فرار نوعروس، یک هفته قبل از ازدواج
نوعروس جوان به خاطر علاقه به مردی دیگر، یک هفته مانده به جشن ازدواجش فرار کرد و در خانه ای اجاره پنهان شد.
به گزارش جامجم، هفته گذشته مردی با حضور در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران، از ناپدید شدن دختر جوانش خبر داد.
شاکی به قاضی مرشدلو گفت: ما ساکن شهرستان هستیم. چند ماهی بود دخترم با مردی عقد کرده و قرار بود بزودی به خانه بخت برود. چون شوهرش در تهران کار میکرد هر از گاهی برای ملاقات او نزد وی میآمد. چند روز پیش دخترم و دامادم برای اجاره خانهای در اطراف تهران با هم از شهرمان خارج شدند. قرار بود آنها زودتر بازگردند، اما خبری از دخترم نشد. سراغ او را از دامادم گرفتیم که او اظهار بیاطلاعی کرد. به او مشکوک هستم و از وی شکایت دارم.
در این مرحله با دستور قضایی، داماد جوان بازداشت شد و مورد تحقیقات قرار گرفت.
او به افسر تحقیق گفت: من و همسرم چندی پیش با هم عقد کردیم. کار من تهران است و به همین خاطر خانهای در تهران اجاره کردیم تا بعد از مراسم عروسی به تهران بیاییم. به اتفاق هم به تهران آمدیم و او 15 میلیون تومان از من گرفت تا خانه را اجاره کند. بعد از آن تلفن همراهش خاموش شد. وقتی از یافتن او ناامید شدم به شهرمان بازگشتم.
با توجه به گفتههای این مرد، تحقیقات ادامه پیدا کرد تا این که دو روز پیش نوعروس جوان نزد خانوادهاش بازگشت و مدعی شد خودش فرار کرده تا ازدواج نکند.
او دیروز برای ادامه تحقیقات به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به قاضی پرونده گفت: من در یک جشن عروسی با پسری جوان آشنا شدم و در ادامه این ارتباط به هم علاقهمند شدیم. میخواستیم با هم ازدواج کنیم اما او شرایط دلخواه خانوادهام را نداشت و کار و بارش رو به راه نبود. همین باعث شد خانوادهام به خواستگاری او پاسخ منفی بدهند. سعی کردم او را فراموش کنم که نتوانستم. سرانجام خانوادهام مرا به زور به عقد مرد دیگری درآوردند. نمیخواستم ازدواج کنم.
وی ادامه داد: به همین دلیل یک هفته مانده به جشن ازدواجمان به بهانه اجاره خانه همراه همسرم به تهران آمدیم. 15 میلیون تومان از او گرفتم و با آن خانهای اجاره کردم. در این مدت آنجا پنهان بودم، اما به کسی حرفی نزدم و حتی با شوهرم و خانوادهام تماس نگرفتم. میخواستم مدتی درآنجا بمانم و بعد نزد خانوادهام بازگردم. میخواستم با این کار، شوهرم مرا طلاق دهد تا با مرد مورد علاقهام بتوانم ازدواج کنم. اشتباه کردم که خانواده و شوهرم را به دردسر انداختم.
با مشخص شدن این موضوع نوعروس جوان تحویل خانوادهاش شد و به خانه بازگشت.