"سمفونی مردگان" - جملات زیبای سمفونی مردگان
برگزیده ها به نقل از لاپلاس :
جملات زیبای سمفونی مردگان
سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را به دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد.
«بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ» جایزه خود را در سال ۲۰۰۱ به کتاب سمفونی مردگان داد.
سمفونی مردگان پس از دو سال توقیف مجددا توانسته مجوز نشر بگیرد.
آدم ها هر کاری بخواهند می توانند بکنند به شرطی که طبیعت سر جنگ نداشته باشد .
تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد .
چه فرقی می کند این پادشاه باشد یا آن ، برای ما که می خواهیم یک لقمه نان بخوریم و سرمان را بگذاریم چه هیتلر ، چه روزولت ، چه شاه . خر همان خر است فقط پالانش عوض می شود .
همیشه بچه ی اول مکافات دیگران را پس می دهد .
یک مملکت را نابود کرده اند که تهران را بسازند . پس چه بهتر که آدم برود آنجا و هر کار که بخواهد از آنجا شروع کند .
اشک های سورمه روی گونه اش سر می خورد و او با آرامشی خاص حرف می زد : دوست داشتن تو کار ساده ای نیست .
من نمی دانم آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند ؟ آدم پر می شود . جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند . نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار تردید نشود .
,