ناگفته های دردناک پسر جوان قربانی اسید پاشی +تصاویر(15+) - اخبار ستاره ها ، اخبار چهره ها ، سلبریتی ها - عکس کریم اسید
به گزارش برگزیده ها به نقل از فارس : دوم آبان ماه سال 84 بود که خبر وقوع یک حادثه اسیدپاشی در رسانهها منتشر شد. خبر این بود که در ساعت 11:30 دقیقه در حوالی محله مجیدیه جوانی ناشناس سید داوود روشنایی را تعقیب میکند، مقابلش ظاهر میشود و زمانی که داوود علت این اقدامش را جویا میشود فرد ناشناس بدون دادن جواب، ظرف حاوی اسید را روی صورت یک پسر جوان میپاشد که آن زمان تنها 20 سال داشته است.
عکس کریم اسید
داوود میگوید «پس از آن که اسید به صورتم ریخته شد، دیگر متوجه چیزی نشدم اما پس از آن شهروندان با اورژانس تماس گرفته و مرد اسیدپاش به نام «حمید – ص» را نیز در محل دستگیر کردند.»
سید داوود روشنایی ناگفتههای خود را از روزهای تلخ پس از حادثه، نگاه دیگران و وعدههای بیسرانجام با خبرنگاران در میان گذاشته است.
آنچه میخوانید درد و دلهای جوانی 30 ساله است که 10 سال از بهترین سالهای زندگی خود را به دلیل اشتباه یک فرد اسیدپاش بی رحم در شناسایی سوژه مدنظر خود از دست داده و امروز تنها خواسته اش حمایت دولت برای رسیدن به بهبودی و بازگشت به یک زندگی جدید می باشد.چشم چپم تخلیه شده و گوش سمت راستم 100 درصد از بین رفته است. وی با اشاره به اینکه در زمان وقوع حادثه تازه دیپلم گرفته بود، گفت: من آن زمان در کارگاه خیاطی پدرم مشغول به کار بودم و چون خیلی لاغر بودم توانستم براساس قانون سربازی آن زمان معافی بگیرم.
وی افزود: من هم مثل همه جوانها به دنبال زندگی بودم و احساس میکردم اگر از پدرم پول بگیریم به غرورم برمیخورد، به همین جهت همان زمان درخواست یک وام 5 میلیون تومانی را دادم که بتوانم با خرید یک ماشین آژانس کار کنم اما متأسفانه این اتفاق افتاد.
وی در خصوص چگونگی بروز حادثه گفت: براساس اظهارات متهم پرونده که ساکن قم است هنگام اسیدپاشی من را با شخص دیگری اشتباه گرفته و 2 آبان 84 چنین اتفاق تلخی را برای زندگی من رقم زده است.
روشنایی در خصوص وضعیت پزشکی خود گفت: 10 سال از این اتفاق گذشته است، چشم چپ من به صورت کامل تخلیه شده و گوش سمت راستم 100 درصد از بین رفته به عبارت دیگر زیبایی صورت ندارم و گردن و سینه و هر دو دستم دچار سوختگی شدید شده است اما چشم راستم 20 درصد بینایی دارد.دکترم گفته تا زمانی که میبینی خوشحال باش
این قربانی حادثه اسیدپاشی تصریح کرد: دکترم گفته تا زمانی که میبینی خوشحال باش اما حرف او برای من ملاک نیست، چرا که چند سال پیش از درمان من قطع امید کرد و گفت قابل درمان نیستی اما من که از هر دو چشم نابینا بودم پس از رفتن به مشهد و زیارت امام رضا (ع) 20 درصد از بینایی خود را به دست آوردم.
وی گفت: نمیدانم اسم اتفاقی که برای من افتاده را میتوان شفا گذاشت یا نه اما من با دو چشم نابینا به مشهد رفتم اما زمانی که برگشتم چشم سمت چپم 20 درصد بینایی داشت و این لطفی بود که در حقم شد اما شاید حقم نبود.
ادعاهای عجیب متهم برای فرار از مهلکه
وی در پاسخ به این سؤال که آیا هیچ وقت با متهم پرونده و کسی که اسید را به صورت تو پاشید صحبت کردهای یا نه، گفت: در جلسه دادگاه متهم چند ادعای مختلف را مطرح کرد چرا که وقتی به زندان میرفت ادعاهای جدیدی یاد میگرفت.
وی با اشاره به اینکه متهم از جثهای بزرگ و وزنی بالای 100 کیلو برخوردار بود گفت: یک بار ادعا کرد که من قصد دار زدن او را داشتم اما توانسته از دست من فرار کند و حالا برای انتقال برگشته است اما قاضی عزیز محمدی به او گفت که قویترین مرد جهان هم نمیتواند دو برابر وزن خودش را بالای سر خودش ببرد پس چگونه شاکی توانسته چنین اقدامی بکند.
وی ادامه داد: مدتی دیگر ادعا کرد که من آمپول حاوی ویروس ایدز به او تزریق کردهام، چندی بعد هم ادعا کرد که همکلاسی من در دوران دبیرستان بوده و چون او را تحقیر کردم به دنبال انتقام از من بوده است اما بعدها به برادرش گفته بود این فرد را با کسی دیگری اشتباه گرفتم و اسید را ریختم.
اولویت تمام قربانیان اسیدپاشی درمان و بهبودی است
روشنایی تصریح کرد: پرونده من در حال حاضر در اجرای احکام ناحیه 27 مطرح است، اگر با تکتک قربانیان اسیدپاشی صحبت کنید اولویت اولشان درمان و بهبودی است اما از سوی دیگر آنقدر هزینههای درمان بالا است که همه ناامید هستند.
وی ادامه داد: البته استثناهایی هم مثل آمنه بهرامی هستند که میگوید تا الان 5 میلیارد هزینه کرده و کمکهای نصفه و نیمهای از دولت احمدینژاد گرفته ضمن اینکه کمکهای مردمی هم در درمان او بیتأثیر نبوده است، در هر صورت قربانیان اسیدپاشی هم سوختهاند و هم باید گریه کنند که سوختگیهایشان درمان شود.
روشنایی در خصوص اجرای حکم گفت: الان اذن رئیس قوه قضاییه آمده و نحوه اجرای حکم مشخص شده ضمن اینکه پزشکی قانونی هم آن را تأیید کرده است همچنین سخنگوی قوه قضاییه هم در نشست آخر خود گفت که به زودی حکم اجرا میشود.
هزینههای درمان خیلی سنگین است/ دیه من یک میلیارد و 26 میلیون تومان است
وی در پاسخ به این سؤال که چقدر احتمال دارد متهم را ببخشید، گفت: اولویت اول من درمان است اما آنقدر هزینهها بالا است که از درمان ناامیدم. روشنایی افزود: درمان در بیمارستانهای دولتی فایدهای ندارد چرا که مرا یک موش آزمایشگاهی میکنند یک جای بدنم را تکه میکنند تا جای دیگری را خوب کنند.
این قربانی اسیدپاشی با اشاره به اینکه چند ماه پیش خانواده متهم گفتند حاضر به پرداخت دیه هستند، گفت:دیه من شاید سنگینترین دیه در قوه قضاییه باشد دستگاه قضایی برای من یک میلیارد و 26 میلیون دیه در نظر گرفته خانواده متهم گفتند ما دیه را پرداخت میکنیم شما هم یک سال اجرای حکم را به تعویق بیندازد و بر سر این موضوع به توافق رسیدهایم اما پس از یک مدتی نمیدانم چه صحبتی بین خانواده متهم شد که به من گفتند شما دیه کامل را بگیر اما باید رضایت کامل بدهی که آن فرد از زندان آزاد شود. آیا این عدالت که من به دلیل وضعیتی که به آن دچار شدم 10 سال است در خانه زندانیام آن وقت این آقا 5 سال زندانی باشد و بعد با رضایت من به جامعه بازگردد. آیا این عدالت است که من همچنان گرفتار درمان خودم باشم و این آقا چون پول دارد به مشکلی برنخورد. من گفتم قصاص نمیکنم اما باید در زندان بماند.
به دنبال حمایت دولت هستم نه چیزی اضافهتر
وی افزود: هزینه درمانهایی که آمنه بهرامی تاکنون انجام داده 5 میلیارد شده آیا الان یک میلیارد پاسخگوی درمان من است؟! این در حالی است که حجم سوختی صورت و بدنم من از آمنه بیشتر است البته او از لحاظ چشمی آسیب بیشتری دیده است. به همین جهت حاضر نیستم رضایت دهم.
روشنایی در پاسخ به این سؤال که تحت چه شرایطی حاضر به رضایت هستید، گفت: باید از آمنه بپرسند که چقدر هزینه کرده و دولت به او چه خدماتی داده اگر من با آمنه بهرامی فرقی ندارم و دولت همان خدمات را به من میدهد و هزینه درمان من تأمین شود گذشتم میکنم اما اگر فرقی بین من و آمنه بهرامی بگذارند گذشت نمیکنم من به دنبال حمایت دولت هستم نه چیزی اضافهتر.
وی با اشاره به اینکه در مدت این 10 سال کل درمان در کشور بوده و به خارج از کشور نرفتم گفت: من از طرف خانواده متهم تهدید میشدم و در این 10 سال نمیتوانستم از خانه بیرون بیاید دوست دارم تکلیف پرونده قضاییام روشن شود و بعد مرحلهای جدیدی از زندگی را آغاز کنم. روشنایی خاطرنشان کرد: قربانیان اسیدپاشی توان درمان ندارند اما درخواست کمک کردن هم اشتباه است کسی که این صورتهای سوخته قانعاش نکند که ما نیاز به درمان داریم لباس پاره پوشیدن جلویشان هم فایدهای ندارد.
وی افزود: مگر ما چند قربانی اسیدپاشی شدید در ایران داریم خدا را شکر اسلام ایران ما را نگه داشته، در آمریکا چنین اتفاقاتی دو برابر است اما رسانهای نمیکند.تا الان از هرکسی که که خواستهام انتقاد کردهام/ مردم ایران گوشت هم را بخورند استخوان هم را جلوی سگهایی مثل آمریکا و اسرائیل نمیاندازند
این قربانی اسیدپاشی با اشاره به آزادی بیان در ایران گفت: من تاکنون هر حرفی به هر کسی که دلم خواسته زدم از رئیس جمهور و وزیر سابق بهداشت که بدقولی کرده بودند انتقاد کردم به حکم تأیید شده و اجرا نشده انتقاد کردم اما اتفاقی نیفتاد.
روشنایی گفت: با این همه فشاریی که از تحریمها وجود دارد ایرانیها اینقدر متحد هستند که به عقیده من گوشت هم را بخورند استخوان هم را جلوی سگهایی مثل آمریکا و اسرائیل نمیاندازند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا شده دلت از چیزی بگیرد، گفت: دلم نگرفته اما دلم برای خود سابقم تنگ شده البته خدا آرامش عجیبی به تکتک قربانیان اسیدپاشی داده تا بتوانند با این مشکل بزرگ کنار بیایند ما آرامش ظاهری ندارم اما درونمان آرام است.
روشنایی در پاسخ به این سؤال که اگر این اتفاق برایت نمیافتاد کجا بودی و چکار میکردی، گفت: من پسر بزرگ خانوادهام هر پدر و مادری دوست دارند پسرشان ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد من هم دوست داشتم چنین اتفاقی بیفتد، دوست داشتم دستشان را در زمان پیری بگیریم اما حالا در سن 30 سالگی سربار خانوادهام شدهام، اما خوب فکر میکنم میبینم اگر این اتفاق نمیافتاد اوضاعام خرابتر از این بود.
این قربانی اسیدپاشی گفت: الان ظاهر من نشان میدهد که من ملتمس دعا هستم اما اگر این اتفاق نمی افتاد معلوم نبود کسی برایم دعا میکرد یا نه در هر صورت قبلاً خوب بودم اما الان عالی هستم.
وی در پاسخ به این سؤال که دوست داشتی چه کاره شوی گفت: من چون رشتهام انسانی بود دوست داشتم یا قاضی و یا وکیل شوم البته به یکی از آرزوهایم رسیدهام و برای خودم وکیل خوبی شدهام.
روشنایی در پاسخ به این سؤال که آیا در این مدت وکیلی داشتهاید یا خیر، گفت: یک زمانی یک آقایی وکالت من را برعهده گرفت و برای خودش 70 میلیون دستمزد تعیین کرد اما هر زمان با او تماس میگرفتم در دفترش بود و کاری برای من نمیکرد نمیخواستم ظلم دیگری به من شود زنگ زدم و گفتم که دیگر نمیخواهم وکالتم را داشته باشد پس از آن آقا یک خانم دیگر هم مدتی وکیلم بود و انصافاً کارهایم را خوب انجام میداد اما این اواخر خودم دوست داشتم وکیلی نداشته باشم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا قرار نیست روند جدیدی در زندگیتان آغاز کنید و به دنبال درس و کار بروید، گفت: بزرگترین لذت برای من روشن شدن پروندهام است. ادامه تحصیل قطعاً خیلی خوب است اما اولویت اصلی من درمان است متأسفانه هزینههای درمان هم آنقدر سنگین است که هنوز اتفاقی خاصی صورت نگرفته است.
ماجرای برخورد تلخ یک اسطوره با داوود
روشنایی در خصوص حضور هنرمندان و افراد مشهور در اینگونه اتفاقات گفت: من یک بار خیلی دلم گرفته بود و یکی از دوستانم گفت: بیا به ورزشگاه برویم و فوتبال ببینیم زمانی که بازی فوتبال تمام شد یکی از خبرنگاران برنامه 90 با من مصاحبهای کرد و آن مصاحبه هم در برنامه 90 پخش شد.
وی ادامه داد: من خوشحال بودم چرا که واقعاً یکی از علایق من فوتبال است، زمانی که آن برنامه پخش شد عادل فردوسیپور آهی کشید و اظهار تأسف کرد، رویانیان را پشت خط آوردند تا نظرش را برای اتفاقی که برای من افتاده بگوید اما پاسخی که او داد این بود که آقای تاج من را الان از خواب بیدار کرده است و من چیزی ندیدم. وی افزود: یکی از سؤالاتی که از من پرسیدند این بود که از کدام بازیکن خوشم میآید، من گفتم که بحث مالی نباشد چون من وعده و وعید زیاد شنیده بودم، گفتم علی دایی و علی کریمی را بیشتر دوست دارم.
این قربانی اسیپاشی اذعان داشت: فردا صبح روزنامه پرسپولیس تیتر زد که علی کریمی به دیدار داوود میرود و کمی پایینتر نوشته بود علی دایی تمام هزینههای داوود را تقبل میکند، من خیلی خوشحال شدم به باشگاه راهآهن رفتم و از علی دایی پرسیدم که آیا چنین چیزی صحت دارد؟ اما ایشان با لحن بسیار بدی به من گفت «برو! چرا هر روز اینجا میآیی؟» من گفتم من که درخواست کمک نکرده بودم فقط میخواستم ببینیم چنین حرفی صحت دارد یا نه اما متأسفانه با برخورد بد کسی روبهرو شدم که به او اسطوره میگویند.
مظلوم دغدغه خیلیها نیست/ آدمهای معروف زیادند اما آدمهای محبوب کم هستند
وی ادامه داد: چندی پیش چالش آب یخ راه انداختند، هر کسی از چهرهها را میدیدی یک سطل آب جلوی دوربین مینشست، یعنی ریختن آب یخ آنقدر مهم است که با هم اینگونه متحد میشوند آنوقت اگر کسی بحث غزه و فلسطین را مطرح کند به او میگویند سپاهی است، در کل بگویم مظلوم دغدغه خیلیها نیست اکثراً دنبال تبلیغ خودشان هستند و یکسری منافع خودشان را در نظر میگیرند.
وی گفت: پس از ماجرایی که برای سهیلا جورکش پیش آمد خیلیها برای دیدن او به بیمارستان رفتند آیا واقعاً دلشان برای سهیلا سوخته بود آنها میرفتند 4 عکس بگیرند و در صفحه اجتماعی خودشان بگذارند آیا اصغر فرهادی برای کمک به سهیلا جورکش به بیمارستان رفت یا دنبال سوژه بعدی کار خودش بود. روشنایی گفت: آدمهای معروف زیادند اما آدمهای محبوب کم هستند مرحوم مرتضی پاشایی محبوب بود و جمعیت میلیونی که برای بدرقه او آمدند به دلیل محبوبیت وی بود. آهنگ نگران منی از مرتضی پاشایی یک نوعی مناجات با خدا بود و همین کار او باعث شد لطف خدا شامل حالش شود و محبوبش کند.
ماسک روی صورتم فعلاً هویت من است/ با خودم عهد کردم تا وقتی درمان نشدم ماسک صورتم را برندارم
این قربانی اسیدپاشی در خصوص پوشش صورت خود و اینکه آیا این پوشش باید مدام روی صورتش باشد یا نه، گفت: این پوشش یک نوع ماسک و پروتز سوختی است و تا زمانی که درمانم را شروع نکردم باید روی صورتم بماند فکر نمیکنم کسی با چیزی شبیه جوراب روی صورتش بتواند شب را صبح کند اما این ماسک همیشه باید باشد و فقط موقع استحمام آن را باید از روی صورتم بردارم البته مدتی است که خیلی اذیتم میکند. البته بعضی شبها آن را از صورتم برمیدارم.
وی افزود: این ماسک فعلاً هویت من است و با خودم عهد کردم تا زمانی که صورتم درمان نشده آن را درنیاورم میخواهم هر وقت خوب شدم آن را دربیاورم تا مردم نگویند این همانی است که سوخته بود.
بعضی حرفها از اسید بدتر است و زخمش درمانی ندارد
روشنایی ادامه داد: متأسفانه عدهای جوری حرف میزنند که انگار زخم میزنند من یک زمانی در بیمارستان بستری بودم و نمیدانستم که واقعاً صورتم به چه وضعیتی درآمده پزشک و پرستاری بالای سرم بودم که شنیدم پرستار خطاب به دکتر گفت صورتش را نگاه کن چه ماست و خیاری شده این حرف خیلی برایم سنگین بود چون نمیدیدم چه اتفاقی برایم افتاده است و بعدها با این حرف زندگی کردم و هنوز بعد از 10 سال از ذهنم بیرون نرفته است.
وی افزود: خدا نکند با یکی به مشکل برخورد کنم اگر آدم نادانی باشد حرفهایی میزند که میرنجم، یک بار بر سر یک موضوعی اعتراض داشتم و طرف مقابلم گفت تو را خدا زده، حرفهایی که میزنند از اسید بدتر است و خیلی دل آدم را میسوزاند. روشنایی در پایان گفت: ممکن است روزی زخمهای صورتم خوب شود اما بعید میدانم زخمهایی که به دلم خورده درمانی داشته باشد.
,