علی عبدالمالکی: باورم نمی شد کسی آهنگ هایم را گوش کند! - جراحی بینی علی عبدالمالکی در چه سالی بوده
مجله زندگی ایده آل: شاید او یکی از بدشانسترین خوانندههای موسیقی پاپ بعد از انقلاب باشد. به هر حال عدم انتشار آلبومش طی هفت سال و موفقیت در اجراهای زنده علیرغم نداشتن آلبوم رسمی، یکی از ویژگی های بزرگ کارنامه هنری «علی عبدالمالکی» است که به مرور در بین دوستدارانش به اتفاقی عادی تبدیل شده.
او سرانجام توانست نخستین آلبوم رسمی خود را به نام «مخاطب خاص» در بازار موسیقی کشور منتشر کند تا خرداد 94 تاریخی به یاد ماندنی برای دوستداران این خواننده باشد. انتشار آلبوم رسمی این خواننده بهترین بهانهای بود که سراغش برویم و با او درباره اتفاقات و اخبار مختلف گپ بزنیم.
شما مدتهاست که در موسیقی فعالیت میکنید ولی کمتر گفتوگو کردهاید و شاید همین بهترین دلیلی باشد که نخستین سوال این گفتوگو کمی کلیشهای شود. چه شد که به سمت موسیقی کشیده شدید؟
من هم مانند تمامی کسانی که در زمینه موسیقی فعالیت میکنند از دوران کودکی به این حرفه علاقهمند بودم و این علاقه روز به روز بیشتر میشد. بعد از یادگیری گیتار، در جمعهای دوستانه که میخواندم دور و بریها و دوستان بسیار تشویقم میکردند و میگفتند ادامه بده که بالاخره به صورت حرفهای وارد این عرصه شدم.
جراحی بینی علی عبدالمالکی در چه سالی بوده
آن روزها در اوج شهرت به سر میبردید و آهنگهایتان همه جا شنیده میشد؛ چه حس و حالی داشتید؟
واقعا آن روزها عجیب و غریب بود. حس آن روزها را نمیتوان توصیف کرد. آرزوی دست نیافتنی برایم دستیافتنی شده بود. خدا را شکر میکنم که اتفاقات خوبی برای آن دو آلبوم افتاد.
در مورد نخستین آلبوم غیر رسمیتان «خدا نشناس» کمی توضیح بدهید.
بگذارید از همان ابتدا برایتان تعریف کنم. در آن سالها علاقه فوقالعاده شدیدی به موسیقی داشتم. وضع مالی خیلی خوبی هم نداشتیم. در یک خانواده درجه متوسط و شاید هم پایینتر زندگی میکردم و دنبال یک موقعیت برای شروع بودم. مجلات و روزنامه ها را ورق میزدم و در صفحه نیازمندیهای یکی از روزنامه ها از یک تنظیمکننده یک آگهی دیدم. به آن شماره زنگ زدم و صحبتهایمان را کردیم و قرارمان بر این شد که یک آلبوم را با کمک هم جمع کنیم. آن تنظیمکننده سید سروش طباطبایی یا همان «دی جی سروش» (اس جی ترک) بود که با رفاقت بسیار زیادی آلبوم را استارت زدیم. صادقانه بگویم اصلا انتظار نداشتم که آن آلبوم آنقدر بترکاند! دو روز بعد از انتشار آلبوم در فضای مجازی در حال قدم زدن با دوستان در محله قدیمیمان بودم که یک ماشین در حال گوش دادن به آن آلبوم از کنارمان رد شد. به چند ثانیه نرسید که از یک ماشین دیگر هم قطعات آن آلبوم را با صدای بلند، به گوش میرسید. واقعا باورم نمیشد.
دومین آلبوم غیررسمیتان را هم به فاصله چهارماه منتشر کردید که به جرات میتوانم بگویم نام علی عبدالمالکی را به عنوان یکی از پرمخاطبترین خواننده آن روزها معرفی کرد.
پس از آن اتفاق آنقدر انگیزهام زیاد شد که به فاصله خیلی کمی آلبوم بعد را با کمک سروش آماده کردیم. آنقدر ذوق و شوق و انگیزه داشتیم که خستگی به هیچ عنوان تاثیری روی ما نداشت.
بعد از آن دو آلبوم دیگر با سروش همکاری نکردید. چرا ؟
قرارمان این بود که همکاری کنیم اما یک سری اتفاقات پیش آمد که نتوانستیم به همکاری ادامه دهیم. اما همچنان با هم دوستان خوبی هستیم. خیلیها میگویند تو دروغ میگویی که هنوز هم با هم دوستید! اما واقعا اینطور نیست. سروش از دوستان بسیار خوب من است. روزهای خوبی را با هم گذراندیم و سختیهای زیادی را با هم پشت سر گذاشتیم اما به جایی رسیده بودم که دیگر شوق کار کردن نداشتم.
یعنی به آن مرحله رسیدید که گفتید دیگر نمیخوانم ؟
بله، اما خب یک تصمیم احساسی بود. وقتی که این همه لطف طرفدارانم را دیدم که انگیزه برای من ایجاد میکنند به خودم گفتم کسی که این طرفداران را دارد هیچ وقت نباید کم بیاورد؛ از آن روز به بعد حتی بیش از گذشته انگیزه دارم و هواداران مطمئن باشند که اتفاقات بسیار خوبی در راه است.
خیلی کم پیش میآید که یک خواننده با یک آلبوم آنقدر هیت شود. چقدر برای آن آلبوم زحمت کشیدید؟
در آن زمان برای من اتفاقات زیادی رخ داد سختی زیاد کشیدم و شبانهروز مشغول کار و ساخت قطعات بودیم. به هر حال خواست خدا بود. جا دارد از دوست بسیار خوبم سروش طباطبایی هم بابت آن روزها تشکر کنم.
یکی از ویژگیهایی که در آثار علی عبدالمالکی مشخص است ترانههای عامیانه و ساده آن است. اما در این آلبوم کمی ساختار شکنی کردهاید و در کنار آن ترانههای عامیانه، ترانههایی همچون « همسایه » که زهرا عاملی سروده است و « عکس لب دریا » را که از سرودههای نرگس جعفری است و ساختار سنگینتری نسبت به سایر ترانههای آلبوم دارد به مجموعه قطعات آلبوم اضافه کردهاید. هدف شما از این کار چه بوده است؟
دوست داشتم ضمن حفظ مخاطبان فعلیام، مخاطبان جدیدتری را هم به سمت خود بکشانم. به هر حال موسیقی سلیقهای است و سعی داشتم تمامی سلایق را در این آلبوم در نظر بگیریم. اما راستش را بخواهید خودم شخصا همان ترانههای ساده و عامیانه را بیشتر دوست دارم چون میخواهم سادهترین انسانها نیز بتوانند مفهوم آثارم را متوجه شوند و با آن ارتباط برقرار کنند.
برای این آلبوم یک تیزر ویدئویی هم آماده و منتشر کردید، کمی در این باره توضیح میدهید؟
تیزر این آلبوم را ظرف مدت دو، سه روز آماده کردیم و برای تبلیغات پیش از آلبوم آن را منتشر کردیم که بازخوردهای بسیار خوبی هم از آن گرفتیم. انشاالله برای آلبوم بعدی وقت بیشتری را صرف ساخت تیزر خواهیم کرد تا یک ویدئوی حرفهایتر را تولید کنیم.
در مورد قطعه «تیکه کلام» کمی توضیح بدهید؛ چرا ترانه این قطعه را آنقدر خشن سرودید؟!
(میخندد) این ترانه خشن نیست فقط به قول معروف کمی خاکستری است. به هر حال خیلیها هم این نوع ترانهها را دوست دارند. این ترانه بانمکی مخصوص خودش را دارد و من دوستش دارم.
قطعه «گریه نکن» قطعهای است که زنده یاد «مرتضی پاشایی» آن را آهنگسازی کرده است. میخواهم درباره این قطعه و نحوه شکلگیری آن برایمان بگویید.
اصلا دوست ندارم روی این قطعه مانور بدهم و بخواهم از آن سوء استفاده کنم. به هرحال چند سال بود که من و مرتضی با هم دوست بودیم و مرتضی آهنگ «چند روزه» را هم برای من ساخته بود. به من قول داد که یک قطعه دیگر را برای آلبومم بسازد. حدود یک سال نیم پیش بود که در صبح یک روز برفی مرتضی به من زنگ زد و گفت بیا بریم برف بازی کنیم! من هم با هزار سختی از خواب بلند شدم و به سمت خانه مرتضی راه افتادم. باورتان نمیشود که من نیم ساعت پشت در ماندم تا اینکه در را برایم باز کردند. وارد خانه شدم و دیدم که مرتضی و مهرزاد امیرخانی خیلی راحت در اتاق کارشان خوابیدهاند و فهمیدم حسابی سرکار رفتهام! (میخندد) این وضعیت را که دیدم من هم کنار آنها خوابیدم. بیدار که شدیم مرتضی سورپرایزم کرد و این قطعه را برایم گذاشت و گفت گوش کن! برای تو ساختهام. خیلی هم این قطعه را دوست دارم چون یک یادگاری بسیار خوب از یک دوست بسیار عزیز است.
حالا که حرف از مرتضی شد میخواهم سوالی بپرسم. شما و مرتضی رابطه بسیار خوبی با هم داشتید و دوستان بسیار خوبی بودید؛ اصلا سعی نکنید این موضوع را انکار کنید. با اینکه رابطه خیلی صمیمیای با هم داشتید اما بعد از آن اتفاق تلخ و رفتن مرتضی شاید بتوان گفت تنها کسی که سکوت کرد و حرفی نزد شما بودید؛ آن هم در شرایطی که خیلیها سعی کردند از این موضوع سوءاستفاده کنند. دلیل این سکوت معنادار چه بود؟
من بیشتر از اینکه دوست مرتضی باشم طرفدارش بودم. این را از صمیم قلبم میگویم. الان هم اصلا دوست ندارم در مورد این مسائل صحبت کنم و حاشیهها را بیشتر کنم.
تا کی میخواهید سکوت کنید و چیزی نگویید؟
چرا باید چیزی بگویم؟ باید هم سکوت کنم. رفیق اگر رفیق باشد باید در این شرایط سکوت کند؛ نه اینکه خودش را به هر دری بزند تا دیده شود. شما اگر از فوت رفیقات خیلی ناراحت هستی برو داخل اتاقت در را هم پشتت ببند و تا یک سال گریه کن. نه اینکه بیایی مقابل هزاران دوربین از خاطراتت با مرتضی بگویی! دوست ندارم با این صحبتها حرف و حدیثها بیشتر شود. مرتضی آنقدر بزرگ بود که با رفتنش حسرت خیلی چیزها را به دل خیلیها گذاشت و فکر نمیکنم تا سالها کسی بتواند با این همه عظمت و احترام از دنیا برود.
در دورانی هم که مرتضی در بیمارستان بستری بود خیلی کم و شاید دو، سه بار به بیمارستان رفتید؛ چرا ؟
چون بودن من به مرتضی کمکی نمیکرد. با ایجاد شلوغی هیچ چیز درست نمیشد و تنها دعا میتوانست کارساز باشد که آن هم به خواست و مصلحت خدا برآورده نشد و مرتضی از میانمان رفت. بیایید از این بحث عبور کنیم. اصلا دوست ندارم در این مورد صحبت کنم. از خاطراتم با مرتضی بگویم که چه شود؟ قشنگیاش به این است که در ذهن خودم بماند و مواقع دلتنگی با آن خاطره بازی کنم.
آن اوایل که مرتضی به تازگی به این بیماری دچار شده بود هم در جریان بیماریاش بودید؟
بله، آن دوران هر وقت من به خانهاش میرفتم یا او به خانهام میآمد همیشه یک شربت معده در دستانش بود و خیلی هم درد میکشید. آن موقعها فکر میکردیم یک زخم معده ساده است که زود خوب میشود.
این گفتوگو قرار است چگونه تمام شود؟
ممنونم از شما و از تمامی کسانی که در طول این سالها حمایتم کردند. واقعا دم همهشان گرم؛ دستشان را از همین جا میبوسم. تشکر میکنم از تمامی دوستان هنرمندم که من را رقیب خودشان نمیدانند و در این آلبوم بسیار کمکم کردند. در حال حاضر انگیزه من بسیار بیشتر شده است و خدا نکند که انگیزه من زیاد شود. روز به روز امیدوارتر و با انرژی بیشتر کار خواهم کرد و لطف هوادارانم را با آثارم جبران خواهم کرد. به امید آنکه روی ماه همهشان را بهزودی و در کنسرت ببینم.
از چه زمانی به عنوان یک خواننده مجاز شروع به فعالیت کردید؟
سال 89 بود که مجوزم را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفتم و اولین کنسرتم را در تهران برگزار کردم. پیش خودمان گفتیم شاید فعلا نتوانیم آلبوم منتشر کنیم اما کنسرت که میتوانیم برای طرفدارانمان برگزار کنیم!
فکر میکنم اولین خوانندهای باشید که بدون حتی یک آلبوم رسمی کنسرتهای زیادی در تهران و شهرستانها برگزار کردهاید.
بله، دقیقا همینطور است. برای آن کنسرتها مجوز برخی از قطعات دو آلبوم خدانشناس و نامسلمون را گرفتیم و آنها را همراه با چند تکآهنگی که منتشر کرده بودم به روی صحنه بردیم. حس بسیار خوبی بود که طرفدارانم آن قطعات را با ذوق و شوق با من میخواندند.
از سال 87 تا 94 هفت سال سکوت کردید و خبر زیادی از شما نبود. فقط هر از گاهی یک تکآهنگ منتشر میکردید. میخواهم بدانم علی عبدالمالکی در طول این هفت سال مشغول به چه کاری بود؟
تمام فکر و ذکرم روی آلبوم بود. برای این آلبوم حدود صد کار آماده کردیم. اما گاهی اوقات اتفاقاتی میافتاد که اذیت میشدم و تا میآمدم آنها را حل و فصل کنم بین کارها وقفه میافتاد. علی عبدالمالکی کسی است که از بچگی سختی زیاد کشیده اما طرفدارانم ثابت کردند که در هر شرایط حمایتم میکنند و پشتم هستند. واقعا طرفدارانم عجیب و غریباند. من هم سعی کردم با آثارم پاسخگوی این همه محبتشان باشم.
برسیم به نخستین آلبوم رسمیتان که به تازگی و با نام «مخاطب خاص» در بازار موسیقی کشور منتشر شده است. میخواهم بپرسم که استراتژیتان برای این آلبوم چه بود و از آن صددرصدی که در ذهنتان برای این آلبوم در نظر گرفته بودید چند درصد موفق شدید آن را عملی کنید؟
فکر میکنم حدود 90 درصدش را توانستم عملی کنم. استراتژیای که برای آلبوم مخاطب خاص در ذهنم بود این بود که بتوانم تمامی سلایق را در آلبوم در نظر بگیرم و تمامی آنها را راضی کنم. سبکهای مختلف را به شکلهای متفاوت در این آلبوم اجرا کردم. در آلبوم مخاطب خاص چند قطعه هست که آنها را حدود سه و چهار سال پیش ساختهام و بقیه را طی همین یکی، دوسال گذشته. سعی کردم یک آلبوم سرشار از احساس را منتشر کنم چون هوادارانم انسانهای بسیار با احساسی هستند و همچنین در کنار آن قطعات ریتمیک را هم به آلبوم اضافه کردم؛ به نوعی به روز بودن را نیز در آلبوم رعایت کردم و تلاشم این بود که با تلفیق این دو، آلبوم خوبی را روانه بازار کنم.
به چه دلیل نام «مخاطب خاص» را برای آلبوم در نظر گرفتید؟
سوژه این کار حدود دو سال پیش به ذهنم رسید. پیش خودم گفتم یک کار با این مضمون بسازم؛ بنابراین با دوست خوبم علیرضا مرتضی قلی مشغول نوشتن ترانه این قطعه شدیم. بعد از سرودن ترانه و ساخت ملودی دیدم کار جالبی از آب در آمده است و تا به حال کار این مدلی اجرا نکرده ام! علاوه بر این به این نتیجه رسیدم که اسم خاصی هم برای نام آلبوم است و همین نام را برای آلبوم برگزیدم.
فکر نمیکنید 15 قطعه برای یک آلبوم کمی زیاد باشد ؟
برای من کم هم بود. من هفت سال آلبومی را منتشر نکرده بودم و برای کنسرتها احتیاج به قطعات جدید داشتم تا از حالت تکرار بیرون بیایند. همچنین برای احترام به مخاطبانم این کار را انجام دادم تا کارهای بیشتری از من بشنوند و در کنسرتها با من همراهی کنند. در کنسرت بعدی تلفیقی از قطعات قدیمی و قطعات آلبوم جدید را به روی صحنه خواهیم برد.
برخلاف دو آلبوم قبلی که تمامی ترانهها را خودتان سرودهاید، در این آلبوم فقط ترانه 4 قطعه از خودتان بود، دلیل این تغییر و تحول چه میتواند باشد؟
یکی از مسائلی که متاسفانه هنرمندان مان درگیرش هستند این است که میخواهند خودشان همه کارها را در آلبوم بکنند و این اصلا خوب نیست ! وقتی کسی وجود دارد که در حیطه کاری خودش از جمله ترانه بسیار خوب عمل میکند و کاربلد است چه اصراری است که همه کارها را خودت انجام دهی؟ دوست داشتم با افرادی حرفهای کار کنم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم گرفتم.
اما در زمینه آهنگسازی همه قطعات را خودتان ساختهاید؛ دلیل این موضوع چیست؟
واقعا اصراری روی این موضوع نداشتم. نگفتم چون خودم آهنگ میسازم باید همه را خودم بسازم! حسم میگفت این قطعات خوب شدهاند و جواب خوبی را از آنها خواهم گرفت.
,