بیگرافی بیوک میرزایی مصاحبه با بیوک میرزایی - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - بیوک میرزایی وهمسرش
بیوک میرزایی متولد ۱۳۳۴ تهران در رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شده است. در سال ۱۳۴۹ آموزش بازیگری را در هنرکده هنرپیشگی آناهیتا شروع کرد. از سال ۱۳۶۲ در مجموعه آینه خیال به کارگردانی داوود میرباقری در تلویزیون آغاز به کارکرد. ودر ۱۳۶۵ در سریال «اقای دلار» به کارگردانی «مجید بهشتی» بازی کرد وی در سال ۱۳۶۷ در فیلم نار و نی به کارگردانی سعید ابراهیمی فر شروع به کار در سینما نمود. در سال ۱۳۶۳ با برنامه صبح جمعه با شما در رادیو به نقش آفرینی پرداخت
«بیوک میرزایی» میگوید دوست دارد تواناییاش در ایفای نقشهای متفاوت دیده شود اما تا کنون این فرصت به او داده نشده است.گفتوگوی این بازیگر را با روزنامه تهران امروز که به بهانه حضور در سریال کلاهپهلوی انجام شده، میخوانیم:بیوک میرزایی این روزها کجاست؟
این روزها حیطه فعالیتم در رادیو متمرکز شده است. ولی بهعنوان یک بازیگر دوست دارم در عرصههای مختلف بازیگری، تئاتر، تلویزیون، سینما، نوار قصه و نمایشهای رادیویی حضور داشته باشم. رنگهای مختلف شخصیتهای مختلف را بتوانم از طریق صدا، تلویزیون و سینما، بازی کنم و تواناییام را نشان دهم. گاهی بهعنوان بازیگر در تلویزیون این میدان به من داده نشده است. اما در رادیو، آدم نقشها و رنگهای متفاوتی را تجربه میکند. مثل گود زورخانه میماند که بدن را آماده نگه میدارد. تمرینی برای بازی است.
چقدر دوست دارید تئاتر بازی کنید؟
در قدم اول بازیگر تئاتر بودم. اما موقعیت اجتماعی و اقتصادی من این اجازه را به من نمیدهد که تئاتر کار کنم. اگرچه تئاتر را خیلی دوست دارم. تئاتر است که مادر این حرفه است. اما میبینیم که در شرایط فعلی بعد از چندماه تمرین جلوی اجرایت را میگیرند. این از نظر مادی آدم را ارضا نمیکند. نه اینکه نگاهم به تئاتر مادی باشد اما ضرورتا در شرایطی هستیم که باید آن شرایط را هم تامین کنیم. نه در حد ایدهآل، در این حد که امورمان بگذرد. واقعیت این است که با وجود اینکه در عرصههای مختلف بازیگری کردهام هنوز زندگی متوسطی را بهسختی تامین میکنم. برای اینکه نتوانستم بارم را ببندم. از مشکلات مهمم مسکن است. وقتی بعد از ۴۰-۳۰ سال هنوز مسکن ندارم، این معضل مسکن خیلی اذیتم میکند. این باعث میشود کارهایی را انجام دهم که ایدهآلم نیست.
ایدهآلتان چیست؟
ایدهآل بازیگر این است که در رزومه کاریاش اگر ۳۰ تا یا۱۰ تا کار باشد، دوسه تای آنها کارهای ماندنی باشند. آن قدر ارزش فرهنگی و هنری را داشته باشد که در دورههای مختلف که رجوع میکنید به پرونده کاریاش بگویند ۲۰تا کار کرده است که دوسه تای آنها شاخص و ماندنی است و نشان داده است که این کاره است.
چه کارهایی دارید که فکر میکنید ماندگار است؟
در عرصه تئاتر چند کار دارم که فکر میکنم جزو کارهای ماندگار است. با مصطفی اسکویی، رکنالدین خسروی و بهزاد فراهانی کار کردهام که شاخصترین آنها، نمایش «تولد» به کارگردانی رکنالدین خسروی بود که در دهه انقلاب جزو بهترین کارها بود. نقش کماندو آمریکایی را بازی میکردم که وجوه متفاوتی داشت؛ گاهی خشن بود و گاهی گریه میکرد. میخندید و شعر میخواند. زمختی و ظرافتهایی داشت. کاری هم با بهزاد فراهانی داشتم بهنام «معدن» و.... اما در سینما کم کار کردهام. یکی از آنها کار داریوش مهرجویی بود بهنام «بمانی» که در اجرای عموم، دو سکانس گردنکلفتش حذف شد. اما کاری ماندنی است.
حسرت نقشهای چه بازیگری را میخورید؟
شاید بتوان گفت در ایران حسرت هیچ بازیگری را نمیخورم، چون هنوز استانداردهایی که کشورهای خارجی درباره بازیگر دارند در کشور ما رعایت نمیشود. درست است که بازیگران قدری بودند مثل خسرو شکیبایی، مهدی فتحی، پرویز پرستویی یا اکبر عبدی ، اما نگاهم بهعنوان بازیگری که استانداردهای بینالمللی را دارد، آلپاچینو، رابرت دنیرو، مارلون براندو، نه اینکه الگو باشند ولی دیدن بازی اینها به من میفهماند که بازیگری حرفهای چه کار سختی است. چه زحماتی کشیده شده و چه کارهای خوبی ارائه شده است. استاندارد کارهای ایرانی آن قدر پایین است که کاری که بخواهم واقعا در آن باشم کم است. چرا البته؛ داریوش مهرجویی «هامون» را میسازد و خسرو شکیبایی در آن بازی میکند و با بازی آن فیلم است که خسرو شکیبایی میشود. اکبر عبدی با «مادر» و پرویز پرستویی با «آژانس شیشهای» چهرههای خاص بازیگری شدهاند. اما این فرصت به من بازیگر در عرصه تصویر داده نشده است.
چه شد که چهرهای خاص برای بیوک میرزایی تعریف شد و با نقشهای کمی بالا و پایین دوباره به آنچهره برمیگردد؟
اولین سریالم «سایه همسایهها» بود که با آن شناخته شدم. سریال «آقای دلار»، «فرمان»، «پهلوانان نمیمیرند» یا «روزگار جوانی» که سریالهای پرمخاطبی بود و من هم بهعنوان بازیگر سعی کردم همه توش و توانم را بگذارم و آن باورپذیری را در بیننده ارائه دهم. شاید به این دلیل بوده که کارگردانان پیشنهاد چنین نقشهایی را دادند. عدهای میگویند همیشه نقش منفی بازی میکنم اما اینها نقش منفی نیستند. آدمهایی هستند که رنگهای مختلفی از زندگیشان را نشان میدهند، اما از دید شما آن نقش منفی میآید.
تا بهحال شده است بخواهید نقش خاصی را بازی کنید و بازیگر دیگری آن نقش را داشته باشد و شما فکر کنید اگر بیوک میرزایی آن را بازی میکرد بیشتر از عهدهاش برمیآمد؟
خیلی بوده است. در عرصه تئاتر به آن توان رسیدهام که بسیاری از نقشهای قوی را بازی کنم، مثل اتللو. نمیگویم هملت را بازی کنم چون به کاراکتر من هملت نمیخورد اما اتللو میخورد. چند سریال بوده که نقشهایش را دوست داشتم و این خودخواهی هم نیست. چون بعد از سالها زحمت کشیدن به این نتیجه میرسم که من بهتر میتوانستم بازی کنم. یک کار بود از حسن فتحی که نقش من را داریوش ارجمند بازی کرد. من بهتر میتوانستم آن نقش را بازی کنم.
سینما این بیرحمی را دارد که نقش را گاهی شخصیت یک بازیگر کند، برخی شانس میآورند و نقشهای خوب نصیبشان میشود و برخی نه. شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
این بد است، سینمای ما بازیگر را در نقشی که خوب بازی میکند نگه میدارد. در کشورهای دیگر این فرصت به بازیگر داده میشود که خود را در نقشهای دیگر بیازماید. وقتی عنوان میکنی من بازیگرم، پس بازیگری و بازیگر نباید همواره در یک نقش باقی بماند. این هم ایرادی ندارد؛ شون کانری همواره جیمز باند بود و جان وین همیشه تگزاسی. او هم در یک ژانر کار میکند، مردم هم دوست دارند و بسیار محبوب است، ولی یک بازیگر اگر استاندارهای لازم را داشته باشد در قالبهای دیگر هم باید از قابلیتهایش استفاده شود. در کشورهای دیگر؛ در همین ترکیه بغل دستمان در این یکی، دو دهه، پیشرفت عظیمی در صنعت سریال و فیلمسازی حاصل شده است. در یک فیلم به بازیگر نقشی میدهند و در فیلم دیگر نقش کاملا متفاوتی دارد. من اگر نقش معتادی را در فیلمی بازی کردم مدام نباید آن نقش را تکرار کنم. یکجایی دیگر قدرت انتخاب نداریم. کارگردان نقشی از من دیده است و من بهخاطر نیازم، بیکاری و فراموش نشدنم بازی کنم اما اگر به مرحلهای برسم که آن نیاز مالی و مادی نباشد، بازی نمیکنم چون یکبار این تجربه را کردهام.
چه آرزویی در عرصه بازیگری دارید؟
آرزویم این است که فرصتی داشته باشم که به شکل درست نقشی را ارائه دهم که این باور را در کنندههای کار ایجاد کند که بیوک میرزایی طیفها و رنگها و شخصیتهای مختلف را میتواند بازی کند.
اوج کار خود را در کجا میبینید؟
بازیگری آغاز دارد اما پایان ندارد. هیچ وقت به انتها نمیرسیم. میگویم هنوز فرصت هست، هنوز نقشهای مختلفی هست. هیچوقت به اوج نمیرسیم همیشه فراتری هست که باید به آن برسیم. پایان ندارد که اوج آن را بازی در اتللو ببینم و وقتی تمام شد من هم به پایان برسم.
آیا اگر روزی پسرتان بخواهد برایش روی صحنه بازی کنید، این کار را میکنید؟
بله، به عنوان جوانی که سالها زحمتش را کشیدهام و فکر میکنم درست شکل میگیرد، برای کمک و هم اینکه به عنوان هنرپیشه از من شناخت درستتری دارد و میداند چه نقشی به من دهد برایش بازی میکنم. احساس میکنم انتخاب او انتخاب درستتری خواهد بود تا خلاصه شود در صدا و فیزیک من. کارگردانها میگویند بیوک میرزایی ۱۹۰ قد دارد و صدایش هم بم است (در صورتی که نقشهای مختلفی بازی کردهام) پس این نقش را بدهیم به او. آرزو دارم انتخاب شوم تا از تکرارها دور شوم.
دوست دارید با چه کارگردانها و بازیگرانی کار کنید؟
داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی. فکر میکنم اگر کسی یکبار با اینها کار کند هم در معرض دید قرار میگیرد و هم هنرش را ارائه میدهد. فرصت من با مهرجویی کوتاه بود. بازیگران خوبی داریم ولی ممکن است به محک گذاشته نشده باشند، اما بازیگرانی که بازی میکنند؛ رضا کیانیان، اکبر عبدی ، پرویز پرستویی کسانی هستند که به آنها فرصت داده شده و بازیشان را به رخ میکشند و بازیگران خوبی هستند.
و حرف آخر؟
آرزو میکنم که نگاه مسئولان ما به فرهنگ و هنر کشور نگاهی سازنده باشد تا پیشرفت داشته باشیم. ما هنوز به آن بالندگی نرسیدهایم. من بازیگر، سریال ۱۰۰قسمتی ترکیه را نگاه میکنم و نمیدانم یکدقیقه بعد چه میگذرد اما در سریالهای ۳۰ قسمتی ما دو قسمت را که میبینید متوجه میشوید آخرش چه میشود. اینها ضعف است و آرزو دارم ضعفها کمتر شود و از نظر تکنیک، محتوا و استانداردهای بازی به چنان بالندگی برسیم که کارهایمان فروش جهانی داشته باشد.منابع: تهران امروز ویکی پدیا گردآوری بیوگرافی برگزیده ها گردآوری بیوگرافی برگزیده ها
بیوک میرزایی وهمسرش , فوت همسر بیوک میرزایی