«فوق سری» نمره قبولی می گیرد؟
در هیاهوی حاشیه های سریال نوروزی شبکه یک و مصاحبه های تند و آتشین مهدی فخیم درباره سانسور سریالش، حسین تراب نژاد فیلمنامه نویس مجموعه در گفتگو با هفت صبح از محتوا و ساختار داستانی سریال می گوید و از ایراداتی که به آن وارد است دفاع می کند.
مجموعه «فوق سری» یکی از سریال های قابل قبول نوروز امسال بود که در نظرسنجی ها هم جایگاه به نسبت خوبی پیدا کرد. با اینحال اما اواخر نوروز به دلیل اظهارنظرهای مختلف تهیه کننده و کارگردان به یکی از پرحاشیه ترین سریال های این ایام بدل شد. این حواشی باعث شد تا بررسی محتوایی و ساختاری سریال یک مقدار نادیده گرفته شود و تمرکزها صرفا روی دعواهای میان تهیه کننده (فاز اول)، کارگردان، تلویزیون و ناجا تقسیم شود.
برای صحبت راجع به محتوای سریال سراغ حسین تراب نژاد، نویسنده این سریال رفتیم. او از ابتدای گفتگو با هفت صبح، اعلام کرد که حاضر نیست به هیچ وجه وارد این حواشی روزهای اخیر شود و قول گرفت که در طول مصاحبه، حتی یک کلمه هم راجع به این مسائل صحبتی نمی کند.
در این پرونده علاوه بر مصاحبه مفصل با این نویسنده، برخی مسائل حاشیه ای و دعواهای شکل گرفته شده میان عوامل را هم بررسی می کنیم.
ایده تغییر چهره با استفاده از جراحی پلاستیک برای انجام اعمال مختلف خلافکارانه، اتفاقی بود که در واقعیت به وقوع پیوسته بود یا صرفا از روی تخیل به آن رسیدید؟ ایده اصلی از فخیم زاده بود یا با هم به آن رسیده بودید؟
- نه، این مسئله جراحی پلاستیک کاملا تخیلی بود و در واقعیت چنین اتفاقی را نداشتیم. در واقع فخیم زاده یک ایده داشت که قبلا می خواست آن را کار کند که به دلایلی نشده بود. بعد که سعید منتظرالمهدی، مدیرعامل موسسه ناجی هنر پیشنهاد داد تا فخیم زاده یک کار برای این موسسه انجام دهد به من زنگ زد و گفت این ایده را دارم و بعد نشستیم با هم طرح را درآوردیم و فیلمنامه را شروع کردیم.
از اول قرار بود کار قالبی کمدی داشته باشد یا صرفا با برخی موقعیت ها و دیالوگ ها می خواستید آن را از قالب یک سریال پلیسی صرف بیرون آورید؟
- قرار بود موقعیت های کمیک وجود داشته باشد و حتی بنا بود میزان این موقعیت ها خیلی از چیزی که الان در سریال شاهد بودیم بیشتر باشد. می خواستیم سراغ ساختار کمدی - پلیسی برویم؛ ساختاری که تا به حال در تلویزیون مشابه اش را سراغ نداشته ایم.
به خاطر مخالفت ناجی هنر این اتفاق نیفتاد؟
- نه. مسیر تولید به سمتی رفت که عملا نیاز به این حجم موقعیت کمدی نداشتیم. شاید هم سلیقه آقای فخیم زاده این بود که یک مقدار از حجم کمدی را در زمان اجرا کم کند.
جنس کاراکتر سرهنگ نصراللهی، فرار او از موقعیت های خطرناک، جنس ارتباطش با خانواده و خلاصه نوع برخوردهای او با اطرافیان، با تصویری که معمولا از یک سرهنگ سراغ داریم کاملا متفاوت است. شبیه این ماجرا را در سریالی مثل «شاهگوش» شاهد بودیم اما آنجا چون کل کار ساختاری فانتزی داشت، برایمان قابل باور بود.
- یکی از اهدافی که از ابتدای سریال دنبال می کردیم این بود که دوتا سرهنگ نیروی انتظامی جذاب و بامزه خلق کنیم. نوع نگاه متفاوتی که سرهنگ نصراللهی به ماجراها دارد به نظرم خیلی رئال و قابل باور است. می خواستیم نشان دهیم کهس رهنگ نیروی انتظامی هم خب مثل خیلی از مردم، ممکن است یک موقع هایی بترسد یا وقتی در یک موقعیت خطرناک قرار می گیرد ترجیح دهد بی خیال این موقعیت شود و از راه ساده تری ماجرا را حل کند. اینها تعمدی بود و در جهت باورپذیرتر کردن و رئال کردن شخصیت بود.
پس چرا از این موقعیت ترس، در طول داستان استفاده های بیشتری نکردید؟
- می توانستیم این موقعیت های جالب را طولانی تر کنیم اما سفارشی که به ما داده بودند این بود که برای نوروز یک سریال 15 قسمتی بسازیم. به نظرم این قصه پتانسیل این را داشت که در تعداد بیشتری قسمت ساخته شود که نشد.
مسئله تغییر جایگاه دو آدم شبیه هم بارها در فیلم ها و سریال های مختلف دیده شده. حتی مسئله جابجایی یک خلافکار با یک فرد مثبت در خود سریال های تلویزیون دو سه بار استفاده شده. مثلا در گمگشته، روز رفتن و ... عینا با چنین مسئله ای روبرو بودیم. به دلیل اینکه مبادا انگ تکراری بودن سوژه به پیشانی کار بخورد تصمیم گرفتید کمتر روی این تغییر جایگاه مانور کنید؟
- دغدغه مان خیلی این نبود که شبیه کارهای قبلی از آب درنیاید. فکر کردیم قصه مان اینطوری درست تر است . حالا اینکه نتیجه چه بوده را مخاطب باید نظر بدهد. به نظرم عوض شدن جای دو نفر، موقعیتی است که خب اصولا در فیلم ها و سریال های ایرانی و خارجی جواب می دهد. چندین و چند بار تا به حال این موقعیت تکرار شده اما آنقدر جذاب است که فکر نمی کنم مخاطب، زیاد موقع تماشا به این مسئله توجه کند که آن را قبلا در فلان کار هم دیده است. ما سعی کردیم بیشتر روی این تبعات متمرکز شویم. تبعاتی که این جابجایی برای سرهنگ نصراللهی پیش می آورد.
گفتید سعی تان این بوده که سرهنگ نصراللهی شخصیتی کاملا متفاوت با تمام سرهنگ هایی داشته باشد که تا به حال در سریال ها دیده ایم. درباره خانواده او چطور؟ اصلا قابل پذیرش است که یک دختر چادری در چنین خانواده ای، با پدر شوهرش که از قضا سرهنگ هم هست چنین رفتاری داشته باشد؟
- همانطور که گفتم بنایمان از ابتدا این بود که دوتا سرهنگ متفاوت داشته باشیم. سرهنگی که حالا شاید در زندگی خانوادگی اش هم مشکل داشته باشد. ما در سریال های دیگر دیده ایم که معمولا همسران سرهنگ های نیروی انتظامی که کارهای اطلاعاتی انجام می دهند، اصولا با شغل آنها مشکل دارند.
سعی کردیم یک جور دیگری به این قضیه نگاه کنیم. رابطه علی نصراللهی با همسرش خیلی رابطه خوبی است اما عروسی که تازه وارد این خانواده شده مدام مشکل ساز است. یعنی کارهای نصراللهی یک مقدار شاخک هایش را تکان می دهد. اینکه حالا می گویید دختر چادری یک خانواده سنتی اینطور رفتار نمی کند و اصلا از او پذیرفته نیست به تعریف ما از آدم ها برمی گردد. اگر این کاراکتر غیرقابل باور درآمده خب حتما مشکل از ما بوده.
چرا یک سرهنگ باید از برادرزاده اش بخواهد تا برود و در زندگی پدرشوهرش کنکاش کند؟ این به لحاظ حرفه ای و امنیتی درست است؟
- این کنجکاوی بیش از حد خود باران است چون در سکانسی که سرهنگ ناصری به باران می گوید برو ته و توی قضیه را دربیاور، حد و حدود این کنجکاوی را مشخص می کند. می گوید برو ببین خانه جدیدی نخریده؟ یا مثلا پول زیادی به دست نیاورده؟ این خود دختر است که به خاطر روحیاتش می رود کنجکاو می شود و می خواهد سر از ماجرا دربیاورد. ما در دیالوگ ها هم داریم که سرهنگ ناصری و نصراللهی از زمان دانشجویی با هم دوست بوده اند و تمام زندگی شان کنار هم گذشته. اینجا واقعا ناصری می خواسته مطمئن شود که چنین اتفاقی برای نصراللهی افتاده یا نه! بعد بیاید ماجرا را از کانال هایی که لازم است دنبال کند.
بله اما این اتفاق بعدها باز هم تکرار می شود. سر قضیه جابجایی نصراللهی با ناصر، قرار می شود به دلیل اهمیت اتفاق، غیر از خود آن چهار نفر، کس دیگری متوجه ماجرا نشود اما به خاطر اهمال کاری باران، یک مرتبه پای تمام خانواده ها به میان کشیده می شود. فاش شدن مسئله ای سری به این مهمی که با امنیت ملی جامعه سر و کار دارد، با اصول نیروی انتظامی مغایر نیست؟
- این اتفاق اواخر ماجرا می افتد. از قسمت سیزدهم که بخش اعظمی از عملیات پیش رفته، تازه ماجرا به خانواده ها کشیده می شود؛ آن هم به خاطر اینکه سرهنگ ناصری چاره ای ندارد چون می بیند که زندگی خانوادگی سرهنگ نصراللهی در خطر قرار گرفته و ممکن است از هم بپاشد. اگر این مسئله زودتر فاش می شد، بله حرف شما را قبول داشتم و به نظرم در آن صورت اشکال به کار وارد بود اما الان چون دیر اتفاق افتاد، مشکلی وجود ندارد.
به هر حال یعنی دوتا سرهنگ آنقدر قدرت ندارند که جلوی فضولی های یک دختر را بگیرند که موضوع کش پیدا نکند؟
- خب این مسئله جزو جنبه های کمیک ماجراست که عروس تا این حد کنجکاو می شود و می خواهد از ماجرا سر دربیاورد.
چه الزامی داشت که خانواده ناصر پاپتی را تا این حد سطح پایین و بی فرهنگ به تصویر بکشید؟ این تصویر غلوآمیز از یک زن جنوب شهری به خاطر تمایز ایجاد کردن بین دوتا خانواده انجام شد؟ چون همانطور که می دانید الان دیگر حتی در مناطق بسیار پایین شهر هم خانم ها با چادر رنگی به مکان های مختلف تردد نمی کنند.
- این چیزها را دیگر من نباید جواب دهم چون بیشتر به اجرا برمی گردد.
یعنی در فیلمنامه شما چنین شخصیتی تعریف نشده؟
- چیزی که در ورق نوشته می شود یک چیز است اما می شود از 10 منظر مختلف به تصویر کشیده شود چون نهایتا از فیلتر نگاه کارگردان باید عبور کند و سلیقه او شرط است.
یکی دیگر از مسائلی که یک مقدار غیرواقعی به نظر می رسد شیوه فرار مجید باستان است. یعنی پلیس آنقدر تبحر ندارد که اجازه می دهد به این راحتی سرش کلاه رود و بعد هم دیگر دنبال ماجرا را نگیرد؟
- پیگیری که بلافاصله بعد از فرار باستان شروع شد و همان موقع فهمیدند که ماجرای نصراللهی قلابی در میان است. طراحی تغییر چهره ناصر پاپتی مقدمه ای است برای اینکه فرار اتفاق بیفتد. می خواستند از این شباهت استفاده کنند تا این فرار راحت صورت بگیرد.
اما پلیس که می داند در آن عملیات سرهنگ نصراللهی اصلا حضور نداشته.
- یک تعداد زیادی پلیس آنجا بود و راننده آنجا که نمی داند سرهنگ نصراللهی در عملیات حضور داشته یا نه. فقط او را می شناسد و می داند که سرهنگ اداره مبارزه با مواد مخدر است و حالا چون تیر خورده باید سریع اقدام کند. حالا شاید در اجرا درنیامده باشد ولی به نظرم منطق هایش درست است.
به عنوان نویسنده کار، از نسخه ای که روی آنتن رفت رضایت دارید؟
- بله، با توجه به تمام اتفاقاتی که افتاد و تغییر تهیه کننده و طولانی شدن کار بله؛ به نظرم نتیجه قابل قبولی بود.
اخبار فرهنگی - روزنامه هفت صبح / برترین ها