بیوگرافی برناردو برتولوچی - Bernardo Bertolucci - بیوگرافی شعرا ، بیوگرافی نویسندگان ، بیوگرافی خواننده ها - برتولوچی ایتالیایی ابن سینا
برگزیده ها: بیوگرافی برناردو برتولوچی – Bernardo Bertolucci
برتولوچی ایتالیایی ابن سینا
برگزیده ها: بیوگرافی برناردو برتولوچی
برناردو برتولوچی (به ایتالیایی: Bernardo Bertolucci) (زاده ۱۶ مارس ۱۹۴۰) کارگردان ایتالیایی است.
به گزارش برگزیده ها: زاده : ۱۶ مارس۱۹۴۰
پارما، امیلیا-رومانیا، ایتالیا
ملیت : ایتالیایی
زمینه فعالیت : کارگردان و نویسنده
سال های فعالیت : از ۱۹۶۲
همسر : آدریانا آستی، کلر پپلو
جایزه اسکار : برنده بهترین کارگردانی برای فیلم آخرین امپراتور در سال ۱۹۸۸، برنده بهترین فیلم نامه برای فیلم آخرین امپراتور
زندگی
برناردو برتولوچی (Bernardo Bertolucci) در ۱۶ مارچ ۱۹۴۰ در شهر پارما ایتالیا به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند خانواده بود و پدری شاعر، مورخ هنری و منتقد فیلم داشت؛ پرورش او در چنین محیطی باعث شد که او از ۱۵ سالگی شروع به نوشتن کند؛ برتولوچی که دوست داشت مانند پدر شاعر شود، با خواندن ادبیات در دانشگاه رم کار خود را آغاز کرد و پس از مدتی اولین رمان خود را نوشت که چندین جایزه ادبی را دریافت کرد.
سوابق هنری پدر برتولوچی به او کمک فراوانی کرد: پدر برتولوچی برای انتشار کتاب “پیر پائولو پازولینی” فیلمساز ایتالیایی به او کمک کرد و پازولینی متقابلا برناردو برتولوچی را به عنوان دستیار اول خود در فیلم “آکاتونه” در سال ۱۹۶۱ انتخاب کرد و به این ترتیب برتولوچی وارد عرصه فیلمسازی شد.
برتولوچی از کارگردانان سبک نئورئالیست ایتالیا به شمار می رود، سبکی که با روایتهایی شناخته می شود که در میان طبقه فقیر و کارگر روی داده و بیشتر نوعی انتقاد از وضعیت اقتصادی و اخلاقی دشوار ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم دارد که تغییرات روحی، روانی و شرایط زندگی آن دوران را منعکس می کرد.
او در تمام سال های کاری خود نگاه ویژه به جهان پیرامون، پرداخت نامتعارف و خارج از قاعده به فیلم داشته است. برخی از آثار او عبارتند از: “پیش از انقلاب”، “دنباله رو”، “آخرین تانگو در پاریس”، “۱۹۰۰″، “ماه”، “آخرین امپراتور”، “آسمان سرپناه”، “بودای کوچک”، “زیبایی ربوده شده”، “رؤیا پردازان” و “من و تو” از آن جمله اند.
آشنایی برتولوچی با دنیای فیلم
برتولوچی آرزو داشت همانند پدرش شاعر شود و با همین هدف وارد دانشکده ادبیات مدرن دانشگاه رم شد اما پیشنهاد “پیر پائولو پازولینی” کارگردان و نویسنده ایتالیایی، مسیر زندگی او را تغییر داد و او را با فیلمسازی آشنا کرد.
برتولوچی در این باره گفت: «پازولینی که قصد ساخت یک فیلم را داشت از من خواست تا دستیار او شوم و من دانشگاه را برای کمک به او رها کردم و بدین صورت زندگی سینمایی من و پازولینی آغاز شد.»
اولین فیلم برتولوچی
برتولوچی در سال ۱۹۶۲، اولین فیلم خود را به نام “دروگر ظالم” (The Grim Reaper) مقابل دوربین برد؛ تریلری جنایی و روانکاوانه درباره قتل یک روسپی که داستانش را “پیرپائولو پازولینی” نوشته بود؛ برتولوچی در این باره گفت: «خوش شانس و مغرور بودم و می خواستم هویتم را به عنوان یک فیلمساز مستقل از پازولینی ثابت کنم. البته پازولینی در این راه به من کمک زیادی کرد. در جریان ساخت فیلم هنوز شبیه دانشجویی بودم که با خانواده ام زندگی می کردم و با آنها بیدار می شوم، می خوابیدم و غذا می خورم و از این که ۵۰ نفر گوش به فرمان کارگردانی من بودند احساس عجیبی داشتم.»
ساخت فیلمهای سیاسی
فیلم بعدی برتولوچی “پیش از انقلاب” نام داشت که در سال ۱۹۶۴ ساخت. برتولوچی پس از آن شروع به ساخت فیلم های سیاسی کرد و فیلم هایی نظیر “دنباله رو” را مقابل دوربین برد. برتولوچی در فیلم “دنباله رو” نگرش سیاسی به زندگی روزمره و روابط اجتماعی و نگاهی روانکاوانه را برای نخستین بار مطرح کرد. فیلمی که با نگاه روانکاوانه ارتباط یک فاشیست با اطرافیانش، موضع ناخودآگاه او را نمایش می دهد. او درباره این دو فیلم گفت: «عجیب است که امروز خیلی درگیر سیاست نمی شوند و سیاست از مردم فاصله گرفته است.»
دیدگاه های فرویدی در فیلمهای برتولوچی
برتولوچی در فیلم های خود، تحلیلی مارکسیستی از وضعیت و دوران شخصیت های خود ارائه میدهد، ضمن اینکه به تحلیل روانکاوانه آن ها با رویکردی فرویدی علاقمند است.
“آخرین تانگو در پاریس” پرحاشیه ترین ساخته
برتولوچی “آخرین تانگو در پاریس” را در سال ۱۹۷۲ ساخت که به عنوان پرحاشیه ترین ساخته این کارگردان محسوب می شود؛ این فیلم اولین فیلم برتولوچی در خارج از ایتالیا با ستاره های آمریکایی بود که داستان آن بر پایه روابط جنسی یک زن جوان (ماریا اشنایدر) و مردی میان سال (مارلون براندو) بنا شده است.
برتولوچی درباره مارلون براندو در این فیلم گفت: «براندو پس از تماشای فیلم “دنباله رو” از من خواست تا به کالیفرنیا بروم تا درباره فیلم صحبت کنیم اما در این جلسه اصلا درباره فیلمنامه حرف نزدیم و درباره زندگی صحبت کردیم.»
پس از نمایش فیلم “آخرین تانگو در پاریس” در فرانسه و حواشی آن، مارلون براندو مدت یک دهه از صحبت با برتولوچی خودداری کرد، چرا که فکر می کرد برتولوچی او را برای حضور در فیلم اغوا کرده است. “ماریا اشنایدر” هم به دلیل تجاوز در سر صحنه فیلمبرداری شکایت کرد.
BBC در گزارشی در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ درباره برتولوچی در مورد فیلم “آخرین تانگو در پاریس” نوشت: «آخرین تانگو در پاریس، شاید رادیکال ترین (و جنجالی ترین) فیلم برتولوچی درباره روابط جنسی آزاد در دنیای مدرن امروز باشد. فیلمی که سال ها در ایتالیا و کشورهای دیگر اجازه نمایش نداشت. دولت ایتالیا دستور داد تمام نسخه های فیلم را نابود کنند و دادگاه عالی ایتالیا حتی برای برتولوچی حکم زندان تعلیقی صادر کرد. فیلمی که مدل جوانی به نام “ماریا اشنایدر” را با بازی در نقشی غیرمتعارف و تروماتیک در برابر مارلون براندو، به شهرت رساند و در عین حال باعث افسردگی و بیزاری او از سینما شد.»
اوج بی پروایی در “ماه”
برتولوچی تنها در نشان دادن روابط جنسی بی پروا نبود، او در شکستن هر گونه هنجار نیز در این مورد کوتاهی نکرد. بسیاری از تم فیلمهای او ریشه در گرایشها و دیدگاهای فرویدی دارد؛ با توجه به اینکه “آخرین تانگو در پاریس” به واسطه زیاده روی برتولوچی و شکایت بازیگر زن فیلم، رسانه ای شد اما فیلم “آسمان سرپناه” (The Sheltering Sky) که در سال ۱۹۹۰ تولید شد در خط داستانی خود بنا بر گزارش BBC فیلمی اروتیک و پر هیجان خوانده شد یا در فیلم “ماه” (la luna) که در سال ۱۹۷۹ ساخته شد بی پروایی به اوج رسید و صحنه های رابطه جنسی بین محارم را به نمایش گذاشته شد که پس از “آخرین تانگو در پاریس” اوج ساختار شکنی برتولوچی در اخلاق اجتماعی در فضای سینما بود یا در فیلم “زیبایی ربوده شده” به نوعی دیگر.
“آخرین امپراتور” موفق ترین ساخته
در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی برتولوچی احساس خوشایندی نسبت به زادگاهش نداشت که در این باره گفت: «در ایتالیا احساس راحتی نمی کردم، به همین دلیل با کمک تهیه کننده ام جرمی توماس اقدام به ساخت مجموعه فیلم های جدیدی در خارج از ایتالیا کردیم.» و در نتیجه فیلم هایی چون “آخرین امپراتور” و “آسمان سرپناه” و “بودای کوچک” ساخته شدند.
در میان این ۳ فیلم اما “آخرین امپراتور” موفق ترین ساخته برتولوچی در طول دوران حرفه ای اش محسوب می شود. این فیلم اولین فیلم غربی بود که مقامات چینی اجازه ساخت آن را در شهر ممنوعه صادر کردند.
برتولوچی در سال ۱۹۸۷ بود که تصمیم گرفت یک پروژه بین المللی اقتباسی از زندگینامه “پویی”، آخرین امپراتور چین را جلوی دوربین ببرد، به همین منظور راهی چین شد و پس از موافقت مقامات چین، با استخدام ۱۹ هزار سیاهی لشکر شروع به ساخت فیلم “آخرین امپراتور” کرد. این فیلم که مورد توجه مردم و منتقدین قرار گرفت، ۹ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را بدست آورد؛ علاوه بر این “آخرین امپراتور” در جشنواره سزار فرانسه و جشنواره فیلم اروپا نیز مطرح شد.
بازگشت به فیلمسازی با فیلم “من و تو”
برتولوچی در سال ۲۰۰۳ فیلم “رؤیا پردازان” را ساخت؛ این فیلم نیز مانند برخی از آثار برتولوچی اقتباسی آزاد از رمان “معصومین مقدس” بود که درباره بیداری سیاسی، بحران بلوغ و آزادی جنسی در بستر رویدادهای سال ۱۹۶۸ پاریس ساخته شد اما برتولوچی مانند دیگر اقتباسهای خود تغییرات زیادی را در رمان ایجاد کرد.
پس از آن برتولوچی تا سالها فیلمی نساخت؛ مشکلاتی از ناحیه کمر برای او پیش آمد و او بیشتر روی کارهای کوچکتر تمرکز کرد. او با ساخت فیلم “من و تو” با نگاهی به داستان کوتاهی از “نیکولا آمانیتی” نویسنده ایتالیایی به دنیای فیلمسازی بازگشت.
فیلم “من و تو” فیلمی درباره مشکلات جوانان بود که برتولوچی آن را در سال ۲۰۱۲ ساخت. برتولوچی در این باره گفت: «از این که می بینیم جوانان در مقابل دوربین سینما رشد می کنند، لذت می برم. تنها دلیلی که هنوز به فیلمسازی ادامه می دهم این است که سینما زندگی را به تصویر می کشد و سینما در واقع زندگی است.»
“من و تو” و ناکامی در اسکار ایتالیا
فیلم “من و تو” در پنجاه وهشتمین مراسم سالانه فیلم “دیوید دوناتلو” معروف به اسکار سینمای ایتالیا در ۱۴ ژوئن ۲۰۱۳، به عنوان یکی از فیلمهای نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی مطرح شد؛ در این جشنواره فیلمهای “بهترین پیشنهاد” ساخته جوزپه تورناتوره و “جانگوی آزاد شده” ساخته کوئنتین تارانتینو به عنوان رقبای فیلم برتولوچی بودند که در نهایت فیلم “بهترین پیشنهاد” جوایز اصلی این جشنواره را از آن خود کرد.
آثار
برناردو برتولوچی در بسیاری از فیلمهای خود علاوه بر کارگردانی به عنوان نویسنده نیز فعال بوده است؛ فیلمهایی چون “آخرین تانگو در پاریس” و “زیبایی ربوده شده” براساس داستانی از او ساخته شده است. فیلمهای او عبارتند از:
-”قبل از انقلاب” (Before the Revolution) محصول سال ۱۹۶۸
-”عشق و خشم” (Love and Anger) محصول سال ۱۹۶۹
-”دنباله رو” (The Conformist) محصول سال ۱۹۷۰
-”استراتژی عنکبوتی” (The Spider’s Stratagem) محصول سال ۱۹۷۰
-”آخرین تانگو در پاریس” (Last Tango in Paris) محصول سال ۱۹۷۲
-”۱۹۰۰″ محصول سال ۱۹۷۶
-”ماه” (La Luna) محصول سال ۱۹۷۹
-”تراژدی یک مرد مضحک” (Tragedy of a Ridiculous Man) محصول سال ۱۹۸۱
-”آخرین امپراتور” (The Last Emperor) محصول سال ۱۹۸۷
-”آسمان سرپناه” (The Sheltering Sky) محصول سال ۱۹۹۰
-”بودای کوچک” (Little Buddha) محصول سال ۱۹۹۸
-”زیبایی ربوده شده” (Stealing Beauty) محصول سال ۱۹۹۶
-”در محاصره” (Besieged) محصول سال ۱۹۹۸
-”رؤیا پردازان” (The Dreamers) محصول سال ۲۰۰۳
-”من و تو” (Me and You) محصول سال ۲۰۱۲
تم ها و سبک برتولوچی
یکی از ویژگی های فیلمهای برتولوچی، اقتباس از ادبیات است اما برتولوچی به داستانها و رمانهایی که از آنها اقتباس می کند وفادار نیست و آنها را براساس تحلیل مارکسیستی – فرویدیسیس خود دوباره آفرینی می کند. کتاب “همزاد دوربین” مجموعه ای از مصاحبه های برتولوچی است که مطالب متنوعی درباره او را در خود جای داده است.
روانکاوی و مارکسیسم دو تفکر مهم برتولوچی در آثارش
دو تفکر مهم و تاثیرگذار در آثار برتولوچی در اکثر مصاحبه های کتاب “همزاد دوربین” محل مناقشه و بحث است. یکی روانکاوی و دیگری مارکسیسم؛ این دو تفکر که یکی دریافت و تبیین انسان و ناخودآگاهش و دیگری چگونگی حضور او را در اجتماع و مناسبات کلان و خردش برای برتولوچی قابل تحلیل می سازد، به هم پیوند می خورند.
برتولوچی با این دو تفکر دگرگون کننده قرن بیستم که پایه های تمدنی انسان را زیر سؤال بردند در دو جنبه شخصی و اجتماعی درگیر می شود و زندگی شخصی اش را به زندگی سیاسی پیوند می زند. او یک انقلابی دو آتشه است که بیش از آنکه انقلاب را برای آزادی و نجات جمعی بخواهد آن را به مثابه درمانی برای خود می نگرد.
نمایش نگرش سیاسی در آثارش
برتولوچی در یکی از مصاحبه های خود که در کتاب “همزاد دوربین” جمع آوری شده درباره تغییر خودش پس از حوادث می سال ۱۹۶۸ فرانسه، اعتراضات دانشجویی و کارگری، گفت: «دریافتم من انقلاب را نه به خاطر کمک به فقرا بلکه به خاطر خودم می خواستم… در انقلاب سیاسی به نوعی فردیت رسیدم.»
در جای دیگری درباره تفکراتی که زمانی روی او و همفکران و همکارانش بسیار تاثیر داشت با همین استدلال منتقدانه گفت: «حماقت عظیم مائوئیست های جوان در خود شعار آنهاست “خدمت به مردم”. شعار من “خدمت به خودم” است چون تنها با خدمت به خودم، قادر به خدمت به مردم هستم؛ یعنی جزئی از مردم بودن، نه خدمت به آنها.»
فیلم هایی نظیر “شریک”، “آخرین تانگو در پاریس” و “رویابین ها” نمایشی از نگرش سیاسی برتولوچی به زندگی روزمره و روابط خصوصی و نگاه روانکاوانه به عمل اجتماعی ـ سیاسی است. نمونه اولیه چنین تفکری در سینمای او “دنباله رو” بود.
او با دقیق شدن در سبک زندگی بورژوازی و دلزدگی شخصیت هایش از آن، ساخت های نظام سرمایه داری را از عمیق ترین نقطه یعنی ذهن انسان و قسمت ناخودآگاهش به نقد می کشید.
اولین سکانس فیلم “ماه” اثری که در سال ۱۹۷۹ ساخته شد آنقدر در نمایش ساخته شدن ناخودآگاه انسان دقیق بود که بیشتر از هر حس دیگری هراسناک می نمود، این فیلم به نوعی شاید مانیفست روانکاوانه برتولوچی به حساب می آید.
“رؤیا پردازان” در سال ۲۰۰۳ شاید اوج پختگی برتولوچی در نمایش تربیت یک نسل توسط تحولات سیاسی متکی بر روان باشد، به طریقی که انگار حوادث می ۱۹۶۸ در فرانسه که منجر به انقلابی فرهنگی و درونی شد نوعی سیاست بر اساس ناخودآگاه و انقلابی روانکاوانه برای فروریزی سرکوب های جسمی و روانی جامعه سرمایه داری بود.
برتولوچی در یکی از مصاحبه هایش در کتاب “همزاد دوربین” بیان کرده است که تنها این دو پرتوی سیاسی ـ روانکاوانه را برای بازشناسی شخصیت هایش کافی نمی داند، گویی که تقلیل آنها به این دو مورد نوعی سلب زندگی و نادیده گرفتن حیات آنها به طور کامل است: «درک شخصیت های من با کمک روان شناسی قراردادی یا سیاست، تنها یک دید کلی و اجمالی از ساختار شخصیتی پیچیده آنها نشان می دهد که خود همین امر در پذیرفتن آنها به عنوان موجوداتی زنده در مقابل دوربین و جزئی قابل قبول از فیلم به من کمک می کند.»
برتولوچی بر مسند هیأت داوران
برتولوچی در سال ۱۹۹۰ ریاست هیأت داوران جشنواره کن را برعهده داشت؛ او در سال ۱۹۹۶ برای فیلم “زیبایی ربوده شده” و در سال ۱۹۸۱ برای فیلم “تراژدی یک مرد مضحک” نامزد نخل طلای کن شد و در نهایت جایزه نخل طلای افتخاری شصت و چهارمین جشنواره کن در سال ۲۰۱۱ را دریافت کرد.
برناردو برتولوچی در هفتادمین دوره جشنواه فیلم ونیز سال ۲۰۱۳، ریاست هیأت داوران این جشنواره را بر عهده داشت. در این جشنواره هیات داوران فیلم مستند “Sacro Gra” به کارگردانی “جیان فرانکو روسی” از ایتالیا را به عنوان برنده شیر طلا انتخاب کردند. این برای دومین بار بود که برتولوچی ریاست جشنواره ونیز را برعهده داشت؛ او پیش از این در سال ۱۹۸۳ این سمت را بر عهده داشت.
برتولوچی در جشنواره ونیز سال ۲۰۰۷ جایزه افتخاری شیر طلایی را برای یک عمر دستاورد سینمایی را دریافت کرد.
واکنش برتولوچی به بازداشت جعفر پناهی
در اوایل مارس ۲۰۱۱ (اسفند ۱۳۸۹)، سینماگران ایتالیایی در حمایت از جعفر پناهی در شهرهای رم و تورین مراسمی با نام “شبی در حمایت از سینمای ایران” برگزار کردند. این مراسم آن قدر برای جریان های ضد انقلاب اهمیت داشت که تصمیم گرفتند آن را به صورت مستقیم از تلویزیون دولتی ایتالیا پخش کنند و از شخصیت هایی سینمایی چون برناردو برتولوچی، “مارکو مولر”، مدیر جشنواره سینمایی ونیز، “اوگو گرگورتی”، رئیس اتحادیه سینماگران ایتالیا دعوت کردند.
در این شوی رسانه ای، فیلم “دایره” جعر پناهی و فیلم کوتاه “آکاردئون”، آخرین ساخته وی به نمایش در آمد. برناردو برتولوچی با همه مریضی و بیماری در این مراسم شرکت کرد در حالی که روی صندلی چرخداری نشسته بود.
برتولوچی در حالیکه روبان سبز رنگی به دستش بسته بود آخرین نامه جعفر پناهی خطاب به سینماگران را که چندی پیش در جشنواره فیلم برلین قرائت شده بود، بازخوانی کرد و درباره کرامات آزادی و حقوق طبیعی انسان ها و جعفر پناهی سخن گفت.
جعفر پناهی، کارگردانی کم مخاطب، پس از حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ اقدام به ساخت فیلم علیه نظام جمهوری اسلامی کرد و پس از آن بازداشت شد.
عکس برناردو برتولوچی
بیوگرافی و عکس برناردو برتولوچی
زندگینامه برناردو برتولوچی نویسنده و کارگردان ایتالیایی
,