غفلت از خانواده در «علی البدل»/ از شوخی ها سخیف و سطحی تا لگد زدن دو طایفه به یک انسان
به گزارش مهر، همه قصه «علی البدل» سریال جدید سیروس مقدم با آمدن رییس جمهور کشور به یک روستا شروع می شود و وقتی که آغاسی با بازی محسن تنابنده به طور جداگانه و پنهانی به نوذر و نریمان دو خان روستای چشمه قل قل می گوید که قرار است رییس جمهور به این روستا بیاید داستان جدی تر می شود؛ ایده جذابی که بیشتر در قصه یک خطی جذاب است و در سریال کمتر وارد جزییات دراماتیک و خلق موقعیت های نو و کمدی های تازه می شود.
نقطه جذاب سریال «علی البدل» شاید اول از همه موسیقی پر شور تیتراژ و متن باشد که با حال و هوایی نوروزی هم همراه است. بعد از آن حضور بازیگران متعدد و حرفه ای از جمله مهدی هاشمی، مهدی فخیم زاده، محسن تنابنده و حتی بازیگرانی چون احمد مهرانفر، هادی کاظمی، بهرام افشاری و... از دیگر ویژگی های کار است. بازیگرانی که علی رغم نبود شخصیت پردازی های جزیی و دقیق توانسته اند با استفاده از توانمندی های خود به داستان رنگ و لعاب بخشند و مخاطب را با خود همراه کنند.
«علی البدل» ساخته سیروس مقدم این شب ها از شبکه یک روی آنتن می رود اما نتوانسته سلیقه طرفداران «پایتخت» را راضی کند. شاید این سریال با ورودی که در اولین قسمت برای معرفی روستای چشمه قل قل داشت و از لیونل مسی و آلن دلون تا اصغر فرهادی را به عنوان بازدیدکنندگان این روستا معرفی کرد، می رفت که نوید یک کار جدید را به مخاطب بدهد اما در همان قسمت اول با نشان دادن مواجهه اهالی روستا و خان ها با ماهواره و ادامه مسیر قصه نشان داد جنس کمدی این سریال چندان هم بکر و تجربه نشده، نبوده است. نکته ای که پیش از این چندین بار عوامل سریال بر آن تاکید کرده بودند و ساخت آن را نوعی ریسک می دانستند.
حالا مخاطبان بعد از پخش بیش از ۱۰ قسمت، این سریال را با جنس آثاری از پرویز صیاد مقایسه می کنند و یا اگر آنقدرها هم عقب نرویم با نمونه ای بسیار نزدیک تر از نظر زمانی و فضای داستانی و ساختاری با «ایران برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی شباهت دارد که آن اثر سینمایی هم البته در حوزه کمدی نمونه چندان موفقی محسوب نمی شد.
شاید در میان طنزهایی با این جنس از فانتزی در فضایی لامکان از «شب های برره» بتوان به عنوان موفق ترین نمونه یاد کرد که از یک طرف فضای اجتماعی را با نمایش یک موقعیت جدید و به طور پنهانی به نقد می کشاند و از طرفی دیگر با ارایه شخصیتی مثل کیانوش، زندگی مردم آن ناکجاآباد را برابر اصول وی قرار می دهد.
«علی البدل» اما علی رغم هزینه هایی که مشخص است برای لباس، دکورها و همه مسایل رویین کار صرف شده است از فقدان مایه های داستانی قوی و دیالوگ نویسی رنج می برد و تنها در کنار روایت خط داستانی حضور رییس جمهور در روستا اتفاقاتی در هر قسمت رخ می دهد که چندان ارتباطی با داستان اصلی ندارد.
داستان سریال در ابتدا بین ۲ خان و کل کل ها و رقابت های بین آنها اتفاق می افتد که بعدا به خاطر ورود رییس جمهور به رقابتی پنهانی بدل می شود. این دو خان جزو شورایی در روستا هستند که باقی اعضای آن جز یک عضو علی البدل به نوعی اهل زد و بند و پنهان کاری و دروغ و... هستند و البته این عضو علی البدل هم با ویژگی های ساده لوحانه ای که دارد نمی تواند قهرمان این قصه با آن همه ضدقهرمان باشد.
ورود رییس جمهور قرار است دستاویز موقعیت های کمدی قرار بگیرد اما داستان بیشتر از اینکه به سیاست طعنه بزند تریبونی برای شعارهای سیاسی می شود؛ شعارهایی که در سطح باقی می مانند و از عمق چندانی برای لذت بردن مخاطب از شوخی ها برخوردا نیستند. شوخی ها در این سریال کمدی مثل اکثر کمدی های نازل، سخیف و سطحی است که از نمایش بی احترامی و توهین گرفته و گاه تا پرگویی هایی درباره شرح چگونه لگد زدن دو طایفه به یک انسان در لوده ترین شکل خود ادامه می یابد.
شخصیت های سریال «علی البدل» اغلب از منطق و درک درست بی بهره اند و به جای آن از حماقتی افراطی برخوردار هستند. شخصیت های زن سریال نیز اگرچه نقش پررنگی ندارند و کمتر به عنوان یک شخصیت اصلی می توان بررسی شان کرد اما جز دختر دانشجویی که از تهران به روستا آمده باقی از همان ویژگی های خاله زنکی و دغدغه های دم دستی بهره برده اند.
بی شک کمدی قرار نیست گل و بلبل را به تصویر بکشد و خوبی ها و زیبایی ها را در ترازوی نقد محک زند اما حرف از درد گفتن قرار است نیشتری به مخاطب زند که اگرچه به موقعیت و چالش های پیش رو لبخند می زند اما شدت و عمق فاجعه را هم پی ببرد و فاصله ای میان واقعیت و اغراق های نمایشی و کاریکاتوری آن در نظر بگیرد.
در فضای فانتزی و تخیلی این سریال که احتمالا قرار است به خاطر لهجه نداشتن روستاییان و طعنه نزدن به مردمان یک فرهنگ خاص در ناکجا آباد تصور شود همه چیز واقعی است، روابط، آدم ها، اتفاقات و حتی زندگی روتین آدم ها و این میان مخاطب شاید چندان نتواند تفکیکی بین آن نیشترهایی که باید بخورد تا لذتی که قرار است از این طنز عایدش شود قایل شود.
یکی از دلایل موفقیت سری سریال های «پایتخت» با همه ضعف هایی که در یکی دو فصل آخر داشت، اهمیت و ارزش جایگاه خانواده و احترام به شخصیت فردی و اجتماعی افراد بود و همدلی و محبتی که بین یک زوج و دیگر اعضای خانواده موج می زد. نکته ای که اما در سریال «علی البدل» از آن غفلت شده است و به وفور می توان شاهد گسست جایگاه خانواده و احترام فردی و اجتماعی انسان ها بود. در این روستا از خان هایی که هر کدام حداقل دو بار ازدواج کرده اند گرفته تا همسر دوم نوذر که با پسرخاله کلاهبردارش دایم در حال بگومگوها و نقشه کشیدن برای ورود به یک زندگی جدید است؛ کمتر تصویری از یک خانواده سالم نشان می دهد.
جدیدترین سریال سیروس مقدم از دیالوگ و موقعیت های کمدی و سرگرم کننده کمی برخوردار است که علی رغم حضور خشایار الوند به عنوان نویسنده، حسن وارسته مشاور فیلمنامه و محسن تنابنده سرپرست نویسندگان نتوانسته سطح شوخی ها را در حد مخاطب امروز بالا ببرد.