عجیب ترین شغل های تهران را بشناسید! - شغل های جدید در تهران
آرمان: پاک کردن شیشه به خودی خود، کار بسیار دشواری است. حال تصور کنید که از یک طناب آویزان شده و بدون اینکه بر نقطه محکمی ایستاده باشید شیشه های یک برج را در ارتفاع ۲۰۰متری بشویید.
شغل های جدید در تهران
شغل هر انسانی بخشی از هویت اوست که از طریق آن هم امرار معاش می کند و هم با جامعه ارتباط برقرار می کند اما خیلی از آدم هایی که با ما در این شهر زندگی می کنند، برای کسب روزی از هر راه البته حلالی کسب درآمد می کنند؛ شغل هایی که شاید برای ما در ظاهر خنده دار باشد یا حاضر نباشیم حتی درصورت بیکاری خیلی از این کارها را انجام دهیم.
در کار هم مانند زندگی عادی همه ما آدم ها دچار تکرار و یکنواختی می شویم. ساعت های متمادی پشت میز نشستن و انجام اموری که هر روز باید تکرارشان کنی از سویی برای ما خیلی دلچسب نیست و باعث می شود با علاقه خیلی زیاد کار نکنیم و از سوی دیگر مجالی برای ایده نو و بروز خلاقیت برایمان باقی نمی ماند. با وجود این، برخی مشاغل اینگونه نیستند؛ مشاغلی که شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد اما افراد زیادی این شغل ها را برای خود انتخاب کرده و از آن لذت می برند.
مقابل یکی از فست فودهای بزرگ تهران فردی ایستاده که لباس عروس ک به تن کرده و مشتریان را به داخل مغازه دعوت می کند تا غذا سفارش دهند. کودکان به او واکنش نشان داده و با او بازی می کنند و بعضی از بزرگ ترها با او عکس یادگاری می گیرند. مرد میانسالی که پشت این عروس ک پنهان شده به «آرمان» می گوید: یکی از روش های شناساندن رستوران و غذاخوری همین عروس ک های تن پوش است.
البته این شغل دوم من است اما آن را از شغل اولم که کار در یک فروشگاه است بیشتر دوست دارم. مرد عروس کی با افتخار به همه می گوید که شغلش چیست و حتی بچه هایش هم بعضی وقت ها که مدرسه ندارند پیش او می آیند و به جای او لباس عروس ک به تن می کنند. سال گذشته همه همکلاسی های پسرش پیش او آمده و در رستوران آنها غذا خوردند و با او عکس یادگاری گرفته اند. مرد عروس ک پوش با شادی اینها را تعریف می کند و می گوید: یک شغل عجیب برای شادکردن مردم و دعوت آنها به صرف غذا.
خط نگهدار تاکسی؛ کاری که همه از آن راضی اند
از سر صبح تا سر شب در یک مکان می ایستد تا مسافران را برای سوار شدن به تاکسی هدایت کند اما برخلاف تصور همه خط نگه دارها از راننده های خطی و مسافرها پولی نمی گیرند بلکه درآمد آنها از تاکسی های غیرخطی است. یکی از راننده های مسیر ونک به فاطمی درباره خط نگه دارها به «آرمان» می گوید: از نظر مسافران این کار مزاحمتی ایجاد نمی کند و حتی باعث رعایت کردن صف هم می شود. راننده های خطی هم از این موضوع راضی هستند.
عمدتا سر صبح و سر شب به دلیل ترافیکی که وجود دارد، تاکسی های خطی نمی توانند به موقع به مبدا برگشته و دوباره مسافر سوار کنند. این است که صف های طویل مسافر شکل می گیرد و وجود این افراد بیشتر احساس می شود. این راننده درباره میزان درآمد این افراد می گوید: از تاکسی ها یا شخصی های سواری ۱۰۰۰ تو مان و از رانندگان ون ۲۰۰۰ تومان به ازای سوار کردن مسافر دریافت می کنند. همچنین در برخی شرایط از خطوطی که مسافر کمتری دارند برای خطوط پر ازدحام تاکسی می آورند که آن هم درآمد خاص خودش را دارد.
کنترل چی تخم مرغ اصلا وقت ندارد
مسئولیتش کنترل کردن تخم مرغ از نظر ترک و اختلالات دیگر قبل از درجه بندی و مهر تایید زدن روی آنهاست. می گوید ۱۰ سال است به این کار مشغول است و درآمدش هم حقوق ثابتی است که وزارت کار تعیین کرده است. درباره کنترل کردن تخم مرغ ها به «آرمان» می گوید: این کار خیلی حساس است.
برای مثال تصور کنید همان لحظه که تخم مرغ در دستتان است، عطسه یا سرفه تان بگیرد یا از دستتان سُربخورد و این اتفاقات غیرقابل پیش بینی است. او همچنین ادامه می دهد: تخم مرغ های سالم را برای بسته بندی می فرستیم اما آنهایی که ترک خورده و مشکل دارد را جدا می کنیم تا آنها را به کارخانجات شیرینی سازی و رستوران ها بفروشند. وقتی کار می کنیم حتی یک لحظه هم وقت نداریم که برای مثال چایی یا قهوه بنوشیم و به سرعت و بی وقفه کار داریم.
سرعت این کار آنقدر زیاد است که شب ها در خواب هم دست های من بی اختیار تکان می خورد و خواب تخم مرغ شکسته می بینم. کنترل چی ها در همه کارخانه ها حضور دارند و کارشان این است که در آخر خط تولید می ایستند و مواد تولیدشده ناسالم را از مرغوب جدا می کنند.
معامله روی زندگی
پاک کردن شیشه به خودی خود، کار بسیار دشواری است. حال تصور کنید که از یک طناب آویزان شده و بدون اینکه بر نقطه محکمی ایستاده باشید شیشه های یک برج را در ارتفاع ۲۰۰متری بشویید. آویزان شدن از ارتفاع ۲۰۰متر و بالاتر از آن به خودی خود آنقدر هیجان و خطر دارد که قابل وصف نیست چه برسد به اینکه در این شرایط قرار باشد کاری نظیر شیشه شستن هم انجام دهید.
هر چقدر هم که این تصور وجود داشته باشد که شستن شیشه توسط این افراد کار ساده ای است و نباید به آنها اینقدر پول داد اما باید پذیرفت که در این شغل عجیب فرد شیشه شور روی زندگی خود معامله می کند. گزارش های فراوانی درباره حوادث ناشی از شستن شیشه گزارش شده است.
یکی از موسسات و شرکت هایی که شیشه ساختمان های بلند را می شویند درباره میزان درآمد این افراد به «آرمان» می گوید: برای هر طبقه بین ۷۰۰هزار تا یک میلیون تومان دریافت می کنیم. شیشه شورهای ساختمان های بلند کاری را انجام می دهند که هر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل هم است که همیشه مشتری دارند. کارگری که از طناب آویزان است و شیشه می شوید چندین برابر کارگری که پایش روی زمین است، درآمد دارد؛ فقط به دلیل ریسک پذیری.
تابلودارها
روی یک تابلوی مقوایی نوشته شده گوجه سبز کیلویی هشت هزار تومان و صدمتر جلوتر یک وانت پر از گوجه سبز ایستاده است. کمی آن طرف تر چند پسربچه نشسته و روی تابلوهایی که به دستشان دارند، نوشته شده: گوسفند! اینها برای صاحب این اموال کار می کنند و حقوق ثابتی ندارند یعنی، به ازای هر چیزی که بفروشند به آنها آخر روز حقوق می دهند. یکی از آنها به «آرمان» می گوید: انتظار کشیدن برای مشتری قسمت اصلی کار ماست و تابلوها را برای افرادی که در ماشین های خود هستند و با سرعت عبور می کنند ساخته ایم.
یک مرد جوان که یک هندوانه خیلی قرمز را به دست گرفته تا ماشین ها را تشویق به ترمز کردن و خرید هندوانه از وانتی که جلوتر در اتوبان پارک شده، کند به «آرمان» می گوید: اگر وانت کنار اتوبان باشد و شما هم بخواهید هندوانه بخرید وقتی با سرعت زیاد رد می شوید، نمی توانید آن را ببینید و فرصت کافی برای توقف ندارید در حالی که با این کار چند متر جلوتر توقف می کنید.
او درباره درآمدش می گوید: بیشتر از ماهی ۴۰۰ هزار تومان نمی شود اما کارمان خیلی سخت است. ایستادن کنار اتوبانی که پر از دود و ماشین است در گرمای تابستان و زیر آفتاب داغ، کار هر کسی نیست. می خندد و می گوید: آنقدر تشنه مان می شود که اینجا روزی سه، چهار تا هندوانه را فقط خودمان می خوریم!
هر چیزی می فروشند حتی زمان
نوبت گیرها در کار خرید و فروش زمان هستند. آنها از زمان خود می زنند. از وقت استراحت خود می زنند. صبح علی الطلوع نوبت می گیرند و نوبت گرفته شده اول را به افرادی که مشغله دارند و نمی توانند ساعت ها در صف بایستند، می فروشند. در واقع، کار آنها خرید و فروش زمان است. این افراد را در صف های طویل سبد کالا هم می شد دید. اینها همه جا هستند. ماه بهمن که می شود در صف بلیت جشنواره فیلم می ایستند. یا نوبت خود را به شما می فروشند یا بلیتی را که خریده اند به چند برابر قیمت به کسی که فرصت ایستادن در صف یا نوبت را ندارد می فروشند.
نوبت گیرها در زمان برگزاری داربی بزرگ پایتخت هم فعال می شوند. هم فوتبال می بینند و هم کسب درآمد می کنند. هم فیلم می بینند و هم کسب در آمد می کنند. بنابراین هستند افرادی که اگر کاری هم نداشته باشند در خانه نمی مانند و برای کسب درآمد هر کاری می کنند. هر چیزی می فروشند حتی زمان. شاید یکی از دلایلی که باعث می شود، مشاغلی از این دست شکل بگیرند، نرخ بالای بیکاری و نیاز روزافزون افراد به شغل و منبعی برای کسب درآمد باشد.
بر اساس آمارها در پنج میلیون خانوار ایرانی هیچ فرد شاغلی وجود ندارد و این باعث می شود از سویی نیازهای مالی و معیشتی این عده برطرف نشود و از سوی دیگر این افراد از هر راه مشروعی کسب درآمد کنند.
,