرك بيشتر بخشهاي گوناگون اقتصاد دارد و اين امكان را به دولت ميدهد كه بيشتر وظايف حاكميتي خود را انجام دهد چرا كه اقتصاد آرام آرام در حال تكاپو است. بهجز اين مهم، كاهش سهم نفت در بودجه جاري هم روند خوبي داشته و سهم نفت از 61 درصد سالهاي 1384 تا 1387 به 27 درصد در نيمه نخست سال 1395 رسيده است كه هر چند ناشي از كاهش جهاني قيمت طلاي سياه بود، با اين همه سهم بخشهاي غيرنفتي در اقتصاد را بالا برده و اميدواري نسبت به تمركز بر بخشهاي ديگر را افزايش ميدهد.
از سوي ديگر، علاوه بر كاهش كسري بودجه، سال گذشته رشد اقتصادي چشمگيري نصيب كشور شد و هر چند اين رشد بيشتر ناشي از رشد فروش نفت بود، با اين همه رقم 9/11 درصدي اعلام شده از سوي بانك مركزي براي سه چهارم سال گذشته، رقمي نيست كه به راحتي قابل چشم پوشي باشد. در چهار سال دولت يازدهم، دو سال رشد اقتصادي منفي شد و دوسال مثبت. در سالهاي 1392 و 1394 رشد اقتصادي كشور به ترتيب منفي يك و منفي 8/1 درصد شد و در سال 1393 نيز 3/3 درصد رشد اقتصادي حاصل شد.
درنتيجه وضعيت شاخص رشد توليد ناخالص داخلي هم گوياي دورهاي گذار به رونق است. البته يكي از نقدهايي كه به دولت وارد ميشود طولاني بودن اين دوره گذار است و قوه مجريه هم معتقد است با توجه به مشكلاتي كه گريبان دولت را گرفته بود و در زمينههاي مختلف امكان ابتكار عمل را ربود، درنتيجه زمانبر بودن خروج از ركود نه ناشي از كم كاري دولت، بلكه بيانگر وضعيت خطير كشور است. زيرا نه تنها ركود و تورم وجود داشت، مشكلات بينالمللي هم مزيد بر علت شده بود و قوه مجريه خود را موظف ميديد ابتدا موانع خارجي را برطرف كند و سپس مشكلات دروني اقتصاد را يكبهيك حل كند. توافق برجام سبب شد تا نگاه به مشكلات اقتصادي درونيتر شود ولي بدشانسي حسن روحاني و اعضاي كابينهاش پيروزي ترامپ در ايالات متحده بود؛ هر چند اين سرمايهدار مشهور امريكايي برجام را آنطور كه وعده داده بود، پاره نكرد ولي نرمشهاي گذشته را به خرج نميدهد و سختگيري را چاشني كارش كرده است.
از سوي ديگر رشد منفي سال 1394 كه تا يك سال بعد اعلام نشده باقي ماند و نگرانيها را از افزايش مشكلات دوچندان كرد. با اين وجود باز شدن گره فروش نفت، تحركي به اقتصاد كشور داد تا بالاترين نرخ رشد اقتصادي پس از انقلاب رقم بخورد. مشكل آنجا است كه بخش انرژي نه سهم مهمي در اشتغال كشور دارد و نه روابط پسيني و پيشيني چنداني با ديگر بخشهاي اقتصاد، به همين دليل تاثير آن در بخشهاي ديگر اقتصاد با وقفه همراه خواهد شد؛ پس از اين دوره، پولها از بخش نفت به بخشهاي ديگر هم سرازير ميشود و رشد اقتصادي اثرات ملموستري بر زندگي اقشار مردم خواهد گذاشت. به بيان ديگر، رشد اقتصادي سال گذشته هر چند به چشم نميآيد و بسياري آن را در زندگي خود احساس نميكنند و موفق نشده تحرك كل اقتصاد را بالا ببرد، ولي سيگنال آن از دوره بهتري در آينده نزديك خبر ميدهد.
با تمام اين تفاسير، باز هم اقتصاد كشور نيازمند تحول و حركت به سمت جلو است. اقتصاد ايران علاوه بر ركود، با اشتغال هم دست و پنجه نرم ميكند و تاكنون سياستهاي اشتغالزاي دولت نتوانسته نتايج مثبت مهمي به همراه داشته باشد. حتي رشد اقتصادي پايدار در سالهاي آينده هم نميتواند به رشد فراگير اشتغال در كشور منجر شود و مفهوم رشد بدون اشتغال كه از سال 2010 توسط بانك جهاني مطرح شد، نشان ميدهد رشد به تنهايي نميتواند آثار اشتغالزا به همراه داشته باشد. وزارت كار با طرحهايي مانند طرح تكاپو تلاش كرده به اين معضل پاسخ دهد ولي اين طرح هنوز آثار ويژهاي از خود به جا نگذاشته و بايد منتظر ماند تا آثار محسوستري از آن ديد.
اخبار اقتصادی - اعتماد