متین ستوده، شیوای سریال یادآوری - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - زندگی متین ستوده
روزنامه هفت صبح: سوژه مرگ تقریبی یکی از جذابیت های سریال است که البته سعی شده به قاعده باشد و سمت ماورای محض نرود. شیوا خودش دارای حالات روحی خاصی است و کاراکتر مقابلش هم به مرحله ای از NDE رسیده. متین ستوده در پاسخ به این که مطالعه خاصی در این باره داشتید می گوید همه چیز در فیلمنامه کامل نوشته شده بود. شیوا هم به نوعی آدم خاصی است منتهی درجه اش فرق می کند. او می تواند خواهرش را پس از مرگ ببیند.
سریال «یادآوری» اگرچه از شبکه آی فیلم که شبکه ای برون مرزی است پخش می شود اما استقبال بالا از آن باعث شد خیلی زود اسم آن و عواملش سر زبان ها بیفتد. برای شما هم فرصت خوبی بوده تا خودتان را بیش از پیش نشان دهید. چطور برای نقش شیوا انتخاب شدید؟
- آقای خضوعی، دستیار آقای قاسم زاده اصل با من تماس گرفتند، من هم به دفتر کارگردان رفتم وتست دادم. برای تست هم مونولوگ کنار دریا را در نظر گرفته بودند. چندی بعد دوباره زنگ زدند. این دفعه پنج مونولوگ اجرا کردم و برای نقش شیوا انتخاب شدم. به رغم اینکه تجربه بازیگری داشتم اما آقای قاسم زاده تصویری ذهنی از من نداشتندو بعد از تست به این نتیجه رسیدند که گزینه مناسبی برای کاراکتر شیوا هشتم.
زندگی متین ستوده
فیلمنامه را چطور دیدید؟ به هر حال متن با تصویر فاصله زیادی دارد. اینقدر کشش داشت که درگیرش شوید؟
- از آنجا که «یادآوری» اولین کاری بود که نقش اصلی دختر به من واگذار می شد و برای هر بازیگری این اولین قدم خیلی مهم و با ارزش است، اینقدر خوشحال بودم که همان لحظه که به خانه رسیدم شروع به خواندن فیلمنامه کردم. قصه به قدری شیرین بود که به شدت درگیر خط سیر آن شده بودم. ذاتا علاقه زیادی به خواندن کتاب و رمان دارم، برای همین موقع خواندن فیلمنامه نقش شیوا را فراموش کرده بودم و می خواستم ببینم آخر قفصه چه می شود. به 24 ساعت نرسید که آن را تمام کردم. خوشحالتر شدم که قرار است در فرآیند تصویری شدن این فیلمنامه نقش داشته باشم. ضمن اینکه می دانستم قرار است چه بازیگرهای مطرحی در آن بازی کنند.
قبل از اینکه درباره نقش شیوا در سریال «یادآوری» صحبت کنیم، نقبی به سابقه بازیگری تان بزنیم. ظاهر از شش سالگی حضور جلوی دوربین را تجربه کرده اید.
- بله، چون پدرم در سازمان صدا و سیما مدیر تصویربرداری بوده اندو کارهای زیادی از جمله »محله بروبیا» و «چاق و لاغر» را کار کرده اند از این طریق همیشه در صحنه حضور داشته ام و دو سریال در کودکی بازی کردم. در سریال «بازنشستگی» [به کارگردانی رضا فیاضی] نقش نوه زنده یاد هادی اسلامی را داشتم و در مجموعه «این خانه دور است» [به کارگردانی مسعود رسام و بیژن بیرنگ] نقش نوه زنده یاد حمیده خیرآبادی را بازی کردم. آن موقع خیلی پیشنهاد کار بود ولی پدرم چون نمی خواست به درسم لطمه بخورد، دوست نداشت بازی کنم ولی الان بابا مشوق اصلی ام در زمینه بازیگری است. فکر کنم کاری که پدرم در مورد من انجام داد درست بود. اگر خودمهم روزی بچه دار شوم ترجیح می دهم او را در کودکی آلوده این کار نکنم. البته این نظر من است و شاید شرایط و طرز فکر دیگران اینگونه نباشد.
آن موقع خودتان تصویری از بازیگری داشتید؟
- از دوستی شنیده ام که بازی دوران بچگی می شود آینده بچه ها. تا جایی که یادم هست دوست داشتم مجری شوم یا نقش بازی کنم. عاشق این بودم که جلوی دوربین آشپزی کنم و به بینندگان فرضی توضیح دهم. به لطف این که دوربین بابا در خانه بودو برادر بزرگم از من فیلم می گرفت، مستندات اینجور بازی های کودکی ام وجود دارد اما راستش خیلی تصویر روزهای بازیگری در ذهنم پررنگ نیست. چند صحنه در ذهنم مانده. یکی اش این بود که می خواستند اشک من را درآورندو گفتند آقای ستوده تصادف کرده. من به قدری گریه کردم که مجبور شدند به درم زنگ بزنند تا بیاید سر صحنه با وجود این که بابا را دیدم باز هم باورم نمی شد.
بعد از دو تجربه در دوران کودکی، کی دوباره به بازیگری بازگشتید؟
- سال 87 در کارگاه بازیگری شرکت کردم. بعد هم برای این که در حال و هوای کار قرار بگیرم، در یک تله فیلم منشی صحنه شدم که در واقع حکم دست گرمی برایم داشت. بعد در تلفه فیلم «روز برمی خیزد» رضا درستکار بازی کردم.
شما با چند کارگردان مطرح کار کردید اما هیچ یک از کارها به اندازه سریال «یادآوری» به چشم نیامدند.
- بله من با کارگردان های خوبی کار کرده ام؛ مثل جلیل سامان، حسن فتحی، ابراهیم شیبانی، ابوالحسن داودی، مسعود آب پرور و ... اما آن بحث تداوم حسی که در کار بازیگری باعث می شود هم خودت با آن چالش کنی و هم بیننده همراهش شود، در «یادآوری» اتفاق افتاد. برای همین زندگی کاری من به قبل و بعد از «یادآوری» تقسیم می شود.
کاراکتر شما دارای دو مشخصه متضاد است. شیوا ابتدا دختری سرخوش بود و بعدا منزوی و سرد شد. پارت اول به خاطر کوتاه بودن زیاد در ذهن بیننده نمانده اما سردی چهره و رفتار کنترل شده او که حتی خیلی اوقات صدایش را از یک حدی بالاتر نمی برد، شناسنامه شیوا شده. برای شما چالش با کدام بخش از این کاراکتر جذابتر بود؟
- راستش شخصیت شیوا را در قسمت اول خیلی دوست نداشتم. او دختری بی خیال و سرخوش بودولی با غرق شدن خواهرش چهره واقعی زندگی را می بیند و نگرشش عوض می شود تا قبل از پخش نگران بودم که نکند راکورد بازیم حفظ نشود. گاهی چند هفته می شد که اصلا سرصحنه نمی رفتم ولی سعی می کردم تداوم حسی ام را داشته باشم. خیلی وقت ها هم آقای قاسم زاده کمک می کرد که این شیوا نیست.
بازیگر روبروی شما روز به حصاری بازیگری تازه کار است. بده بستان ها با او چطور شکل می گرفت؟
- روزبه حصاری بازیگری باهوش و مستعد است. او قبل از «یادآوری» تجربه بازی در صحنه تئاتر داشت ولی تجربه تصویری من بیشتر از او بود. با اینحال با انرژی خویش خیلی به من کمک می کرد.
قاعدتا از این به بعد کار شما در بازیگری سخت تر می شود. برای آینده کاریتان چه برنامه ای دارید؟
- من تا یک جایی دوست داشتم تجربه کنم و این تجربه فقط در کار کردن به وجود می آمد. نقش های بلند هم کم نداشته ام ولی از این به بعد می دانم کارم خیلی سخت می شود و راه سختی در پیش دارم. هدف هایی دارم و نمی خواهم به روزمرگی برسم. دلم می خواهد کارهای آینده ام یا در راستای کاراکتر شیوا باشد یا بهتر و بالاتر از آن.
متین ستوده
بین همکاران نقش دیده شده؟ پیشنهاد کاری ویژه ای داشته اید؟
- من همان اول که فیلمنامه را خواندم می دانستم کار اینقدر خوب است که کسی یک قسمت را ببیند دوست دارد تا آخر دنبال کند. همکاران تبریک گفته اند؛ پیشنهاد هم بوده ولی نه چیزی که باب میلم بوده باشد. دوست دارم آخر گفتگو یک نکته عرض کنم. واقعیت این است که نسل دارد عوض می شود. ما هنرپیشه های نسل جوان خیلی کم داریم. چقدر خوب است کارگردان ها از چهره های جدید استفاده کنند و به آنها اعتماد کنند. مطمئن باشند جواب اعتمادشان را می گیرند.
من شیوا نیستم
کاراکتر شیوا ابتدا سرزنده و شاداب است که بعد از مرگ خواهرش و اتفاقات تلخ زندگی، به انزوا می رود. متین ستوده درباره چگونگی خلق این نقش اینگونه توضیح می دهد: «شیوا شرایط ویژه ای دارد. خانواده اش را از دست داده و تنها است. درک این موقعیت برای من خیلی سخت بود. وقتی مقایسه می کردم می گفتم اگر برای من این اتفاق بیفتد تمام می شوم. من شیوا نیستم که بتوانم باز ادامه دهم.»
در فرآیند رسیدن به چنین کاراکتری ممکن است وزن احساسی بودن شخصیت سنگین و به کاراکتری ترحم برانگیز تبدیل شود: «همان موقع که فیلمنامه را می خواندم پیش خودم می گفتم این دختر واقعا با چه انگیزه ای می خواهد زندگی کند؟ من چون خیلی وابسته ام، تصور تنهایی شیوا برایم سخت بود. جاهایی که ممکن بود وجه احساسی بر شخصیت شیوا غلبه کند، آقای قاسم زاده می گفتند نرو به سمت سوداگری. این آدم زندگی می کند، قرار نیست بیننده را آزار دهیم.»
گردآوری بیوگرافی برگزیده ها گردآوری بیوگرافی برگزیده ها
,