خط قرمز سینما یا نقطه چین قرمز تلویزیون؟!
به گزارش شهروند، در دودهه اخیر همیشه در تلویزیون و سینما نگاه و رویکرد دوگانهای به قواعد و قوانینی که خط قرمزهای ممیزی را شکل داده، وجود داشته؛ به نحوی که همواره شائبه وجود سیاستگذاری موازی مدیران و راهبران این دو نهاد را مقابل هم قرار داده است.
کم نداشتهایم فیلمهایی را که بهرغم طیکردن تمام مراحل قانونی و با دریافت پروانه نمایش از دولت و سازمان سینمایی روی پرده میآمدند، اما همان فیلمها نهتنها برای پخش ازتلویزیون باید ممیزیهای جداگانهای را از سر میگذراندند بلکه دربرخی مواقع حتی مجوز پخش تیزرهایشان را نیز از تلویزیون به دست نمیآوردند.
سالهای سال سینما و تلویزیون ایران از این نظر هرکدام خطوط قرمز خودشان را داشتند؛ که البته خطوط قرمز سینما قابل تحملتر به نظر میرسید. در واقع گمان براین بود که تلویزیون به دلیل تعلق به طیف محافظهکار سنتی رویکرد سفت و سختتری درقبال ممیزیها دارد؛ و به عبارت بهتر خطوط قرمز دراین نهاد تنگتر است، اما انگار چند سالی است که این بازی به هم خورده است.
این روزها تلویزیون ایران از حیث نزدیکشدن به خطوط قرمز بسیار فراتر از تمام دوران حضورش عمل میکند. تلویزیونی که همه عمر اتهام محافظهکاری را بر پیشانی داشت، این روزها خطوط قرمزی را که بر پایه آنها فیلمهای فیلمسازان صاحبنام و قدر دچار توقیف میشوند، به سهولت زیرپا میگذارد؛ که اگر شائبههای سیاسی دراین اقدام وجود نداشت، میشد گفت؛ اتفاق مهم و خوشحالکنندهای افتاده است، اما از آنجا که سختگیری در قبال سینما و درعین حال تسامح در قبال تلویزیون از روزهای میانی دولت یازدهم شدت گرفته است، نمیتوان این رویکرد آزادتر تلویزیون را از شائبههای سیاسیبری دانست.
چند ماه میشود که توقیف فیلم کاناپه کیانوش عیاری پردامنهترین بحثها و جنجالها را درسینمای ایران به وجود آورده است. دلیل توقیف این فیلم هم بسیار ساده است: استفاده بازیگران زن این فیلم از کلاهگیس. کاناپه به این دلیل نهتنها نتوانست در روزهای جشنواره در رقابت سینمای ایران شرکت کند بلکه شانس اکران عمومی را نیز از دست داد؛ که دلیل این کار از طرف مدیران سینمایی وجود مشکلات فقهی در رویکرد کیانوش عیاری عنوان شده است.
یادمان نرفته عماد افروغ از اعضای هیأت انتخاب جشنواره در گفتوگو با تماشاگران گفته بود؛ اکران فیلم عیاری نیاز به حکم حکومتی دارد. این درحالی است که در استفتای صورتگرفته از مراجع، کمتر مرجعی از بین مراجع والامقام حکم به حرمت استفاده از کلاهگیس داده است. آيتالله ناصر مکارم شیرازی درباره استفاده زنان از کلاهگیس گفته که نميتوان گفت كه كلاهگيس حرام است: پوششهایی مثل معمای شاه که بازیگران زن استفاده میکنند، اشکالی ندارد.
آیتاللهالعظمی یوسف صانعی نیز میگوید: استفاده از کلاهگیس درصورتی که تماشاگران بدانند که با کلاهگیس است و موهای خودش کاملا پوشیده شود و طوری باشد که منشأ فساد و تبلیغ فرهنگ بیحجابی درجامعه نشود، نمیتوان گفت؛ حرام است. آیتالله اسدالله بیات زنجانی هم میگوید: استفاده از كلاهگيس اگر زينت محسوب شود، جايز نيست. در فيلم هم شامل همين قاعده است و باید اضافه كرد كه اگر موجب گناه بيننده شود، جايز نيست.
درچنین شرایطی که مراجع بهرغم تفاوت در آرا هیچکدام حکم به حرمت استفاده از کلاهگیس ندادهاند، این نکته که فیلمی چون کاناپه به این دلیل توقیف میشود، اما درهمان زمان سریالی چون نفس روی آنتن میرود و میتواند مقابل فشارها ایستادگی کند و نمایش تلویزیونی خود را ادامه دهد، از آن اتفاقاتی است که میتوان بوی سیاسیکاری از آن استشمام کرد.
شاید دلیل انتقاد سیدداحسان قاضیزادههاشمی نماینده مجلس نیز ریشه در این نوع نگاه داشته باشد؛ که اعتقاد دارد باید آییننامهای به تأیید هیأتوزیران و مجلس شورای اسلامی برسد و فیلمها و سریالها براساس آن معیارها ساخته شود و اینگونه نباشد که یک فیلم به دلیل استفاده از کلاهگیس توقیف شود و سریالی دیگر با همین ویژگیها به روی آنتن برود.
این نماینده مجلس در گفتوگو با خانه ملت گفته: استانداردها درحوزههای تصویری بهویژه سینما باید واحد باشد و شورای پروانه ساخت و نمایش باید ضوابط مدونی را تعیین کنند. در واقع نمیتوان درباره دو اثر سینمایی درشرایط یکسان درمقاطع مختلف زمانی قضاوتهای متفاوتی داشت.
ضوابط سلیقهای و مقطعی باید کنار گذاشته شوند؛ لذا باید آییننامهای که به تأیید هیأتوزیران و مجلس شورای اسلامی میرسد، اعمال شود؛ نه آنکه یک فیلم به بهانه خاصی مثلا استفاده از کلاهگیس ممنوع الاکران شود و فیلم یا سریال دیگری با همین ویژگی امکان نمایش عمومی پیدا کند.
درپاسخ به انتقاداتی از این قبیل البته عنوان شده که عوامل سریال نفس برای باورپذیری فضای پیش از انقلاب از بازیگران زن ارمنستانی برای بازی دراین مجموعه بهره برده و همچون فیلم کاناپه بازیگران آن از کلاهگیس استفاده نکردند؛ اما همین هم نمیتواند رویکرد دوگانه این دونهاد را به این مقوله واحد پنهان کند.
اگر حتی درمورد نفس هم حق با تلویزیونیها باشد، اما میتوان مصادیق و سوابق تاریخی استفاده از کلاهگیس در سریالها را در مروری گذرا یافت؛ که چگونه بیمشکل خاصی روی آنتن رفتند و اتفاقی هم رخ نداد. فراموش نکردهایم سریالی چون معمای شاه، یا یوسف پیامبر مرحوم سلحشور، و حتی کیف انگلیسی ضیاءالدین دری، که بیشترین استفاده را از کلاهگیس داشتند، اما با کوچکترین برخوردی مواجه نشدند.
البته باید اینجا نکتهای را توضیح داد. انتقاد از برخوردهای دوگانه اصلا به این معنا نیست که تلویزیون نیز چون عرصه سینما درچنین مواردی سختگیری کند. اتفاقا تلویزیون و مدیرانش در سالهای اخیر یکی ازمعدود موارد مثبت کارنامهشان این بوده که از سازندگان آثار بیشترین و بهترین حمایت را به انجام رساندهاند.
ماجرا هم فقط منحصر به کلاهگیس نمیشود. فراموش نکردهایم این واقعیت را که فیلم رستاخیز احمدرضا درویش دقیقا ازهمان مشکلی رنج میبرد که سریال مختارنامه با آن مواجه بود، اما درحالی که سالها از روی آنتنرفتن مختارنامه گذشته و این سریال در مناسبتهای گوناگون برای دهمین و بیستمینبار روی آنتن میرود، رستاخیز تاکنون رنگ پرده را ندیده؛ و اکران این فیلم بدل به مناقشهای واقعی شده که تمام ادعاهای مدیران درباره حمایت از ساخت آثار فاخر مذهبی را زیر سوال میبرد.
اینجاست که به نظر میرسد مسأله اصلی فیلم کاناپه، کلاهگیس نباشد. با توجه به نمونههایی که در استفاده از کلاهگیس در صداوسیما وجود دارد و محدودیتهای بیشتری درباره حجاب که در این رسانه نسبت به سینما اعمال میشود، شاید حذف کاناپه دلایل دیگری داشته باشد که یکی از آنها میتواند فشار آوردن روی مدیران فرهنگی دولت باشد.
پیش از کاناپه و نفس، سریال یوسف پیامبر، ساخته مرحوم فرجالله سلحشور را داشتیم که تقریبا همه بانوان بازیگر آن کلاهگیس داشتند، اما اینکه چگونه این موضوع برای سلحشور بلاایراد بوده و برای عیاری ایراد به حساب میآید؛ موضوع دیگری است که پای عباراتی چون خودی و ناخودی یا شهروند درجه یک و دو را میان میآورد. منتقدی نوشته بود: اگر کلاهگیس حرام است، حرام است و اگر نه، که نه. دیگر با تغییر نام کارگردان قرار نیست حلال، حرام شود و برعکس. درباره رستاخیز هم همین را میشود گفت.
کیانوش عیاری: دیگر این کار را نمیکنم
چهار تا از بازیگران خانمی که در فیلم کاناپه حضور دارند از کلاهگیس استفاده کردهاند. سر این بازیگران با نمره چهار از ته تراشیده شده است و فیلم زمانی که موهای این بازیگران تراشیده شده موجود است که حتی توسط یک خانم این امر انجام شده است. با اینکه مراجع مشکلی برای این قضیه عنوان نکردهاند، واقعا نمیدانم و منتظرم این موضوع برای من روشن شود که آیا موضوع فیلم برای هیأت انتخاب تلخ بوده است یا فقط و فقط مسأله استفاده از کلاهگیس است که باعث شده آنها فیلم را تاييد نکنند.
ما آنقدر حواسمان به رعايت مسائل شرعي در فيلم جمع بوده كه در صحنهاي كه زنگ در خانه را ميزنند بازيگر زني كه كلاهگيس دارد، قبل از بازكردن در خانه و ورود نامحرم، از روسري استفاده ميكند. ما از کلاهگیس فقط و فقط برای باورپذیر بودن استفاده کردیم که خانمها در کنار محارم خودشان حجاب نداشته باشند. من دیگر هیچ فیلم سینمایی نخواهم ساخت که خانمها در آن روسری به سر داشته باشند؛ چه در خلوت خودشان، چه در مقابل محارم این کار را نخواهم کرد.
جلیل سامان :خلاقیت به خرج دادیم
ما محدودیتهایی برای نمایش حجاب داریم که برایمان پذیرفتنی است، اما خلاقیتهایی میتوان به خرج داد؛ مثلا در کار ما همه چیز در ارمنستان و با بازیگران غیر ایرانی ضبط شد. این به نظرم بهترین روش بود و آن شکلی که در برخی کارها کلاه میگذارند مسخره است و اصلا باورپذیر نیست که کلاهی به سر بازیگر بگذاریم و بعد هم دور گردنش پارچهای بگذاریم و گوشش را هم طور دیگری بپوشانیم و بعد بگوییم این شخصیت ساختگی را بهعنوان آدمی متعلق به قبل از انقلاب باور کنید!
مهم این است که هم قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنیم و هم از آن حالت بدترکیب دور شویم. یک مقدار هم دوستان معتقدتر! باید صبوری کنند و کاسه داغتر از آش نباشند و بدانند که سریال نفس کار بامحتوا و انقلابی است و اینگونه نیست که برخیها در رسانه خود جار میزنند که یک جریان خزنده درحال ترویج بیحجابی است! مشکل سریالهای انقلابی ما این است که در فضاسازی موفق نیستند و باعث میشوند محتوایشان به فنا برود. طوری شده که در باور مخاطب قبل از انقلاب، اسلام بیشتر پیاده میشده است.