سریال روزی روزگاری
قسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگران
سریال روزی روزگاری با پایان تلخ کاپیتان علی خودکشی میکند , بچه آیلین به دنیا میاید و آیلین میمرد , احمد میمرد و با هاکان ازدواج مکیکند پلین
شاید خیلی ها آخر داستان روزی روزگاری را بدانند اما من می خواهم در سایت سفیدک بخشی از قسمت آخر این سریال را برایتان توضیح بدهم .
همه می دانیم که جمیله در یک روز علی کاپیتان را بخاطر خودکشی اش در دریا از دست میده و با دخترش ایلین در هنگام زایمان خداحافظی می کنه .
«سرگذشت پلین »
نهایتا فصل بعدی سریال آغاز می شه . به طور خلاصه سرگذشت پلین این میشه که از هاکان جدا شده و با احمد ازدواج می کند و نهایتا از او باردار می شود اما هنوز بچه یشان به دنیا نیامده ، احمد در یک درگیری کشته می شود و وقتی بچه ی احمد و پلین به دنیا می آید ، پلین نام او را احمد می گذارد و در آخر با هاکان دوباره ازدواج می کند .
«سرگذشت سونر »
سونر با مربی بهار ، دختر ایلین ازدواج می کند . و نهایتا باردار می شود .
« سرگذشت زهرا »
زهرا بیمار می شود و کلیه می خواهد و فقط خون کارولین با خون زهرا مطابقت دارد . به همین خاطر کارولین از فرصت استفاده می کند و از هاکان می خواهد که اگر با او ازدواج کند به زهرا کلیه می دهد .
« سرگذشت کارولین »
اما در آخر خون مربی بهار با زهرا تطابق پیدا می کند و دیگر هاکان نیازی به کارولین نخواهد داشت و کارولین می رود.
« سرگذشت عثمان »
عثمان عاشق دختری به نام عایشه می شود اما عایشه دختری است که مته را دوست دارد و با او دوست است و عثمان هم بخاطر برادرش دست از این عشق می کشد .
« سرگذشت مته »
مته بخاطر عثمان در زندان می افتد و بسیار شکنجه می شود اما نهایتا از زندان فراری اش می دهند .مته هم پیش عایشه بر می گردد .
« سرگذشت جمیله »
جمیله با فردی آشنا می شود به نام عارف و با او ازدواج می کند .عثمان هم بزرگ می شود و داستان زندگی اش را برای یک نویسنده و کارگردان تعریف می کند .
« بخشی از قسمت آخر »
اما تیکه ای از قسمت آخر این است که همه در جشن عروسی جمیله و عارف ، سونر و مربی بهار حاضر هستند و این روز را جشن می گیرند که در آخر کارگردان فیلم روزی روزگاری با صدای بلند می گوید کات و همه بازیگران فریاد می کشند و خوشحالی می کنند که بالاخره فیلم روزی روزگاری به پایان رسید . و بازیگری که نقش جمیله را بازی می کرد ، از خوشحالی کیفش را به آسمان پرتاب می کند و می گوید بعد از مدت ها فیلم برداری راحت شدیم .
همه موبایل هایشان را در می آورند و با هم دیگر عکس یادگاری می گیرند . عثمان کوچولو ، نوجوان و میانسال می آیند و کنار هم می ایستند . علی کاپتان و ایلین می آیند و با دوربین خداحافظی می کنند.
در آخر عثمان واقعی که این داستان را تعریف کرده و اکنون یک پیر مرد است را نشان می دهند که در حال گیتار زدن ، آواز می خواند . حتی عکس های سیاه و سفیدی که اول تیتراژ فیلم روزی روزگاری نشان می دهند ، مربوط میشود به جمیله واقعی و فرزندان واقعی او .
قسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانقسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانقسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانقسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانقسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانقسمت آخر سریال روزی روزگاری + سرگذشت تمام بازیگرانخلاصه قسمت آخر سریال روزی روزگاری+عکس
داستان این سریال بسیار زیبا و دیدنی ازاین قراره:!
علی،کاپیتان معروفی است که برای مدت ها از کشور خود برای کارش جدا میشود و زن و چهار بچه اش را ترک میکند بعد ها با زنی به اسم کارولین اشنا میشود و عاشق او میشود.زمان برگشت او همه ی افراد خانواده به امید داشتن خانواده ای خوب را دارند.دختر بزرگ علی،برین نام دارد.دختر دوم او،ایلین نام دارم،فرزند سومش که پسر است،Mete نام دارد و پسر بسیار کوچکش که اخرین فرزند خانوادس Osman نام دارد.Cemile(زن رسمی علی) بعد میفهمد که همسرش در مدت نبودنش در ترکیه با زنی هولندی دوست شده است و دیوانه وار عاشق او شده است.و این خبر را کم کم تمام افراد خانواده میفهمند.مته از پدرش متنفر میشود.و پدرش قسط ازدواج با کارولین را دارد و در اخر همسرش جملیه را طلاق میدهد و خانواده اش را از خانه بیرون میانداز.مته برای انتقام از پدرش خونه را به اتش میکشد .
________________________________________
از تمام کاربران سایت تشکر میکنم بابت همکاری در کامنت هاااا
و حالا یکی از کاربران:
اول اینکه پلین از احمد باردار میشه و احمد به دلایل سیاسی و امنیتی متواری میشه و پلین با هاکان ازدواج میکنه و زهرا دختر پلین و احمد به دنیا میاد و زهرا وقتی که یکم بزرگتر میشه مشکل کلیوی پیدا میکنه و باید هرچه زود تر برایش یک کلیه جدید پیدا کنند و هاکان به هر دری که میزنه کلیه مناسب برای زهرا کوچولو پیدا نمیکنه و کارولین که اول میخواست خودشو بچسبونه به سونر و سونر دست رد به سینه اش میزنه این بار برای هاکان نقشه میکشه و به هاکان میگه اگه تو با من ازدواج کنی من هم در عوض راضی میشم که یکی از کلیه هامو بدم به زهرا ولی هاکان قبول نمیکنه.آیلین هم که بعد از خود کشی مراد با سونر ازدواج میکنه و سر زا میمیره و بچه اش به دنیا میاد و سونر برای بچه پرستار استخدام میکنه و پرستار بچه آیلین یکی از کلیه هاشو به زهرا کوچولو (دختر پلین) اهدا میکنه و سونر هم با پرستار بچه آیلین ازدواج میکنه و کارولین هم که میخواست هاکان رو خام کنه بعد از اینکه نقشه اش شکست خورد میره و با اکرام خان (بابای هاکان) دوست میشه …..
مته هم که از مرگ اینجه خانم خیلی نارا حت شده،بعد از سالها با دختری که شباهت عجیبی به اینجه خانوم داشته دوست میشه و بعد از مدتی که دوست دختر مته میفهمه که مته به خاطر عشق اولش (اینجه خانم) با اون دوست شده با مته قهر میکنه و برای همیشه اونو ترک میکنه …..
حالا عثمان هم دیگه بزرگ شده و دبیرستان میره و عاشق یکی از همکلاسی هاش میشه ….
مته هم با همون دختری که غثمان دوستش داره، دوست میشه و اون دختر عاشق مته میشه و …. (البته مته و دوست دخترش اصلا از احساس عثمان به اون دختر خبر نداشتند.)
بعد از مدت ها متواری بودن برمیگرده و پلین هم از هاکان طلاق میگیره و با احمد ازدواج میکنه و پلین دوباره از احمد باردار میشه و اکرام خان ( بابای هاکان) احمد رو میکشه و پلین دوباره با هاکان ازدواج میکنه …..
بیچاره هاکان بدبخت که همش باید از پلین و بچه های احمد نگهداری کنه و …. عشق واقعی به عشق هاکان میگن و عاشق واقعی هم یعنی خود هاکان ….
پس از مدت ها عثمان که بزرگتر میشه شروع میکنه به نوشتن داستان زندگی خودش و خانوادش که بعد از مدت ها از روی داستانی که عثمان نوشته سریال ساخته میشه …..
خوب این هم از آخر سریال روزی روزگاری ……
امید وارم که خوشتون اومده باشه ……
_____________________________________________________
اینم خلاصه ی دقیق و کامل
ثمان شونزده سالشه عاشق یه دخدر میشه که یه سال ازش بزرگتره دخدره هم با مته دوسته
برادر همین دخدره بهترین دوست عثمانو میکشه و عثمان با اسلحه فرار میکنه تا برادر دخدره رو بکشه،آخرشم یکی دیگه برادر دخدره رو میکشه و میوفته گردن عثمان مته هم برای عثمان فداکاری میکنه و جاش میره زندان،بعد چون میخاستن دوس دختر مته رو شوهر بدن عثمان فقط رو کاغذ تا وقتی که مته آزاد میشه با دخدره ازدواج میکنه،بعدش دخدره با مته ازدواج میکنه و عثمان تا آخر عمر میترشه،اکراماحمدو میکشه و پلین عاشق هاکان میشه باش ازدواج میکنه،سونر با پرستار دنیز ازدواج میکنه و بچه دار میشه،جمیله هم با شخصی به اسم عارف ازدواج میکنه،وسلام نامه تمام
راستی:
علی کاپتان بر میگرده وقتی شروع به تعریف میکنه که وقتی درحال شنابوده آب اونو به یه جزیره ناشناخته میبره
عکس های سریال روزی روزگاری