مهسا احمدی از فعالیت در هالیوود می گوید

هفته نامه همشهری سرنخ - خاطره علی نسب: مهسا احمدی از وقتی که  عضو گروه بدلکاری 13 بود میشناسیم . آن روزها ارشا اقدسی و گروه شان تازه در سینمای ایران به شهرت رسیده بودند. حالا دوباره رفته ایم سراغ مهسا، این بار اما ماجرا از سینمای ایران فراتر رفته است. او این بار نه جای مهناز افشار روی قطار دویده است و نه جای امیر آقایی حرکات خطرناکی را انجام داده است، کار خیلی بالاتر از اینهاست. بهانه مصاحبه مان این است که او جایزه «کریستال اوارد» را به دست آورده و شده بهترین بدلکار زن سینمای هالیوود.

حالا احمدی مدتی است مقابل دوربین بهترین کارگردان های جهان نقش آفرینی می کند. این در حالی است که او همچنان عاشق ایران است و می گوید هر وقت پروژه های سینمایی اش را تمام کند، برای کار در سینمای ایران به کشورمان بر می گردد.
  چه شد که از ایران رفتی؟

- بارها برای انجام پروژه های مختلف از ایران به کشورهای دیگر رفته بودم، از جمله ترکیه، امارات و ... اما این سفر با تمام سفرها فرق داشت. مدت ها پیش با حضور در فیلم «جیمز باند» وارد سینمای هالیوود شده بودم اما همه چیز برایم از مهر ماه سال 94 شروع شد.

«اندی آرمسترانگ» مدیر صنف بدلکاری در هالیوود، تابستان پارسال با من تماس گرفت و گفت که تو انتخاب شدی تا در مراسم انتخاب برترین بدلکار هالیوود شرکت کنی. هیجان زده شدم. با خودم گفتم چقدر خوب که به یک مراسم به این بزرگی آن هم از طرف یک هنرمند شناخته شده در جهان دعوت شده ام؛ این در حالی بود که ما در ایران حتی به مراسم جشنواره ای فجر هم دعوت نمی شدیم.

خوب به یاد دارم در جشنواره فجر چند سال پیش یکی از مدیران در جواب سوال من که چرا بدلکاران در لیست مهمان های جشنواره نیستند گفت که اگر می خواهی فیلم ببینی بهتر است به سینما بروی. بعد هم برایم توضیح داد که کار من و همکارانم اصلا ربطی به هنر سینما ندارد که درخواست کنیم تا در لیست هنرمندان قرار بگیریم. حالا من به جشنی دعوت شده بودم که در آن بزرگ ترین بدلکاران دنیا حضور داشتند، بدلکارانی که دیدن شان برایم آرزو بود.

از جمله؟

- خود اندی آرمسترانگ و البته الگوی من جنیفر کاپوتو بهترین بدلکار زن در دنیا. من به کشور امارات رفتم و به سفارت آمریکا در این کشور مراجعه کردم. همه چیز از قبل هماهنگ شده بود. اندی آرمسترانگ فکر همه جا را کرده بود و علاوه بر دعوت نامه، نامه ای را هم با مهر و امضای صنف بدلکاران هالیوود به سفارت آمریکا در امارات ارسال کرده بود تا کارهای ویزا و ... من خیلی زود انجام شود.

می دانستی که برنده جایزه بهترین بدلکار زن هالیوود شده ای؟

- بله، آرمسترانگ این خبر را خودش به من داد و گفت که من موفق شده ام برنده جایزه «کریستال اوارد» شوم. نمی توانم توضبح بدهم که در آن زمان چه حالی داشتم.
 مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید چند روز قبل از مراسم به لس آنجلس رسیدی؟

- تقریبا یک هفته، به تاریخ ما 18 مهر ماه مراسم برگزار شد. چند روز قبل از مراسم با گری پاوور – کارگردان اکشن فیلم سینمایی جیمز باند – تماس گرفتم و گفتم که در آمریکا هستم و می خواهم او را در مراسم ببینم. او گفت که نمی تواند در مراسم شرکت کند چون در حال حاضر در اسپانیا فیلمبرداری دارد و بعد هم باید به لندن سفر کند.

او یکی از بهترین کارگردان های اکشن دنیاست و من دوست داشتم در این مراسم حضور داشته باشد و اهدای جایزه را ببیند. روز برگزاری مراسم من همراه با اندی و جنیفر کاپوتو منتظر بودیم تا مراسم شروع شود و به روی فرش قرمز برویم اما اندی آرمسترانگ ایستاده بود و حرکت نمی کرد.

چرا؟

- من هم در دلم همین سوال را از خودم پرسیدم و از آنجا که خیلی هیجان داشتم رو به او گفتم چرا نمی رویم، پس کی می رویم روی فرش قرمز؟ ناگهان آرمسترانگ گفت احمدی برگرد و پشتت را ببین. استرس تمام وجودم را گرفته بود. برگشتم و دیدم گری پاور در پشت سر من است. همه با هم فریاد زدند «سورپرایز» و من از هیجان زدم زیر گریه.

یعنی گری به خاطر تو به لس آنجلس آمده بود؟

- بله. او شب قبل از مراسم از اسپانیا به لس آنجلس آمده بود تا روی فرش قرمز کنار من و دوستان دیگر باشد و بعد هم فردای آن روز با یک پرواز دیگر به سمت لندن برگشت، این همه لطف و احترام واقعا من را شوکه کرده بود.

از مراسم برای مان بگو، در آنجا همه تو را می شناختند؟

- من خیلی از آنها را می شناختم و با کارهای شان آشنا بودم اما اصلا فکرش را هم نمی کردم که آنها من را بشناسند و کار بدلکاری را در ایران پیگیری کنند. بدلکاری در هالیوود هزار و یک تفاوت با بدلکاری در ایران دارد اما همه آنها من را به اسم صدا می زدند.

لحظه ای که برای دریافت جایزه روی صحنه رفتی، چه حسی داشتی؟

- تمام زحمت هایی که در طول این چند سال کشیده بودم مانند یک فیلم از جلوی چشمانم رد شد. کار با تیم بدلکاری 13 و تلاش هایی که برای بهترین بودن کردیم، چقدر بی امکاناتی کشیدم و امروز من در حالی روی صحنه حاضر شده بودم که آرمسترانگ و کاپوتو و خیلی از اکشن کارهای معروف جهان به احترامم ایستاده بودند و تشویقم می کردند.
 مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید جذاب ترین قسمت این مراسم کجا بود؟

- حتی با تعریف کردنش هم اشک از چشمانم جاری می شود. زمانی که از روی صحنه پایین آمدم یک پیرزن هشتاد ساله دست من را گرفت و بوسید. گفتم این چه کاری است که می کنید و در آغوشش گرفتم و تشکر کردم از این همه محبت. وقتی اسمش را پرسیدم از تعجب سر جایم خشکم زد. او اولین زن بدلکار هالیوود بود، کسی که برای اولین بار راه را برای حضور زن ها درت هالیوود باز کرده بود، از شدت خوشحالی انگار داشتم بال در می آوردم.

چرا بعد از مراسم به ایران برنگشتی؟

- ویزای من سه ماهه بود. به هیچ وجه تصمیم ماندن و زندگی در آمریکا را نداشتم اما بعد از مراسم یکی از مدیران یک مدرسه مجهز و کمپانی اکشن کار در آمریکا به من گفت که چرا در اینجا نمی مانی و کارت را ادامه نمی دهی، گفتم من عاشق کارهای بزرگ هستم. اگر به من پیشنهاد شود حتما قبول خواهم کرد.

و او پیشنهاد کار داد؟

- نه، او گفت که می تواند اسپانسر من شود تا عضو تیمش باشم و کار کنم. او به من گفت سینمای دنیا روی هالیوود می چرخد و من با خودم گفتم چرا که نه. همیشه دوست داشتم یک روز در فیلم های بزرگ و جهانی بازی کنم.

گویا در حال حاضر دو اسپانسر بزرگ برای کارهایت داری. اسپانسر دیگرت کیست؟

- جورج پیتر سه اسکار دارد و 99 درصد تیزرهای هالیوودی را او فیلمبرداری می کند. جورج را سر فیلم «اسکای فال» دیدم و همانجا با کارم آشنا شد. او هم به من گفت که می تواند اسپانسرم بشود تا راحت اقامت بگیرم و در هالیوود کار کنم. حالا من دو حامی بزرگ و معتبر داشتم. همه این موفقیت ها بعد از دریافت بزرگترین و معتبرترین جایزه در حیطه بدلکاری برایم پیش آمد.

تو تنها ایرانی هستی که در عرصه بدلکاری در هالیوود کار می کنی؟

- بگذارید اینگونه بگویم که من تنها و کم سن ترین خارجی هستم که جایزه کریستال اوارد را در طول تاریخ هالیوود گرفته ام. همیشه بدلکاران آمریکایی این جایزه را می بردند.

اولین پروژه ای که در آمریکا در آن حضور داشتی چه نام داشت؟

- یک سریال به نام «شهر تبهکار». خودم را آماده کرده بودم برای یک کار سخت اما راستش را بخواهید زیاد حرکات سختی نداشت.
 مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید نامت در لیست بدلکارانی که با «جف وولف» بازیگر نقش بتمن کار کردند هم به چشم می خورد. در اولین فیلم او حضور داشتی؟

- یکی از دوست داشتنی ترین پروژه هایم با جف وولف بود، همه او را با نقش بتمن می شناختند و حالا می خواست اولین فیلم اکشن خود را کارگردانی کند. پیشنهاد کاری از طرف تیم او به شدت هیجان زده ام کرد. بعد از این پروژه در چندین و چند سریال و فیلم دیگر هم حضور داشتم.

این روزها چه می کنی؟

- برای حضور در قسمت سوم پروژه «زد زیشن» خودم را آماده می کنم البته باید برای این کار به واشنگتن بروم.

آیا در هالیوود هم به باندبازی و پارتی بازی برخورد کرده ای؟

- نمی توان گفت باندبازی بلکه می توانم بگویم اینجا کارگردان ها ترجیح می دهند با کسانی کار کنند که قبلا تجربه همکاری با آنها را داشته اند. برای مثال من از وقتی اینجا شروع به کار کردم حدود سه پروژه را با یک کارگردان کار کردم اما این به معنای آن نیست که اینجا باندبازی و یا پارتی بازی شده است، من به هالیوود آمدم آن هم بدون این که پارتی داشته باشم. بگذارید برایتان یک خاطره تعریف کنم روزی که من جایزه را گرفتم یکی از بدلکاران زن که سابقه خوبی هم در هالیوود داشت جلو آمد و بدون مقدمه با حرف هایش من را کوبید.

توهین کرد؟

- درست در لحظه ای که همه من را تشویق می کردند او جلو آمد و گفت پدرت در ایران مقام بالایی دارد گفتم خیر، گفت بچه پولداری؟ باز هم با تکان دادن سرم به او گفتم که هیچ کدام از این حرف هایی که می زند درست نیست. او بدون این که حرف های من را بشنود گفت پس چطور از سینمای ایران که در بدلکاری اسم و رسمی ندارد به اینجا رسیده ای.

و تو چه جوابی دادی؟

- گفتم برای به اینجا رسیدن زحمت کشیدم نه با پول پدرم جایزه کریستال اوارد را گرفتم و نه با ارتباط و پارتی بازی به اینجا رسیدم. من اعتقاد دارم می شود با تلاش به همه جا رسید.

بعد از آن مراسم این بدلکار را باز دیدی؟

- بله، هنوز هم از من بدش می آید. نه او بلکه بیشتر دختران جوانی که در حیطه بدلکاری هالیوود فعالیت می کنند از من خوش شان نمی آید.

دلیلش را از آنها پرسیدی؟

- یک روز به کاپوتو گفتم چرا بدلکاران دیگر رفتارهای شان اینقدر سرد است و او گفت تو از ایران آمده ای و جای شان را گرفته ای. آمریکایی ها عادت دارند همیشه حرف اول را در بدلکاری هالیوود بزنند، حق بده کمی با تو لج بشوند. حرف کاپوتو بسیار روی روحیه ام تاثیر گذاشت. من اینجا خیلی تنها هستم و این رفتارها هم گاهی اوقات آزارم می دهد.

آنجا دوست ایرانی نداری؟

- زمانی که به اینجا آمدم به جز یک ایرانی، دوست دیگری نمی شناختم اما چند ماه پیش با دوستی که در ایران می شناختمش بعد از 14 سال روبرو شدم. او را از دورانی می شناختم که هر دو در باشگاه ژیمناستیک کار می کردیم.
 مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید از کاپوتو گفتی و این که یک زمانی الگویت بود. چه حسی دارد یک روز مقابل الگویت بایستی و با او همکاری کنی؟

- من علاقه شدیدی به کارهای جنیفر کاپوتو داشتم. یکی از آرزوهایم دیدنش بود اما از کاپوتو فقط چند عکس و کلیپ دیده بودم و بس. هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم روزی جنیفر دوست صمیمی ام بشود. مطمئن هستم می توانم شبیه به او و شاید بالاتر از او عمل کنم البته اگر پشتکار داشته باشم. به هر حال یکی از آرزوهای من دیدن اندی آرمسترانگ و جنیفر کاپوتو بود که به آن رسیدم.

در هالیوود، تمرینات چگونه است؟

- اینجا من عضو کمپانی و مدرسه یکی از معروف ترین اکشن کارهای هالیوود هستم و در قراردادم ذکر شده است که باید هر جمعه ساعت 10 صبح تا 15 مقابل دوربین کارگردان و ... تمرین کنم.

یعنی کارگردان می نشیند و شما ماشین آتش می زنید و یا خودتان را می سوزانید؟

- اینجا انواع و اقسام امکانات برای تمرین وجود دارد، هر نوع تمرینی انجام می دهیم از پرش ارتفاع بگیرید تا مبارزه و تصادف با ماشین و هر صحنه ای که در ایران فقط سر ضبط و فیلمبرداری آن هم برای یک برداشت انجام می دادیم.

به قول معروف تو یک دفعه درست وسط کندوی امکانات قرار گرفتی؛ دیدن چه تجهیزاتی ذوق زده ات کرد؟

- «تاب روسی». من تا حالا حتی این وسیله را از نزدیک ندیده بودم و حالا هر هفته دارم با این وسیله تمرین می کنم.

بهترین خاطره ای که از سینمای هالیوود داری چیست؟

- اندی آرمسترانگ یک کتاب نوشته بود درباره ساخت پروژه های اکشن. در این کتاب تمام تجربیاتش را می توانستی بخوانی. خب او خیلی بزرگ بود و کتابش در همان روزهای اول اینجا خیلی سروصدا کرد. به هر حال رییس صنف بدلکاران هالیوود بود، او قبل از این که از کتابش رونمایی کند در یک مراسم خصوصی به من و جنیفر کاپوتو و چند نفر دیگر از بدلکاران، کتابش را هدیه داد. برای هر کدام مان چیزی نوشته بود. جملاتی که در آن برای من نوشته بود، به شدت تکان دهنده بود.

اندی همچنین دو کتاب دیگر نیز با امضای خودش به من داد و گفت حتما به دست ارشا اقدسی و امیر بدری برسان. این بهترین خاطره ای بود که من در هالیوود تا به امروز داشته ام. نوشته اندی برای من از ده ها اسکار گرفتن بیشتر می ارزید.

این همان کتابی است که در یکی از صفحه هایش عکسی از تو چاپ شده و مطلبی هم درباره ات نوشته شده است؟

- بله. ما نمی دانستیم اما اندی به من و کاپوتو گفت که در کتابش از ما دو نفر هم مطالبی چاپ شده است.

اعضای خانواده ات را آخرین بار چه زمانی دیدی؟

- یک سال است که هیچ کدام شان را ندیده ام و دلم برای شان تنگ شده است. مناسبت ها برایم خیلی مهم است، امسال اولین سالی بود که سال نو را بدون خانواده شروع کردم اما به خودم می گویم نمی شود که همه چیز را با هم داشته باشم. اگر قرار است به هدفم برسم باید سختی هایی هم بکشم.

چه زمانی صد برگشتن به ایران را داری؟

- هر وقت کارم تمام شود به ایران بر می گردم. من خانه دارم و خانه ام ایران است. اینجا نیامده ام که بمانم. کار می کنم و قوی تر به ایران بر می گردم. گاهی آنقدر دلم هوای تهران را می کند که نقشه ایرانی که در گردنبندم دارم را با دست می چسبم و اشک می ریزم. می دانید من آدم اینجا ماندن نیستم، من آدم اقامت در آمریکا نیستم. نام من را در ایران همیشه در تیم بدلکاران 13 خواهید دید.

یک خاطره برای مان تعریف کن از برداشت های اکشنی که مقابل دوربین های هالیوودی داشتی.

-  در یکی از پروژه ها من نقش زامبی داشتم و باید مقابل بازیگر نقش اول بازی می کردم. در یک صحنه، بازیگر مرد یک مشت به من می زند و من به شدت پرت می شوم. وقتی این سکانس برداشت شد، کارگردان به سمت من دوید و گفت زنده ای، من با تعجب به او نگاه کردم و گفتم این که اصلا خطر نداشت و او گفت این خطرناک ترین صحنه ای بوده که تاکنون برداشت کرده است. در دلم گفتم شما به ایران نیامدی تا ببینی ما چه حرکات ژانگولری انجام می دهیم؛ اینها که چیزی نیست.
 مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید پز ایرانی ها را به آنها دادی یا نه؟

- ما ایرانی ها یک چیزی داریم به نام غیرت ایرانی. باورتان نمی شود یک روز به همکارانم گفتم در دنیا پنج نفر هستند که می توانند ماشین را در حالی که در هواست بیش از دو دور بچرخانند و یکی از آنها مربی من است. اینجا شما با بی ام و این کار را انجام می دهید در حالی که همه کارهایش را مسئولان دیگر انجام داده اند و شما فقط رانندگی می کنید ولی مربی من خودش از گاراژهای قدیمی ماشینی را می آورد سر صحنه که نه ترمز داشت و نه آهن کشی شده بود و بعد خودش همه کارها را به عهده می گرفت و با آن چندین دور در هوا می زد.

تاکنون در پروژه ها با حادثه ای که آسیب ببینی روبرو شده ای؟

- خدا را شکر تاکنون هیچ حادثه ای یقه ام را نگرفته است. امیدوارم بعد از این هم نگیرد.

برنامه بعدی ات چیست؟

- باید چند روز دیگر یک سفر داشته باشم و سر پروژه سریالی هیجان انگیز ایفای نقش کنم. من در این پروژه مانند سایر پروژه هایی که انجام دادم هم نقش دارم و هم بدلکاری می کنم.

***********************

نگاهی به کارنامه کاری «مهسا احمدی» در ایران
دختری که اولین شد

پس از 11 سال مسابقه در سالن های ژیمناستیک و کسب مدارک قهرمانی در سن هفده سالگی تازه راه زندگی اش را پیدا کرد. برای مهسا همه چیز از سال 85 شروع شد. در همان دوران بود که به خودش قول داد تا با تمام سختی ها و کاستی ها، لقب اولین بدلکار زن ایرانی را به نام «مهسا احمدی» ثبت کند و راه را برای دیگر دخترانی که می خواهند در این رشته فعالیت کنند باز کند.

مهارتش در حرکات ژیمناستیک را با جسارت و شجاعت به هیجان وصله زد و از فوت و فن هایی که ژیمناستیک به او آموخته بود پله ای ساخت برای موفقیت در بدلکاری. در همان دوران بود که وارد گروه «بدلکاران 13» به سرپرستی «ارشا اقدسی» شد و در کنار ارشا تمریناتش را روی اسب و پشت فرمان ماشین و رد ارتفاع بانجی جامپینگ جلو برد. طولی نکشید که او به یک بدلکار حرفه ای تبدیل شد و در کارنامه کاری اش اسامی پروژه های زیادی به چشم می خورد.

سقوط آزاد، قلب یخی 3، ساخت ایران، رالی ایرانی، مسیر انحرافی، شهر موش های 2، سیزده، متروپل، خواب زده ها، جرم، گشت ارشاد، آرایش غلیظ، خط ویژه و ... اسامی تنها چند پروژه از ده ها پروژه ای است که مهسا مقابل دوربین شان بدلکاری کرده است.
مهسا احمدی فعالیت در هالیوود می گوید او همچنین در چندین پروژه سینمایی در خارج از ایران نیز فعالیت کرد که معروف ترین آنها فیلم سینمایی «جیمزباند 3» یا همان «اسکای فال» بود. مهسا اولین دختری است که در ایران سقوط آزاد را از ارتفاع شش هزار پایی (حدود دو هزار متر) تجربه کرد. به این ترتیب او را می توان مشهورترین زن بدلکار تاریخ ایران و موفق ترین زن بدلکار در هالیوود دانست. مهسا عادت دارد همیشه لقب اولین ها را به نام خودش در ذهن ها حک کند.

مهسا قصد اقامت و زندگی در هیچ کشوری جز ایران را ندارد. او اعتقاد دارد خانه اش ایران است و در سایر کشورها فقط برای کار، مدتی زندگی خواهد کرد.