نگاهى به وضعیت زنان شاغل در خانواده - بحث حقوق زن شاغل در خواستگاری

نگاهى به وضعیت زنان شاغل در خانواده


مثل تمام دخترهاى این دوره و زمانه دوست داشتم درس بخوانم و با کار کردن، استقلال مالى داشته باشم و کمکى به خانواده ام بکنم. روزى که ازدواج مى کردم هم این مطلب را به همسر آینده ام گفتم و او نیز موافقت کرد...

بحث حقوق زن شاغل در خواستگاری

بحث حقوق زن شاغل در خواستگاری

بعد از ازدواج و اتمام درس، با هزار سختى کار تقریباً مناسبى پیدا کردم و مشغول کار شدم. از همان ابتدا براى این که کمکى به همسرم کرده باشم، تمام حقوقم را صرف مخارج منزل کردم و مثل تمام زن هاى ایرانى که تمام سختى ها را به جان مى خرند تا همسر و فرزندشان شاد و راضى باشند، تمام کارهاى خانه را هم به صورت تمام و کمال انجام دادم. همیشه غذاى گرم در خانه آماده و لباس ها شسته و اتو شده بود تا کسى شاکى نباشد.
هرگز هیچ کس از من قدردانى نکرد و من هم راضى بودم که خانواده ام با حقوق من در رفاه بیشترى زندگى مى کنند. ولى اکنون که همسرم وضع مالى تقریباً مناسبى پیدا کرده است، توقع دارد من بدون توجه به سابقه کارى ام، شغلم را رها کرده و تمام مدت در خانه باشم.
چند سالى است، تب کار کردن بیرون از خانه در بین دختران ایرانى بالا رفته و همه آنها سعى مى کنند، با تحصیل در دانشگاه و داشتن شغلى مناسب به آرزوى بزرگ زندگیشان برسند. دستیابى به شغل با تلخى ها و شیرینى هاى چندى همراه است. بودن در جمع دوستان جدید براى هر کسى چه زن و چه مرد شیرین و دلپذیر است. اما تلخى خستگى ناشى از کار کردن و در پى آن ناراحتى هاى موجود به دلیل رقابت درست یا نادرست در محل کار و احیاناً حقوق پایین که به سبب کمبود موقعیت هاى کارى مجبور به پذیرش آن هستند نیز در این میان وجود دارد.
رفتن به سرکار باعث مى شود، بخشى از وقت زنان که براى کارهاى منزل یا استراحت یا گردش روزانه صرف مى شد، از آنان گرفته شود و در پى آن خستگى ناشى از کار بیرون از خانه و استرس هاى جانبى آن را نیز تحمل کنند.
زنان شرقى به خاطر محبت بیش از حد خود به خانواده، همسر و فرزندان در جهان مثال زدنى هستند. این خصیصه ی آنها باعث مى شود نه تنها کار بیرون از خانه ، که کارهاى منزل را نیز به بهترین شکل انجام دهند و همچنان خوشحال باشند که با تقبل کارهاى منزل باعث صرفه جویى در درآمد خانواده شده و از این راه رفاه بیشترى به همسر و فرزندان مى بخشند ولى آنان غافلند که این از خود گذشتگى موجب خستگى و فرسودگى بیش از توان آنها مى شود.مسلماً اگر در کنار این گونه زنان، همسرى مهربان باشد، با درایت و کمى همکارى مرد در منزل روحیه زن تازه و شاداب نگه داشته مى شود و در غیر این صورت زن به تنهایى در زیر فشار بار مسئولیت هاى گوناگون زندگى خرد مى شود.
همه روزه مى توان زنان بسیارى را دید که بچه هاى کوچکشان را صبح زود به مدرسه مى فرستند و سپس مثل همه مادران که آرزو دارند کنار کودکشان باشند و اولین نفرى باشند که هر حرکت و هر کلام جدید او را به تماشا مى نشینند، با ناراحتى کودک دیگرشان را به مهدکودک مى سپارند. این مادر فداکار تمام لذات این چنینى را به خود حرام مى کند تا توجه بیشترى به آینده فرزندش داشته باشد و آتیه زندگى او را تضمین کند. او در کنار این موضوع به تربیت صحیح فرزندش نیز اهمیت مى دهد و تلاش مى کند به فرزندش راه درست زندگى کردن و رفتار صحیح را آموزش دهد.
با این حال در گوشه و کنار جامعه شاهد عده اى از این زنان هستیم که به علت عدم درک متقابل از سوى افراد خانواده بخصوص همسران خود دچار ناراحتى هاى فکرى و روحى مى شوند و نتیجه این گونه ناراحتى ها لطمه دیدن سلامت خانواده و در نهایت اجتماع است.
هر چند نیت اصلى این زنان محبت کردن به خانواده و همسر خود است ولى در پاره اى موارد با قدرناشناسى همسر و شریک زندگى روبرو شده و ناخواسته به ناراحتى فکرى مبتلا مى شود.
مریم رامشت، روانشناس معتقد است زنان شاغل، گام هاى بلندى براى رشد اجتماعى برمى دارند. در بررسى تفاوت هاى بین یک زن شاغل و یک زن خانه دار هم مى توان به راحتى متوجه تفاوت نگرش اجتماعى و اثرگذارى زنان شاغل بر محیط اطراف آنها شد.
متأسفانه این مسئله در بعضى خانواده ها باعث نگرانى همسر مى شود که شاید زن با کسب درآمد، الگوى رفتارى دیگرى را در پیش گیرد.
این پیشداورى ذهنى باعث مخالفت همسر با کار زن مى شود البته باید این مسئله را پذیرفت که استقلال نظر و تفکر زن خانه با شاغل شدن او تغییر مى کند. اما در کل به دلیل دیدگاه سنتى جامعه که کار اصلى زن را در خانه مى داند، برخى مردان که شاید از نظر مالى و به دلیل مشکلات اقتصادى هم به درآمد همسر نیازمند باشند، با کار کردن زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم مى کنند.
این روان شناس مى گوید: زنى که براى کمک به درآمد خانه کار مى کند، وقتى با چنین دیدگاهى برخورد مى کند، دچار نوعى حالت تعارض مى شود. بنابراین با استفاده از مکانیسم هاى جبرانى، به جاى این که فکر کند او هم احتیاج به استراحت دارد، دائم مشغول کار مى شود و تمام کارهاى خانه را به تنهایى انجام مى دهد و براى جلوگیرى از مخالفت همسرش از او کمک نمى خواهد. بدین گونه به نظر مى رسد به طور غیرمستقیم خود را تنبیه مى کند.
به نظر کارشناسان براى این مسئله دو راهکار خرد و کلان وجود دارد.
دکتر رامشت در راهکار خود چهار راه حل را پیشنهاد مى کند:
از نظر وى نخستین راهکار بحث و مذاکره است. وى مى گوید: زنان باید با جرئت و اعتماد به نفس با همسر خود صحبت کنند و با این کار به همسر خویش شناخت دهند تا متوجه وضعیت خاص او بشود و به این ترتیب خانواده نقش نهاد حمایتى را براى او ایفا کند. یک گفتگوى مسالمت آمیز که با منطق در آن استدلال و تحلیل شود، مطمئناً بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
دومین راهکار باور توانایى هاى خود توسط زنان است. زنان باید با کنار گذاشتن حس وابستگى روحى و ذهنى خودشان را باور کنند و به عنوان همسر و مادر در خانه غیر از منشأ اثر مالى، منشأ اثر رفتارى هم باشند. او باید خود را باور کند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران نکشد.
سومین مسئله تغییر رفتار منفى است که القاى منفى مى کند. گاهى زن نشان مى دهد همسر وابسته به اوست. این موضوع باعث ایجاد حالت تدافعى در فرد مقابل مى شود که به پایه هاى زندگى خانواده لطمه خواهد زد.
رامشت در مورد راهکار چهارم مى گوید: زن باید عشق و محبت را بدون واسطه ابراز کند. اگر مردى ببیند محبت همسرش با وجود این که در بیرون خانه کار مى کند، تغییرى نکرده است، به مرور متوجه این موضوع مى شود که او هم باید به طور متقابل محبت و همکارى داشته باشد تا زندگى شیرین ترى را تجربه کنند.
در ضمن زنان مى توانند با تقسیم کارهاى منزل بین بچه ها و کمک گرفتن از همسر و فرزندان، نحوه صحیح زندگى را به کودکان خود آموزش دهند و با استفاده از فرصت هاى به وجود آمده، تجدید قوا کنند. به این صورت زن مى تواند ضمن ایفاى نقش هاى بسیار در خانواده و جامعه از تضاد این نقش ها جلوگیرى کرده و موفقیت خویش را تضمین کند.
دکتر بتولى، روان شناس و روان پزشک نیز معتقد است : دولت باید با ایجاد نهادهاى حمایتى براى زنان و تقلیل ساعات کارى بدون کاهش حقوق آنان، به کاهش مشکلات زنان جامعه ما کمک کند. این کار استرس ها و فشارهاى روانى این افراد را با نگاهى جامعه شناسانه کمتر مى کند و به این ترتیب به یکى از وظایف دولت (همانند دولت هاى مدرن) یعنى تأمین اجتماعى مى رسیم.
غیر از این وظیفه نقش صداوسیما، مطبوعات و دیگر رسانه ها هم بسیار مهم است زیرا رسانه ها مى توانند با توجه دادن به این موضوع به رعایت حقوق زنان کمک کنند. بخشى از وظایف نیز بر دوش مدارس و دانشگاهها است تا افراد ضمن فراگیرى دروس با رفتارهاى درست اجتماعى آشنا شوند.
همانگونه که مى دانیم این موارد در بسیارى خانواده ها حل شده است ولى خانواده هاى بسیارى هم از این مشکل که شاید در نهایت باعث جدایى و طلاق در خانواده هم شود رنج مى برند. در حالى که با آموزش و مطالعه در این موارد مى توان به راحتى جلوى این گونه اختلافات را گرفت.
تبیان


,