انتخابات خوب آن است که فردای انتخابات،فضای جامعه آرام باشد
روزنامه اعتماد نوشت:اگر بخواهیم شاخص مناسبی برای یک انتخابات خوب تعیین کنیم، آن شاخص کدام است؟
براي به دست آوردن اين شاخص، ابتدا بايد تعريف روشني از انتخابات داشت. انتخابات رايجترين شيوه براي كسب قدرت است و از آنجا كه قدرت جزو منابع كمياب است و تقاضا براي آن بالاست، در نتيجه دستيابي به قدرت و اداره امور ميتواند منشا اختلاف و تنش باشد. همچنين جامعه انساني نميتواند درباره اين اختلاف به تفاهم برسد، مگر آنكه يك شيوه براي حل اختلاف و مورد قبول همه اطراف دعوا وجود داشته باشد. مثل نهاد داوري كه بسياري از افراد ميپذيرند در صورت بروز اختلاف، حكم داوري كه مورد قبول طرفين است را بپذيرند، زيرا بدون وجود داوري، ستيز بر روابط حاكم خواهد شد. انتخابات نيز همين طور است. انتخابات يعني شيوه مسالمتآميز حل اختلافات سياسي در دسترسي به قدرت كه مورد قبول همه مردم و ذينفعان باشد.
با اين ملاحظات، ويژگي كارايي و خوب بودن نهاد حل اختلاف چيست؟ هرچند نهادهاي حل اختلاف در نهايت حكمي را عليه يك طرف دعوا و به نفع طرف ديگر صادر ميكنند، ولي ويژگي نهاد خوب براي حل اختلاف اين است كه؛ يكم، در حل اختلاف قاطع باشد و آن را نهايي كند. دوم، نيز آتش اختلافات با صدور حكم نهايي خاموش شود و طرفين دعوا پس از دريافت حكم داوري، زندگي عادي خود را آغاز كنند و اختلاف و ادعاها به فراموشي سپرده شود.
اگر قرار باشد كه حتي پس از صدور راي داوري، همچنان طرفين دعوا ناراضي و مدعي باشند، يا از مرحله حل اختلاف مسالمتآميز عبور كرده و وارد ستيزهجويي شوند، آن نهاد حل اختلاف كاركرد درستي نداشته يا آنكه مراجعين به آن نهاد از منطق درستي تبعيت نكردهاند و الزامات داوري را نپذيرفتهاند. چنين اشكالي ميتواند ناشي از هر دو طرف ماجرا باشد، يا از مراجعين است يا از عملكرد ضعيف و نادرست نهاد حل اختلاف. البته ميتواند از هر دو طرف نيز باشد.
با اين ملاحظه انتخابات خوب، انتخابي است كه روز بعد از رايگيري مثل روزي باشد كه هيچ شكايتي درباره موضوع اختلاف وجود ندارد و طرفين ماجرا به داوري و حكميت نهاد انتخابات تن ميدهند و اختلاف فيصله يافته تلقي ميشود. بنابراين انتخابات وقتي يك نهاد كارآمد و خوب است كه بتواند بهگونهاي اجرا و برگزار شود كه عدالت و برابري را ميان دو طرف دعوا رعايت كند و منصفانه و عادلانه حكم دهد. طرفين اين رقابت وقتي شايسته هستند كه به حكم و داوري نهايي تن دهند. اگر با اين معيار به انتخابات چند دهه اخير ايران نگاه كنيم، متوجه خواهيم شد كه در كدام موارد نتوانستهايم تعامل درستي با اين نهاد داشته باشيم؟ اينكه تقصير كدام طرف ماجرا بوده فعلا مورد بحث ما نيست و رقابتكنندگان يا برگزاركنندگان يا هر دو به اندازهاي مسووليت داشتهاند. سال ١٣٨٨ از اين نظر بدترين تجربه را داشتيم. همه بايد به قاعده بازي تن دهيم و قاعده بازي نيز به صورت منصفانه رعايت شود. در انتخابات رقابتها تا اندازهاي حاد و حتي اعصاب خردكن ميشود و در مواردي يكي از طرفين يا هر دو طرف پا را از گليم فراتر مينهند، ولي آنچه كه اهميت دارد اين است كه روز پس از انتخابات چون آبي كه بر آتش ريخته ميشود، باشد و همهچيز به جاي اول خود برگردد.
اگر قرار باشد كه مجادلات پس از انتخابات همچنان ادامه پيدا كند يا حتي تشديد شود، معلوم ميشود كه برخي از ستونهاي آن انتخابات ايراد داشته است. در اين انتخابات نيز سطح تنش در مواردي بالا رفت و اين از طبيعت رقابت است.
هرچند بهتر بود برخي از اين موارد پيش نميآمد، ولي در هر حال هرچه بود، گذشت. مردم ايران نيز فردا پاي صندوق راي خواهند رفت و پسفردا نتيجه نهايي اعلام خواهد شد. اميدواريم كه شاخص مذكور درباره اين انتخابات به بهترين شكل متجلي شود و نه تنها نتيجه حاصل از آن مورد احترام و قبول همه اطراف باشد، بلكه زندگي سياسي به روزهاي پيش از انتخابات برگردد و نامزدهاي شكست خورده به حمايت نامزد پيروز در آيند و تجربهاي خوب را در تاريخ سياسي كشور رقم بزنيم.