قتل دوست قديمي با ضربات مرگبار چكش
به دليل حساسيت موضوع، پروندهاي در اين خصوص تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان بررسي آن را آغاز كردند. آنها قصد داشتند در نخستين گام به تحقيق از همسر مفقودي بپردازند اما او به مسافرت رفته بود و در خانه حضور نداشت.
در حالي كه تحقيقات براي يافتن همسر مفقودي ادامه داشت، بيستم فروردين او از مسافرت بازگشت اما به محض ورود به خانه با صحنه هولناكي روبهرو شد. دكور خانه به شكل عجيبي به هم ريخته بود و لكههاي خون روي فرش يكي از اتاقها ديده ميشد.
زن جوان با ديدن اين صحنه به سرعت با پليس آگاهي تماس گرفت و به اين ترتيب تيمي از كارآگاهان به محل اعزام شدند. در همان بازرسيهاي اوليه ماموران از صحنه مشخص شد كه علاوه بر لكههاي خون، چند تارمو نيز روي مبل كنار همان فرش چسبيده است. اين در حالي بود كه خيس بودن فرش نيز نشان ميداد كه فردي تلاش كرده تا لكههاي خون را پاك كند اما موفق نشده است.
همزمان همسر مفقودي به كارآگاهان گفت كه پتو، ملحفه و متكايي كه همسرش از آنها استفاده ميكرد به سرقت رفته است. اين در حالي بود كه داخل صندوق عقب خودروي مزداي مفقودي نيز لكههاي خون وجود داشت. شواهد صحنه خبر از وقوع جنايتي هولناك ميداد. به اين ترتيب كارآگاهان نمونه لكههاي خون و تارموي كشف شده را به آزمايشگاه ارسال كردند تا آزمايشات تشخيص هويت روي آنها انجام شود.
در حالي كه تحقيقات ادامه داشت، گزارش آزمايشگاه تاييد كرد كه گروه خوني كشف شده با گروه خوني احمد يكي است. به اين ترتيب پدر و مادر او براي آزمايش دياناي به پليس آگاهي دعوت شدند و به اين ترتيب مشخص شد كه لكههاي خون كشف شده متعلق به احمد است. با تغيير موضوع پرونده به «قتل»، تحقيقات روند تازهاي به خود گرفت.
همسر احمد در جريان بازجوييها به ماموران گفت كه مدت دو ماه بود به خاطر بيماري پدر و مادرش با هماهنگي همسرش به سمنان رفته و در اين مدت مدام با او در تماس بود اما از يازدهم فروردين ديگر خبري از او نشد. من سابقه مراقبت طولاني مدت از پدر و مادرم را داشتم.
در اين مدت يكي از دوستان قديمي همسرم به نام حسن كه در ساخت و ساز ساختماني با احمد همكاري داشت به او سر ميزد و احمد هم به غير از او فرد ديگري را قبول نداشت. اظهارات همسر مقتول ماموران را به خانه حسن كشاند اما خانواده او به ماموران گفتند كه حسن براي كار به تهران و بندرعباس رفته است.
در حالي كه تحقيقات ماموران براي پيدا كردن حسن ادامه داشت، فردي به پليس آگاهي اطلاع داد كه ١١ فروردين حسن قصد داشت تا خودروي احمد را با قولنامهاي جعلي در يكي از بنگاههاي رشت به فروش برساند اما موفق نشده است. به اين ترتيب دستگيري حسن به عنوان متهم اصلي پرونده به جريان افتاد و سرانجام پس از يك هفته جستوجو، حسن دستگير و به پليس آگاهي منتقل شد.
اين در حالي بود كه حسن از سرنوشت احمد اظهار بياطلاعي ميكرد. در جريان بازجويي از حسن، فردي به ماموران اطلاع داد كه حسن را در يكي از بانكهاي لاهيجان ديده كه قصد داشت تا با عابربانك شخص ديگري، از خودپرداز برداشت كند. به اين ترتيب تيمي از ماموران به شعبه مورد نظر اعزام شدند و در بازرسي دوربينهاي مداربسته، اظهارات شاهد تاييد شد.
تصاوير دوربينهاي مداربسته نشان ميداد كه حسن در دو مرحله با پوششهاي متفاوت، ٤١٥ هزار تومان پول از حساب احمد برداشت كرده است. به اين ترتيب بازجويي از حسن وارد مسير تازهاي شد. او به ماموران گفت: صبح روز ١١ فروردين مثل هر روز براي احمد نان خريدم. چون كليد داشتم وارد خانه شدم و با جسد احمد روبهرو شدم و ترسيدم. با ديدن آن صحنه بلافاصله از خانه خارج و دايما در فكر بودم كه بايد چه كار كنم.
سرانجام تصميم گرفتم جسد او را مخفي كنم به همين خاطر جسد را داخل پتو و ملحفه پيچيدم و در صندوق عقب خودروي احمد گذاشتم و در زبالههاي ساحل دريا انداختم. به اين ترتيب ماموران به محل اعزام شدند و با استفاده از بيل مكانيكي و پس از چهار ساعت جستوجو، جسد را كه به شكل ماهرانهاي داخل پتو و ملحفه و پلاستيك پيچانده شده بود، از داخل زبالهها بيرون كشيدند.
اين در حالي بود كه نظريه پزشكي قانوني اظهارات حسن را مردود ميكرد. در گزارش پزشكي قانوني آمده بود كه علت مرگ اصابت ضربه شديد جسم سخت به سر است. به اين ترتيب بار ديگر بازجويي از حسن به جريان افتاد و سرانجام او به قتل اعتراف كرد و به ماموران گفت: من با احمد اختلاف مالي داشتم.
در روز حادثه با او درگير شدم و با ضربات چكش او را از ناحيه سر مجروح كرده و به قتل رساندم و پس از آن با ماشين خودش به ساحل دريا بردم و در زبالهها رها كردم. به اين ترتيب و با اعتراف متهم، صحنه جرم بازسازي و متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
اخبار حوادث - اعتماد