اثر مستقیم بهبود وضعیت معلمان روی میلیون‌ها خانوار ایرانی


اخباراجتماعی,خبرهای  اجتماعی ,معلمان

روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی به شرایط معیشت مردم پرداخته است؛

 

 «ظاهرا معلم جماعت ديگه سيرموني نداره، کل سال که نصف خبرها درباره افزايش حقوق اينهاست! بعدشم چيکار ميکنن اينها؟ تو هفته که کل روزاشو نميرن و فقط سه، چهار روزش سرکارن، از دو هفته قبل عيد که خودشون به دانش‌آموزان چراغ سبز نشون ميدن که نيان، تا بعدِ سيزده هم که خودش ميشه يک ماه کامل. از خرداد هم که فصل امتحاناته، تق و لق ميرن مدرسه و بعدشم از تير تا آخر شهريور که رسما تعطيل هستند، اينم چهارماه، اون وسط مسطا هم، برفي بياد، باروني بياد، کسي فوت کنه، اينا تعطيلن، حساب کني جمعا نصف سال را اينا به زور ميرن سرِکار، بعد مرتب ناله ميکنن که حقوقشون کمه، همينم زيادشونه به خدا. من جاي دولت باشم همينم نصف مي‌کنم. از وضعيت درس و مشق و تربيت بچه‌ها هم که کيفيت کارشون مشخصه. اگه درست کار ميکردن که اين‌قدر مردم نبايد پول کلاس کنکور ميدادن. تو مدرسه و تو وقت‌هايي که وظيفه‌شونه درستو درمون درس نميدن، بچه را به بهانه‌هاي مختلف ميکشونن آموزشگاه، اونجا بچاپنش.»

 

اينها و نمونه‌هاي مشابه آن، چکيده حرف‌هايي است که خيلي‌ها اين سال‌ها؛ هر زمان که در رسانه‌ها و جامعه بحث مشکلات فرهنگيان مطرح مي‌شود؛ به زبان مي‌آورند و بعيد است شهروندي، حداقل در تاکسي، نمونه‌هاي اين استدلالات را نشنيده باشد. دردناک ماجرا وقتي است که مي‌دانيم جدا از مردم عادي، بعضا اين سخنان از زبان بعضي از مسئولان و نمايندگان مجلس نيز؛ البته در جمع‌هاي خصوصي، شنيده شده است. منطق چقدر از اين صحبت‌ها درست است؟ آيا فرهنگيان حق دارند با وجود اين همه تعطيلي در طول سال، توقع دستمزد بيشتري داشته باشند؟

 

140 هزار امضاي فرهنگيان در پويش «بودجه عادلانه براي افزايش دستمزد»

 

در تازه‌ترين اين اعتراضات، چندي پيش شماري از فرهنگيان فعال در امور صنفي، با راه‌اندازي يک پويش در فضاي مجازي با عنوان «بودجه عادلانه براي افزايش دستمزد معلمان و بهبود کيفيت آموزش در مدارس» و جمع‌آوري امضا از فرهنگيان سراسر کشور، از مجلس شوراي اسلامي درخواست کردند در بودجه پيشنهادي سال96 وزارت آموزش و پرورش، ارائه‌شده از سوي دولت تجديدنظر شود. ‎

 

اين پويش داراي 110 هزار امضاي کاغذي و 30 هزار امضاي الکترونيک بود که هفته گذشته از سوی نمايندگان اين پويش در قالب مجموعه‌اي به نمايندگان مجلس تحويل شد. آنها همچنين براي پيگيري بيشتر مطالباتشان، در روز پنجشنبه، نوزدهم اسفند، در تهران روبه‌روي مجلس و در شهرستان‌ها در ادارات کل آموزش‌وپرورش حاضر شده و «تجمع سکوت» برگزار کردند.

 

استندآپ معلمي

 

براي پاسخ به سؤالات و ابهامات مطرح‌شده بايد نظر معلمان را شنيد. خديري، يکي از فرهنگيان تهران، در پاسخ شبهه نخست برخي‌ها که با وجود تعطيلات زياد، همين حقوق را هم براي معلمان زياد مي‌دانند، مي‌گويد: «البته من اين حرف‌ها را از زبان خيلي‌ها شنيده‌ام، آن کسي که اين حرف را مي‌زند، يک روز بيايد جاهايمان را عوض کنيم و او درس بدهد. اين 30، 40 نفر نوجوان را که فقط جسمشان در کلاس حضور دارد، تحويل بگيرد و يک روز را تا انتها سر کند.»

 

او در ادامه به وضعيتي که براي معلمان در شرايط حاضر پيش آمده، اشاره می‌کند و می‌گوید: «بعد از برنامه خندوانه و رايج‌شدن اصطلاح «استندآپ کمدي» خيلي از معلمان متوجه شدند کاري که سال‌هاست دارند انجام مي‌دهند، ديگر معلمي نيست، نوعي از همين استندآپي است که خندوانه مي‌گويد؛ «استندآپ معلمي». اگر هم معلمي اين کار را نکند حضور دانش‌آموزان را نخواهد داشت. از آن طرف، دانش‌آموز در جامعه‌اش هزاران مهندس و تحصيلکرده بيکار را مي‌بيند، پس به حرف معلم که بگويد درس بخوانيد که در آينده فلان و فلان شويد، اهميتي نمي‌دهد.»

 

آموزش و پرورش مهجورترين ارگان دولتي

 

خديري در ادامه به انتخابي‌بودن اين شغل از سوي معلمان اشاره مي‌کند و مي‌گويد: «درست است که ما معلمان، خودمان اين کار را انتخاب کرديم و اين را مي‌فهميم.

 

معلم البته نمي‌تواند خودش را با يک «بيزینس‌من» مقايسه کند و حتما کارش سقف حقوقي دارد اما اين دليل نمي‌شود که آن دولتي و آن مجلسي به عقلش نرسد اين سقف حقوقي را حداقل با نرخ تورم تنظيم کند که معلم هر روز براي دو‌زار صدايش درنيايد که بعدش هر کسي در تاکسي و اتوبوس به او به چشم يک آدم غرزني که هيچ‌وقت سيرموني ندارد، نگاه کند، به‌ویژه در جامعه‌اي که اين همه جوان تحصيلکرده و مستعد بيکار وجود دارند و همين الان هم اگر از آنها بخواهيد حاضر مي‌شوند با يک‌چهارم اين حقوق جذب آموزش‌وپرورش شوند. مسئولان برخلاف شعارهاي زيبايشان آموزش‌وپرورش را وزارتي هزينه‌بر مي‌دانند و به چشم سرمايه‌گذاري نتيجه‌بخش به آن نگاه نمي‌کنند. در مقام حرف اما، بعيد است هيچ کشور پيشرفته‌اي در بحث تعريف و تمجيد و مهم‌ دانستن‌ ‌آموزش‌و‌پرورش به گرد پاي مسئولان ما برسد.»

 

سخناني نغزتر از سخنان وزير آموزش‌وپرورش ژاپن

 

ناصري، يکي ديگر از فرهنگيان تهران، از اهميت‌ندادن جامعه به مقوله آموزش برخلاف شعارهايي که مي‌دهند، سخن گفت. «در جامعه، ما برخلاف شعارهاي زيبايي که مي‌دهيم، ارزش واقعي کار معلم را متوجه نيستيم و نمي‌دانيم اگر به معلم رسيدگي کافي شود و او زمان کافي براي مطالعه در زمينه‌هايي داشته باشد که در آموزش و تربيت بهتر بچه‌ها مؤثر هستند، هم يک جامعه سالم‌تر و بهتر را خواهيم داشت و هم به اندازه چندصد برابر اين مبالغ، در هزينه‌هايي مثل مبارزه با جرايم و ناهنجاري‌ها صرفه‌جويي مي‌شود؛ البته اين چيزي نيست که مسئولان ندانند يا کسي به آنها نگفته باشد. اگر معلمان ما آن‌قدر دغدغه‌هاي معيشتي و متفرقه نداشتند و با فراغ‌ بال مي‌توانستند علاوه بر آموزش به ناهنجاري‌هاي تربيتي دانش‌آموزان هم بپردازند، اولين سود و منفعتش به خانواده‌ها و بعد از آن به جامعه و حکومت مي‌رسيد.

 

مرحله نخست ناهنجاري يک دانش‌آموز، خانواده و مدرسه را درگير مي‌کند. در ادامه حتما دامنه اين ناهنجاري‌ها به جامعه هم کشيده مي‌شود و چه‌بسا اگر وارد فاز مجرمانه شود، هزينه‌هاي سنگيني را هم بر حکومت تحميل کند. پس عاقلانه‌ترين و بهينه‌ترين کار همين است که فقط بخش کوچکي از اين هزينه‌هاي ثانويه را که بعدها بايد جامعه متحمل شود، همين الان به آموزش‌وپرورش اختصاص دهيم که هم آن ناهنجاري‌ها کمتر شوند و هم سايرين زندگي سالم‌تري را تجربه کنند.»

 

 اخبار  اجتماعی  -