بوی بهشت ( طلبه عارف شهيدسیّد محمد هادي موسوي)

وصيت نامه طلبه شهيد:

بسم الله الرحمن الرحيم

وصيت نامه طلبه شهيد سيد محمد هادى  موسوى

ما از خداييم و بازگشت ما نيز به سوى خداست.

امت حزب‌الله و پدر و مادر عزيزم ! براى ما گريه نكنيد چون بخاطر ادامه راه امام حسين (علیه السلام) شهيد شده‌ايم و از شاگردان مكتب پرنور حسينى هستيم.

شما اى مادران داغ ديده شهدا! افتخار كنيد كه فرزندانتان را در راه خدا و كتاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فدا كرده و هديه داده‌ايد. فرزندان شما اسلام را از دست ظالمان و مستكبران و خونخواران جهانى با عنايت پروردگار متعال نجات دادند. شما پدران و مادران شهدا بايد صحنه را گرم نگه داريد و هميشه مواظب اعمال دشمنان داخلى و خارجى باشيد تا مبادا بر عليه جمهورى اسلامى و قرآن توطئه بكنند.


 

ازراست به چپ:(حوزه علمیه نمازی خوی)

آقای سیروس علیزاده , مرحوم حجة الاسلام سعیدمروج,محسن احمدی , طلبه شهیدسید محمدهادی موسوی

شما امت حزب الله ! بايد وحدت كلمه و انسجام خود را حفظ كنيد و در مجالس و نمازجمعه ها شركت كنيد كه نمازجمعه خار چشم دشمنان اسلام است. مساجد را پر كنيد كه به فرموده امام، مسجد سنگر است سنگرها را حفظ كنيد. صفوف نمازها را فشرده سازيد.


در دعاها براى من حقير و سراپا تقصير طلب مغفرت كنيد تا شايد مورد رحمت خداوند قرار گيرم. بدانيد كه شهدا به لقاءالله مى پيوندند و هر قطره خونى كه از شهيد ريخته مى شود گناهانش پاك مى گردد و به ديدار معشوق مى شتابد و بر اين افتخار مى‌كند. جان ما امانت خداست و بالاخره به صاحبش كه خداست باز خواهيم گرداند و چه راه بازگشتى بهتر از شهادت، من نيز همانند ديگر شهدا رفتم. شهدايى كه عاشقانه و آگاهانه به سوى معبود و معشوق خود شتافتند و آن امانت را به صاحبش تحويل دادند و با قلبى پاك و چشمى بصير و با گوشى شنوا به ديدار امامان و سروران و رهبران خود و سالار شهيدان رفتند تا بگويند كه ما هم نداى امام حسين(علیه السلام) را شنيديم و به ندايش لبيك گفتيم.

اى مادر مهربانم كه مرا با شير حلالت بزرگم كردى و سختي ها و مشقت ها و بى خوابي ها كشيدى تا مرا به اين سن و سال رساندى. شيرت را برايم حلال كن. و اى پدر گراميم تو نيز با تلاش و كوشش خود از من مواظبت كردى و در بزرگ كردن من سهم عظيم و به سزايى دارى. مرا ببخش شما اى برادران و خواهران عزيز و مهربانم و اى ياران و دوستان با وفا اگر تاكنون از من بدى ديديد و ناراحت شديد مرا حلال كنيد و ببخشيد. انسانى كه مى‌خواهد به خدا برسد بايد در درياى خون شنا كند. شهدا در درياى خون شنا كردند و رستگار شدند جز اين راهى نيست براى نزديك شدن به معشوق، در آخـــر از همه التماس دعا دارم.  

خاطرات:

 

 

  خاطرات آقاي سيدمحمد موسوي و خانم نجيبه نورالهي، والدين شهيد سيدمحمدهادي موسوي

 

** - شهيد تا شش سالگي غير از شما (والدين) با چه افراد ديگري تماس نزديك داشت و به چه كساني بيش از ديگران علاقه داشت؟ (مادر، پدر، خواهر، برادر، عمو، دايي، پدربزرگ و ...):


روحانی شهید سیدمحمدهادی موسوی,روحانی شهید سید رضا موسوی نظر

از بچگي با پسرعمه اش شهيد سيدرضا موسوي نظر بيش از حد ارتباط داشت. در عين حالي كه پسر دائي و پسرعمه بودند ولي انگار دو تا برادر بودند. حتي تا زماني كه مي خواستند به دبستان ثبت نام كنند اين دو مايل نشدند جدا از هم درس بخوانند. در نتيجه هر دو به يك مدرسه ثبت نام شدند. دوران ابتدايي را در دبستان سعدي به اتمام رساندند و راهنمائي را در مدرسه شهيد صدر و بعد در مدرسه علميه نمازي مشغول تحصيلات علوم ديني شدند.

** - در چه مدرسه يا مدارسي تحصيل كرد؟ نام مدرسه: شهيد صدر و مدرسه علوم ديني نمازي  شهرستان خوي


ازراست به چپ:

طلبه شهیدسیدهادی موسوی - آقای سیروس علیزاده - مرحوم حجة الاسلام سعیدمروج- حجة

الاسلام محسن احمدی - روحانی شهیدولی مزرعه لی

** - در همان دوران شهيد چه كارها يا بازي هايي را بيشتر انجام مي دادند؟

به بازي هاي مخصوصي علاقه نداشت. بچه اي بود بسيار سر به زير، كم حرف و كم رو و نترس بود.

** - آيا رفتارش با رفتار ديگر كودكان شما تفاوتي داشت؟

كاملاً خوش اخلاق و كم حرف بود.


 

** - چنانچه در دوران در دوران راهنمايي و يا دبيرستان ترك تحصيل نموده و يا محل تحصيل خود را تغيير داده است، علت را بيان نمائيد:

از دبيرستان ترك تحصيل كرد و سپس به مدرسه نمازي و حوزه علميه روي آورد و پس از ادامه تحصيل رو به جبهه آورد و پس از چند بار اعزام آخرالامر به سعادت شهادت نائل گرديد.



روحانی شهید سیدمحمدهادی موسوی,+++,روحانی شهید عادل علیزاده

** - از چه زماني احساس كرديد كه رفتار و شخصيت او در حال تغيير و تحول است؟ چه رفتارهايي موجب ايجاد چنين نگرشي در شما گرديد؟

چون ايشان از ابتدا در يك خانواده مذهبي بزرگ شده بودند در نتيجه پايبند به اصول اسلام از قبيل نماز و روزه بودند. تقريباً از زماني كه وارد حوزه علميه شهيد نمازي شدند، من اين تغيير حالت را در ايشان ملاحظه نمودم. اين شهيد هيچ وقت نماز شب را ترك نمي گفت.

 

 

** - در دوران نوجواني (11 تا 18 سالگي) اوقات فراغت خود را بيشتر به چه كاري مي گذراند و اگر مطالعه مي كرد بيشتر چه نوع كتاب هائي را مطالعه مي كرد (مذهبي، علمي، هنري و ...)؟

مطالعه كتابهاي ديني و صرف و نحو.

 

** - روابطش با خويشاوندان و همسايگان چطور بود؟ نظر آنها نسبت به شهيد چگونه بود؟ چه خاطره اي در اين خصوص به ياد داريد؟

خوب بود و همه از او راضي بودند. خيلي گرم بود. نوعاً در بين خانواده اش از يك محبوبيت خاصي برخوردار بود. فوق العاده خوش اخلاق بود و نهايتاً همه از او رضايت كامل داشتند.


** - با چه كسي يا كساني دوست صميمي بود؟ آنها چه مشتركاتي با شهيد داشتند؟ (همكلاسي، هم محلي و ..) آنها كجا هستند و چكار مي كنند؟

با تني چند از طلاب و الان مشغول تحصيل در حوزه علميه مي باشند. با طلابي كه همدرس شهيد بودند، دوستي بيشتري داشت.


** - در چه دانشكده يا دانشگاه يا حوزه تحصيل مي كرد؟ نام محل تحصيل: حوزه علميه نمازي شهرستان خوي

** - چه آرزوها و خواسته هائي داشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟

آرزويش اين بود كه به درجه رفيع شهادت نائل آيد.

** - دوست داشت در آينده چه كار بكند و يا چه شغلي داشته باشد؟

روحاني و خدمتگزار مردم باشد. خدمت به اسلام، تعقيب و تحصيل مراتب ديني و عالم ديني شدن از آرزوهاي او بود.

روحانی شهید سیدمحمدهادی موسوی, حجة الاسلام سید قربان سیدرضائی

** - نظر شهيد در خصوص واژه هايي مانند شهادت، ولايت، امامت، جنگ و انقلاب چه بود؟

مشتاق شهادت بود. فوق العاده مقلد امام بودند و اين كار را به همه توصيه مي كردند.

** - چه صحبت ها و يا توصيه هايي به شما و ديگران مي كرد؟

توصيه مي كرد سنگر نماز جمعه را خالي نگذاريم و پشتيبان ولايت فقيه باشيم. اكثراً به مسائل ديني و انقلابي توصيه مي كردند.


** - نحوه شهادت شهيد چگونه بود؟ پيش از شهادت چه گفت و چكار كرد؟

ابتدا در جبهه فاو و در سنگر تركش خورده و روده هايش پاره شده بودند. بعد از يازده بار عمل جراحي به لندن فرستادند و در بيمارستان لندن به شهادت نائل آمدند.

** - به طور كلي كدام يك از خصوصيات شخصيتي شهيد را بيش از خصوصيات ديگرش دوست داشتيد؟ (شجاعت، تواضع و ...) فقط يك خصوصيت بارز ذكر شود.

تواضع، به مسائل مذهبي و انقلابي علاقه وافري داشت.

 روحانی شهید سیدمحمدهادی موسوی,آقای حاج محمود برگزینی ,روحانی شهید سید رضا موسوی نظر

خاطرات پراكنده

ماه مبارك رمضان بود. زماني كه در فاو مجروح شدند در حالي كه من (پدر شهيد) اطلاع نداشتم وي را در بيمارستان اهواز عمل جراحي كرده بودند، ولي متأسفانه اين عمل اشتباه انجام شده بود. بعد شهيد را به بيمارستان طالقاني تهران انتقال دادند و بستري كردند. بعد به من اطلاع دادند و من عازم تهران شدم. تقريباً به مدت دو ماه در اين بيمارستان بستري شدند و در عرض اين دو ماه 9 بار مورد عمل جراحي قرار گرفت. بعد شهيد را انقتال دادند به لندن و حدود سه عمل ديگر هم در آنجا صورت گرفت. در اين زمان من مشرف به خانه خدا شده بودم و در آنجا با آقاي كروبي ملاقات كردم و قرار بود بعد از انجام فرائض حج به ملاقات ايشان بروم كه در اين زمان با پزشكي كه از‌ آشنايان بود در آنجا ملاقات كردم و از ايشان خواستم كه با بيمارستان  لندن تماس گيرد و خبري از پسرم به دست آورم كه در اين حال خبر دادند كه به درجه رفيع شهادت نائل آمده است. من در مكه خوابي ديدم كه پسرم در باغي روي صندلي نشسته. من كه خواستم وارد شوم گفتند كفش هايتان را درآوريد، من كفش هايم را درآوردم. وارد كه شدم ديدم صحيح و سالم است و پسرم را بغل كردم و ايشان گفتند من چيزيم نيست و سالم هستم. بعد كه از خواب بيدار شدم در صبح همان روز از طريق تلفن خبر شهادتش به من رسيد.

  خاطرات آقاي حجت الاسلام قاسمي، استاد و دوست شهيد سيد محمدهادي موسوي

عالم عامل حجة الاسلام یعقوب قاسمی خوئی

** - در چه زماني و چگونه با شهيد آشنا شديد؟

با توجه به اينكه اينجانب با پدر شهيد دوستي و آشنايي قبلي داشتم و حتي در تأسيس مدرسه نمازي پدر شهيد از نيروهاي فعال بود، قبل از طلبگي ايشان من با اين عزيزان آشنايي و ارتباط كامل داشتم.

** - آيا شاهد تغيير و تحولاتي در رفتار و شخصيت او نبوديد؟

تا حدي كه اينجانب اطلاع دارم اين شهيد بزرگوار و بقيه شهدايي كه از اين جمع به شهادت رسيده اند، اينان تحت تأثير روح تعبد و تلاش و جهاد و پوشش اسلامي قرار گرفته بودند و با پيروزي انقلاب و با پيام هاي الهي و معنوي امام(ره)، در اينان شور و شوق اسلامي موج مي زد. و با اينكه ظاهري آرام داشتند اما باطني پر از شور و شوق و هيجان و تلاطم انقلابي و مذهبي داشتند.

** - فعاليت ها و مواضع سياسي اش چگونه بود؟

با توجه به اينكه شهيد بزرگوار از جمله شهدايي بود كه عشق و علاقه وافري به امام راحل داشتند و از نيروهاي بسيار فعال و پرجنب و جوش خط ولايت فقيه بودند، و از جمله جواناني بودند كه تمام نيرو و توان خود را جهت پيشرفت اسلام و انقلاب به كار گرفته بودند و در اين وادي بعضي جرياناتي كه احتمال مي دادند بر عليه اسلام و مسلمين باشد با آنها مبارزه منفي مي كردند و سعي داشتند بقيه جوانان را نيز به راه قرآن و اسلام هدايت فرمايند.

** - چه صحبت ها و توصيه هائي از او به ياد داريد؟

اين بزرگوار اكثراً به تعبد و روحيه عبادت و اخلاص و معنويت به ديگران توصيه مي كردند و از افرادي بود كه جوانان را از حالت پوچ گرايي و لاابالي گري نجات دهند و به تكامل برسانند و به اين علاقه داشتند كه جوانان فقط به راه تكامل و هدايت كشيده شوند.

** - چه آرزوها و خواسته هايي داشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟

بزرگترين آرزويش رسيدن به فيض عظيم شهادت بود.

** - روابطش با افراد ديگر چگونه بود؟

اين شهيد بزرگوار از جمله جوانان متين بود و كساني كه با اين شهيد آشنايي دارند، شيفته متانت و بزرگواري اين شهيد جليل القدر بودند و تنها صفت بارز اين شهيد، متانت و برخورد حكيمانه با ساير افراد بود.

** - در كارهاي جمعي چگونه عمل مي كرد؟

اين شهيد بزرگوار از نيروهاي فعال در حركت هاي گروهي و دسته جمعي بود و هر خدمتي كه از دستش برمي آمد سعي داشت بر آن جمع بكند و حالت بي تفاوتي هيچ وقت در بين جمع از ايشان مشاهده نشد.

** - به طور كلي كدام يك از خصوصيات شخصيتي شهيد را بيش از خصوصيات ديگرش دوست داشتيد؟ (مهرباني، ‌شجاعت، تواضع) لطفاً يك خصوصيت بارز را بيان كنيد.

متانت، روحيه تعبد و اخلاص

 شرح مختصري از دوران طلبگي شهيد:

جواناني كه روحيه اسلامي و انقلابي در وجود آنان دميده شده بود ضمن اينكه در فعاليت هاي اجتماعي بسيار فعال بودند، خوشبختانه از لحاظ درسي نيز يكي از چهره هاي موفق و سرشناس بود و اين جوانان افراد عاطل و باطلي نبودند كه از جهت بيكاري به مدرسه آمده باشند، بلكه اينها درس و تحصيل را انتخاب كرده بودند و در ضمن درس و تحصيل و تلاش و كوشش از مسؤوليت هاي اجتماعي هم بي خبر و غافل نبودند.

خاطرات يكي از دوستان شهيد سيد محمدهادي موسوي

 

** - در چه زماني و چگونه با شهيد آشنا شديد؟

در دوران طلبگي سالهاي 1364 تا شهادت. معمولاً در يك حجره غذا مي خورديم و حجره مان نزديك هم بود.

** - آيا شاهد تغيير و تحولاتي در رفتار و شخصيت او نبوديد؟

چرا، بودم. وقتي كه از جبهه مي آمد همه را تحت تأثير خود قرار مي داد كه الان اسلام نيازمند نيرو هست و بچه ها را با خودش مي برد.

آقای حاج محمود برگزینی ,روحانی شهید سیدمحمدهادی موسوی,محسن احمدی,+++

«راهي است كه بايد پيمود و سفري است كه بايد رفت. چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامي شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازي به لقاءا... رسيدن و اين همين است كه اولياء معظم حق تعالي آرزوي آن را مي كردند و از خداي بزرگ در مناجات خود طلب مي كردند.»

(امام خميني (ره))

 


مطالب مشابه :


معرفی رنگ های پودری الکترو استاتیک

اجاق گاز ، ظروف تفلون ، آشپزخانه ، ميز و صندلي باغي ، چراغ هاي روشنايي ، بخاري گازي




روش پرورش گیاه بامبو

و ميوه هاي رسيده اين گياه خوراكي است و از چوب آن براي عصا و انواع صندلي و ميز باغي استفاده




گیاه بامبو (خیزران)

براي عصا و انواع صندلي و ميز باغي آبازور، جاي نان، صندلي‌ و ‌انواع ديگر




بامبو (خیزران)

آن براي عصا و انواع صندلي و ميز باغي آباژور ، جاي نان، صندلي و انواع ديگر وسايل




گل و گیاهان اپارتمانی

و ميوه هاي رسيده اين گياه خوراكي است و از چوب آن براي عصا و انواع صندلي و ميز باغي




معرفي گياه بامبو

چوب آن براي عصا و انواع صندلي و ميز باغي و بافتن لوازم خانگي نظير صندلي




سبك هاي اصول طراحي فضاي باز

صندلي هاي مورد علاقه تان را در اين سبك قديم ولوكس، نماي باغي راحت، شاداب و باشكوه




بوی بهشت ( طلبه عارف شهيدسیّد محمد هادي موسوي)

نائل آمده است. من در مكه خوابي ديدم كه پسرم در باغي روي صندلي نشسته.




صندلی مناسب

ويلچر(صندلي چرخ دار) گچ گيري وآتل دكتر باغي نيا جراح كليه ومجاري ادراري




برچسب :