مصاحبه ای منتشر شده از ابوالفضل پورعرب - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - پور عرب
برترین ها: سال 79 یا 80، وقتی آقای پورعرب در خیابون کردستان خونه داشت، توی یه بعد از ظهر پاییزی به خونهاش رفتم و گفتوگوی مفصلی درباره کارنامه بازیگریاش با هم داشتیم که در هفته نامه سینما ویدئو –که دوهفتهنامه شده بود– چاپ شد. درباره هر فیلمی که خودش دوست داشت، حرف زدیم... ابوالفضل پورعرب در آن مصاحبه گفت: بعضیها دوست نداشتند عروس رو من بازی کنم. نمیخوام اسم شون رو بیارم. افخمی پشتم وایساد تا عروس رو بازی کنم. حمایتم کرد... بیشتر از یک سال میرفتم دفترش و با هم گپ میزدیم.
پور عرب
این نگاه درخشانتون توی بازی از کجا میاد؟
این نگاه رو افخمی یادم داد...
انگارقرار بود قبل از عروس توی فیلم روز واقعه بازی کنید
بله... به دلایلی نشد و قسمت بود تا با فیلم عروس وارد سینما بشم.
زمانی که عروس رو بازی میکردید، فکر میکردید تبدیل به بهترین ملودرام بعد از انقلاب بشه؟
مطمئن بودم که فیلم درخشانی میشه. ولی این همه موفقیت رو بیخبر بودم. اما افخمی میدونست که داره چه فیلمی میسازه.
درسته که فیلمنامه عروس رو داوودنژاد برای ملاقلیپور نوشته بود و اصلا قرار نبود افخمی اون رو بسازه؟
بله. افخمی فیلمنامه داودنژاد رو خونده و خیلی خوشش اومده بود. از ملاقلیپور خواست که فیلمنامهرو به اون واگذار کنه. (با خنده) یه جوری فیلمنامه رو از چنگش درآورد... بعد خودش روی فیلمنامه کار کرد و نسخه نهایی رو جلوی دوربین برد. تقدیر اینطوری بود که افخمی عروس بسازه و من بازی کنم.
عروس به عنوان اولین فیلم یه بازیگر تازهنفس، خیلی پخته است. خارج از تمرینهای طولانی با افخمی، سر صحنه چقدر حضور نعمت حقیقی کمکتون میکرد؟
خیلی زیاد. نعمت کارش رو خیلی خوب بلده و رابطه خیلی خوبی با افخمی داشت. این رابطه به نفع من بازیگر بود. نعمت، قاب و نور رو خیلی خوب میشناسه و برای بازیگر یه نعمته! بخشی از دیده شدن من، به دلیل قابها و نورپردازی نعمت بود. صورت و رخ هر بازیگری رو میشناخت و میدونست که مثلا توی این نما، باید از چه لنزی استفاده کنه. افخمی هم انصافا کارش رو بلد بود و اینطوری نبود که حرف، حرف نعمت باشه. دونستنیهاشون رو با هم ترکیب میکردن و اجرا میکردن. خیلی خوشحالم که دو بار با نعمت کار کردم...
توی فیلم «مهاجران» هم ایشون تصاویر فوقالعادهای گرفته بود... چرا انقدر «مهاجران» رو دوست دارید؟ همیشه خیلی با احترام و با محبت از این فیلم یاد میکنید.
مهاجران، فیلم دلمه... برای مهاجران خیلی انرژی گذاشتم. با صباغزاده میرفتیم با کارگرای پالایشگاه حرف میزدیم تا کاراکتر کرامت رو پیدا کنم. به غیر از صباغزاده، حضور نعمت حقیقی هم خیلی توی قرارداد بستنم مهم بود. خیلی دلی این فیلم رو کار کردم. خاطره خوبی ام از همکاری با حسین پناهی دارم. همیشه وقتی حرف میزدیم از شخصیتی به اسم «نازی» زیاد یاد میکرد. یه روز بهش گفتم حسین این نازی کیه؟ گفت همونی که ناز کرد و رفت... اون سکانسی که کرامت دنبال ماشین میدوئه تا نذاره طلعت رو ببرن، خیلی دوسش دارم.
هم برای عروس، هم نرگس و هم مهاجران حقتون بود که جایزه بگیرید و حتما ناراحتید.
برای جایزه بازی نکردم اما اگه برای این فیلمها جایزه میگرفتم، حتما مسیر کارنامهام تغییر میکرد. نمیدانم چرا بیتوجهی کردن. بگذریم.
این همه پرکاری به شما ضربه نزد؟ فیلم معمولی زیاد توی کارنامهتون دارید.
چارهای نداشتم. فقط من بودم. بیشتر فیلمنامهها اول به من پیشنهاد میشد و منم از بین شون بهترینها رو انتخاب میکردم. مردم دوست داشتن براشون کار کنم و منم عاشق طرفدارهام هستم. گاهی هم به دلیل رفاقت با کارگردان یا تهیهکننده میرفتم بازی میکردم. اگه پیشنهادهای بهتری داشتم حتما قبول میکردم. توی اون مقطع، بهترینها همونایی هستن که بازی کردم.
برام جالبه که هنوز فیلم عروس اکران نشده بود که فیلم قربانی رو بازی کردید. سکانس دعواتون با داریوش ارجمند توی میدون ترهبار، خیلی تاثیرگذار بود. رابطه پدر و پسری خیلی خوب دراومده بود.
اون سکانس دعوا رو توی دو تا جمعه فیلمبرداری کردیم. باید حتما میدون ترهبار تعطیل می بود. فیلم سختی برام بود.
بعد از عروس، پشت سر هم 3 تا فیلم ویژه کار کردید. «قربانی» «نرگس» و «مهاجران». برای نرگس کاندیدا شدید اما سیمرغ رو نگرفتید. در صورتی که به نظرم حق مسلم تون بود.
لطف داری. نرگس رو یه جور دیگه دوست دارم. یادمه بنیاعتماد یه فیلم بهم داد برم ببینم تا بیشتر به نقش نزدیک بشم. کارگردان بزرگیه. شخصیتها رو میشناخت و باهاشون زندگی کرده بود. خیلی خوب راهنمایی میکرد و منظورش رو میرسوند. از طرفی هم همکاری با فریماه فرجامی خیلی خاطرهانگیز بود. نرگس فیلم بزرگی بود.
واقعا دهه 70 سینما برایم سخت بود
سال گذشته بود که فریدون جیرانی در برنامه هفت، بینندگان را شگفتزده کرد. او ناگهان از صورت تکیدهای پردهبرداری کرد که همه خاطرات خوشایندی از آن داشتند. این ابوالفضل پورعرب بود. مرد طلایی گیشه در دهه گذشته که حالا پاسوز اتفاقاتی شده بود که خود در برنامه به آن اعتراف کرد.پورعرب با حضور در برنامه هفت صحبت خود را با شوک روحی شدیدی که از دست دادن خواهرش به او وارد کرده بود، آغاز کرد تا آن را علتی برای وقفه بلندمدتش در سینما عنوان کند.پورعرب درباره سینمای دهه 70 گفت که در آن زمان کسی به این راحتیها نمیتوانست وارد سینما شود و با ارائه کارهای بیکیفیت کنار گذاشته میشد.
کسی کنار من نماند
پورعرب در پاسخ به این پرسش که خودت علت نبودنت را چطور ارزیابی میکنی با صراحت گفت: من نمیخواستم کار کنم، حتی سیروس الوند به منزل ما آمد و گفت که تو چه دشمنیای با خودت پیدا کردی؟ چرا دیگه کار نمیکنی؟من در بحبوحه فوت خواهرم انتظار داشتم دوستانم کنارم باشند، آنهایی که سالها برایشان کار کردم و ستاره فیلمهایشان بودم ولی کجا بودند. در آن دوران فقط حسین فرحبخش، سیروس الوند و علیخانی بودند و دیگر هیچ کس.
هیچ معلمی نداشتم
کاش وقتی همه ما درسمان تمام میشود، یک جایی برای فرهنگسازی داشته باشیم مثلا زمانی که فوتبالیستی از یک بازی در زمینهای خاکی به تیم ملی و آن همه امکانات میرسدخب، ظرفیت لازم دارد و عواقب آن صددرصد به دلیل بیمعلم بودن آنهاست.مثلا من از پایین شهر آمدم برای یک فیلم انتخاب شدم با اینکه قبلتر از آن در دانشگاه درس میخواندم، تئاتر کار میکردم و ساز میزدم اما با این همه باز هم بیمعلم جلو آمدم.این همه حادثه و شایعه برای من ساخته شد، برای چه؟ به چه گناهی؟ چون من تنها بودم!
مراقب گلزار و بهداد و بقیه باشید
من وقتی بازی میکردم آن دوران از خدا میخواستم که کس دیگری هم باشد که آنقدر من همه جا نباشم، باور کنید میخواستم موتور بخرم اما میگفتند سریع در تیتر شایعات قرار میگیری! اما الان کو؟! حتی داشتن ویدئو ممنوع بود، پس کو آن همه سختگیری.همه چیز تغییر کرده، واقعا دهه 70 سینما سخت بود.الان گلزار، حامد بهداد و خیلی از جوانها در سینما هستند و انصافا هم خوب کار میکنند اما زمان من اینها نبودند ما باید حداقل مراقب این نسل باشیم. ما باید از آنها حمایت کنیم و شرایط را طوری بچینیم که مراقب جوانترها باشیم.
,