مصاحبه و بیوگرافی محسن کیایی (بازیگر پرده نشین) + عکس همسرش - اخبار ستاره ها ، اخبار چهره ها ، سلبریتی ها
برگزیده ها محسن کیایی (متولد ۱۳۶۰ در تهران) متاهل می باشد. او هم اکنون در سریال پرده نشین ، نقش براتعلی را بازی می کند. او فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه آزاد است و وی کار در سینما را با *بعد از شهر سگی سگی* و در تلویزیون با سریال *راه دررو* آغاز کرد . […]
به گزارش برگزیده ها
محسن کیایی (متولد ۱۳۶۰ در تهران) متاهل می باشد.
محسن کیایی
برگزیده ها: مصاحبه و بیوگرافی محسن کیایی (بازیگر پرده نشین) + عکس همسرش
او هم اکنون در سریال پرده نشین ، نقش براتعلی را بازی می کند.
او فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه آزاد است و وی کار در سینما را با *بعد از شهر سگی سگی* و در تلویزیون با سریال *راه دررو* آغاز کرد . او همچنین در فیلم *ضد گلوله* و سریال *مهمانان ویژه* به ایفای نقش پرداخته و نویسندگی سریال *مهمانات ویژه* راه هم بر عهده داشته است . او برادر مصطفی کیایی (کارگردان) می باشد.
همسر او سهیلا امیرحسینی عکاس و گریمور می باشد .
محسن کیایی در شهر کرج مدرس بازیگری نیز بوده است.
مصطفی کیایی (متولد ۱۳۵۵ – کرج) کارگردان و فیلم نامه نویس اهل ایران است.
مصاحبه
محسن کیایی: نمی دانم چرا با مصطفی دعوایم نمی شود
محسن کیایی برادر مصطفی کیایی یکی از نقش های اصلی فیلم «خط ویژه» را بازی کرده است. پس از «بعد از ظهر سگی سگی» و «ضد گلوله» این سومین همکاری کیایی با برادرش است.
گفت وگوی کوتاهی با او کرده ایم که می خوانید.
آقای کیایی به اندازه ای که بازیتان در فیلم «ضد گلوله» و «خط ویژه» دیده شد، چرا در «بعدازظهر سگی» دیده نشد؟
-فیلم «بعدازظهر سگی» کار پر پرسوناژی بود و نقش ها بین همه تقسیم شده بود و نقشی که من بر عهده داشتم خیلی جای کار نداشت
نقش جای کار نداشت یا مصطفی کیایی به شما اعتماد لازم را نداشت که نقش بهتری بدهد؟
-قرار بود از ابتدا نقش اصلی را مصطفی به من بدهد. «بعدازظهر سگی» فیلم اول مصطفی بود. هر چند پیشترمن تئاتر کار کرده بودم، اما در میان خود اهالی سینما اعتماد به من نبود. این بود که در ابتدا از نقش کوچکتر شروع کردم.
اما در «ضد گلوله» کمی جبران شد.
– می خندد در «ضد گلوله» دوست داشتم نقش دیگری را بازی کنم که آن نقش را هم مصطفی به من نداد.
چه نقشی؟ اتفاقاً خود مصطفی کیایی هم اشاره کرد که با دل چرکینی نقش نایب را بر عهده گرفتید؟
– (باخنده) قرار بود رنج سنی بازیگران در «ضد گلوله» پایین باشد، اما در بازنویسی مجدد که سن بازیگران بالا رفت،بر عهده گرفتن نقشی که دوست داشتم برایم غیر ممکن بود. من دلم می خواست نقش پرویز (با بازی مسعود کرامتی) را بر عهده بگیرم که قسمت نشد
ولی در «خط ویژه» یکی از ۵ نقش اصلی به شما رسید؟
-بله، مصطفی نظرش این بود که یا منوچهر یا شاهین را بر عهده بگیرم که خودم منوچهر را بیشتر پسندیدم
شخصیت منوچهر افت و خیز بیشتری دارد؟
-بله، در موقعیت های جذابتر قرار می گیرد، و بار کمدی رویش زیاد است
چرا در کارهای مصطفی بیشتر دیده می شوید علی رغم اینکه در سریال های دیگر هم بازی داشتید؟
-من در سریال نوروزی «راه درو» بازی داشتم، به نظر می رسد که انگار سریال های عید مثل گذشته محبوبیت ندارد. ماه رمضان بیشتر مورد استقبال مردم است.
چندان بازیگر پر کاری هم نیستید؟
-بعد از بازی در «ضد گلوله» پیشنهاد زیاد داشتم. بعضی نقش های پیشنهادی را دوست نداشتم. بعضی نقش ها را هم من دوست داشتم که آنها مرا دوست نداشتند.من عطش بازی کردن را ندارم، دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که وقتی بر می گردم به آنها نگاه می کنم حالم خوب شود و خوشبختانه تا به حال اینگونه بوده.
چقدر با جنس آدم هایی چون منوچهر آشنا هستید؟
-بسیار زیاد، با مصطفی روز اول که صحبت می کردیم قرارمان این بود که آدم ها نزدیک به سطح آدم های جامعه باشند. همین قدر بگویم که منوچهر ما به ازای بیرون یک آدم است که در زندگیم می شناختمش.
در هر صورت بپذیریم که بازیگر چندان کار واردی نبودید. در فیلم های اخیر شما در کنار بازیگران خوب سینما چون: مهدی هاشمی،رضا عطاران، هانیه توسلی و… قرار گرفتید…دلهره اینکه نتوانید بده و بستان خوبی با این بازیگران نداشته باشید را نداشتید… خصوصاً در فیلم «خط ویژه» که باید با گروه بازیگران سینک می شدید:
-به طور کل آدمی هستم با اعتماد به نفس بالای زیاد و همینطور ریلکس هم هستم. وقتی کنار رضا عطاران یا مهدی هاشمی قرار می گرفتم سعی ام این نبود که تلاش کنم کنار آنها با مزه باشم. فقط سعی می کردم رئال بازی کنم. به هیچ عنوان استرس نداشتم و می دانم از پس نقش خوب بر می آیم. به خودم اعتماد کامل دارم. هر جور سختی هم بوده از گذشته تحمل کردم. تنها شانسی که آوردم این بود که در کنار آدم های خوبی چون رضا عطاران و مهدی هاشمی قرار گرفتم. همکاری با آنها برایم کلاس درس بود. نکته دیگر اینکه آدمی هستم که به راحتی با آدمها ارتباط برقرار می کنم و در تیم آنها قرار می گیرم.
با مصطفی سر صحنه برای تبادل نظر مشکلی نداشتید؟
-نمی دانم چرا من و مصطفی هیچ وقت به مشکل بر نمی خوردیم از اول ایده شکل گیری کار تا به انتها در کنارش هستم. او هم در همه کارهایم مشورت به من می دهد و در کنارم هست.
در هر صورت از اسم برادر توقع دیگری هم نمی توان داشت..
-باور کنید بعضی برادرها اینگونه نیستند، من به اندازه مصطفی و تهیه کننده برای فروش فیلم استرس دارم! فیلم را از خودم می دانم. به کارهای مصطفی هر جا نقدی هم داشته باشم می گویم و همیشه با هم حرف می زنیم.
بعد از «خط ویژه» مسیر کاری تان رو به پر کاری می رود؟
-دوست دارم کار کنم، اما بیشتر می نویسم که مجبور نباشم هر کاری را قبول کنم. باور کنید همین الان چند پیشنهاد خوب از کارگردانان خوب دارم. چون قطعی نیست نمی توانم نامی ببرم.
فکر می کنم با روحیه تان هم کار کمدی بیشتر می خواند؟
-برای من کمدی با جدی فرقی ندارد.
اما بیشتر در کارهای کمدی دیده شدید؟
-متأسفانه اینگونه شده. در «ضد گلوله» نقشم جدی است اما دوستان خانمم به من می گویند با نقشت زیاد می خندیم، در «خط ویژه» واقعاً می گویم چنین توقعی نداشتیم. اصلاً ما می خواستیم بعضی جاها نقش منوچهر لج درآر شود. البته بگویم من بدم نمی آید با نقش های شیرین جا بیفتم، اما همیشه کارهای کمدی به من پیشنهاد می شود که امیدوارم در ادامه اینگونه نباشد.
از پشت صحنه «خط ویژه» خاطره شیرینی نداشتید؟
-باور کنید فیلم پشت صحنه «خط ویژه» اگر بیرون بیاید بیشتر از متن فیلم می فروشد.آنقدر فضای صمیمی و شادی داشتیم که نمی دانم از چه بگویم!
اشاره کردید که دستی در نوشتن هم دارید؟
-بله برای شبکه تهران و چند مورد دیگر فیلمنامه می نویسم
قصد کار کردن در تئاتر را ندارید؟
-علاقه زیادی به تئاتر دارم، اما چون مدتی است فاصله گرفتم، دوستانم را از دست دادم، خیلی تئاتررا دوست دارم و به دنبال فرصت می گردم.
و صحبت پایانی؟
سالی پر از برکت و نشاط برای همه ایرانیان از خداوند خواهانم.
و مصطفی کیایی را می توانیم یکی از کارگردانان جوان و خوش آتیه سینمای ایران بنامیم. او بر خلاف برخی از کارگردانان، اهل سینمای روشنفکری با داستان های هزار لایه نیست. در فیلم هایش هم از نماهای عجیب و غریب و دوربین متحرک بدون خاصیت هم استفاده نمی کند. او اگر چه با فیلم «بعد از ظهر سگی سگی» توجه مخاطب را چندان به خود جلب نکرد، اما با ضد گلوله نشان داد که به سینمای حرفه ای و قصه گو علاقه دارد و با «خط ویژه» استعدادهای خود را به خوبی به رخ کشید… «خط ویژه» اگر چه در جشنواره نتوانست توجه داوران را در بخش های مختلف به خود جلب کند. اما مورد توجه تماشاگران قرار گرفت و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم را دریافت کرد. با وی در شرایطی گفت و گو کردیم که فرزند اولش کارن به تازگی چشم به جهان گشوده و او از این جهت فراوان خوشحال بود…
زمان جشنواره با هم گفت و گو کردیم و همان زمان از شما پرسیدم فیلم «خط ویژه» فیلم کمدی است؟ شما گفتید که «خط ویژه» در تعریف فیلم کمدی قرار نمی گیرد، این اصرار شما بر اینکه «خط ویژه» فیلم کمدی نیست برای چه بود؟
-ببینید «خط ویژه» واقعاً در دسته بندی فیلم های در ژانر کمدی قرار نمی گیرد، یا به عبارتی المان ها و ابزارهای فیلم کمدی را دارا نیست و ما به سمت این معیارها نرفتیم.
وقتی مخاطب با لحظه های فیلم شما می خندد و حتی شخصیت ها در موقعیت های کمدی قرار می گیرند این معنی اش چیست؟
-اتفاقی که در فیلم می افتد قصه ای است که لحن شیرینی دارد. در واقع موقعیت های فیلم در لحظه هایی به سمت کمدی می رود ولی قالب فیلمنامه، در گونه فیلم های کمدی نمی گنجد.
در زمان نگارش فیلمنامه به فصل های کمدی فکر می کردید؟
-خودم تصورم اینگونه نبود. فکر می کردم فضای شیرینی بر کار حاکم می شود. لحن خاصی در نگارش دارم که در زمان نگارش تصورم این بود که مخاطب با بعضی لحظه ها شاد می شود. (با خنده) واقعاً تصور چنین واکنش هایی را نداشتم که تا این اندازه مخاطب در سالن با دیدن فیلم بخندد. برایم چنین واکنش هایی جالب بود و دور از تصور.
کلیت وقایع فیلم همانی بود که در فیلمنامه نوشتید یا سر صحنه به آن رسیدید؟
-نزدیک به ۹۵ درصد آنچه در اجرا درآمد همانی بود که در فیلمنامه نوشتم. شاید ۵ تا ۱۰ درصد وقایع سر صحنه اتفاق افتاده باشد. به عبارتی بعضی از موقعیت ها را سر صحنه می سنجیدیم اگر به کلیت فیلمنامه آسیب نمی رساند و گل درست نمی شد از آن استفاده می کردیم اما در نهایت می توانم بگویم ۹۵ درصد آنچه شما در فیلم می بینید محصول نگارش فیلمنامه است.
در گفت و گوهای قبل که با شما داشتم اشاره کردید که قصد ساخت فیلمی با موضوع آقازاده ها را داشتید که پروانه ساخت دریافت نکرد… من احساس می کنم شما با هوشمندی از موضوع فیلمنامه آقازاده ها در «خط ویژه» بهره بردید؟
-بله، شاید به نوعی قصه فیلم به آقازاده ها مربوط است و برگرفته از همان داستان آقازاده ها باشد. البته این را بگویم اگر موضوعی و مسئله و دغدغه من باشد باید آن را بسازم، حتی اگر فیلمنامه را رد کنند من با ترفند هم که شده همان موضوع را بیان می کنم، اما این را بگویم قصه آقازاده ها با «خط ویژه» کاملاً متفاوت است، از شخصیت های داستان آقازاده در «خط ویژه» بهره بردم. آقازاده اصل همین آقازاده است.
محتشم…
-بله، اما در آن فیلم قصه دیگری برایش اتفاق می افتاد در «خط ویژه» با قصه دیگری محتشم را روایت می کنیم.
سام قریبیان بازیگر پر کاری نیست که با حضورش در فیلم ها جلوی چشم باشد…
-بله، من با سام رفاقت دیرینه داریم.
نقش را برای او نوشتید؟
-از ابتدای داستان خیر، زمانی که فیلمنامه را شروع کردم روی چند گزینه نظر داشتم. اواخر فیلمنامه با محسن صحبت می کردیم که نظرمان متوجه سام شد، از اواسط فیلمنامه تا به آخر بود که اصلاً فیلمنامه برای سام نوشتم با تصور بر اینکه سام در گروهمان باشد. وقتی واردپیش تولید شدیم تنها گزینه ما سام قریبیان بود
جالب اینکه آقازاده این فیلم بسیار جوان است…
-دقیقاً، تعمداٌ خواستیم داستان ما حول آقازاده جوان باشد. و محتشم هم در فیلم جوان باشد.
که این آقازاده زحمت نکشیده به خواسته هایش در زندگی می رسد؟
-دقیقاً
انصافاٌ سام قریبیان خوب از پس نقش برآمد.
-بله حس کردیم بهترین گزینه سام است و او وقتی فیلمنامه را خواند خوشش آمد و همکاری را پذیرفت.
محسن کیایی در کار مشاور شما هم هست؟
-همیشه وقتی کار می کنم محسن کنار من است. هر چند او مستقل کار می کند و برای تلویزیون می نویسد پیشنهاد بازی دارد، اما همیشه در کارهایمان با هم پیش می رویم.
در اینکه «خط ویژه» در روایت ریتم تند و ضرب آهنگ خوبی دارد شکی نیست. اما به نظر می رسد این ریتم تند باعث شده اشکالات مربوط به فیلمنامه دیده نشود موافقید؟
-من فکر می کنم فیلمنامه فاقد ایراد است، شما نمونه بیاورید؟
سمیرا با بازی هانیه توسلی به نظر من شخصیت پردازی درستی ندارد…مشخص نیست سمیرا دغدغه رفتن به خارج دارد یا از سر لجبازی با رانت خواران این کارها را می کند؟
-ببینید ویژگی نگارش این نوع فیلمنامه اینگونه است. در واقع فیلمنامه «خط ویژه» ماجرا محور است تا شخصیت محور. نمی توانیم تک تک شخصیت ها را معرفی کنیم. ریتم و ویژگی این نوع فیلم ها اینگونه است که در دل ماجرا شخصیت ها معرفی می شوند اگر بخواهیم روی هر شخصیت جداگانه فوکوس کنیم ضرب آهنگ کار از بین می رود. در واقع با رویارویی کاراکترها با ماجراهای داستان و واکنش هایی که آنها نشان می دهند شخصیت وجودی آنها نمایش داده می شود.
برای سمیرا ( هانیه توسلی ) این ویژگی را نمی بینیم؟
-سمیرا نقشش در فیلم ۲ قسمت دارد. قسمت اول ابتدای داستان و حضور اوست که کدها با حضور او داده می شود که می گوید رفتم بانک کار کنم به زندگیم سر و سامان دهم. او دختری تحصیل کرده است تلاش می کند زندگی اش را خوب اداره کند اما با شرایط ناعادلانه مواجه می شود.
چرا هیچ پیشینه ای از این دختر نمی بینیم؟
احتیاج نبود پیشینه او نمایش داده شود. چون ما از داستان باید می گفتیم و ضرب آهنگ کار آسیب می دید.
به نظر من ریتم تند کار مانع از این می شود که این چیزها زیاد نمود پیدا کند و این به نظر من حسن کار است و اصلاً عیب نیست…
-اما من کماکان عقیده دارم کاملاً شخصیت پردازی تا جایی که امکان داشت رعایت شده است.
به نظر می آید برای یکدست شدن بازی بازیگران بد نبود سمیرا ( هانیه توسلی ) هم کمی در موقعیت های شیرین و شاد قرار می گرفت…؟
بحث خنداندن مخاطب یا شیرین بودن کاراکترها از ابتدا مدنظرمان نبوده. شاید بازیگران دیالوگی بگویند که شما خوشتان بیاید. اما هدف ما از ابتدا این نبود. هانیه توسلی یکی از بهترین بازی های خود را در فیلم به نمایش گذاشت. در واقع او مطابق با نوع بازی رئال که به آن اعتقاد دارم نقش بازی کرد. مضاف بر اینکه به نظر من دلیلی ندارد همه بازیگران برای خنداندن مخاطب دیالوگ داشته باشند. در فیلم «خط ویژه» به بازیگرانم گفتم هیچ تلاش عجیب و غریبی انجام ندهند. هر چه در فیلم نامه هست با برداشتی که خودشان از نقش دارند با بازی رئال ارائه دهند. من از همه آنها خواستم در این مسیر به یک یکدستی با هم برسند و ساز ناکوک نزنند. چرا که هر ساز ناکوکی کاملاً در میان آنها دیده می شد و تو ذوق می زد. من معتقدم مجموعه بازی آنها به یکدستی و فرم خوبی رسیده. پاسکاری های خوب بین آنها شاهدیم. همه بازیگران در یک سطح نزدیک به هم بازیشان را ارائه دادند. به نظر من هانیه همچون بازیکن تیم فوتبال پاسکاری های ریز خوبی در زمین بازی داشت که شاید به چشم نمی آمد اما به راستی توازن خوبی بین بازیگران برقرار کرد.
آقای کیایی در زمان نگارش فیلم تحت تاثیر فیلمی قرار نداشتید؟
ـ به طور کل سینمای آمریکا را خیلی دوست دارم ولی اینکه واقعاً از فیلمی تأثیر گرفته باشم خیر و اگر هم تأثیر گرفته باشم هیچ ابایی از بیان آن ندارم. همانطور که در «بعد از ظهر سگی سگی» از فیلم سیدنی لومت در اسم فیلم تأثیر خود را اعلام کردم. ولی در کل سینمای آمریکا مورد علاقه ام است. ریتم فیلم ها، شیوه قصه گفتنشان، نوع سوژه هایی که به سراغش می روند همه و همه برایم جذاب است. من فکر می کنم سینمای آمریکا سینمای استاندارد مخاطب پسندی است که همه ویژگیهای خوب را با خود دارد و برای طیفی گسترده ساخته شده. علاقه ام به فیلم های آمریکایی زیاد است. اما اینکه با نگاه خاصی به سینمایی، فیلمم را ساخته باشم خیر.
شما از مشکلات فیلم نامه گفتید، در مورد اشکالات آن بیشتر بگویید.
به نظر می رسد در بعضی لحظه ها، مشکل اصلی که جا به جایی پول هنگفت بوده کنار گذاشته می شود. به عبارتی محتشم از داستان خارج شده و بیشتر به تعقیب و گریز چند جوان می پردازید چه نظری دارید؟
ـ کارکرد فیلم نامه اینگونه بود. قهرمان ما در این فیلم ۵ جوان بودند که در مقابل ضد قهرمان قرار می گیرند. به هر اندازه که هر کدام از آنها را احتیاج داشتیم استفاده کردیم. بحث ما در فیلم چند جوان که با مشکلات زندگی درگیر هستند و می خواهند به حقشان برسند در نقطه مقابل آقازاده ای به نام محتشم است که داستان این چند جوان با او گره می خورد. در همین اندازه ما به محتشم احتیاج داشتیم و نه بیشتر. قصه داستان از دزدی کوچک شروع و به دزدی کلان ختم می شود. اگر بیشتر از آنچه در فیلم می بینید روی شخصیت ها تمرکز و مکث می کردیم ریتم فیلم از بین می رفت و فیلم آن حس و حال را نداشت. تا جایی که نیاز به گره خوردن بود ما شخصیت ها را روایت کردیم. به غیر از این نمی شد عمل کنیم. به نظر من اگر مردم هم این فیلم را دوست دارند به خاطر این نوع روایت است.
من فکر می کنم تدوین هم در چیدمان پلان ها و سرعت بخشی به روند داستان و ضرب آهنگ فیلم تأثیر داشت.
ـ قطعاً، وقتی فیلمی خوش ریتم می شود از مراحل فیلم نامه شکل گرفته و به دکوپاژ و بازی بازیگران و در نهایت تدوین می رسد.
به نظر می آید کمی گریم مصطفی زمانی برای متفاوت نشان دادن چهره او غیر ملموس شده شما چه نظری دارید.
ـ در مورد مصطفی من نظری داشتم اینکه او چهره خاصی دارد مضاف بر اینکه چهره ای معرفی شده است. من نمی خواستم خوش چهرگی قیافه او را بد کنم. اگر می خواستم آدم زشت در فیلم بازی کند چه کاری بود که مصطفی را بیاورم، بازیگر متناسب با آن شمایل می آوردم. اما در هر صورت دلم نمی خواست به چهره زیبای مصطفی لطمه وارد شود مضاف بر اینکه چهره همیشگی او را هم نمی خواستم. دلم می خواست کمی او را بشکنیم و چهره او در میان باقی بازیگران حل شود و شخصیت رئال به خود بگیرد. واقعیتش چهره مصطفی خیلی شسته و رفته بود. با این گریم او را یک مقدار رهاتر کردیم. من احساس می کنم این گریم به بازی او بسیار نزدیک شد. در کل مسوولیت بد و خوب فیلم را من می پذیرم. هر چیزی که بد شده همان چیزی است که من خواستم و اگر هم خوب شده زحمت و تلاش همکارانم بوده.
هومن سیدی هم انصافاً یکی از بازی های خوب خود را در این فیلم ارائه داد. به گمانم چنین شخصیتی با ابعاد کمدی او در کارنامه خود نداشته باشد.
ـ خیر نداشته. هومن آخرین نفری بود که به گروه بازیگران ما ملحق شد. ما قبل تر با او در مورد نقش دیگری صحبت کردیم اما او قرارداد با پروژه دیگری داشت و نمی توانست با ما همکاری کند. ما برای کاوه بازیگر نداشتیم و نمی دانستیم چه چهره بکری را برای این نقش انتخاب کنیم. تا اینکه قرارداد هومن با آن پروژه به سرانجام نرسید و متوجه شدیم هومن با آن پروژه همکاری ندارد و کارمان را با او شروع کردیم. و او به عنوان آخرین نفر در جمع دورخوانی ما حاضر شد. فیزیک و چهره خاصی که هومن دارد کاملاً به نقش کاوه می خورد و معتقدم بازیگر بسیار توانمندیست که خود را به ذهنیت من بسیار نزدیک کرد و نقشش همانی شد که می خواستم.
به نظر من محسن کیایی یکی از استعدادهای جوان بازیگریست چرا کم کار است؟
ـ محسن بیشتر کارش نویسندگیست. اما به مقوله بازیگری بیشتر از نویسندگی علاقه دارد اصلاً رشته تحصیلش بازیگریست اما عطش بازیگری ندارد و به هر قیمتی نمی خواهد بازی کند. بعد از فیلم «ضد گلوله» نقش های زیادی به او پیشنهاد شد اما او معتقد بود نقش های پیشنهادی جذابیت لازم را برایش ندارد و با هم که حرف می زدیم می گفت چرا باید این نقش ها را بازی کنم؟ محسن به دنبال نقش های خاص است.
و فقط این نقش های خاص در فیلم های شما برایش پیدا می شود…
ـ (می خندد) با آنچه که می خواهد در فیلم هایم نزدیک است
حق انتخاب نقش ها در فیلم هایتان با اوست یا با شما؟
ـ صد در صد با من.
یعنی در فیلم شما آقازاده نیست که رانت داشته باشد؟
ـ به هیچ عنوان! در فیلم «ضد گلوله» نقشی را که محسن بر عهده داشت با دل چرکینی بازی کرد. به او گفتم نقش نایب را بازی می کنی و لا غیر… در فیلم «خط ویژه» هم خودم او را برای شخصیت منوچهر انتخاب کردم. در هر صورت اولویت برای من کار است. برای کارم ارزش بیشتری قائلم تا جایی که بتوانم از او استفاده می کنم و نقشی که به درد او بخورد به او محول می کنم در غیر اینصورت با کسی در طول کار شوخی ندارم.
شخصیت منوچهر را هم در فیلم انصافاً خوب بازی کرد…
ـ بله، خوشبختانه با استقبال منتقدان و مخاطب همراه شد و منتقدین هم بازی او را دوست داشتند.
آقای کیایی سوال دیگر اینکه با شخصیت آقازاده ای برخورد داشتید که تا این اندازه تمایل به روایت داستانش داشتید و دغدغه ذهنی شما بود؟
ـ فراوان، تا دلتان بخواهد با این آقازاده ها در ارتباطم. مگر شما با چنین افرادی در ارتباط نیستید؟
خیر…
ـ با این ابعاد گسترده آقازاده شاید در ارتباط نباشید. در اندازه کوچکتر قطعاً با آقازاده ها در ارتباطید. من معتقدم اندازه آقازاده ها در کشورمان متفاوت است. وقتی شما می گویی به فلان دوستم زنگ می زنم کارم را فلان جا انجام می دهد این یعنی با آقازاده در ارتباطی!! به عقیده من در جامعه فعلی ما اندازه آقازاده ها به اندازه پدرهایشان بستگی دارد. هر چه پدرها بزرگتر، میزان آقازادگی هم به مراتب پر نفوذتر و بزرگتر…
اسم «خط ویژه» چه کارکردی در فیلمتان داشت؟
ـ ببینید «خط ویژه» به معنای خط ویژه اتوبوسرانی یا خطوط BRT نیست. مسیر ویژه ای است که در کشور ما آدم های خاص از آن مسیر رد می شوند. البته اگر دقت کنید هر از چند گاهی از این لاین انحصاری افراد غیر خاص هم عبور می کنند.
گویا فیلمتان اسم دیگری داشت.
ـ بله قرار بود اسم فیلم VIP باشد که به دلیل اینکه از لغت انگلیسی استفاده شده بود اسم آن را عوض کردیم.
برگردیم به داستان فیلم، در «خط ویژه» تلخی خاصی در فیلم نامه در جریان است. اینکه میلیون ها تومان در عرض چند ساعت از حسابی به حساب دیگر ریخته می شود و جوانانی از دست منوچهر، سمیرا، فریدون، شاهین و کاوه در گذران زندگی خود می مانند. این تلخی و سیاهی را شما با شیرینی و حلاوت خاصی بیان می کنید…
ـ بحث همان لحن است. به اعتقاد من از دو طریق می توانیم یک داروی تلخ را به مریض بدهیم. یا دهانش را به زور باز کنیم و این داروی تلخ را به او بدهیم که بعدها می فهمد این دارو را باید می خورد چون به درد او می خورد. از طرف دیگر هم می توانیم با ترفند و اینکه کنار داروی تلخ، چیز شیرینی هم به او خوراند، دارو را به مریض بدهیم. در روایت فیلم هم اینگونه است. شیوه بیان در روایت داستان مهم است. ما می خواهیم تلخ ترین موضوع اجتماعی.
و البته سیاسی…!
ـ ببینید داستان «خط ویژه» را با سیاست آمیخته نکنیم. همیشه از معضلات اجتماعی که با مباحث دولتی در ارتباط است برداشت سیاسی می شود. ولی من واقعاً مشکلات رانت و آقازاده ها را یک پدیده اجتماعی می دانم. هر جایی قدرت وجود داشته باشد در نهایت فساد هم بوجود می آید. هر جا شفاف سازی نباشد چنین معضلاتی را شاهدیم که باعث رانت و مناسبات خاص می شود. البته این معضل فقط در کشور ما نیست. چنین مشکلی در تمام دنیا وجود دارد. من برداشت سیاسی در نوشته ها و فیلم هایم ندارم. همانطور که سالهاست بحث آقازاده ها و رانت خواری، شعار عدالت خواهی در کشورمان است همانطور هم بی عدالتی می بینیم، اما لحنی که متعلق به من و در نوشتارم جاری است اینکه جدی ترین مسائل را با شیرینی و کمی فانتزی خاص بیان می کنم. شاید هم ناخودآگاه به این سمت بروم و تعمدی نباشد.
داستان شهرزاد در انتها به سرانجام مطلوبی نمی رسد….
-راستی شهرزاد دختر سالمی بود که در زندگی اش تلاش می کرد سالم بماند، زن تنهایی که در هر صورت با فضای خاصی رو به رو و دچار آسیب دیدگی می شود. اگر دقت کرده باشید او از اول هم دغدغه پدر و مادر خود را دارد و در انتها هم کاری کردیم که او برای کمک به پدر و مادرش بماند.
فیلم شما سیمرغ بهترین فیلم مردمی را از آن خود کرد…. فیلم «ضد گلوله» هم در زمان جشنواره با استقبال مخاطبان همراه بود…
-دقیقاً، بله هم مردم و هم منتقدان فیلم هایم را دوست داشتند. در نقدها درباره «خط ویژه» می خواندم که بالاخره ما فیلم خوب در جشنواره دیدیم.
از اینکه منتقدان شما را کارگردانی که فیلم های با مخاطب عام می سازد بنامند نمی هراسید…
-من اهل سینمای روشنفکری نیستم. سینمای صنعتی مدنظرم است. اتفاقاً خود منتقدان به من خط می دهند و مرا تشویق می کنند که برای نجات سینمای ایران نیاز است چنین فیلم هایی ساخته شود.
ولی در نهایت زمان ستاره دادن منتقدان فیلم دیگری را به جای فیلم شما انتخاب می کنند.
-دقیقاً، در مجلات سینمایی دیدم که با اینکه فیلم مرا دوست دارند اما به فیلم دیگری ستاره بیشتر می دهند. این را اینجا بگویم که چنین برخوردی اصلاً برایم مهم نیست و اهمیت ندارد. من به دنبال سینمایی هستم که طیف گسترده ای را با خود همراه کند. بعضی از هنرمندان می گویند مخاطب عام برایمان مهم نیست، اما من می گویم کار هنرمند چه نقاش، شاعر، موزیسین همه در نهایت به مخاطب عرضه می شود برای دیده شدن. برای توی کشو یا روی طاقچه که فیلم نمی سازیم. در نهایت منتقدان هم برای من یک دسته از مخاطبان هستند با این تفاوت که راجع به فیلم من توضیح می دهند و نظراتشان را بیان می کنند. من به عنوان کارگردان دوست دارم فیلم با هر نوع مخاطب ارتباط برقرار کند و هدفی غیر از این ندارم.
پس چرا شب افتتاحیه روی سن گفتید سعی می کنم عصبانی نباشم… این ناشی از این نبود که فیلم شما در داوری به جایگاه لازم نرسیده؟
– من بحث داوری آن شب مدنظرم نبود. از نوع آراء نتایج مردمی و اتفاقاتی که در صندوق ها افتاد ناراحت بودم و اصلاً هم دلم نمی خواهد دوباره راجع به آن حرف بزنم.
چرا تیزرها ، بیلبوردها آنونس های تبلغاتی فیلمتان حس و حال فیلمتان را بیان نمی کند؟
فکر می کنم شما به مراحل کد گرفتن تیزر ما برای پخش آشنا نیستید!! ما نزدیک به ۱۰ تیزر برای کد گرفتن به تلویزیون فرستادیم که همه برگشت خورد و فقط همین هایی که ملاحظه می کنید کد برای پخش گرفت. بله ما هم مثل شما فکر می کنیم اما تیزر و آنونسی که حس و حال فیلم را بیان می کرد کد پخش نگرفت.
و در آخر برسیم به اول فیلم..تیتراژ فیلم «خط ویژه» جالب توجه بود با صدای گیرای سینا حجازی و انصافاً همان ابتدا مخاطب را با خود همراه می کند.
-انتخاب سینا حجازی برای فیلم «خط ویژه» از طرف نیما جعفری جوزانی بود. من پلان های ابتدایی را که گرفتم دنبال موسیقی می گشتم. حقیقتش دنبال موسیقی بودم که حس فیلم را بیان کند. نیما آنجا بود که این موسیقی را به من معرفی کرد و گفت که این موسیقی را شنیده و از نظر او با فیلم بسیار همخوانی دارد. وقتی گوش کردم خیلی خوشم آمد اتفاقاً برای پلان های ابتدایی آرمان موسی پور موسیقی ساخت که بسیار دوست داشتم اما درنهایت کار سینا حجازی به دلم نشسته بود. این بود که مراحل قانونی اش را طی و از همکاری سینا نهایت استفاده را کردیم. از اینکه وقتتان را به ما دادید سپاسگذاریم.
صحبت پایانی؟
سال خوبی را برای همه هموطنانم آرزو می کنم.
,