خوش تیپ ترین نامزد ریاست جمهوری ایران - بیوگرافی رهبران ، بیوگرافی سیاستمداران - رییس جمهور کرواسی با لباس شنا
«نمای کلی ظاهر میتواند در ذهن بیننده تعبیرساز و تاثیرگذار باشد، یعنی در برداشت اول از هر آدمی، پوشش، نوع راه رفتن، نشستن، حرف زدن و زبان بدن، خیلی مهم است. در دنیای امروز، سبک و سیاق لباس پوشیدن، بسیار مهم است چون یکی از ابزارهای برقراری با آدمهاست. وقتی قرار است در جلسهای مهم حاضر شوی، هرگز لباس راحتی نمیپوشی، چون هر جایی، هر موقعیتی، شرایط ظاهری خاص خودش را میطلبد. در محیطهایی که شخصیت حقیقی تو جنبهای از شخصیت حقوقی تو هم هست، باید به ظاهرت دقت کنی، چون نشان دهنده هوش و سلیقهات است. البته ظاهر اولیه هر کس تنها لباس نیست؛ نوع نشستن، سبک ایستادن، مدل راه رفتن، لحن، زبان بدن و حالتهای چهره را هم شامل میشود. حالا وقتی حرف از کسانی میشود که قرار است در جایگاه یکی از رسمیترین و عالیترین مقامات یک کشور بنشینند، مطمئنا این ظاهر بسیار مهم تر میشود؛ پوزیشنی بهنام کاندیدای ریاست جمهوری یک کشور... محمد سلوکی، تحلیلهایش درباره پوشش، استفاده بجا از زبان بدن (بادی لنگوئیج)، لحن، نوع نشستن و ایستادن و راه رفتن و حتی طرز لبخند و اخم 8 کاندیدای ریاست جمهوری را با این مقدمه شروع میکند. قبل از آغاز تبلیغات تلویزیونی کاندیداها از او خواستیم با این نگاه تصویر هرکدام از کاندیدا را دنبال کند تا بتوانیم با اتمام انتخابات در این مورد حرف بزنیم. او معیارش را گفت و گوهای ویژه خبری هرکدام گذاشت. پخش زنده خود واقعی کاندیداها بدون حضور بقیه و به عنوان تک ستاره ای در قاب تلویزیون. او به عنوان یک مجری، زیر و بم تاثیرگذاری از طریق تصویر را به خوبی بلد است و همین باعث شد زحمت تحلیل ظاهر کاندیداها را بر دوشش بیندازیم.
محسن رضایی
تنوع بی حاصل
من از آقای رضایی در طول پخش زنده هایی که از ایشان وجود داشت، خیلی خیلی کم لبخند دیدم. کت و شلوارهای محسن رضایی شاید متنوع بود، اما آنقدر همگی شبیه هم بودند که اصلا قابل تشخیص نبودند و به جز یک نمونه که کت راه راه پوشیده بود، بقیه با هم عملا فرقی نداشتند. اخم در چهره ایشان، خیلی زیاد بود. بشاش بودن، ویژگیای است که همه مردم از آن استقبال بیشتری میکنند و ای کاش ایشان کمی با گشادهرویی بیشتری در برنامه ها حاضر میشد.
رییس جمهور کرواسی با لباس شنا
حسن روحانی
به دلیل لباس روحانیت در دستهبندی بقیه نامزدها قرار نمی دهم
من از اینکه ایشان رئیس جمهور شدند خیلی خوشحالم و به همه کسانی که به ایشان رای دادند، تبریک میگویم. جای بسی خوشنودی است که انسان فرهیختهای مثل ایشان رئیس جمهور کشورم است. در مورد لباس ایشان، من نمی توانم نظر بدهم. چون لباس روحانیت است. هرچند تفاوتهایی هم میان روحانیون در ظاهر وجود دارد. در همین زمینه هم میشود خلاقیت داشت. مثلا ما روحانی مثل آقای خاتمی داریم که همان لباس روحانیت را بر تن دارند اما متفاوت. آقای روحانی هنگام صحبت کردن در گفتوگوهای خبری، خیلی «مونوتون» صحبت میکرد. یعنی چه؟ یعنی اینکه از حد متوسط بلندتر صحبت میکردند ولی در همان حد، همیشه ثابت بود، یعنی صدای ایشان فراز و فرودی نداشت تا تاثیرگذاری حرف های خوبی که میزد، بیشتر شود. البته ناگفته نماند که روحانیون اصولا بیان خوبی دارند و ایشان هم از این قاعده مستثنا نیست. وی راه رفتن خیلی خوب و محکمی دارد. در حضورشان در تلویزیون با اقتدار روی صندلی مینشست و این خیلی خوب و در شأن یک رئیس جمهور بود.
خوش تیپ ترین رییس جمهور دنیا
محمدباقر قالیباف
قدمهای مطمئن
او در راه رفتن، خیلی هیجان و انرژی داشت. محکم راه میرفت و جوان بودنش را به رخ میکشید. این عالی بود، اما متاسفانه لباس پوشیدن ایشان، همیشه تکراری بود. یعنی از دایره کت و شلوار سرمه ای و مشکی و پیراهن های سفید یا آبی باز، بیرون نرفت. آقای قالیباف صورت خوبی دارد و بور است و عینکش به بور بودن صورتش کمک کرده بود که بیشتر بور شود. در صورتی که بهتر بود عینکی با فریم کائوچویی ظریف و مثلا به رنگ قهوه ای میزد تا چشم های روشنش قاب پیدا کند و بیشتر دیده شود. لبخندزدنش کمی عصبی بود و این خیلی خوب نبود. در اصل لبش میخندید اما چشم ها و پیشانیاش نمیخندید. استفاده ایشان از تبلتی که همراه داشت و میتوانست نقطه تفاوتی با دیگر کاندیداها باشد، استفاده به موقع و درستی نبود. در صورتی که میتوانست با همان تبلت اثرگذاری بیشتری داشته باشد. بهخصوص روی جوانها.
علی اکبر ولایتی
انتخاب فکر شده
مشخص بود که آقای ولایتی درباره پوشششان، فکر کرده بود و به نسبت بقیه کاندیداها از رنگهای بیشتری در ظاهرش استفاده کرد. رنگهایی که اتفاقا به سن و سالش میخورد و درخور یک رئیسجمهور بود. او با اینکه تجربه زیادی در مجامع بین المللی و مذاکرات و جلسات مهم داشت، در ابتدای گفت و گوی ویژه خبری، دستش را روی دستههای صندلی گذاشته بود و پاهایش به زمین میخ شده بود و قوز کرده بود. انگار به شدت مراقب رفتارهایش است تا مبادا خطایی از او سر بزند. در صورتی که احتیاجی به این همه استخوان بندی کردن رفتارها نیست، البته ایشان وقتی به خاطراتش میرسید یا بحث سیاست خارجی و روابط بین الملل شد، خیلی راحتتر صحبت کرد و تبدیل به آدمی راحتتری میشد. ایستادن ایشان خیلی خوب بود و ساعت رادوی خیلی زیبایی دست کرده بود و میشد او را بهعنوان یک جنتلمن معرفی کرد. او صدای خوبی هم دارد و خوب صحبت میکند.
غلامعلی حدادعادل
جای خالی کیف
ایشان لاغر هستند و باید در مورد لباس پوشیدنشان دقت میکردند تا کمی پرتر به نظر برسند. پیراهنهایی میپوشیدند که با وجود بستن دکمه بالای یقه، باز هم برایشان گشاد بود و لاغر بودنشان بیشتر به چشم میآمد. از طرف دیگر، نحوه دست گرفتن پوشهها و کاغذهایشان هم خوب نبود. به هر حال در شأن ایشان نبود که دفتر و دستک را زیر بغل بزند و ای کاش یک کیف شیک دست میگرفت. در نحوه راه رفتن هم بهتر بود کمی ایستادهتر راه میرفت و سینه اش را ستبر میکرد. پس بهتر است اقتدار یک رئیسجمهور توانا در وجنات و ظاهرشان هم دیده شود. آقای حداد عادل وقتی مثال های ادبیاتی میزد، چون به شدت به این حوزه علاقه دارد و بر آن مسلط است، لبخند میزد و حتی شوخی میکرد و حرکات دست وبدنش، بیانش را تکمیل میکرد و تبدیل به فرد دیگری میشد که اتفاقا جذابتر بود. در رفتار ایشان سواد فلسفی، عرفانی و ادبیاتی وجود داشت که وقتی بروزشان میداد، خیلی دوستداشتنیتر بود تا وقتی که این فضا را برای خودش میبست.
سید محمد غرضی
متناسب با سن و سال
با توجه به سن و سالش و با اینکه از همه کاندیداها بزرگ تر بود، خوب لباس میپوشید. کت و شلوار مشکی و طوسی را امتحان کرد و در سن و سال خودش، لباسهایی درخور خودش پوشید که جای تحسین دارد. به هر حال بد نبود ایشان سفیدی موهایش را مقداری کم میکرد یا موهایش را کوتاهتر میکرد. چون او به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری، باید نویدبخش روزهای خوب آینده باشد و این سفیدی مو ممکن بود حس کهنسالی را تقویت کند. من حرف زدن آقای غرضی را خیلی دوست داشتم چون کاملا خودش بود و بسیار راحت حرف میزد و از دستان و میمیک صورتش کمک میگرفت. نکته خیلی خوبی داشت و آن این بود؛ او تنها کسی بود که در مناظره ها وقتی کاندیداهای دیگر اظهارنظر میکردند، به آنها نگاه میکرد و این یعنی «من دارم گوش میدهم»؛ این حس اعتماد به مخاطب میدهد. او کاملا خودش بود. میدانست که رئیس جمهور نمیشود، اما آمده بود حرفهایی را از طرف مردم به 7 کاندیدای دیگر بزند و این کار را به خوبی انجام داد. در لباس پوشیدن شأن خودش را حفظ کرد و در حرف زدن، بسیار صادق بود و این باعث میشد آدم ها بتوانند راحت درباره اش تصمیم بگیرند. او با وجود سن زیادش، محکم راه میرفت و پر انرژی و خیلی دوست داشتنی بود.
سعید جلیلی
گاردباز، دست های مشت کرده
در مورد آقای جلیلی میشود بیشتر با نگاه «بادی لنگوئیج» صحبت کرد، یعنی زبان بدن. ایشان وقتی در مورد مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی، اقتصادی و مذهبی حرف میزد، با دست های مشت کرده حرف میزد و خیلی اخم میکرد. اما وقتی بحث سیاست خارجی در گفت و گوی ویژه خبری شبکه 2 شد، به یک باره گارد ایشان عوض شد. مشتش باز شد، دست ها را روی دسته صندلی گذاشت، تکیه داد، جلو آمد، عقب رفت و روی همرفته با بحث اکت داشت. لباس پوشیدن آقای جلیلی (اگرچه تلاش کرده بود متناسب با فصل، از رنگ روشن استفاده کند) تکراری بود. بیشتر لباسها در طیف کرم بود و تکرار آن، زیادی شده بود. خوب است که اگر لباس رویی را کرم انتخاب میکنی، زیرش یک پیراهن قهوهای بپوشی تا هر دو جلوه کنند. اما کرم با لیمویی، تناسبی ندارد و جذابیتی ایجاد نمیکند. آقای جلیلی، موی پرپشتی دارد و ریش نیمه بلند. وقتی در این شرایط عینکی بدون فریم انتخاب میکنی، صورتت یکدست میشود و چهره ات دیده نمیشود. اما اگر فریم نازک رنگی داشت، باعث میشد که واکنشهای چشمی او را بیشتر ببینیم و با صورتش ارتباط بیشتری برقرار کنیم. ما از چشم آدمها حسشان را درک میکنیم. آقای جلیلی وقتی میخندید، صورت شیرینی پیدا میکرد ولی متاسفانه خیلی کم میخندید.
محمدرضا عارف
کت اسپرت و حرفهای جدی
آقای عارف روز اولی که از در وارد شد، نباید کت اسپرت میپوشید. آن هم کت اسپرت مخمل کبریتی در روزهای داغ خردادماه. فضایی که در آن قرار گرفته بود، فضای رسمی بود و واقعا کت اسپرت با تیشرت سه دکمه مناسب چنین فضایی نبود. یادم است در بخش معرفی کاندیداها، تصویری از ایشان و پدرشان کنار هم را نشان دادند. جالب اینجا بود که آقای عارف از پدرش پیرتر بود! موهایش سفید بود در صورتی که پدرشان مو و سبیل مشکی داشتند! ایشان حتما آدم دوستداشتنی و محترمی است. اما در زمینه راه رفتن و ایستادن و لباس پوشیدن خیلی موفق عمل نکرد.
1+6 نکته از پخش زنده کاندیداها
تمـام مـردان رئیـس جمهـوری
همه کاندیداها در گفتوگوهایشان خیلی اخم میکردند. خیلی؛ در صورتی که فرصتی فراهم شده بود تا آنها بتوانند با مردمی که رای دستشان است، راحتتر صحبت کنند. این همه اخم برای چه؟ مجری از طرف همه مردم از کاندیداها سؤال میپرسید و در اصل جواب این دوستان، جواب به همه مردم بود و نه به مجری. کمی لبخند بیشتر باعث میشد مردم احساس راحتی بیشتری با آنها کنند.
کسی که قرار است رئیسجمهور شود، میخواهد بگوید که من نماینده یک کشورم، من مقتدرم و این را باید در لباس پوشیدن و طرز راه رفتن، لحن، صدا و انتخاب کلمات و زمان به موقع لبخند زدن یا اخم کردن نشان دهد تا دنیا هم این اقتدار او را ببیند.
از هیچ کدام از کاندیداها، «بادی لنگوئیج» خاص و جذابی ندیدم. دستهای بلاتکلیفی داشتند به جز موارد خاصی که در مورد موضوع مورد علاقه و تحت تسلطشان صحبت میکردند.
کت و شلوار و کفش مشکی را نباید با جوراب سفید یخچالی هماهنگ کرد. این نکته را خیلی از کاندیداها رعایت نکرده بودند.
کاندیدای ریاست جمهوری، یعنی کسی که در موقعیت امیددهندگی به مردم قرار دارد. کسی که آمده بگوید مردم روزهای بهتری درانتظار شماست. آیا میتوانم این حرف را با اخم و صورت بسته بزنم؟
درمورد دست دادن، بعضی آقایان دستشان را از تنشان برای دست دادن جدا نمیکردند که این کار برخورندهای است. جلوبردن دست، یعنی من اهل مصالحه و مذاکره هستم. حتی اگر زبانت بگوید «چاکرم» باز این بدنت است که تکبر و تفاخرت را به رخ میکشد.
تمام کاندیداها در نحوه نشستن روی صندلی مشکل داشتند. نشستنشان راحت نبود. البته تکلیف آقای روحانی با بقیه متفاوت است. ایشان روحانی هستند و لباس روحانیت برتن دارند و البته با اقتدار یک رئیس جمهور بر صندلی تکیه میدادند.
مجله زندگی ایده آل گردآوری بیوگرافی برگزیده ها گردآوری بیوگرافی برگزیده ها
,