بیوگرافی پروین دخت یزدانیان - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - پروین دخت سلیمانی
به بهانه در گذشت بی بی در 5 فروردین 91
قصههای مجید» ریشه و رویا و اشک و لبخند کودکی ماست. من تا بهحال هیچکس را ندیدهام که وقتی قسمتی از سریال پخش میشود یا برنامهای دربارهاش، آرام به دو وجبی تلویزیون نخزد و غرق نشود. اصلاً نسل ما و حتی پدر و مادرهایمان اگر بخواهد نوستالژی را معنا کند، یکی از معناهای مستقیمش قصههای مجید است. و من اینها را از یاد بردهبودم و سرگرم نوشتن نقدها و مقالات خودم بودم، هنوز دوچرخهسواری یاد نگرفتهام چون وقتی نه سالم بود در چندمین تلاشم زانویم را داغان کردهبودم، هنوز جرئت ندارم به نداشتن پدر و مادر فکر کنم و برای فرار از این ترسهاست که مینویسم. من از یاد بردهبودم، تا پنجشنبه که شبکهی چهار دوباره گرد و خاک کلی از خاطرات خوب را گرفت و جلوی رویم گذاشت، تا آنکه تو بیایی و از ۱۷، ۱۸ سال پیش بگویی، تا یادم بیاید آن قسمت که مجید توی انشایش نوشت دخترهای مردهشور محلهشان خیلی هم نجیب و خانم هستند ولی خواستگار ندارندو به آقای ناظم گقت گوساله خیلی فحش محترمانهای هست، تا چه حد خندیده بودم، و چقدر دلم به حال مجید می سوخت که ۱۰۰ تومان، تمام رویاهایش بود که آقای کیوان نمیفهمید باید پسش بدهد… چقدر دلم فشردهشد که میدیدم معلمهای مجید پیر شدهاند و مجید دیگر برای خودش مردی شده. دوباره به تو فکر میکنم…
متن بالا رو از قسمتی از متنی که فرانک مجیدی در مورد کیومرث پوراحمد و خاطراتش با قصه های مجید بود اینجا گذاشتم(البته لینک کل مطلبش رو میتونین آخر این پست پیدا کنید)
همونطوری که عنوان این پست مشخص میکنه امروز قصد معرفی دو تن از هنرمندان نجف آباد در زمینه سینما و تئاتر بپردازم آقای کیومرث پوراحمد و خانم پروین (پوران) دخت یزدانیان که به نظرم بیشتر شما ها باهاشون آشنایی دارین.خب بریم سر اصل مطلب..(مثل همیشه منابع این پست هم متفاوته و یه جمع آوریه + کم کم پستهای اینطوری رو بصورت رسمی تر توی بخشهای اصلی سایت و صفحه اصلی میزارم که تا حدودی هم اطلاعات مربوط به نجف آبادم کم کم جمع آوری بشه)
پروین (پوران) دخت یزدانیان
پروین دخت یزدانیان، متولد ۱۳۰۲ از نجف آباد اصفهان است. مدرک تحصیلی اش ششم ابتدایی و دارای ۱۲ فرزند، ۲۵ نوه و ۵ نتیجه است. از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر بعنوان نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون شناخته شده هستند. حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال ۱۳۷۰ با مجموعه «قصه های مجید» و آغاز ایفای نقشش در سینما از سال ۱۳۷۱ با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود آغاز شد.
پروین دخت یزدانیان زرتشتی
پوران دخت یزدانیان – نجف آباد
او در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما پس از این دو فیلم، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (۱۳۷۲)، «خواهران غریب»(۱۳۷۴) و «شب یلدا»(۱۳۷۹) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(۱۳۷۳) ساخته اصغر هاشمی را تجربه کرد. حاصل این حضور هم دو دیپلم افتخار و یک کاندیداتوری در جشنواره فلیم فجر بود. یزدانیان که کمکم همه او را به نام «بیبی» شناختیم و به یاد آوردیم، دیر به دنیای بازیگری وارد شد و پسرش کیومرث پوراحمد مشوق او در این راه بود. فرزندی که خود نیز کارگردانی محبوب بود.
بخشی از روایت مواجهه کارگردان یک مستند بلند درباره کیومرث پوراحمد، با خانواده او در میانه سال ۸۵ :
این را شنیده بودم که پوراحمد بسیار خانواده دوست است، اما او مادرش را میپرستد. چند روز پیش در دانشگاه شهید بهشتی بعد از نمایش اتوبوس شب، دانشجویی در یک سئوال کتبی پرسید حال بیبی قصه های مجید چطور است؟ پوراحمد در حالی که آرامش و نشاط لحظهای قبل، در کسری از ثانیه از چهره اش رخت بربسته بود، میکروفون را جلو کشید و در حالی که سعی میکرد بغض در گلویش را کنترل کند با اندکی مکث و با لکنت بازگشته از دوران کودکی با کلماتی بریده بریده گفت:”بی بی حالش خوب نیست.” ۵ سال پیش بود؛ بیش از ۱۰ سال از روزگاری که عصر جمعه هایش با شیطنتهای مجید عجین بود میگذشت که خبری روی خروجی خبرگزاریها رفت. خبری که به یادمان آورد خالق خاطراتمان را از یاد برده ایم و دل به تصاویر خیالی و ذهنی، خوش کرده ایم؛ «پروین دخت یزدانیان بازیگر مجموعه قصه های مجید به علت بیماری بستری شد.» خبر کوتاه بود اما مبدأ یک فراموشی بلند شد. بیبی که تا روز مخابره خبر و رسانهای شدن بیماری، نزدیک به سه سال با آلزایمر دست به گریبان بود، با اوج گیری بیماری روانه تخت بیمارستان شد و توجه ها را به سوی خود جلب کرد. در همان گیرو دار بود که رسانه ها به تکاپوی ثبت تصاویری از او، آن هم سالها پس از ایفای نقش در قامت بیبی، افتادند؛ «بی بی که وارد اتاق شد از دیدنش ابتدا اندوهگین و سپس خوشحال شدم. اندوهگین شدم از این بابت که او را به شمایل درهم شکسته مادربزرگی دیدم که بسیار دوستش میداشتم و اکنون پیر و ناتوان با عصایی در دست و با کمک توران پوراحمد راه میرفت. مهربان با من خوش و بش کرد و کلاه حوله ای روی سرش را روی گوش هایش کشید و خوشحال شدم از این جهت که حالش آنقدر بد نبود که پوراحمد میگفت.
از آشپزخانه تا سینما
پوران دخت یزدانیان – نجف آبادخانم پروین دخت یزدانیان در مجموعه قصه های مجید، همان کاری را میکرد که همیشه در خانه خودش انجام میداد، همان لباسها را میپوشید. خانه توی فیلم، شبیه خانه قدیمی خودش بود و خلاصه ایشان تمام حس و حال خودشان را در فیلم داشتند. در مورد فیلم خواهران غریب اما برایشان سخت بود که بخواهند از خودشان بیرون بیایند و در تیپ دیگری ظاهر شوند، چون در این فیلم از ایشان میخواستیم هر چه که میگوییم بپوشد و کارهایی را که میخواهیم انجام دهد و در یک محل که برای او غریبه بود فیلم بازی کند.» این روایتی است از کیومرث پوراحمد پیرامون کیفیت حضور مادرش در مقابل دوربین. روایتی که سرآغازش به روزهایی بازمیگردد که پوراحمد برای انتخاب بازیگر نقش «بیبی» مجموعه قصه های مجید، خود را سرگرم تست گرفتن از زنان اصفهانی کرده بود و مصر بود آنچه در ذهن دارد از میانشان انتخاب کند، که البته نمییافت. هیچ کدام انتظارات او از تصوری که از مادر در ذهن داشت، برآورده نمیکرد که ناگهان خواهر، پیشنهاد تست گرفتن از مادر را مطرح کرد و جالب اینکه اطرافیان هم به انتخاب او رای مثبت دادند. این سرآغاز فعالیت هنری بازیگر محبوبی است که به تعبیر خالق قصه های مجید، از آشپزخانه وارد سینما و اندکی بعد تبدیل به یک سوپراستار شد.
منبع : www.diarenoon.ir
متن بالا رو از قسمتی از متنی که فرانک مجیدی در مورد کیومرث پوراحمد و خاطراتش با قصه های مجید بود اینجا گذاشتم(البته لینک کل مطلبش رو میتونین آخر این پست پیدا کنید)
همونطوری که عنوان این پست مشخص میکنه امروز قصد معرفی دو تن از هنرمندان نجف آباد در زمینه سینما و تئاتر بپردازم آقای کیومرث پوراحمد و خانم پروین (پوران) دخت یزدانیان که به نظرم بیشتر شما ها باهاشون آشنایی دارین.خب بریم سر اصل مطلب..(مثل همیشه منابع این پست هم متفاوته و یه جمع آوریه + کم کم پستهای اینطوری رو بصورت رسمی تر توی بخشهای اصلی سایت و صفحه اصلی میزارم که تا حدودی هم اطلاعات مربوط به نجف آبادم کم کم جمع آوری بشه)
پروین (پوران) دخت یزدانیان
پروین دخت یزدانیان، متولد ۱۳۰۲ از نجف آباد اصفهان است. مدرک تحصیلی اش ششم ابتدایی و دارای ۱۲ فرزند، ۲۵ نوه و ۵ نتیجه است. از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر بعنوان نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون شناخته شده هستند. حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال ۱۳۷۰ با مجموعه «قصه های مجید» و آغاز ایفای نقشش در سینما از سال ۱۳۷۱ با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود آغاز شد.
پوران دخت یزدانیان – نجف آباد
او در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما پس از این دو فیلم، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (۱۳۷۲)، «خواهران غریب»(۱۳۷۴) و «شب یلدا»(۱۳۷۹) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(۱۳۷۳) ساخته اصغر هاشمی را تجربه کرد. حاصل این حضور هم دو دیپلم افتخار و یک کاندیداتوری در جشنواره فلیم فجر بود. یزدانیان که کمکم همه او را به نام «بیبی» شناختیم و به یاد آوردیم، دیر به دنیای بازیگری وارد شد و پسرش کیومرث پوراحمد مشوق او در این راه بود. فرزندی که خود نیز کارگردانی محبوب بود.
بخشی از روایت مواجهه کارگردان یک مستند بلند درباره کیومرث پوراحمد، با خانواده او در میانه سال ۸۵ :
این را شنیده بودم که پوراحمد بسیار خانواده دوست است، اما او مادرش را میپرستد. چند روز پیش در دانشگاه شهید بهشتی بعد از نمایش اتوبوس شب، دانشجویی در یک سئوال کتبی پرسید حال بیبی قصه های مجید چطور است؟ پوراحمد در حالی که آرامش و نشاط لحظهای قبل، در کسری از ثانیه از چهره اش رخت بربسته بود، میکروفون را جلو کشید و در حالی که سعی میکرد بغض در گلویش را کنترل کند با اندکی مکث و با لکنت بازگشته از دوران کودکی با کلماتی بریده بریده گفت:”بی بی حالش خوب نیست.” ۵ سال پیش بود؛ بیش از ۱۰ سال از روزگاری که عصر جمعه هایش با شیطنتهای مجید عجین بود میگذشت که خبری روی خروجی خبرگزاریها رفت. خبری که به یادمان آورد خالق خاطراتمان را از یاد برده ایم و دل به تصاویر خیالی و ذهنی، خوش کرده ایم؛ «پروین دخت یزدانیان بازیگر مجموعه قصه های مجید به علت بیماری بستری شد.» خبر کوتاه بود اما مبدأ یک فراموشی بلند شد. بیبی که تا روز مخابره خبر و رسانهای شدن بیماری، نزدیک به سه سال با آلزایمر دست به گریبان بود، با اوج گیری بیماری روانه تخت بیمارستان شد و توجه ها را به سوی خود جلب کرد. در همان گیرو دار بود که رسانه ها به تکاپوی ثبت تصاویری از او، آن هم سالها پس از ایفای نقش در قامت بیبی، افتادند؛ «بی بی که وارد اتاق شد از دیدنش ابتدا اندوهگین و سپس خوشحال شدم. اندوهگین شدم از این بابت که او را به شمایل درهم شکسته مادربزرگی دیدم که بسیار دوستش میداشتم و اکنون پیر و ناتوان با عصایی در دست و با کمک توران پوراحمد راه میرفت. مهربان با من خوش و بش کرد و کلاه حوله ای روی سرش را روی گوش هایش کشید و خوشحال شدم از این جهت که حالش آنقدر بد نبود که پوراحمد میگفت.
از آشپزخانه تا سینما
پوران دخت یزدانیان – نجف آبادخانم پروین دخت یزدانیان در مجموعه قصه های مجید، همان کاری را میکرد که همیشه در خانه خودش انجام میداد، همان لباسها را میپوشید. خانه توی فیلم، شبیه خانه قدیمی خودش بود و خلاصه ایشان تمام حس و حال خودشان را در فیلم داشتند. در مورد فیلم خواهران غریب اما برایشان سخت بود که بخواهند از خودشان بیرون بیایند و در تیپ دیگری ظاهر شوند، چون در این فیلم از ایشان میخواستیم هر چه که میگوییم بپوشد و کارهایی را که میخواهیم انجام دهد و در یک محل که برای او غریبه بود فیلم بازی کند.» این روایتی است از کیومرث پوراحمد پیرامون کیفیت حضور مادرش در مقابل دوربین. روایتی که سرآغازش به روزهایی بازمیگردد که پوراحمد برای انتخاب بازیگر نقش «بیبی» مجموعه قصه های مجید، خود را سرگرم تست گرفتن از زنان اصفهانی کرده بود و مصر بود آنچه در ذهن دارد از میانشان انتخاب کند، که البته نمییافت. هیچ کدام انتظارات او از تصوری که از مادر در ذهن داشت، برآورده نمیکرد که ناگهان خواهر، پیشنهاد تست گرفتن از مادر را مطرح کرد و جالب اینکه اطرافیان هم به انتخاب او رای مثبت دادند. این سرآغاز فعالیت هنری بازیگر محبوبی است که به تعبیر خالق قصه های مجید، از آشپزخانه وارد سینما و اندکی بعد تبدیل به یک سوپراستار شد.
منبع : www.diarenoon.ir
,