ایمان و خانواده دوستی معیارهایم برای ازدواج است / تنهایی افسردگی می آورد


اخبارفرهنگی,خبرهای  فرهنگی,شهرزاد کمال‌زاده

شهرزاد کمال‌زاده بازیگری را با سریال «هزاران چشم» ساخته کیانوش عیاری آغاز کرد و در سال 1383 با بازی در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» به کارگردانی رسول صدرعاملی وارد عالم سینما شد. 

به گزارش جام جم آنلاین، راه طولانی، بچه‌های نسبتا بد، نیاز، آرام می‌گیریم، دیوار شیشه‌ای و مرز خوشبختی از سریال‌هایی بود که با بازی او روی آنتن رسانه ملی رفت. کمال‌زاده در عرصه سینما هم فعال ظاهر شد و نامزد آمریکایی من، سپید و سیاه، عقاب صحرا، بشارت به یک شهروند هزاره سوم و روزگاری عشق و خیانت از فعالیت‌های سینمایی این بازیگر جوان است. پای صحبت شهرزاد کمال‌زاده نشسته‌ایم تا از نگاهش به زندگی خانوادگی و اجتماعی و برنامه‌های آینده‌اش بپرسیم.

 

خانم کمال‌زاده! نقش خانواده را در جایگاه امروز خود چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من مهم‌ترین و تاثیرگذارترین افراد زندگی آدم‌ها از بدو تولد تا روزگار بالندگی، اعضای خانواده هستند، چون ما در بستر خانواده رشد می‌کنیم. حمایت خانواده من هم در تمام سال‌های زندگی‌ام مهم‌ترین عامل در موفقیتم بوده است.

 

امروزه، خیلی از خانم‌ها در کنار وظایف خانه، از جایگاه شغلی هم در اجتماع برخوردارند. به نظر شما چگونه می‌توان هر دو نقش را به درستی ایفا کرد بدون این‌که خللی در نقش دیگر ایجاد شود؟

به نظر من اگر زنی در جامعه موفق است، مطمئنا در خانواده‌اش هم موفق بوده است. من در زندگی خصوصی اکثر خانم‌های موفق در مشاغل مختلف دیده‌ام که با وجود فشارهای شغلی و اجتماعی با برنامه‌ریزی مدون، مدیریت صحیحی را برقرار می‌کنند و این باعث می‌شود که هم به جایگاه شغلی و هم به جایگاه خانوادگی‌شان به‌درستی رسیدگی کنند. البته موفقیت خانم‌ها، در بیشتر موارد ریشه در حمایت‌های والدین و همچنین همسرانشان دارد که در نهایت به تداوم موفقیت آنها منتهی می‌شود.

 

آموزه‌های جامعه مدرن، خانم‌ها را به سمت مرد شدن پیش برده است و انگار زنان برای این‌که موفق باشند باید هر چه بیشتر از جنسیت خود فاصله گرفته و به سمت مرد شدن قدم بردارند. به نظر شما این مساله چه تاثیراتی بر نهاد خانواده می‌گذرد؟

به نظر من در وجود هر زنی هر چقدر هم که در کار و شغلش مردصفت باشد، عشق وجود دارد و اگر همین زن روزگاری شیفته فردی بشود، از خودگذشتگی می‌کند و در اعماق قلب هر زنی تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده وجود دارد. این روزها زنان دیگر مانند دهه‌های قبل تنها برای تامین نیازهای مالی ازدواج نمی‌کنند، چون خودشان شاغل هستند و به اصطلاح دستشان در جیب خودشان است و در چنین شرایطی است که همفکری و تفاهم دلیل ازدواج می‌شود.

 

به نظر من رفتن به حاشیه، جلوی موفقیت خانم‌ها را می‌گیرد و اگر مردی پیدا شود و حس خوشایندی به یک زن بدهد و نیازهای روحی او را تامین کند، هیچ زنی نمی‌خواهد مجرد و تنها باشد. از طرف دیگر برخی از خانم‌ها از ترس این‌که مبادا پس از ازدواج، ممنوعیتی در ادامه فعالیت شغلیشان ایجاد شود از ازدواج کردن می‌ترسند، مثل ممنوعیتی که همسر خانم ورزشکار برای خروج او از کشور و حضور در میادین بین‌المللی ایجاد کرد، اما من خیلی‌ها را دیده‌ام که پس از ازدواج موفقیتشان بیشتر هم می‌شود.

 

افزایش سن ازدواج و زندگی‌های مجردی از دیگر پیامدهای مدرن شدن جوامع است که این روزها در جامعه ما به وفور دیده می‌شود. این دو مساله چه تاثیری روی جوانان دارد و چگونه می‌توان از این مسائل دوری کرد؟

شاید انتخاب‌های اشتباه و تجربه‌های ناخوشایند خودمان و اطرافیان، ترس را در قلبمان ایجاد کرده است و نمی‌توانیم به هر رابطه و ازدواجی تن بدهیم. در این بین برخی در ادامه تجربه‌های تلخ، تنهایی را انتخاب می‌کنند که به افسردگی می‌انجامد و جامعه ما را به جامعه‌ای افسرده و فردگرا تبدیل می‌کند.

 

چگونه می‌تواند هراس جوانان را از ازدواج از میان برد و آنها را به سمت تشکیل خانواده سوق داد؟

مثلا در شغل خودم، پیش از اینها سریال‌هایی مانند پدرسالار و همسران ساخته می‌شد که عشق را آموزش می‌داد اما الان فیلم‌ها و سریال‌ها ما پر شده از دروغ و اعتیاد و مشکلات خانوادگی و زندگی‌های سرد. به نظر من باید در رسانه فرهنگ‌سازی شود و از کودکی عشق ورزیدن را به بچه‌هایمان یاد بدهیم، تولیدات رسانه‌های ما باید به سمت تشویق جوانان به تشکیل خانواده برود و از سوی دیگر مشکلاتی مثل بیکاری و تورم که جوانان را از ازدواج دور می‌کند، مهار شود.

 

یکی از اتفاقاتی که در جریان مدرن شدن جوامع می‌افتد، افزایش ارتباطات در فضاهای مجازی است و این روزها اکثر آدم‌های جامعه ما، ساعت‌های بسیاری از روز را در اپلیکیشن‌های موبایلی خود سر می‌کنند. این اتفاق به نظر شما چه پیامدهایی را در خانواده و اجتماع ما به‌دنبال دارد؟

فضای مجازی امری جدانشدنی از زندگی این روزهای ماست که باعث افزایش افسردگی و فاصله اعضای خانواده و کاهش اعتماد هم شده، اما به نظر من باید با فرهنگ‌سازی صحیح، تلفیقی از مولفه‌های مثبت سنت و مدرنیته را در کنار هم داشته باشیم و از افراط و تفریط در استفاده از چنین فضاها و ابزارهایی پرهیز کنیم و همچنین به معرفی پیامدهای این ابزارهای جدید به نسل جدید بپردازیم.

 

با توجه به تندبادهایی که از هر سو به سمت بنیان خانواده در حال وزیدن است، چگونه می‌توان بنیان خانواده را مصون نگه داشت؟

ایرانی‌ها ذاتا عاشق‌پیشه هستند و نمی‌توانند از چیزی که دوست دارند، دل بکنند و خیلی از خانواده‌ها با مشکلات ریز و درشتشان می‌سازند، به نظر من بزرگ‌ترها باید در مسیر زندگی راهنمای جوانان باشند و صبوری کردن را یاد بدهند و عشق باید پر‌رنگ‌تر شود. زمانی که به مشکلی برمی‌خوریم، تازه متوجه می‌شویم که تنها کسانی که از ما حمایت می‌کنند، خانواده‌هایمان هستند. نگذاریم برای توجه و عشق به خانواده دیر شود.

 

نظرتان درباره ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟

به نظر من آدم باید در امر ازدواج حواسش را جمع کند، چون آدم‌ها با نیت‌های متفاوت جلو می‌آیند. باید به این هوشمندی برسیم که فرد با نیت خیر و ازدواج آمده یا نه؛ چون بسیاری از افراد با عناوین مختلف می‌آیند و مقاصد دیگری دارند. خود من با ازدواج مشکلی ندارم اما امیدوارم ازدواج براساس همراهی باشد و نه نیاز.

 

فرد ایده‌آل برای ازدواج از نظر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

ایمان مهم‌ترین مساله است؛ این‌که خانواده‌دوست باشد و انگیزه داشته باشد و ذهنش باز باشد و بتواند زندگی مشترک را درک کند و از منیت به دور باشد، همین.