تنبیه، تنبیه کردن، مضرات تنبیه کردن، عوارض تنبیه کردن، راه های تنبیه کردن، تنبیه کودک، تنبیه کردن بچه - اگرکودک خودرا کتک زدیم چطور جبران کنیم
تنبیه کلامی کودکان به چه صورتی باشد؟
اگرکودک خودرا کتک زدیم چطور جبران کنیم
گاهی اوقات کودکان رفتاری را انجام می دهند که باید تنبیه شوند ، اما تنبیه کلامی باید به چه صورتی باشد که تاثیر بدی در روحیه کودک به جا نگذارد؟
یک روانپزشک، روش مورد تایید در تنبیه را روش محروم کردن دانست و افزود: میتوان کودک را از یک سری امتیازات مثل تماشای برنامههای تلویزیونی، رفتن به منزل دوستان یا خرید وسایل خوشحال کننده و... محروم کرد.
دکتر قاسم دستجردی با بیان اینکه در هر خانه یک سری اصول کلی حاکم است که باید از افراط و تفریط از آنها پرهیز شود، اظهار کرد: در تربیت کودک بعضی از خانوادهها آزادی کامل و مطلق را به نفع کودک میدانند ولی برخی دیگر سیستم استبدادی و قوانین زیاد و خشک بر کودک تحمیل میکنند که هر دو روش اشتباه است.
وی ادامه داد: بهتر است در خانواده یک سری اصول کلی و خط قرمزهایی براساس هنجاریهای آن خانواده وجود داشته باشد. همچنین والدین باید بر روی اصولی که میخواهند فرزندشان تربیت شود توافق و ثبات داشته باشند و بین پدر و مادر دوساز ناهمگون زده نشود.
وی با اشاره به اهمیت اصول مذکور در تربیت کودک افزود: همچنین والدین در موقعیتهای مختلف ثبات داشته باشند. به عبارتی دیگر اگر والدین در یک موردی قانونی بگذارند، نباید بطور دائم برای آن استثناء قائل شوند.
دستجردی روشهای تربیت کودک را به دو دسته تنبیه و تشویق تقسیم کرد و گفت: تنبیه از نظر لغوی به معنی بیدار کردن، آگاهی دادن و آنچه که در ذهن مساوی با ضرب و شتم برخوردهای تند است، میباشد.
وی هدف از تنبیه را اصلاح، آگاهی دادن و هدایت کردن عنوان و اضافه کرد: هیچ وقت تنبیه به معنای خشم خود را فروشاندن، تحقیر کردن و اذیت و آزار طرف مقابل نیست و هرجا والدین احساس میکنند خود را تخلیه کرده و خشم خود را فرو مینشانند، این عمل به معنای تنبیه نیست.
وی با بیان اینکه تنبیه الزاما فیزیکی نیست، گفت: در تربیت کودک اغراق نیست اگر بگوییم تنبیه فیزیکی جایی ندارد و چنانچه بعضی از والدین بخواهند جایی برای تنبیه قائل شوند آن را به عنوان آخرین گام بکار ببرند.
چگونه بچه را تنبیه کنیم
این روانپزشک گفت: تنبیه فیزیکی نباید باعث درد و آسیب به کودک شود و هدف از این تنبیه آن است که پدر و مادر با این روش ناراحتی خود را از رفتار کودک نشان داده و توجه وی را به بدی و زشتی رفتارش جلب کنند که نهایتا میتواند در حد یک پشت دستی زدن یا آرام پشت باسن کودک زدن باشد.
وی تنبیه کلامی را شکل دیگری از بروز تنبیه دانست و تصریح کرد: زمانی که کودک رفتاری برخلاف هنجارهای موجود در خانه انجام دهد، پدر و مادر در حد کلامی با گفتن "از آن رفتار شما ناراحت شدم"، "از برخورد شما عصبانی هستم" یا "کار شما کار خوبی نیست" و در کنار آن اخمی کنند، ترش رویی کنند یا موقتا ارتباط عاطفی صمیمانه را کمرنگ کنند و لازم است در زمان انجام کارهای گفته شده، رفتار کودک مورد سرزنش قرار گیرد نه شخصیت وی.
وی با تاکید بر کمتر استفاده کردن از تنبیه فیزیکی توصیه کرد: حتیالامکان باید موارد این نوع تنبیه زیاد نباشد؛ چرا که اگر رفتار کودک را دائما سرزنش کرده یا به وی تذکر دهیم، اثر تنبیه کمرنگ میشود.
دستجری خطاب به والدین توصیه کرد: از سرزنش شخصیت کودک و نسبت دادن صفات زشت به وی پرهیز کنید، وی را توهین و مسخره نکنید، با کنایه و طعنه با کودک حرف نزنید. همچنین جلوی دیگران بیش از حد از او انتقاد نکنید.
وی در خصوص نکات قابل اهمیت در مورد تنبیه فیزیک و کلامی گفت: تنبیه باید کاملا متناسب با رفتار کودک باشد؛ به طوری که نباید برای رفتاری که خیلی بد نیست تنبیه بدی در نظر بگیریم. همچنین علت تنبیه مشخص باشد و علت آن برای کودک توضیح داده شود. همچنین بین تنبیه و رفتار کودک فاصله زمانی زیادی نباشد.
این روانپزشک آسیب جسمی، افزایش خشونت، پرخاشگری و لجاجت، افت تحصیلی و تا حدودی بهره هوشی، احتمال مشکلات روانپزشکی مانند افسردگی ، رفتارهای ضد اجتماعی و وابستگی به مواد را از عوارض تنبیه زیاد کودک عنوان کرد.
وی همچنین افت اعتماد به نفس، ایجاد شخصیتهای منفعل و وابسته و عدم پرورش روحیه قاطعیت در کودک را از دیگر عوارض تنبیه فیزیکی یا کلامی زیاد دانست.
وی گفت: در بعضی از موارد، رفتار منفی کودک را بر روی خود نیاورید که این روش در اوایل شروع آن رفتار کاربرد دارد.
این روانپزشک در پایان یادآور شد: در برخی مواقع بهتر است از روش تشویق استفاده کرد که میتواند به شکلهای کلامی، رفتاری و خریدن هدیه و جایزه اعمال شود.
روشهای تنبیه کودکان
امروزه یکی از منسوخ ترین روشهای تربیت کردن اطفال کتک زدن یا تنبیه بدنی است ، راههای بهتر و عملی تر و موثرتری برای تربیت فرزندان وجود دارد :
۱ سعی کنید طبع و مزاج طفل خود را بهتربشناسید :بعضی بچه ها در مقابل گرسنگی و یا سر و صدا و یا هرگونه تغییر فیزیکی دیگر بیش از سایر اطفال حساسیت نشان می دهند و اینها گروه بچه های مشکل را تشکیل می دهند وعده های غذای این اطفال و حتی دفعات شیر خوردن آنان در زمان شیر دهی باید مکررتر و نزدیک تر باشد بعلاوه میزان سر و صدای منزل و منجمله صدای رادیو و تلویزیون را باید بسیار کوتاه نمود و در اینصورت از بد خلقی و خشم آنان کاسته خواهد شد .
2 گاهی اوقات پدر مادر ممکن است دچار مشکلاتی مانند اختلال کنترل تکانه (افرادی که نمی توانند غرایز و خشم خود را کنترل کنند ) باشند در اینصورت طرف مقابل رل میانجی را بر عهده خواهد داشته و هنگامیکه علائم از کوره در رفتن را در همسر خود درک می کند باید به نحوی فعال تر نگهداری طفل را برعهده گیرند تا وی خون سردی خود را بدست آورد .
۳ پدر و مادر باید در ایجاد انضباط در طفل همسو باشند. هنگامیکه طفل عملی ناهنجار انجام می دهد باید هر دو یک جور قیافه بگیرند، مثلا اگر طفل چیزی را پرتاب کرده یکی از والدین عصبانیت نشان داده و دیگری لبخند بزند مسلما عمل خطا تکرار خواهد شد .
۴ موثرترین و بحرانی ترین زمان ایجاد انضباط در اطفال بین 1/5 – 3 سالگی است که معنای بله و نه در آنان شکل می گیرد بهترین واکنش بعمل خطا مانند پرت کردن اشیاء و کتک زدن و هل دادن اطفال , پس از آنکه با بی توجهی اولیه رفتار ناهنجارباز هم ادامه پیدا کرد، ابراز قیافه ای اخمو عصبانی و احیانا با صدای بلند ( نه در حد داد زدن ) خطاب کردن اوست و بالعکس در مورد اعمال خوب مانند بازی با دیگران و دادن اشیاء به والدین (به قصد کمک ) پاسخ با آوای دلنشین و ملایم و لبخند مناسب وتشویق او به صورت کلامی (آفرین دختر عزیزم) خواهد بود.
۵ هرگز نباید به قصد رهایی از دست جیغ زدن طفل سعی در بر آوردن خواسته وی بنحو فوری نمائیم مثلا اگر طفل مکررا پا به زمین کوبیده و یک شی خطرناک یا شکستنی را درخواست می نماید و یا می خواهد خوراکی دلخواه خود را در ساعت نامناسبی بدست آورد نباید تسلیم وی شده و مطابق خواسته او رفتار نمائیم زیرا در اینصورت الگوی نامناسب رفتاری ایجاد شده و کودک سعی میکند درمراحل بعدی نیز از این طریق مشکلش را حل کند .
۶ اصل تربیت رفتار بالینی بر مداومت و تکرار استوار است طفل باید درک کند که پاسخ ما به رفتار ناهنجار وی ثابت است. (یعنی والدین به قوانینی که وضع میکنند معتقد و متعهدند)
۷ هرگاه پدر و مادر خود را عصبانی حس می کنند باید بلافاصله هر وسیله ای که در دستشان است بر زمین بگذارند اکثر صدماتی که در طی مراحل خشم بر اطفال وارد می شود ناشی از ابزار و وسائل مانند کمربند و خط کش و امثالهم می باشد.
۸ فرق رشوه و جایزه :هیچگاه نباید خوراکی یا شئی دلخواه را پیشاپیش به طفل بدهیم که او قول بدهد بچه خوبی باشد این روش در رفتار درمانی مطرود شناخته شده است
۹ نباید کودک را بخاطرانجام عملی زشت در حضور دیگران، خجالت بدهیم زیرا این روش نوعی سوء رفتار به حساب می آید
هرگز نباید به دلیل عملی بد یا سستی در انجام وظایف، خواهر و برادر و اطفال دیگر را به رخ او بکشیم زیرا این کار هم اتکاء به نفس وی را پائین می آورد.
بچه های بیش فعال از قربانیان درجه اول کتک خوردن می باشند و اثبات گردیده است که هرچه بیشتر آنان را در معرض محیطهای باز مانند پارک قرار دهیم از میزان پر تحرک ی مخربشان کاسته شده و رفتار مناسب تری پیدا میکنند.
ممکن است یک پدر و مادر افسرده شیطنت طبیعی بچه را نا فرمانی و بی ادبی تلقی نمایند و در نتیجه او را بدلیل بی حوصلگی خودشان کتک بزنند افسردگی جرم و جنایت نیست بلکه یک بیماری قابل درمان است که درمان آن ناجی والدین و طفل خواهد بود
اگر فقط بخواهیم فهرست وار مروری بر عواقب تنبیه جسمانی و یا کتک زدن بچه ها بیافکنیم موارد ذیل قابل ذکرند :
۱ تنبیه جسمانی خیلی زود اثر آگاه کننده خود را از دست می دهد.
۲ مجازاتگر که در غالب موارد مادر و پدر طفل می باشد مجبور است هر بار بر شدت آن بیافزاید که طفل از مجازات دچار ترس و اضطراب گردد و دیگر , عمل بد خود را تکرار نکند یعنی هدفی که تنبیه کننده به دنبال آن است.
۳ در اثر این تشدید مجازات در اکثر موارد مجازاتگر عنان اختیار را از دست داده و لطمات شدیدی در حین حمله خشم برطقل وارد می سازد که همان معنای abuse یا سوء استفاده را زنده کرده و در نتیجه در بسیاری موارد بچه آنچنان صدمه خواهد دید که دیگر قابل جبران نخواهد بود ( مانند خون ریزیهای جمجمه , شکستگیها و سوختگی ها و فلجی و عقب افتادگی عقلانی و صدها مصیبت دیگر) و یا به مرگ طفل خواهد انجامید .
۴ طفل کتک خورده از زمان طفولیت می آموزد که راه حل مشکلات ، منازعه و ابزار خشم به دیگران است ( قانون Child abuse نسل Abuser نسل More abuser از خود بر جای می گذارد ).
۵ پایین آمدن اتکا به نفس : من بچه بدی هستم , من کسی نیستم , من لیاقت ندارم مفاهیمی است که با رشد روند تفکری در ذهن طفل ایجاد شده و خود را پایین تر از دیگران خواهد پنداشت زیر مکرا در حین کتک خوردن این جملات را از دهان والدین خود شنیده است.
۶ معنانی انتقام بجای آگاهی و عبرت در ذهن وی شکل می گیرد و باعث می گردد بر منفی کاری خود بیافزاید.مثلا طفلی را درنظر بگیرید که او را کتک می زنند که برادر و خواهر شیرخوار کوچک خود را اذیت نکند ، در اینصورت مسلم بدانید که او این شیرخوار کوچک را که باعث کتک خوردنش شده است مخفیانه و بیشتر از سابق اذیت خواهد کرد.
۷ عدم اعتماد به دنیا : بالاخص در شیرخوار انی که در زیر یک سالگی از والدین کتک می خورند و یا با خشم با آنان رفتار می کنند (مثلا مادرانی که شیرخوار ان بد خلق و نق نقی را به شدت تکان داده و یا روی بالش پرت می کنند ) معنای دنیا = مکان نا امن شکل می گیرد زیرا مجازات از سوی افرادی اعمال شده است که اولین مراحل اتکاء و اعتماد را در انسان شکل می دهند یعنی مادر و پدر .
عواقب جسمی و روحی تنبیه جسمانی در این مقوله نمی گنجد فقط ذکر این نکته لازم است که که ایجاد افسردگی , فرار از مدرسه , فرار از منزل , روی آوری به فحشا و اعتیاد ( در سنین بالاتر و بالاخص نوجوانی ) شکست های شغلی , بزهکاری و اعمال ضد اجتماعی و خلاف قانون و طلاق در خانواده افراد در معرض سوء رفتار بسیار شایعتر است.
اما هر گاه شما با این والدین مجازاتگر بحث کنید خواهید شنید : آقا شما دستی از دور بر آتش دارید , باور کنید از نصیحت و قربان صدقه و جایزه و تهدید و داد زدن و غیره هر کاری که بگویید کرده ایم و دست آخر مجبور شدیم که کتکش بزنیم . چقدر بگوییم برادر کوچکت را اذیت نکن تو آقا شده ای و او کوچک است , چقدر داد بزنیم توپ را به دیوار نزن یا در مورد اطفال در سنین مدرسه ) چند بار جلوی ناظم و معلم خجالت بکشم و قول بدهم در مدرسه شیطنت نخواهد کرد و باز هم ما را به آنجا بکشد , آیا شما راه دیگری بجز کتک زدن به ذهنتان میرسد ؟
واقعا روش های قاطع تر و بهتری از کتک زدن وجود دارند که بتواند یک انسان با شخصیت سالم و بهنجار تربیت نماید و نه یک موجود ضد اجتماع و انتقام جوی سوء استفاده گر . به طور خلاصه باید دانست که برای برخورد با رفتار های بد کودکان در ابتدا از پرت کردن حواس کودک ، بی توجهی به آن رفتار( که باعث خاموش شدن رفتار غلط میشود ) سپس تذکر و کاهش پاداشها، وپس از آن از تنبیه های ساده مثلا جدا کردن وی در گوشه ای از اتاق، در مراحل شدید تر استفاده از حبس دراتاقی امن در مدتی محدود ( برای 1-2 دقیقه ) البته پس از اینکه ابتدا به وی تذکر دادید که اگر به رفتار ناشایستش ادامه دهد با او این عمل انجام میشود.
اگر در اتاق باز هم به پرخاشگری ادامه داد باید با او اتمام حجت شود و به وی گفته شود که برای اینکه او بتواند بر خودش تسلط پیدا کند و کمتر آسیب ببیند، اورا به تخت خواهید بست (در این مواقع رعایت ایمنی کودک لازم است و حتما یک پا و یک دست او باید آزاد باشد و بیشتر از چند دقیقه نباید طول بکشد و مرتب به او سر بزنید، به هیچ وجه کودک تحقیر نشود).
یادتان باشد که قبل از اینکه به تنبیه کودک فکرکنید باید به تشویق کودک و تقویت رفتارهای بهنجاروی بیندیشید.
تنبیه از دیدگاه اسلامى
حسینىزاده
آیا تنبیه یک روش تربیتى است؟ کارایى آن در چهسطحى است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانىاجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چهمىگوید؟ روانشناسان و مربیان تربیتى چه مىگویند؟ اینهاو پرسشهایى از این دست، پرسشهایى است که در محافلتربیتى زیاد مطرح است. چنین مشهور و معروف شده کهتنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفى که از خودبرجاى مىگذارد مطرود و ممنوع است و باید از آناجتناب کرد. اما بیشتر دانشمندان و علماى اسلامى تنبیه را از نظر اسلام جایز دانسته و براى آن شرایط و حدودى را تعیین مىکنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهاى مختصرىاز سوى برخى از دانشگاهیان صورت گرفته است کهمعمولا به ذکر نظرات و فتواى برخى از فقها اکتفا نموده وتفحص کمترى در روایتشده است. از سوى دیگر فقهاى اسلامى نیز معمولا به بیان حکم فقهى مساله اکتفاکرده و به جنبههاى تربیتى و اخلاقى مساله و کم و کیفتنبیه در روایات کمتر وارد شدهاند. از آنجایى که روشنشدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتى ازاهمیتخاصى برخوردار استبرآنیم تا در روایاتى که دراین زمینه وارد شده است جستوجوى بیشترى نموده و به سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشارهاى به نظر برخى از روانشناسان و مربیان تربیتىخواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیانتربیتى چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است.
تنبیه در لغتبه معناى آگاهانیدن، بیدار کردن، واقفگردانیدن به چیزى و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملى گفته مىشود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:
1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردنپاسخ منفى به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفتهاست. وى مىگوید: «تنبیه زمانى رخ مىدهد که پاسخمثبتى را از موقعیتحذف و یا چیزى منفى به آنبیافزاییم. به زبان متداول مىتوان گفت تنبیه دور ساختنچیزى از ارگانیسم است که خواستار آن استیا دادنچیزى استبه او که طالب آن نیست. » (2)
جان ایانز و همکاران نیز مىگویند: «تنبیه عبارت استاز ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبتبلافاصلهبعد از انجام یک رفتار.» (3)
تنبیه به این معنا را تنبیه به معناى عام مىگوییم.
2. ارائه پاسخ منفى به ارگانیسم. دکتر سیف مىگوید:«تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفى) بدنبال یک رفتار نا مطلوب براىکاهش دادن احتمال آن رفتار. براى مثال اگر بعد از انجامرفتارى نامطلوب از سوى کودک مثلا گفتن یک حرفزشتبا ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلى زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کردهایم.» (4) تنبیه به این معنا را تنبیهبه معناى خاص مىگوییم.
3. تنبیه بدنى یا کتک زدن. گاهى مراد از تنبیه، بههمین معناست که ما آن را تنبیه به معناى اخص مىگوییم.
روشن است که بر طبق معناى اول - معناى عام -تنبیه، طیف وسیعى را در بر مىگیرد که عبارتست ازتغافل، بى اعتنایى، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازى، جریمه، جبران، تغییر چهره، روىبرگرداندن و تنبیه بدنى. اما بر طبق معناى دوم - معناىخاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بى اعتنایى محرومسازى و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمىشود.
آنچه از میان این معانى سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معناى اخصاست، گرچه برخى از مصادیق تنبیه بهمعناى دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوششخود را بر این مصروف مىداریم که ب بینی م روایاتمعصومین «علیهم السلام» درباره تنبیه بدنى کودک چهمىگویند. انحصار بحثبه تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیتتربیتى آن در این دوران مىباشد.
تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چونخداى تعالى انسان را آزاد آفریده است و کسى را بردیگرى تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگرى ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهى شده استبطورى که برخى روایات آن راحرب با خدا و کفر مىدانند. ابن ابى عمیر از معاویه نقلمىکند که از امام صادق(ع) درباره قول خداى سبحان «ومن یرد فیه بالحاد» سؤال کردم امام فرمود:
«هر ظلمى الحاد است و زدن خادمى که گناه نکردهاست از این الحاد است.» (5)
بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجاى خود باقى است.همینطور در مواردى که شک در جواز داریم باید به اصلعدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایاتمتعددى از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شدهاست که از مجموع آنها مىتوان استفاده کرد که اصل تنبیهکودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از اینروست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتوادادهاند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسى چنیناجازهاى را دارد اختلاف کردهاند. در اینجا نظر برخى ازفقهاء را به اختصار ذکر مىکنیم:
آیةالله العظمى اراکى (ره):
سؤال: هرگاه، پدر ، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضربجائز است ولى باید سرخ و کبود نشود... (6)
آیةالله العظمى بروجردى: اگر بچه یکى از گناهانکبیره را انجام دهد، ولى یا معلم او مىتواند به قدرى کهادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7)
آیةالله العظمى گلپایگانى: اگر بچه یکى از گناهان کبیرهرا انجام دهد ولى یا دیگرى با اذن ولى او مىتواند بهقدرى که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8)
آیةالله العظمى امام خمینى (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولىظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادبکننده و ولى کودک باشد گاهى مصلحت کودک اقتضامىکند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهى اقتضاى بیشتراز ده شلاق مىکند ولى در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغبیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ همکمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شششلاق اکتفا شود. (9)
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است:
دسته اول روایاتى است که اجازه تنبیه کودک را بهحاکم مىدهد تا در برابر گناهانى که کودک انجام مىدهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. بهدلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفرىاست و تحقق آن به دست قاضى است و با بحث ما کهتنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین استبیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر مىکنیم.
دسته دوم روایاتى است که تنبیه کودک را در جهتتربیت و تادیب او براى پدر و معلم جایز مىشمارند.
دسته سوم روایاتى است که تنبیه کودک را بر ترکنماز جایز مىشمارند.
روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مىباشند،بنابراین به بررسى برخى از آنها در این جا مىپردازیم.
1. اسحاق بن عمار مىگوید به امام صادق(ع) گفتمگاهىمن غلام خود را به خاطر خلافى که مرتکب مىشودمىزنم، امام پرسید چقدر او را مىزنى؟ گفتم چه بسا صدتا او را مىزنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را مىزنى؟ از خدا بترسبه او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز استبزنم؟ امامفرمود یکى، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکىاو را نمىزنم همه چیز را از بین مىبرد. امام فرمود: پسدو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاقمىگوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضى شد.سپس ناراحتشد و فرمود: اى اسحاق اگر حد جرم رامىدانى آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10)
2. حماد بن عثمان مىگوید از امام صادق(ع) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیجیا شش ضربو تا مىتوانى مدارا کن. (11)
3. امام صادق (ع) مىگوید: کودکان مکتبى نوشتههاىخود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخابکند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثلجور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سهضربه براى تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12)
4. از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است که ادبکودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاصمىشود. (13)
5. زراره مىگوید از امام صادق(ع) پرسیدم در موردزدن مملوک چه مىگویید؟ امام فرمود هر کارى کهخودش انجام داد چیزى بر او نیست اما اگر تو را عصیانکرد زدن او اشکالى ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14)
در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایاتحکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکىاست در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتى قائل نشدند و براى هر دو یکپاسخ فرمودند.
6. حضرت رسول (ص) فرمودند: نماز را در هفتسالگى به کودک یاد دهید و در ده سالگى او را بر ترکنماز تنبیه کنید. (15)
روایات دیگرى هم در این مورد هست که جهتاختصار آنها را ذکر نمىکنیم.
اکنون با توجه به این دو دسته از روایات باید جوابسؤالات طرح شده در صدر بحث را بیابیم.
1. آیا از نظر اسلام تنبیه کودک جایز است؟
با توجه به روایات ذکر شده کاملا روشن است کهاصل زدن کودک براى تادیب و تربیت او جایز است، و ازاین روست که عموم فقهاى شیعه و حتى اهل سنتبهجواز تنبیه کودک فتوا دادهاند، به طورى که کرکى درجامع المقاصد در شرح قول علامه مىگوید: «اما ان لهالضرب المعتاد فلا بحث فیه...» (16) و نیز عاملى در مفتاحالکرامه مىگوید: «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیهکما فى جامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبى ذا عقلو تمییز کما نبد علیه فى التذکره والتحریر و الحواشى لانهیاخذونه مسلما فى الباب [الاجاره] و باب الدیات... (17)
روشن است که دلیل عدم بحث، روایاتى است که ذکرشد. علاوه بر اینها از روایاتى که امر و توصیه به تادیبکودک مىکنند نیز چنین استشمامى را مىتوان کرد چرا کهگاهى انسان در تربیت کودک ناچار از تنبیه اوست و اگرتنبیه جایز نباشد تربیت میسر نشود.
2. چه کسانى اجازه تنبیه کودک را دارند؟
همه فقها این اجازه را براى پدر ، پدر بزرگ و جد پدر ى و حاکم شرع اثبات کردهاند، اما در مورد معلم ومؤدب کودک برخى این اجازه را مطلق دانسته و برخىدیگر آن را مشروط به اذن پدر یا حاکم شرع دانستهاند.ظاهر روایات اول و دوم نیز این اجازه را براى پدر اثباتمىکند و چون پدر بزرگ و جد پدر ى حکم پدر را دارندبراى آنها نیز ثابت است. شاهد این مطلب هم دو روایتىاست که در آنها از ادب یتیم سؤال مىشود اماممىفرمایند در مواردى که فرزند خود را تادیب مىکنىیتیم را نیز تادیب کن. (18) همچنین امیرالمؤمنین در روایتسوم این اجازه را به معلم مىدهد. بنابراین در این دومورد بحثى نیست اما آیا مادر هم چنین اجازهاى را دارد؟شاید بتوان به این سؤال جواب مثبت داد; زیرا هدف ازتنبیه تادیب و تربیت کودک است و کسى که امر تربیت رابر عهده دارد باید چنین اجازهاى را داشته باشد. شاهد اینمدعا این است که حضرت على علیهالسلام این اجازه را بهمعلم مىدهد و آن را مشروط به اذن پدر نمىکند (رویاتسوم) و این از آن جهت است که معلم تربیت کودک را برعهده دارد پس ما در نیز باید چنین اجازهاى را داشته باشدچون تربیت کودک بر عهده او نیز هست.
3. تا چه مقدار مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
به این پرسش از دو جهتباید پاسخ گفتیکى ازجهت کمیت و دیگرى از جهت کیفیت. اما از حیثکمیتباید گفت روایات، جوابهاى مختلف دادهاند.برخى سه تا، برخى چهارتا، برخى ، پنج و برخى دیگرشش تا را مطرح کردهاند ولى در جمع بین این روایاتمىتوان گفتبراى معلم زدن بیش از سه تا جایز نیستچون در معتبره سکونى امام، بیش از سه تا را براى معلمجایز ندانستهاند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما براى پدر ، پدر بزرگ، جد پدر ى و شاید مادر بیش از شش تازدن جایز نیست که البته بحسب تفاوت موارد، تعدادضرب هم متفاوت مىشود ولى در هر حال بیش از ششتا جایز یستبزنند و اختلاف در روایات و یا تردید بینسه و شش در یک روایت را به اختلاف موارد بر حسبسن کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت اوحمل مىکنیم. اما در مورد کیفیت تنبیه کودک آنچه ازروایات استفاده مىشود چند نکته است:
1. باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتىکه کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرارنداشته باشد، این عمل را به رخ نیاورد. پیامبر اکرم (ص)در پاسخ به سؤال جزى نسبتبه عصیان اهل و خانواده اوتا سه مرتبه مىفرماید آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبهچهارم مىگوید اگر تنبیه کردى به اندازه جرم و گناه آنها راتنبیه کن. (19)
2. همواره باید با کودک حتى در تنبیه او با نرمى ومدارا برخورد کرد. امام صادق (ع) به حماد بن عثمانفرمود پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن که مسلمامداراى در کیفیت مراد است اگر نگوییم که مداراى درکمیت هم مراد است. (20)
3. باید از زدن به جاهاى حساس بدن کودک پرهیزکرد. رسول اکرم (ص) در روایتى فرمود از زدن به سر وصورت بپرهیز. (21)
4. تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجبسرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورتموجب پرداخت دیه توسط تنبیه کننده مىشود حتى اگرتنبیه کننده پدر باشد. (22)
4. در چه سنى مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
آنچه از روایاتى که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایزمىدانند استفاده مىشود این است که وقتى کودک خوبو بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقلخود را در این زمینه بکار گیرد، مىتوان او را تنبیه کرد.زیرا برخى از این روایات تنبیه بر ترک نماز را در7 سالگى جایز مىدانند، (23) برخى در 9 سالگى (24) و برخىدر 10 سالگى. (25)
از این رو، مىتوان گفت این سنین سنینى استکه کودکان بر حسب تفاوتهاى فردى مىتوانند بینخوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهداین جمع روایتى است که مىگوید کودک هرگاه نمازرا درک کرد باید نماز بخواند بعد سؤال مىشود چه موقعکودک مىتواند نماز را درک کند، امام مىفرماید در نهسالگى. (26) و در روایتى دیگر امام کاظم(ع) مىفرماید:«هنگامى که کودک نزدیک به احتلام رسید و نماز و روزهرا شناخت.» (27)
بنابراین، مىتوان گفت گر چه این روایات در موردتنبیه کودک بر ترک نماز است ولى در موارد دیگر همجارى است; زیرا هدف از تنبیه کودک تادیب و تربیتاوست و وقتى کودک نتواند بدى و خوبى امور راتشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیهکنیم به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتى امامصادق(ع) در مورد کودکى که دزدى کرده بود فرمود:
از او بپرسید آیا مىداند که دزدى عقوبت دارد، اگرمىدانستبپرسید عقوبت آن چقدر است، اگرنمىدانست رهایش کنید. (28) حال اگر علم به عقوبت داشتندر تنبیه دخالت دارد آیا درک خوبى و بدى عمل وشناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟
5. بر چه اعمالى مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
آیا بر هر عمل خلافى که از کودک سر زد مىتوان اورا تنبیه کرد یا فقط بر گناهان مىتوان او را تنبیه کرد؟کسانى گفتهاند که روایات باب تنبیه از گناهانى که کودکممکن است انجام دهد منصرف است، چرا که براى آنهاتعزیر معین شده است و یا به دلیل وحدت پاسخ امامنسبتبه تنبیه کودک و عبد (29) به این بیان که چون در آنروایت جواب امام نمىتواند شامل عبدى که یکى ازگناهان را انجام داده استبشود، زیرا در این صورت براىاو حد یا تعزیر معین شده است پس تنبیه کودک نیز در اینروایت و نظائر آن باید منصرف به غیر گناهان باشد. ولىاین استدلال چندان صحیح نیست چرا که:
اولا در این روایات سؤال از تعداد ضرب شده استنه مواردى که تنبیه جایز است.
ثانیا مانعى ندارد که ادب عبد در امور عادى باشد ولىادب کودک در اعم از امور عادى و محرم چه اینکه براىعبد در امور محرم حد و تعزیر است ولى براى کودکنیستبلکه براى او تادیب است. علاوه بر این، بعضى ازاین روایات در امور محرم صریح هستند مانند روایاتى کهتنبیه کودک را بر ترک نماز جایز مىدانند و یا روایتاولى که ما در صدر بحث ذکر کردیم (روایت اسحاق بنعمار). در نسخه کافى از این روایتبجاى عبارت«فى بعض ما یجرم»، عبارت «فى بعض ما یحرم» آمدهاست و اینکه راوى مىگوید من غلام خود را تا صدتازیانه زدهام خود حاکى از این است که مرتکب گناه بودهو او بخیال خودش حد جارى مىکرده است و امام نیز درپایان مىگوید اگر حد جرم را مىدانى آن را جارى کن.بنابراین نمىتوان روایات باب تنبیه را از گناهان منصرفدانست اما آیا شامل امور عادى، اخلاقى و اجتماعى هممىشود یا تنها شامل امور محرم مىشود؟ آنچه از روایاتاستفاده مىشود این است که در مواردى که به تادیب وتربیت کودک مربوط مىشود مىتوان او را تنبیه کرد خواهاین خلاف، از خلافهاى اخلاقى، عرفى یا اجتماعى باشدکه از نظر شرع گناه محسوب نمىشود و یا خلافى باشد کهاز نظر شرعى گناه محسوب مىشود. زیرا در غالب اینروایات سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیتامروزى است و اگر نگوییم مراد آنها تنها امورى است کهاز لحاظ شرعى گناه محسوب نمىشوند، دست کم آنها رانیز شامل مىشود. البته نسبتبه برخى از گناهانى که بیشترجنبه اجتماعى دارند حاکم شرعى مىتواند بر حسبمصلحت کودک را تنبیه کند.
بحث اخلاقى
تا اینجا ما جواز فقهى مساله را اثبات کردیم. تنها جوازفقهى کافى نیستبلکه باید دید آیا این امر از لحاظاخلاقى و تربیتى نیز مطلوبیت دارد؟ در این باره باید دودسته دیگر از روایات را مد نظر قرار داد. یک دستهروایاتى است که به رحم ، رفق، مدارا و عفو نسبتبهکودک امر مىکنند مثل: احبوا الصبیان و ا رحم وهم (×1) ... (30) ،لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه (×2) ، (31) اعف عنهم (×3) (32) ، ونظائر این روایات که در منابع روایى ما فراوان است.
دسته دوم روایاتى است که از تندى، غضب و عتابو خطاب نسبتبه کودک منع مىکنند مانند: ان الله لیسیغضب (×6) (35)
با توجه به این دو دسته از روایات مىتوان گفتمحبت، رحم ت، احترام، عفو و بخشش همیشه مطلوباست و تندى و عتاب و خطاب و غضب نسبتبه کودکنه تنها مطلوب نیستبلکه نهى هم شده است. امااگر برخى از روایات تنبیه کودک را جایز مىدانند درمواردى است که راه دیگرى جز تنبیه براى اصلاحو تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایى خود را نسبتبه افرادى از دست داده باشد و گرنه با توجه به این دودسته از روایات تا وقتى راه اصلاح و تادیب کودکمنحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایى روش تنبیه درمواردى خاص بیشتر و یا بهتر از روشهاى دیگر نباشد،استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههاىدیگرى در کار باشد که کارایى بهترى از روش تنبیه داشتهباشند به موجب آیه «ادفع بالتى هى احسن» (36) باید از آنروشها استفاده کرد.
پس راه اصلى تربیت راه رفق، مدارا، محبت، رحم تو عفو است و استفاده از تنبیه در مواردى جایز است که ازراه اصلى نتوان راه به منزل برد. پزشک وقتى کاردجراحى را بدست مىگیرد که از درمان بیمار یا دارومایوس شده باشد. شاهد این مدعا این است که در سیرهمعصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود راو یا کودکان دیگرى را تنبیه کرده باشند; البته در مواردنادرى برخى از ائمه عبد خود را تنبیه کردهاند و بلافاصلهپس از آن پشیمان شده و حتى طلب قصاص از عبد خودنمودهاند (37) ولى تا آنجا که - بنده تحقیق کردم - مشاهدهنشده است که امامى فرزند خود را تنبیه بدنى کرده باشد واین مطلب مىتواند شاهد بر این باشد که راه اصلى غیر ازتنبیه است و ائمه از آن راه اصلى استفاده مىکردهاند ونیازى به تنبیه بدنى پیدا نمىکردهاند.
آیا تنبیه اثر تربیتى دارد؟
برخى معتقدند که تنبیه تنها اثرى که ممکن است داشتهباشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلافمادامى که بداند تنبیهى در کار استباز مىدارد و همینکه مطمئن شد که دیگر تنبیهى در کار نیست دوباره به آنکار ستخواهد زد. کسان دیگرى گفتهاند اگر تنبیه به جاو به موقع و در حد مطلوب اجرا شود مىتواند رفتارنامطلوب را براى همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایاتدر این زمینه چه مىگویند. ما در اینجا دست کم دوروایت را نقل مىکنیم که مىتوان از آنها استفاده کرد کهتنبیه اثر اصلاحى دارد:
1. حضرت على(ع) مىفرماید: «من لم یصلحه حسنالمداراة یصلحه حسن المکافاة» (38) کسى که خوشرفتارى اورا اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد.
2. و نیز آن حضرت مىفرماید: «استصلاح الا خیار باکرامهم و الاشرار بتادیبهم.» (39) راه و روش اصلاح خوبانبه بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقابآنهاست.
با توجه به این دو روایت روشن است که تنبیه اثراصلاحى دارد و در مواردى که اثر اصلاحى هم نداشتهباشد دست کم اثر بازدارندگى خواهد داشت که این نیزدر امر تربیت مطلوب است گرچه مطلوب اصلى اصلاح وجایگزینى رفتار مطلوب بجاى نامطلوب مىباشد.
نکاتى در باب تنبیه
1. تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرترسول(ص) در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سهمرتبه از تنبیه نهى کرد فرمود: اگر تنبیه کردى باندازه گناهتنبیه کن. (40)
2. در تنبیه باید قوت بدنى، سن و شخصیت افراد رادر نظر داشت در روایتحماد بن عثمان امام صادق(ع)فرمود: هر مقدار که حاکم مصلحتبداند بر حسب مقدارگناه و یا قدرت بدنى شخص تعزیر کند. (41) و نیز ازحضرت على(ع) نقل شده است که گاهى نصف یا ثلثشلاق را مىگرفت و بر حسب سن کودکان آنها را حدمىزد. در مورد شخصیت افراد نیز حضرت على(ع)مىفرماید: «کیفر عقلاء با اشاره است و کیفر جهال باتصریح و صراحت» و یا مىفرماید: «کنایه و تعریض براىعاقل شدیدترین عقاب است.» (42)
3. از تنبیه در حال غضب باید اجتناب کرد چرا کهپیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤنین(ع) از ادب کردن در حالغضب نهى کردهاند. (43)
4. اگر کودک قبل از اینکه تنبیه شود، متنبه شد نباید اورا تنبیه کرد; زیرا هدف از تنبیه آگاهى و اصلاح کودکاست و وقتى هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنى ندارد.همین طور اگر پس از تنبیه کودک رفتار او اصلاح شددیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانهاىبراى تنبیه و سرزنش او قرار دهیم. قرآن کریم مىفرماید:«زنانى را که به وظائف همسرى عمل نمىکنند، موعظهکنید و از همبسترى با آنها بپرهیزید و آنها را بزنید، اگراطاعت کردند دیگر بهانهاى براى ستم و آزار آنهامجویید» (44) این آیه گرچه در مورد تنبیه زنان است اما باتنقیح مناط مىتوان آن را به تنبیه کودک نیز سرایت داد.
5. در صورتى مىتوان کودک را تنبیه کرد که علم بهخلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن داشته باشدمحمد بن خالد مىگوید در مدینه بودم غلامى را آوردندکه مرتکب دزدى شده بود از امام صادق(ع) در مورد اوپرسیدم، حضرت فرمود: از او مىپرسى اگر مىدانست کهدزدى کیفر دارد و کیفر آن چقدر است او را عقابمىکنى و اگر نمىدانست رهایش مىکنى. (45)
6. نباید کودک را به خاطر تشفى خاطر خود تنبیه کردبلکه هموراه باید صلاح کودک مد نظر باشد. حضرتعلى(ع) عمر بن عبدالعزیز را امر کرد تا بر شخصى اجراىحد کند، عمر موقع اجراى حد آن را ترک کرد، علت رااز او پرسیدند در جواب گفت «وجدت فى نفسى غضبا»بعد امام على(ع) فرمود: کذا ینبغى لمعلم الاطفال انیراعى منهم حتى یخلص ادبهم لمنا فعهم و لیس لمعلمهمفى ذلک شفاء من غضبه و لا یریح قلبه من غیضه فانذلک ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمین لراحة نفسها وهو لیس من العدل (×7) (46) .
7. در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد وباید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجراىمرحلهاى ضعیف از تنبیه مثلا یک تغییر چهره کودک بهاشتباه خود پىببرد و اصلاح شود که در این صورت دیگرنیازى به تنبیه بدنى نخواهد بود. قرآن کریم نیز نیستبهتنبیه زنانى که به وظایف خود عمل نمىکنند مىگویدفعظوهن واهجروهن فى المضاجع و اضربوهن... (47) مفسرین گفتهاند در اینجا تربیت مراد استیعنى ابتداموعظه مىکنى اگر اطاعات نکرد از همبسترى با او پرهیزمىکنى و اگر باز اطاعت نکرد او را مىزنى. بنابراین یعنىاز مرحله ضعیف شروع مىکنى و فورا سراغ تنبیه بدنىنمىروى.
تنبیه از نظر روانشناسان
استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانىرا بر انگیخته استبا این تفاوت که در گذشته موافقانبیشترى داشته ولى اکنون مخالفان بیشترى دارد. معروفاست که روانشناسان تنبیه را (دست کم تنبیه بدنى را) جایزنمىدانند و عدم کارایى و یا اثرات و مضر ات جانبى آن رادلیل بر این امور مىدانند. ولى باید گفت اولا چنین نیستکه تنبیه کارایى نداشته باشد. در بسیارى از موارد، تنبیهاصلاحگر استبه طورى که عموم کسانى که در اصلاحرفتار کتابى نوشتهاند تنبیه را به عنوان یکى از روشهاىاصلاح و تغییر رفتار ذکر کردهاند و ثانیا در مواردى کهتنبیه اصلاحگر نباشد دست کم اثر بازدارندگى و عبرتآموزى براى دیگران را دارد که این خود اثرى کمىنیست چه اینکه مواردى وجود دارد که رفتار نامطلوبباید فورا متوقف شود به طورى که اگر متوقف نشوداثرات جبران ناپذیرى را ببار خواهد آورد در این صورتاست که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنى تنها راه ممکن استزیرا سایر روشها زمان زیادى را براى اصلاح و یا توقفرفتار نامطلوب لازم دارند و از این روست که یکى ازمزیتهاى روش تنبیه بر سایر روشها را فوریت تاثیر آنمىدانند بدین جهت معمول روانشناسان، حتى کسانى کهبشدت با تنبیه مخالف هستند در مواردى تنبیه را، حتىتنبیه بدنى را، جایز مىدانند. بنابراین چنین نیست که ازنظر روانشناسان تنبیه بدنى بکلى مطرود و ممنوع باشد. مادر اینجا نظر برخى از روانشناسان و یا فلاسفهاى که درباب تربیتبحث کردهاند نقل مىکنیم تا شاهدى بر اینمدعا باشد.
گیج و برلاینى در روانشناسى تربیتى مىگویند: «روشدیگر براى از بین بردن یک پاسخ این است که دانشآموز را هنگامى که آن پاسخ روى مىدهد تنبیه کنیم»سپس در ادامه مىگویند: «آیا تنبیه مؤثر است؟ آیا تنبیهچیز خوبى است؟ به این سؤالات در دهههاى اخیرپاسخهاى متفاوتى داده شده است. تحقیقات بسیار اخیرنشان مىدهد که در اوضاعى خاص بویژه زمانى که تنبیهشدید مورد استفاده قرار گیرد رفتار مىتواند براى همیشهاز بین برود (ماتون و ویلورنزو 1966 ص 426). آیا تنبیهرفتار را کاهش مىدهد؟ پاسخ این سؤال قطعا مثبت است(آذرین و هولز 1966 ص 426). بر طبق شواهدى کهجانستون (1972) خلاصهاى از آن فراهم آورده استطرق دیگر کاهش بسامد رفتار (مثل خاموشى سازى، و (DRL در مقایسه با تنبیه در صورتى که بطورصحیح مورد استفاده قرار گیرد تاثیرى دیرتر، کم دوامتر وغیر مؤثرتر دارند.» آنها در ادامه مىافزایند: «آیا تنبیه باآنکه مىتواند مؤثر باشد چیز خوبى است؟ پاسخ به اینسؤال به عوامل گوناگونى بستگى دارد. اگر رفتارى را کهمىخواهید مانع از آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایندباشد در آن صورت تنبیه به عنوان راهى براى دفع آنرفتار چیز خوبى است.» (48)
گاترى که نظریه بادگیرى خود را بر اصل مجاورتاستوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیرى مؤثرمىداند. وى مىگوید: «تنبیه نه به سبب ناراحتىاى کهتولید مىکند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهى فرد بهمحرکهاى معین را تغییر مىدهد مؤثر است... تنبیه به اینعلت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتارناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد مىکند.» (49) وىهمچنین مىگوید: ما هنگام بحث درباره راههاى ترکعادت سه تدبیر میکانیکى ر