عکس شادمهر عقیلی
بيوگرافي شادمهر عقیلی به همراه عکس
شادمهر عقیلی متولد 1351/11/07 ملقب به سلطان پاپ.
بچه خیابان هاشمی تهران " اصلیت طالقانی " فرزند آخر خانواده " پدرش و برادرانش را در جنگ تحمیلی از دست داد که این مطلب همواره از سوی خود شادمهرتکذیب شده " در شرایط سخت مالی بزرگ شد " گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت " فوق لیسانس از هنرستان موسیقی " تا ۲۴ سالگی به خواننده شدن فکر نمیکرد " بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی " اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت " برای تماشای کلیپ های خارجی بیتابی میکرد " رفت و آمد های مدام به صدا و سیما برای کار در تلویزیون در سالهای ۷۲و۷۳ اواسط سال ۷۵ چند آهنگ غیر مجاز را در زیرزمین های کرج خواند " متنفر از تجملات " ویلون را خودش یاد گرفت و استاد سوت زدن هست ، حتی در استودیو " عشاق بازی بهروز وثوقی " به افراد مختلف القاب مختلف میداد " هرگز حتی سیگار هم نکشیده ، همانگونه که دیدید شادمهر عقیلی در فیلم شب برهنه حتی سیگار دست گرفتن هم بلد نبود " رفاقت با جوانان سالم را دوست دارد " با قرض ارگ خرید " کم غذا و تحت تاثیر محبتهای مادرش " با دست مزد اولین کاستش ( بهار من ) یک پراید خرید " از هیچ غذایی بدش نمی آید " مردم برای خرید آلبوم مسافر او جلوی نوار فروشی ها صف میکشید ند ، که حتی به عده ای هم کاست نمیرسید چون خیلی ها چند تا چند تا این آلبوم را خریداری میکردند و تمام میشد " خودش را مدیون هیچ کس نمیداند جز مادرش و محمد تقی برادرش " همیشه پشیمان از امضای قرارداد با شرکت پیغام سحر "
عاشق اتومبیل بی ام و بیشتر شعرهای او را نیلوفر لاری پور گفته است " الگوی گیتار : اردشیر فرح " شناگر ماهر ( خصوصا شنای قورباغه ) حساسیت بیش از حد نسبت به دندانهایش دست به جیب برای دوستان طراز اول " کم حرف " در تهران پاتوق هیشگی نداشته " اختلاف با بهروز صفاریان بعد از آلبوم مسافر " شایعه عمل زیبایی بینیش رو تکذیب میکنه " هر روز اگر گیتار تمرین نکند پکر میشود " نازانگشتا ( خشایر اعتمادی ) و غزلک (سعید شهروز ) اوج هنر آهنگ سازی او برای دیگران است " زیاد دوست ندارد با کسی مصاحبه کند " روزی دویست هزار تومان درآمد با بت آموزش و نوازندگی گیتار و ویلن در تهران "
هرگز حاضر نشد که در آلبوم هیچ خواننده ای هم صدایی کند " اختلاف شدید با محمد اصفهانی در تابستان ۱۳۷۹ " ما درش را میپرستد " یک پوستر را با سرمایه شخصی خودش به بازار فرستاد چشمهایش نسبت به موسیقی سنتی روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد " عاشق خرید کفش و بیزار از سیاست " بابت بازی و خونندگی در پرپرواز ۱۰ میلیون تومان گرفت " نارضی از گریمش در فیلم شب برهنه" درشرایطی به کانادا رفت که مسولین داشتند به خاطر منافع خودشان او را از موزیک پاپ کشور پایین بیاورند
ماهی یک بار به شمال میرفت " آرزو برگذاری کنسرت را در استادیوم آزادی داشت اما باز هم مسولین ارشاد......... ... " خواننده محبوب : ریکی مارتین " اهل شب نشینی و روزنامه خواندن نیست " استاد کوک کردن سنتور " بعد از سفرش به کانادا فیلم شب برهنه با شکست مالی بدی روبه رو شد " عاشق ماشین عوض کردن " به پیشنهاد ، دوستش برای راه اندازی فروشگاه جواب منفی داد " نه ازدواج کرده ، و نه به خواستگاری رفته " آلبوم آدم و حوا رو خیلی دوست دارد و این آلبوم در ایران هنوز توقیف هست " علاقه مند موسیقی ترکی " با چند خانواده در تورنتو دوست است " گرفتن تصدیق بین المللی در کانادا " آموزش خصوصی گیتار و ویلن در تورنتو " محبوب ترین چهره موزیک پاپ ایران در خارج از کشور " فقط در یک سر شماری کوچک شادمهر ۲۰ میلیون هوا دار داشته "
طرح کلیپهایش را خودش میدهد " خیالی نیست را بدون دست مزد خواند ولی برای آدم فروش دست مزد خوبی گرفت " یک استودیو خانگی در منزلش درست کرده و مستاجر هست ، البته فعلا " وبلاگ ها ویا سایت های تقلبی در مورد خودش را هیچ گاه تکذیب نکرده و میگوید که هیچ سایت و یا وبلاگی را خودش اداره نمیکند و اینها همه طرفدارانش هستند " قرار داد با ۲ خواننده زن لس آنجلسی که برای آنها آهنگ سازی کند " و روزی ۱ یا ۲ بار با مادرش در ایران تلفنی صحبت میکند.
" قبل از عید سال ۸۳ دست راستش شکست " در تدارک کنسرتهای بزرگ در کشورهای پر جمعیت ایرانی "چند روز قبل با بهروز صفاریان با تلفن صحبت میکند و آشتی میکنند " هیچ گونه هدف و یا قصد باز گشت ندارد
+ جدیدترین مصاحبه شادمهر عقیلی
جدیدترین مصاحبه با شادمهرعقیلی
شادمهر عقیلی از آن آدمهایی است که تکلیفت با او روشن نیست. نمیدانی باید با او گفتوگو بکنی یا نه. "نه" به این
دلیل که او ساکن ایران نیست و با حالتی مثل قهر از اینجا رفت و "آره" به این دلیل که کارهای او به صورت مجاز در
ایران به فروش میرسد. برآیند تردید میان این بله و خیر برای من نتیجهای مثبت داشت و تصمیم گرفتم با او گفتوگو
کنم. این نخستین گفتوگوی شادمهر پس از رفتن از ایران است. رفتنی که خودش میگوید دو سه سال دیگر پایان میگیرد.
گفتوگوی ما به صورت تلفنی انجام شد. در فاصلهای هزاران کیلومتری و میان دو آنفولانزا. یکی نوع ایرانیاش و دیگری از جنس کانادایی آن- دو سال است از اینجا رفتهای و هنوز صحبتت هست. هنوز هم مخالف و موافق پر و پا
قرص داری؟
آره، تقریباً هنوز همان طوری است. یک دسته خیلی طرفداری میکنند، یک دسته هم به شدت مخالفاند. آن قدر مخالف
که حتی به خاطر آن کتک هم خوردهام!
- واقعاً؟ این کتک را به خاطر کارت خوردهای یا به خاطر خودت؟
نه، به خاطر کارم بوده. اگر ضربهای خوردهام همیشه به خاطر کارم بوده. خودم که کسی نبودهام. بالاخره هر کس خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند. شاید من هم اگر دستم به کسی میرسید، اذیتش میکردم.
- اهل این کارها هم هستی؟
نه ... واقعاً نیستم. نمیتوانم کسی را اذیت کنم.
- شادمهر...
بله؟
- واقعاً چرا رفتی؟ اینجا که همه چی داشتی؟
من واقعاً در درجه اول برای درس آمدم اینجا. اگر بتوانم یک دوره چهار ماهه را تمام کنم (که البته دو ماهش مانده) میتوانم در کالج یونیون ثبت نام کنم.
- توی چه رشتهای؟
ساوند انجینیرینگ.
- خب، تحصیل تنها دلیلت بود؟
نه، تنها دلیل که نبود. ولی تحصیل مهمترین دلیل بود. فکر کردم خوانندگی برایم کافی نیست. واقعاً مرا ارضا نمیکرد. دوست داشتم چیز یاد بگیرم.
- دلیل دیگرت چه بود؟
خب، بالاخره آنجا سنگ اندازیهایی هم میشد. آن طور که دوست داشتم، نمیتوانستم کار کنم. ولش کن اصلاً ...
- این دوره چهار ماهه که میگویی چیست؟
دوره پیش نیاز است برای کالج موسیقی.
- چرا این قدر سرفه میکنی؟
خب، اینجا کاناداست دیگر... هوای درستی ندارد. شبهای سرد و روزهای ابری.
- توی رشته ساوند انجینیرینگ چه چیزی یاد میگیری؟
در واقع میشود گفت یک جور مهندسی صداست. یعنی طراحی موزیک. یک نوع کار فنی برای صدابرداری و ضبط و تنظیم و این که چطور میتوانی همه اینها را با هم مچ کنی و در نهایت چیزی با کوالیته بالا تحویل بدهی.
- به آهنگسازی هم ارتباط پیدا میکند؟
به طور مستقیم نه، ولی اگر این دوره را طی کرده باشی حتماً روی کارت تأثیر خوبی میگذارد. در این صورت هر بلایی که بخواهی سر آهنگت میتوانی در بیاوری. در ایران آهنگسازان و تنظیمکنندگان کارشان را در همه مراحل خوب انجام میدهند، اما به مرحله مسترینگ که میرسد همه چیز خراب میشود. دلیل این که کوالیته کارها در ایران پایین است همین مسترینگ بد است. یعنی هر کار میکنند ولی چون مسترینگ بلد نیستند، کارها بدون کیفیت میشود.
- این به خاطر بلد نبودن است یا به خاطر امکانات فنی؟
نه، دقیقاً به خاطر بلد نبودن است. ما توی ایران دستگاههای بدی نداریم. ولی چون زبان نمیدانند و طرز کار با دستگاهها را بلد نیستند، نمیتوانند از آن درست استفاده کنند. الان تمام دنیای موسیقی یعنی کامپیوتر. وقتی زبان ندانی که نمیتوانی با کامپیوتر کار کنی. ولی باور کن سیستمهایی که توی ایران هست، اینجا پیدا نمیشود.
- جدی؟!
به قرآن مجید ... اینجا واقعاً سیستم قیمتش گران است. یک CD سیستم را که اینجا میخری 550 دلار کپیاش را توی ایران میتوانی با دو هزار تومان پیدا کنی. دستگاهها هم بیشتر ژاپنی است و به همین دلیل اینجا که میآید گرانتر است. یک افکت پرسور که اینجا 3000 دلار است توی ایران فقط 1000 دلار قیمت دارد. ما در ایران دستگاه دویست هزار دلاری داریم که نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. حالا اینها را ولش کن. ادعا ... اوه ... اوه ... همه ادعا دارند.
- آنجا کسی ادعا ندارد؟
نه بابا... اصلاً توی این فضاها نیستند. هر کسی کار خودش را میکند و پشت سر دیگران بد نمیگوید.
- آنجا که هستی، روزهای رفته را هم میشماری؟
نه، خیلی اهل حسرت و آه و این چیزها نیستم.
- مهمترین چیزی که توی این مدت یاد گرفتهای چه بوده؟
خیلی چیزها. تجربههایی که توی همین یکی دو ساله کسب کردهام اصلاً قابل مقایسه با سالهایی که آنجا بودم نیست. اینجا له شدم و از اول ساخته شدم.
- سخت بود؟
خیلی ... ولی چون هدف داشتم لذتبخش بود. من توی ایران برای خودم امپراتوری داشتم. میتوانستم مرتب پول در بیاورم. خیلی زیاد ... اصلاً با وضعی که اینجا دارم قابل مقایسه نیست. اما همه چیز را گذاشتم کنار که بروم دنبال عشقم. دنبال این که چیزهای بیشتری یاد بگیرم.
- وقتی رسیدی از کجا شروع کردی؟
روزی که آمدم کار اولم را به هزینه یک تهیهکننده ایرانی ضبط کردم و مبلغ ناچیزی با آن در آوردم. منتها جواب هیچ چیز را نداد. اینجا کرایه خانه واقعاً بالاست. اگر ماشین نداشته باشی که اصلاً نمیتوانی از خانه بیرون بروی. حتی اگر شده باید یک لگن داشته باشی وگرنه کرایه ماشین که سرسام آور است.
- دلت نمیگرفت؟
نه به آن صورت. هر وقت دلم میگرفت به موسیقی فکر میکردم و این که چرا آمدهام اینجا. خیلیها فکر میکنند کانادا خبر خاصی است. ولی به خدا نه ... هیچ خبری نیست. اگر یکی بخواهد همین جوری بدون هدف بیاید، همان روز اول مثل سگ پشیمان میشود.
- خوش میگذرد یا تحمل میکنی؟
تحمل میکنم. واقعاً تحمل میکنم تا به هدفم برسم.
- و بعد که رسیدی...
بر میگردم ایران... مدرک را که بگیرم فردایش بر میگردم ایران.
- با دست پر؟
پُرِ پُر.
- با ایرانیهای آنجا هم سر و کار داری؟
کمتر ... ترجیح میدهم خودم را کنار بکشم. نمیگویم از آدم به دورم، ولی خیلی هم اهل رفت و آمد نیستم. فقط دو سه تا دوست و رفیق ... همین
- غیر ایرانیها چه نظری درباره کارت دارند؟
خیلیهایشان موزیکم را دوست دارند. مخصوصاً ایتالیاییها. خیلی از مشتریهای CD خیالی نیست ایتالیایی بودند.
- خیالی نیست خوب فروش رفت؟
راستش بیشتر کپی شد تا این که فروش برود. اینجا تیراژش خیلی خوب نبود. بعد هم یک وب سایت در ایران هست که همه CDهای جدید را برمیدارند و میگذارند توی آن. آدم پول که گیرش نمیآید هیچ، حالش هم گرفته میشود.
- قصد گذاشتن کنسرت نداری؟
فعلاً که نه ... بگذار CD جدیدم در بیاید، بر اساس استقبال از آن تصمیم میگیرم.
- اسم آلبوم جدیدت چیست؟
آدم فروش.
- اینجا کلیپت هم کلی سر و صدا کرد... خود ما توی چلچراغ کلی با کلیپت شوخی کردیم.
آره، کلیپ خوبی بود. سعی کردم در حد کارهای اینجا کار کنم. یعنی اگر چه ساده بود ولی استاندارد بود.
- ویدیو کلیپ جدید هم داری؟
سه تا داریم ... یکیاش را فیلمبرداری کردهایم. اتفاقاً روی فیلم گرفتهام.
- یعنی 35 میلیمتری!
آره، 35 میلی متری. البته هنوز مونتاژش را شروع نکردهایم.
- این کلیپها برایت بازده مالی هم دارد؟
نه، اصلاً. کلیپ در واقع یک نوع تبلیغ برای CD یا خواننده است. مخصوصاً وقتی آدم بخواهد کنسرت بگذارد، خیلی کمکش میکند.
- کی باید منتظر برگشتنت باشیم؟
کامینگ سون. (میخندد)
- بابا ... خیلی خارجی شدهای!
آره ... آخر خارجه ... ولی از شوخی گذشته به هیچ وجه نمیشود ایران را فراموش کرد. اینجا شبها با بچهها دور هم مینشینیم و راجع به ایران حرف میزنیم. راجع به روزهای مدرسه، حال و هوای ایران، دعوا کردنها، (...) بازیهای دزدکی ...
- یک کم دیگر تحمل کن.
آره، تحمل میکنم. مهم این است که به روبهرو نگاه کنی، حواست پرت بغلت بشود، خوردهای زمین!
تصاویر جشن تولد میا و ملینا همسر و دختر شادمهر عقیلی
بیوگرافی شادمهر عقیلی :
شادمهر عقیلی متولد ۷ بهمن ۱۳۵۱ در تهران, خواننده، آهنگساز، تنظیمکننده، نوازنده، ترانه سرا و بازیگر ایرانی است که با انتشار چند آلبوم موسیقی در ایران کار خود را آغاز کرد. وی پس از مدتی ابتدا به کانادا و سپس به ایالات متحدهٔ آمریکا مهاجرت کرد.
شادمهر عقیلی با انتشار عکسی از همسر و دخترش, میا و ملینا, تولد آنها را تبریک گرفت. در ادامه عکس همسر و دختر شادمهر را مشاهده می کنید.
عکس شادمهر عقیلی از همسر و دخترش
این روزها که خبر بازگشت شادمهر عقیلی سوژه بسیاری از رسانه ها شده است, شادمهر عقیلی بدون هیچ واکنشی به این خبر صفحه شخصی اش را به روز کرد.
شادمهر عکسی از همسر و دخترش را منتشر کرد و نوشت :
امروز تولد ميا هست تولد ملينا هم كه ماه پيش بود
پس تولد جفتشون مبارك