اعصاب، بیماری های اعصاب، درمان بیماری های اعصاب، پیشگیری از بیماری های اعصاب، عصبی، عصب، روان - درمان ناراحتی اعصاب
قرص اعصاب بخوریم یا نخوریم؟
اعصاب
داروها ی اعصاب، اعتیادآورند؟ کلی عارضه دارند؟ آدم را چاق می کنند؟ و هزار و یک عارضه دیگر؟! واقعا این داروها یی که روان پزشکان به ما می دهند، چقدر مفیدند و چقدر مضر ؟ دکتر محمدرضا خدایی، روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در هفته نامه سلامت ، به این سوال ها پاسخ می دهد...
اولین انتقادی که خیلی ها به داروها ی روان پزشکی دارند، خواب آور بودن این داروها ست. واقعا این ادعا درست است؟
ب بینی د؛ درمان مثل یک ترازواست که باید بین منافع داروها و عوارض آن ها حالت توازن ایجاد شود. باید منافع و مضر ات را بسنجیم. داروها ی روان پزشکی فواید بسیاری دارند و در کنارش عوارضی هم دارند. هر چه یک بیماری ناشناخته تر باشد شایعات درباره اش بیشتر می شود؛ مثلا آن قدر که آنفلوآنزا شناخته شده، افسردگی شناخته نشده. ما انواع و اقسام داروها ی روان پزشکی داریم؛ داروها ی ضداضطراب، ضدترس، ضدجنون، اشتها آور، خواب آور و... نمی توان گفت همه این ها خواب آورند. برخی داروها توهم بیمار را کنترل می کنند یا بد بینی های خطرناک او را کاهش می دهند اما ممکن است در کنارش عوارضی مثل خشکی دهان ، افزایش اشتها یا خواب آلو دگی داشته باشند. گاهی اوقات نیز عوارض دارو نشان دهنده بهبودی بیمار است. داروها یی مانند دیازپام، آلپرازولام و کلردیازپوکساید خواب آورند اما نمی توان همه داروها ی اعصاب را خواب آور نامید. ضمن این که اصلا خاصیت برخی از داروها همان خواب آور بودن آن ها است و البته هیچ دارویی نباید بدون تجویز پزشک و خودسرانه مصرف شود.
تصور دیگری که درباره داروها ی روان پزشکی وجود دارد، اعتیادآور بودن آن هاست و دلیلی که باعث می شود بعضی ها از خوردن این داروها امتناع کنند، وابستگی به دارو است. این تصورها درست هستند؟
برخی از داروها ی روان پزشکی اگر به صورت مداوم مصرف شوند، می توانند ایجاد وابستگی و تحمل کنند و قطع مصرف آن ها اگر به سرعت انجام شود، بی قراری ایجاد می کند. ما به این حالت، وابستگی دارویی می گوییم که بیشتر در مواقعی رخ می دهد که دارو خودسرانه مصرف می شود. به عنوان نمونه، در مورد بیماری اسکیزوفرنیا درمان آن زمان بر است و دلیل بر این نیست که فرد به این دارو اعتیاد پیدا کرده است؛ مثل بیماری فشار خون است که بیمار باید برای کنترل بیماری اش تا مدت های طولانی دارو مصرف کند. برخی از افسردگی ها با افکار خودکشی همراه است. لازم است مبتلایان حدود 2 سال دارو مصرف کنند و نباید داروی شان را قطع کنند و نمی توان گفت به دارو وابسته شده اند چون در برخی از بیماری ها روند بیماری طولانی است. اما باید توجه داشته باشید داروها را زیر نظر پزشک مصرف کنید و با توصیه اطرافیان تان هر دارویی را استفاده نکنید. اگر داروها ی ضداضطراب و مسکن هایی مثل ترامادول بدون تجویز پزشک و خودسرانه مصرف شوند، می توانند ایجاد وابستگی کنند.
تصور دیگر این است که داروها ی اعصاب روی هوشیاری تاثیر می گذارند. این باور تا چه میزانی صحت دارد؟
بیشتر داروها ی روان پزشکی این عارضه را ندارند، اما ممکن است برخی از داروها روی تمرکز افراد تاثیر بگذارند که به مرور زمان برطرف می شود. داروها ی ضد افسردگی و ضداضطراب اوایل درمان روی هوشیاری تاثیر می گذارد ولی این تاثیر در ادامه درمان از بین می رود. تاکید می کنم که نباید هیچ دارویی را خودسرانه مصرف کنید چون ممکن است از عوارض آن آگاهی نداشته باشید و چنین کاری خطرناک است. ممکن است دچار تاری دید شوید یا روی تمرکزتان تاثیر بگذارد و نباید در آن زمان رانندگی کنید، اما اگر پیش پزشک بروید پزشک به شما اطلاعات لازم را می دهد یا می تواند داروها یی را در کنار آن برای تان تجویز کند.
برخی از بیمارانی که داروها ی اعصاب مصرف می کنند از چاقی و اضافه وزن شکایت دارند و می گویند مصرف داروها سبب چاقی آن ها می شود.
خب، بله. برخی از داروها ی روان پزشکی افزایش اشتها و وزن می دهند. اما این موضوع هم به دلیل تاثیر دارو و هم به علت آرامشی است که به فرد دست می دهد. گاهی اوقات برخی از بیماران تحرک کمتری دارند و با خوردن قرص ها آرامش پیدا می کنند و ممکن است چاق شوند. بنابراین توصیه می شود تحرک بدنی داشته باشند و فعالیت های گروهی و کاردرمانی هایی را که پزشک تجویز می کند، انجام دهند. در برخی از بیماری ها، تمایل فرد به خوردن مواد قندی و شیرینی جات است و این ها به او آرامش می دهد یا ممکن است به چیپس و پفک و... روی بیاورد که چاق کننده هستند. بنابراین فرد باید برای کنترل وزن اقداماتی را انجام دهد. یک گروه داروها این گونه هستند و برخی از داروها برای کنترل اشتها است. پس نمی توان قانون کلی صادر کرد.
بعضی ها می گویند این داروها تا زمانی که مصرف می شوند، احساس بهبودی به بیمار می دهند اما زمانی که خوردن آن ها متوقف می شود، علایم بهبودی افول می کند. آیا این همان اعتیاد به دارو نیست؟
البته داروها یی مثل آلپرازولام می توانند اعتیادآور باشند. برای نمونه، اگر یک نفر مشغله ذهنی دارد یا کم خواب است، شاید به داروخانه برود و یک دارو مثل آلپرازولام بگیرد و مصرف کند و بعد از یک مدت مصرف آن را قطع کند. او در این حالت ممکن است احساس بی قراری کند و عصبی شود. بنابراین چنین داروها یی نباید خودسرانه مصرف شوند؛ چون اولین نکته این است که باید نوع بیماری فرد تشخیص داده شود و بر مبنای آن دارو تجویز شود. اگر آلپرازولام بدون تجویز پزشک و خودسرانه برای مدت طولانی مصرف شود، ممکن است فرد به این دارو وابستگی پیدا کند و بعد از آن که این دارو را ترک کرد، احساس خوبی نداشته باشد.
حرف آخر؟
به نظر من، مهم ترین مساله در مورد داروها ی روان پزشکی، پرهیز از مصرف خودسرانه آن ها است؛ چون اگر فردی بدون تشخیص بیماری، دارویی را مصرف کند؛ از عوارض و فواید آن بی اطلاع است و ممکن است سلامت او به خطر بیفتد. بنابراین توصیه می کنم حتما تحت نظر روان پزشک و به تجویز او داروها ی روان پزشکی را مصرف کنید.
راههایی برای بدست آوردن آرامش در هر شرایطی
بعضی مواقع پیش می آید که مرتب این طرف و آن طرف می دوید حتی بیست دقیقه وقت برای تمدد اعصاب زمان ندارید. شاید قرار یک مصاحبه شغلی بسیار مهم داشته باشید، یا می خواهید نمایشگاه برگزار کنید، یا هر موقعیت دیگری که فشار روانی زیادی بر شما وارد می کند را بگذرانید. در این وضعیت احتمالاً به دنبال راهی می گردید تا بتوانید بر اعصاب خود مسلط شوید و مسئولیت های خود را به نحو احسن انجام دهید. بنابراین سعی شده است در ابن مقاله در مورد راههایی برای ایجاد آرمش روحی بحث می کنیم که قبلاً توسط متخصصین امر به کار گرفته شده و موفق بوده است.
دید پیرامونی
به دیوار مقابل خود و به نقطه ای که درست مقابل شماست نگاه کنید. این کار را ادامه دهید و کمی تمرکز کنید. بعد از کمی متوجه می شوید همانطور که شما روی این نقطه تمرکز کرده اید بقیه اتاق کمی تیره یا مبهم می شود که به آن اصطلاحاً دید تونلی می گویند. ما از این دید تونلی برای تماشای تلویزیون یا استفاده از کامپیوتر استفاده می کنیم. وقتی که به صفحه نمایش تلویزیون یا کامپیوتر نگاه می کنید فقط آن صفحه نمایش را می بینی د. حتی وقتی که با کسی صحبت می کند و روی صحبت خود تمرکز دارید فقط چشمها یا قسمتی از صورت طرف مقابل را می بینی د و بقیه صورت را نادیده می گیرید. این نگاه تونلی که سبب تمرکز ما بر یک چیز خاص می شود همراه با نگرانی، افزایش آدرنالین، استرس و ... همراه است.
اما راهی دیگر هم برای نگاه کردن به چیزهای اطراف وجود دارد. که بهتر است آن را اکنون تجربه کنید. نگاه خود را روی آن نقطه نگه دارید و شروع به گسترش دامنه دید خود بکنید و سعی کنید بیشتر و بیشتر به آنچه در اطراف آن نقطه وجود دارد توجه کنید، به زودی می توانید چیزهایی را در اطراف خود ب بینی د.حتی می توانید دامنه دید را به پشت سر خود هم گسترش دهید. البته منظور این نیست که مرتب برگردید و به پشت سر خود نگاه کنید اما می توانید از شنوایی خود برای آگاهی از آنچه در پشت سر شماست استفاده کنید.
این نوع نگاه کردن را دید پیرامونی می نامیم. حال اگر سعی کنید دید پیراممونی را در خود تقویت کنید متوجه می شوید که نفس های شما آرام تر و عمیق تر می شوند، عضلات صورت شما شل می شود (بخصوص عضلات فک) و حتی می توانید به اطرافیان خود که در شرایط استرس به سر می برند احساس آرامش بدهید.
جالب اینجاست که به نظر می رسد وقتی شما به حالت دید پیرامونی فرو می روید (مانند آنجه در بالا توضیح داده شد)، اعصاب پاراسمپاتیک شما فعال می شود. این قسمتی از اعصاب شماست که سبب آرامش می شود و سبب تعادل تحریکات می شود.
بسیار خوب اکنون به چشمان خود اجازه دهید به حالت عادی برگردد. دید پیرامونی در سخنرانی در یک جمع عمومی به شما کمک می کند. این روش نه تنها به شما آرمش می دهد بلکه می توانید کل شنوندگان را ب بینی د و تحرک ات و عکس العمل های آنها را زیر نظر داشته باشید.
روی تنفس خود تمرکز کنید.
فقط چشمهای خود را ببندید و بر تنفس خود تمرکز کنید. به هیچ وجه سعی نکنید در ریتم تنفس خود تأثیر بگذارید. هر چند احتمالاً بعد از مدتی تنفس شما به حالت عادی باز می گردد.
تنفس یک امر ناخودآگاه است اما شما می توانید آنرا به صورت ارادی کنترل کنید. توجه کردن به یک کار ناخودآگاه مانند تنفس می تواند سبب ایجاد تغییر در عملکرد اعضای بدن شود.
تمرکز
اینکه شما به کدام قسمت از بدن خود توجه داشته باشید در احساسات شما تأثیرگذار است. و حتی می تواند بر قدرت شما تأثیر بگذارد. این پدیده را سالها قبل کسانی که در سنت های خود اعمال یوگا را اجرا می کردن د کشف کرده بودند.
تمام توجه خود را به چند سانتی متر زیر ناف خود و در مرکز بدن بین شکم و پشت معطوف نمایید. یعنی درست مرکز بدن در همین حالت مستقیماً به جلو نگاه کنید و به دید پیرامونی فرو روید. به بدن خود اجازه دهید شل و آرام باشد. و مطمئن باشید زانوهای شما قفل نشده است شما می توانید این تمرکز را در نقطه مرکزی بدن در هر شرایط مکانی و زمانی داشته باشید. و در این حالت بدن شما نمی تواند احساس تشویش را تجربه کند.
یک هاله انرژی بسازید.
تصور کنید هاله ای از انرژی از مرکز بدن شما آغاز شده و شما را احاطه کرده است درست مانند فیلم های علمی تخیل ی با این تفاوت که این هاله را نمی بینی د هر چیز تنش زا و تشویش زا که به این هاله برخورد کند به بیرون پرتاب می شود و شما می مانید و آرامش داخل این هاله و هر چه اطراف شما استرس بیشتر شود و داخل هاله یعنی درون شما آرامش بیشتری حکمفرماست.
من نمی گویم در اطراف شما واقعاً هاله ای از انرژی تشکیل می شود ولی حقیقت این است ذهن ناخودآگاه انسان فرق بین واقعیت و تخیل را تشخیص نمی دهد. بنابراین اگر خود را در حفاظی در برابر تشویش فرض کنید واقعاً این گونه خواهد شد.
بالای سر خود شناور شوید.
بعضی مواقع در شرایط فوق العاده هیجانی بهترین راه جدا شدن از خود است! این روش به شما کمک می کند تا آرامتر شوید و چیزهایی را از جهت دیگر ب بینی د. یک راه جالب این است که در بالای سر خود به حالت معلق در آیید به طوریکه بتوانید از بالا به خود نگاه کنید. اکنون این روش را امتحان کنید.
تصور کنید در بالای سر خود در حال پرواز هستید و مرتب بالاتر می روید از بالا به جسم خود نگاه کنید. تا اینکه به ارتفاعی می رسید که کاملاً احساس آرامش می کنید. متوجه خواهید شد که هر چه بالاتر می روید. احساس می کنید بیشتر از خود جدا شده اید.
شما می توانید خاطرات و تصورات خود را در این روش دخالت دهید حتی می توانید در تصورات خود همراه با دیگران در بالای سر خود پرواز کنید. عکس العمل دیگران را نسبت به خود و عکس العمل خود را نسبت به دیگران مشاهده کنید.
این چند روش ساده و کاربردی بسیار کارآمد هستند. ولی میزان تاثیر آن به مهارت و تمرین شخص اجرا کننده آن بستگی دارد. خوب چرا معتلید شما هم این روش ها را امتحان کنید. و بگویید از این موقعیت چه چیزی آموختید؟ با ما در «یاد بگیر دات کام» در تماس باشید. و از تجربیات خود برای ما بگویید تا دوستانتان هم از این تجربیات استفاده کنند.
درمان ناراحتی اعصاب , بیماریهای مغز